وب هکس

این صفحه را به اشتراک بگذارید
سینما و بازیگران ایران
هنر نزد ایرانیان است و بس
با سلام
با تشکر از ورود شما در این وب
به استحضار میرسانیم این سایت شامل بخش های مختلف است
بخش های سایت :

برای دیدن مطالب مربوط روی تصاویر زیر کلیک کنید ...
http://pina.site88.net/up/4df9f494056d.jpg

http://pina.site88.net/up/54d6fae5ee42.jpg


http://pina.site88.net/up/a3fde159d754.jpg

http://pina.site88.net/up/8182b8211014.jpg



تاریخ: جمعه 21 تير 1398برچسب:,
ارسال توسط کاربر
 
ريز و درشت از سريال‌هاي مناسبتي ماه رمضان امسال كه بايد بدانيد؛ نان و پنير و نمايش! (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - هادي داداشي: پخش سريال‌هايي كه هيچكدام مربوط به ماه مبارك رمضان نيستند و قصه آنها ارتباطي مستقيم با اين ماه ندارد، از جمله شاهكارهاي امسال تلويزيون در انتخاب و توليد آثار مناسبتي است.

احتمالاً فقط تلويزيون ما مي‌تواند براي مناسبتي كه مي‌توان از يك سال قبل زمان دقيق آن را روي تقويم يافت، مجموعه‌اي بي‌ربط روي آنتن بفرستد! اما خب، اوضاع اين مجموعه‌ها از حيث مناسبتي نبودن، چندان هم بد نيست، چون دو تا از آنها پس از آنكه در اواسط توليد(!) زمزمه مناسبتي بودنشان اوج گرفت، در ميانه يا آخر راه به فكر تزريق نشانه‌هاي ويژه اين ماه در بطن و حاشيه قصه افتادند.

امروز همزمان با نخستين روز ماه مبارك رمضان و در آستانه آغاز پخش سريال‌هاي مناسبتي تلويزيون، برآن شديم تا حاشيه‌ها و اطلاعات مربوط به اين آثار را منتشر كنيم. امسال با وجود آنكه هنگام اذان مغرب و عشاء حوالي ساعت 21 خواهد بود، اما مديران تلويزيون طي يك زمان بندي فشرده سه سريال اصلي را در كنداكتور شبكه‌ها جاي داده‌اند. «دودكش»، «خروس» و «مادرانه» سه سريال باكس اصلي هستند كه با احتساب سريال اپيزوديك «شايد براي شما هم اتفاق بيفتد» شبكه تهران و «هشت بهشت» شبكه شما شمار آنها به پنج مي‌رسد. اين مسئله اگرچه براي مخاطبان پروپاقرص برنامه‌هاي نمايشي خوشايند خواهد بود، اما مي‌تواند به اهرمي براي انتقاد از صدا و سيما بدل شود كه چرا زمان عبادت مردم روزه‌دار را يكسره به خود اختصاص داده است. در هر حال اگر سريال‌هاي امسال مورد اقبال واقع شوند، جدا از آنكه مي‌توانند محملي براي تجديد اعتبار تلويزيون در جذب مجدد تماشاگران از دست رفته باشند، برنامه‌هاي ماهواره را نيز دست كم براي مدت يك ماه ناك اوت خواهند كرد. همانطور كه ايام نوروز امسال، شبكه ماهواره‌اي فارسي زبان جم در مواجهه با سريال‌هاي متوالي تلويزيون كم آورد و به جاي پخش قسمت‌هاي جديد «حريم سلطان» به عنوان پربيننده‌ترين مجموعه‌اش، اقدام به بازپخش بخش‌هاي قبلي آن كرد! موفقيتي كه قطعي بودن بحث ناتواني رسانه ملي در شكست دادن ماهواره را مورد تشكيك قرار مي‌دهد و برنامه‌سازان و مديران سيما را اميدوار مي‌كند.

شبكه يك؛ «دودكش»

شبكه يك همچون ساير شبكه‌هاي سيما براي سريال ماه رمضان خود چند طرح را در دستور كار قرار داد كه هيچكدام به سرانجام مشخصي نرسيد. يكي از اين آثار احتمالي «باغ سرهنگ»، سريال در حال ساخت فلورا سام است كه مديران شبكه ترجيح دادند با توجه به تجربه سال گذشته همين گروه و «راز پنهان»، آن را براي زمان ديگري در نظر بگيرند. به جز اين سريال كه با برنامه‌ريزي دقيق سازندگان تاكنون بيشتر بخش‌هاي آن مقابل دوربين رفته، دست شبكه يك تقريباً خالي بود. بر همين اساس گزينه اصلي سريال «دودكش» محمدحسين لطيفي شد. مجموعه‌اي كه پيش‌بيني مي‌شد در صورتي كه «پايتخت 2» به موقع آماده نشود، نوروز روي آنتن رود و پخش آن پس از تعطيلات نيز ادامه يابد. با رسيدن سريال سيروس مقدم، گفته شد دودكش در ارديبهشت ماه به صورت هر شبي پخش خواهد شد، اما شبكه يك كه دست خود را در ماه رمضان خالي مي‌ديد، تصميم گرفت با سريال‌هاي آبكي چون «بال‌هاي خيس» (عباس رنجبر)، «سيگنال وارونه» (كرامت پورشهسواري) و تكرار چند مجموعه خارجي نوروز را به ماه رمضان پيوند دهد! حالا هم كه سريال «دودكش» براي كنداكتور ماه رمضان قطعي شده است. تصويربرداري اين سريال زمستان سال گذشته آغاز شد و هفته گذشته نيز به پايان رسيد. دانشگاه پيام نور و چند خيابان در تهران آخرين لوكيشن سريال بودند.

شناسنامه دودكش

كارگردان: محمدحسين لطيفي، تهيه‌كننده: زينب تقوايي، نويسنده: برزو نيك‌نژاد، بازيگران: هومن برق‌نورد، بهنام تشكر، اميرحسين رستمي، سيما تيرانداز، نگار عابدي، جواد عزتي، الناز حبيبي، محمدرضا شيرخانلو، شهين تسليمي، سيد رضا حسيني و... .

خلاصه داستان: داستان اين سريال درباره دو خانواده است كه به صورت مشترك يك قاليشويي را اداره مي‌كنند و در همانجا نيز زندگي مي‌كنند.

زمان پخش: هر شب ساعت 22:30، تكرار روز بعد ساعت 15 و تكرار دوم شامل قسمت‌هاي پخش شده، جمعه همان هفته از ساعت 9 تا 13 در شبكه تماشا.

حواشي

 يادم هست اواخر سال گذشته زماني كه نخستين خبر از اين سريال را در «باني فيلم» درج كرديم، سيد كمال طباطبايي تهيه‌كننده در تماسي به ما گفت كه لطيفي به شدت از اين خبر گلايه‌مند است و آن را رد مي‌كند. بعد از آن هم لطيفي در تماسي گفت كه اين سريال اصلاً قطعي نيست و او كه چند پيشنهاد پروژه الف ويژه را دارد، چطور مي‌تواند دودكش را بسازد! حال بماند كه در فاصله كوتاهي پس از اين تماس‌ها، خبر سريال همانطور كه در «باني فيلم» چاپ شده بود، تأييد شد.

ـ گفته مي‌شد مدير شبكه يك در بازبيني چند قسمت نخست سريال چندان به پخش آن در ايام ماه رمضان و به دليل زير ذره‌بين بودن آثار اطمينان و رضايت نداشته و به همين دليل دوباره به سيروس مقدم سفارش كار جديدي را داد. مقدم هم بلادرنگ با تهيه‌كنندگي كمال طباطبايي «بچه‌هاي نسبتاً بد» را كليد زد و تاكنون بيش از 80 درصد آن را نيز تصويربرداري كرده است. كاري كه تنها از عهده مقدم برمي‌آيد. حتي زمان عقد قرارداد به بازيگران اين سريال نيز گفته شد كه سريال آنان ويژه ماه رمضان خواهد بود و تا دو هفته پيش نيز اين احتمال گوشزد مي‌شد. همين شايعات سبب دلخوري لطيفي شد و شبكه يك هم ترجيح داد با وجود آنكه سريال «بچه‌هاي نسبتاً بد» قصه‌اي در حال و هواي ماه رمضان دارد، آن را كنار بگذارد و لطيفي را كه پس از سال‌ها به آغوش تلويزيون برگشته، از خود نرنجاند. حالا اينكه تكليف سريال جديد مقدم چه خواهد شد، مشخص نيست. گويا از سوي شبكه به سازندگان اين سريال گفته شده بود كه حتي امكان دارد تا شب پخش نيز با وجود روي آنتن رفتن آنونس‌هاي دودكش، بچه‌هاي نسبتاً بد را جايگزين آن كند، اما در نهايت به آنان اعلام شد اين مسئله منتفي است تا اين روزنه اميد نيز بسته شود.

ـ سازندگان براي نقشي كه به سيما تيرانداز رسيد، ابتدا با مرجانه گلچين مذاكره كردند، اما او با سريال ويدئويي «شش گوش» داود ميرباقري قرارداد داشت و نمي‌توانست سر هر دو پروژه حاضر شود.

ـ بيماري و بستري شدن محمدحسين لطيفي در ميانه‌هاي توليد كه پس از انجام عمل جراحي و چند روز بستري شدن دوباره سر صحنه آمد و نيز اتفاقي كه منجر به صدمه ديدن اميرحسين رستمي هنگام تصويربرداري شد، از جمله اتفاقات غيرمنتظره توليد بود. البته ابتدا اعلام شد پاي رستمي شكسته، اما تنها دچار كوفتگي شده بود و پس از چند روز استراحت بهتر شد.

ـ كساني كه بخش‌هايي از سريال را ديده‌اند، معتقدند بهنام تشكر همچنان به تكرار نقش خود در «ساختمان پزشكان» و كاراكتر نيما افشار پرداخته، اما برق‌نورد يكي از درخشان‌ترين بازي‌هاي خود را ارائه داده است. شايد همين عامل موجب شود تا فرضيه تكراري بودن اين زوج در «ساختمان پزشكان» و «دزد و پليس» تا حدودي كمرنگ شود.

ـ زينب تقوايي تهيه‌كننده سريال چهره جوان و ناشناخته‌اي است كه گفته مي‌شود با چراغ سبز تلويزيون تهيه‌كنندگي اين اثر را به عهده گرفت.

ـ سريال يك بازيگر نوزاد دارد كه در قصه فرزند نصرت (تشكر) معرفي مي‌شود. گويا كار كردن با حضور اين كودك به شدت براي گروه مشكل بوده و انرژي زيادي را گرفته است. به ويژه آنكه بدانيم غير از او، دو هنرمند خردسال ديگر نيز در گروه بازيگران اين سريال بوده‌اند و كار توليد را سخت‌تر كرده‌اند.

ـ برزو نيك‌نژاد نويسنده اين سريال دو سال پيش فيلم كمدي «پيتزا مخلوط» را در مقام فيلمنامه‌نويس روي پرده داشت كه فارغ از كيفيت آن، جزو بامزه‌ترين كمدي‌هاي عامه‌پسند بود. با اين حال گويا او در دودكش يك درام اجتماعي با لحظه‌هاي كمدي را در دستور كار خود قرار داد تا تلخي بطني روايت را تلطيف كند. دودكش با وجود سبقه بازيگرانش در ژانر كمدي، صرفاً يك اثر طنز نيست و منتظر آن نباشيد كه مثلاً پاي تلويزيون قهقهه بزنيد.

ـ لوكيشن اصلي سريال محلي در دارآباد بود كه توسط گروه طراحي صحنه، دكور يك قاليشويي و خانه كاراكترها در آن در 20 روز زده شد.

ـ اين سريال حدود 26 تا 27 قسمت دارد و شب‌هاي قدر پخش نخواهد شد.

- در اواسط توليد كه به گروه گفته شد سريال‌شان در باكس ماه رمضان پخش خواهد شد، تغييراتي در سناريو اعمال شد و از قسمت‌هاي مياني شاهد ارتباط مضموني قصه با اين ماه خواهيم بود.

شبكه دو؛ «خروس»

شبكه دو كه اصولاً نازل‌ترين آثار را در مناسبت‌ها پخش مي‌كند و اگر «كلاه قرمزي» را از آن فاكتور بگيريم، از حيث برنامه‌هاي نمايشي حرفي براي گفتن ندارد، براي ماه رمضان هم هيچ برنامه‌اي نداشت. جالب آنكه هيچ گزينه‌ مطرحي نيز در ميان نبود و به همين دليل، در مقطعي نام «دولت مخفي» به عنوان يكي از گزينه‌هاي احتمالي ماه رمضان برده مي‌شد. سريالي كه با متوقف شدن توليدش، اين شانس را از دست داد. در نهايت شبكه دو «خروس» را براي اين ماه در نظر گرفت. سريالي كه ابتدا براي نوروز در نظر گرفته شده بود، اما شبكه دو با توجه به در اختيار نداشتن هيچ گزينه قابل توجه ديگري، سازندگان خروس را در ميانه‌هاي توليد موظف كرد تا با اضافه كردن قسمت‌ها آن را براي ماه رمضان آماده كنند و «آب پريا» (مرضيه برومند) را به آنتن نوروز رساند. فيلمنامه سريال نيز كه همزمان با تصويربرداري در حال نگارش بود، دچار تغييراتي شد تا به 24 قسمت افزايش يابد و آماده پخش در ماه رمضان شود.

شناسنامه «خروس»

كارگردان: سعيد آقاخاني، تهيه‌كننده: عليرضا ابراهيمي دليجاني، نويسنده: مصطفي كيايي، بازيگران: حميد لولايي، جواد رضويان، يوسف تيموري، كريم اكبري مباركه، مرضيه صدرايي، سپند اميرسليماني، عزت‌ا... مهرآوران، مليكا شريفي‌نيا، مهسا كريم‌زاده، دانيال معصومي، سيروس ميمنت، كريم قرباني، عاطفه باقري، اصغر حيدري و... .

خلاصه داستان: پدر خانواده دچار مشكل غيرمنتظره‌اي مي‌شود و پسر بزرگ او براي حل اين مسئله و تهيه هزينه درمان او با همكاري دوستش كه در يك پيتزا فروشي مشغول كار است، نقشه جالبي را طراحي مي‌كند.

زمان پخش: هر شب ساعت 21:40، تكرار روز بعد ساعت 13:30 و تكرار دوم همان شب ساعت 24 از شبكه تماشا.

حواشي

ـ ايمان صفا به جاي يوسف تيموري، بيژن بنفشه‌خواه به جاي سپند اميرسليماني و ويدا جوان به جاي مهسا كريم‌زاده جزو گزينه‌هاي اول بازي در اين سريال بودند كه بازي آنها منتفي شد. همچنين چهره‌هايي چون مهران غفوريان، رضا شفيعي‌جم و شهره لرستاني حتي به دفتر توليد آمدند و مذاكره‌هايي نيز داشتند كه به توافق قطعي نرسيدند. گفته مي‌شد از مريم اميرجلالي نيز قرار است در يكي از نقش‌ها بهره گرفته شود، اما آقاخاني ترجيح داد براي آنكه متهم به تكرار كارهاي قبلي‌اش نشود، از اميرجلالي در اين سريال استفاده نكند.

ـ هنگام ضبط يكي از سكانس‌هاي سريال، جواد رضويان كه سوار اتومبيل مشغول رانندگي و صحبت با نفر كناردستي‌اش بود،‌با خودروي ديگري به شكل ناگهاني تصادف كرد. حادثه‌اي كه اگرچه خوشبختانه تلفات جاني در پي نداشت اما موجب بهت شديد رضويان و غافلگيري ساير عوامل شد. گويا تصوير اين تصادف در سريال مورد استفاده قرار گرفته است.

ـ ترانه تيتراژ پاياني اين سريال را محمد عليزاده (خواننده ترانه تيتراژ برنامه‌هايي چون «ماه عسل» و «كوله پشتي») خوانده است. ترانه عنوان‌بندي اول خروس نيز ماجراي جالبي دارد. اين ترانه بر اساس گويش «راجي» كه ريشه در ري باستان دارد ساخته شده است. گويشي كه امروز تنها در چند شهر ايران از جمله دليجان در استان مركزي به صورت محدود كاربرد دارد. اميرهوشنگ ابراهيمي آهنگسازي و عماد دلاوري تنظيم اين ترانه را كه تمي شاد دارد، برعهده داشته‌اند. شعر اين ترانه را نيز خود تهيه‌كننده كه زادگاهش دليجان است، سروده تا اداي ديني باشد به مردم اين خطه.

ـ معاون سيما ابتدا به عوامل اين سريال قول داده بود كه خروس نخستين سريال ماه رمضان خواهد بود و برخلاف سال‌هاي قبل، امسال مجموعه شبكه دو قبل از شبكه سه روي آنتن مي‌رود و به اصطلاح باكس دوم افطار را خواهد گرفت. اين قول در نهايت عملي نشد.

ـ خوش قولي تهيه‌كننده در پرداخت كامل دستمزد گروه اين سريال  پيش از پايان توليد، با توجه به آنكه هنوز حتي نيمي از هزينه‌هاي مجموعه نيز از سوي شبكه به او پرداخت نشده است، عوامل را از اين حيث كاملاً راضي كرد.

ـ يوسف تيموري در اغلب سكانس‌هاي سريال نقش جواني را دارد كه در قالب يك عروسك، تبليغات يك پيتزا فروشي را مقابل مغازه انجام مي‌دهد.

ـ گويا برخي تهيه‌كنندگان كارهاي قبلي آقاخاني، چندان دل خوشي از همكاري او با يك تهيه‌كننده جديد را ندارند و اميدوارند كار «خروس» در ماه رمضان نگيرد!

ـ پخش خروس در شب‌هاي قدر متوقف خواهد شد و به جاي آن ميني سريال «بوي باران» (حسين تبريزي) با گروه بازيگران شناخته شده‌اي چون پژمان بازغي، كامبيز ديرباز، فريبا كوثري، لاله صبوري، نيلوفر شهيدي و ... در شش قسمت روي آنتن شبكه دو مي‌رود. پس از آن ادامه خروس روانه آنتن مي‌شود.

ـ خروس اواخر زمستان سال گذشته در تهران كليد خورد و حتي ايام نوروز نيز گروه مشغول ضبط تصاوير بودند. تصويربرداري آخرين بخش‌هاي سريال همزمان شد با پايان ايام عيد.

شبكه سه؛ «مادرانه»

شبكه سه از حيث انتخاب سريال براي ماه رمضان وضع به مراتب بهتري از سايرين داشت. اين شبكه «پژمان» سروش صحت را در آخرين مراحل توليد دارد كه طبق شنيده‌ها جزو خنده‌دارترين كمدي‌هاي اخير تلويزيون درآمده و با افزايش قسمت‌هايش مي‌توانست در ماه رمضان پخش شود. با اين وجود چون دو سريال منتخب ديگر (دودكش و خروس) هر دو مايه‌هاي كمدي دارند، تصميم بر آن شد سريال باكس اصلي ديگر در ژانر ملودرام باشد. اين شد كه سريال «مادرانه» براي ماه رمضان انتخاب شد تا در 30 قسمت 35 دقيقه‌اي روي آنتن رود. تصويربرداري اين سريال همچنان در تهران ادامه دارد.

شناسنامه

کارگردان: جواد افشار، تهيه کننده: محمدرضا شفيعي، نويسنده: سعيد نعمت‌ا...، بازيگران: آتيلا پسياني ،مهدي سلطاني ، لعيا زنگنه، شقايق فراهاني، مهرداد ضيايي ،حميدرضا هدايتي ،سيده شهربانو موسوي، شهين تسليمي ،عباس غزالي ، هستي مهدي فر ،الهام جعفر نژاد و... .

خلاصه داستان :اردلان از همسر خود جدا شده و پسر و دختر خود را سرپرستي مي کند اما در مي يابد که فاصله زيادي از لحاظ اجتماعي با دخترش رها پيدا کرده و...

حواشي

ـ امين تارخ و آتيلا پسياني براي نقشي كه به مهدي سلطاني رسيد و مريلا زارعي براي نقش شقايق فراهاني، جزو گزينه‌هاي اول بودند كه به دلايلي حضورشان ميسر نشد. البته پسياني كه به دليل حضور در كار ديگري، امكان بازي در نقش اول را پيدا نكرد، سپس در نقشي ديگر جلوي دوربين اين سريال رفت. لعيا زنگنه نيز كه همزمان مشغول بازي در سريال «ستايش 2» (سعيد سلطاني) بود، قرار شد تا با هماهنگي ميان دو گروه، بازي در هر دو اثر را از دست ندهد. زنگنه كه ابتدا به جاي نرگس محمدي براي نقش ستايش انتخاب شد، نتوانست آنطور كه بايد نظر سلطاني را جلب كند و در ادامه پس از مدتي تصويربرداري، از پروژه ستايش كنار رفت تا نقش به نرگس محمدي بازگردد. همين اتفاق به نفع سازندگان «مادرانه» شد تا بدون دغدغه به كار خود ادامه دهند.

ـ گفته مي‌شد ابتدا قرار بود سيروس مقدم پشت دوربين اين سريال جاي گيرد، اما طبق شنيده‌هاي موثق اين خبر صحت نداشته و از همان ابتدا جواد افشار گزينه قطعي شده كارگرداني «مادرانه» بوده است.

ـ تصويربرداري اين سريال از اوايل امسال آغاز شده و گروه توليد تا نيمه ماه رمضان همزمان با پخش نيز مشغول كار خواهند بود.

ـ مضمون سريال ارتباط مستقيم با مفاهيم ماه رمضان ندارد و قرار نيست شاهد روزه گرفتن شخصيت‌ها و نظاير آن باشيم، اما از حيث مفهومي، مواردي چون اصلاح رفتار‌هاي نادرست اجتماعي و خانوادگي و توجه به ارزش‌هاي فرهنگي، خانوادگي و مذهبي در قصه گنجانده شده است.

ـ «مادرانه» مضموني ملودرام دارد كه شايد در لحظاتي به تلخي نيز بزند، اما سازندگان نهايت تلاش خود را كرده‌اند كه سياهي و رنج نهفته در داستان با تمهيد‌هايي چون نحوه انتخاب لوكيشن، ميزانسن و... تعديل شود.

ـ مادرانه ابتدا قرار بودي براي پخش شبانه در ايام تابستان و در 50 قسمت توليد شود، اما پس از قطعي شدن پخش در ماه رمضان به 30 قسمت كاهش پيدا كرد.

ـ ترانه تيتراژ اين سريال را احسان خواجه‌اميري با ترانه‌اي از روزبه بماني و موسيقي عليرضا افكاري خوانده است.

ساير شبكه‌ها

همانطور كه در صفحه هفت امروز خوانده‌ايد، شبكه تهران نيز گويا در صدد است تا سريال «دروازه بهشت»‌را در پايان پخش سه سريال شبكه‌هاي ديگر به صورت سه شب در هفته روي آنتن ببرد تا با اين اقدام مصداق دو تير و يك نشان شود، چرا كه هم سريال مناسبتي خواهد داشت و در كورس پخش مجموعه ويژه ماه رمضان از ديگر شبكه‌ها عقب نمي‌ماند و هم به اعتراض و ناراحتي سازندگان اين مجموعه كه با نيت پخش در اين ماه جلوي دوربين رفته، ترتيب اثر خواهد داد. ضمن آنكه در باكس پيش از اذان مغرب و عشا نيز هر شب مجموعه اپيزوديك «شايد براي شما هم اتفاق بيفتد» را خواهد داشت، اما شبكه  شما نيز از امشب پخش سريال «هشت بهشت»‌را ساعت 23 (تكرار ساعت 9 صبح و 15 روز بعد) آغاز خواهد كرد. سريالي كه در همين ساعت از شبكه استاني اصفهان نيز پخش مي‌شود. اين سريال ابتدا قرار بود به صورت هر شبي پخش شود، اما در نهايت به عنوان مجموعه مناسبتي شبكه شما برگزيده شد.

«هشت بهشت» به تهيه‌كنندگي اميرحسين شريفي و كارگرداني سعيد عالم‌زاده توليد شده است. يکي از امتيازات ويژه اين سريال طنز، استفاده از گويش هاو لهجه هاي مختلف توسط بازيگراني محلي و صاحبان اين گويش ها است، يعني کسي که اصفهاني يا شيرازي ويا آذري است با همان گويش روزمره خود در اين سريال دارد و اداي آن گويش را در نمي آوردو در طول داستان کار با تمام گويش هاي شيرين ايراني به پيش مي رود.خط کلي داستان و پيام اصلي آن وحدت اقوام ايراني است. اين سريال به سفارش صدا و سيماي مرکز اصفهان در 26 قسمت 45 دقيقه اي توليد شده که در آينده نيز قرار است دو فصل بعدي داستان توليد شود.

در اين مجموعه از هنرپيشه هاي با سابقه استان هاي مختلف استفاده شده؛ به عنوان مثال  هوشنگ حريرچيان که جزو تأتري هاي حرفه اي و استخوان دار  و از چهره هاي آشنا است‌.

اين سريال روايت ماجراهاي بازارچه‌اي با عنوان نمايشگاه صنايع دستي و مواد غذايي ويژه همه اقوام ايراني است که در شهر اصفهان برپا شده و تمامي اقوام در اين نمايشگاه شركت مي‌كنند. در مجموعه هشت بهشت از ظرفيت اين بازار براي معرفي گويش‌ها و آداب و رسوم مردم مناطق مختلف ايران استفاده شده است و سازندگان اين مجموعه در صدد آن برآمده اند كه بينندگان در طول سريال ضمن آشنايي با گويش‌ها و آداب و رسوم مردم اقصي نقاط ايران از حواشي آن لذت ببرند. اين مجموعه داراي بيش از 24 لوکيشن بوده که هتل طلوع خورشيد، هتل ابن‌سينا و بازارچه از مهمترين آنها بوده است .

هوشنگ حريرچيان، حسن اكليلي، حسن جويره، پري كربلايي، زويا امامي، داريوش موفق، افشين سنگ‌چاپ، افسانه ناصري، آزاده رضايي، مانا بهرامي، عليرضا جعفري، مهدي ساكي، ماني حيدري، فاطمه واحدي، فرج‌الله گل‌سفيدي، فرهاد بشارت، ساناز زرين‌مهر، ابراهيم كلاني، مينا پورنيا و... در اين مجموعه نقش آفريني کرده اند.

همچنين برخي عوامل سازنده اين مجموعه عبارتند از : مدير توليد: شاهرخ شريفي، مدير برنامه‌ريزي: گلچهره دانش، هماهنگي توليد: حيدر شكاري، دستيار اول كارگردان: ماكان رضايي‌پور، مدير صدابرداري: فرامرز مختاري، طراح صحنه و لباس: كيوان ذوالفقاري، مدير تصويربرداري: اسماعيل آقاجاني، طراح چهره‌پردازي: مهران روحاني، تدوين: مهدي دهقان، صداگذار: شاهرخ شريفي.




ارسال توسط کاربر
 
مهران مدیری:«ویلای من» قسمت آخر هم دارد
بانی فیلم آنلاین:مراسم قرعه کشی ویلای من دوشنبه 17 تیرماه در هتل بزرگ تهران با حضور مهران مدیری، عوامل سریال ویلای من و بروز ارجمند برگزار شد.

به گزارش مهر،مهران مدیری در این مراسم که با تاخیر برگزار شد از اتمام تصویر برداری ویلای من خبر داد و گفت: ضبط سریال ویلای من حدود یک ماه پیش به اتمام رسید و حالا باید بگویم این کار قسمت آخر هم دارد.

وی ادامه داد: من بخاطر تاخیرم در این مراسم عذر خواهی می کنم خوشحالم که در این کار به من خیلی خوش گذشت و سعی کردم این خوشی را به گروه هم منتقل کنم.

 کارگردان سریال ویلای من اضافه کرد: از همه دوستان تشکر می کنم، من به لحاظ مالی و تباین نظر هیچ مشکلی با دوستان نداشتم.

در قرعه کشی که در این مراسم انجام شد هاشم گرشاسبی 10 میلیون تومان و کمال حاصلی از ارومیه برنده یک ویلا در شهر نور شد.

از حاشیه های جالب این مراسم زمانی بود که وقتی مهران مدیری با شماره تلفن کمال حاصلی تماس گرفت همسر او پاسخ تلفن را داد و چون زمانی که خبر برنده شدن ویلا را به او داد چندان تعجب نکرد مهران مدیری گفت حداقل یک جمله بگویید چه احساسی دارید.

از حاشیه های جالب دیگر گرفتن عکس یادگاری عوامل سریال ویلای من در پایان مراسم بود.

تماسهای تلفنی مهران مدیری و اعلام خبر برنده شدن آنها در ویلای من گفتگوهای جالبی را ایجاد کرده بود که این امر باعث خنده حضار شد.

در این مراسم با حضور نیکخواه، عارف لرستان، هادی کاظمی، مریم کاویانی، کمند امیرسلیمانی، مهدی فقیه عوام سریال ویلای من همراه بود.

برزو ارجمند که یک بازیگری مشهدی است در حین اجرای مراسم گفت خوشبختانه یکی از برنده گان قبلی مراسم قرعه کشی ویلای من یکی از همشهری های من بود که زمانی که با او تماس گرفت مراسم چهلم پدرش بود و احتمالا پدر او از او رضایی بوده است که روز چهلم در این قرعه کشی برنده شده است.




ارسال توسط کاربر
سلطان از پورنگ حذف شد، امیر محمد آقای ممنون!
انتقام عمو پورنگ از «خنده بازار»ی ها!
بانی فیلم آنلاین: نشست خبری گروه کودک و خردسال شبکه زندگی با حضور عوامل برنامه ساز «عمو پورنگ» و مدیرگروه کودک و خردسال این شبکه دوشنبه 17 تیر در سالن امفی تئاتر شبکه دو برگزار شد.

به گزارش روابط عمومی شبکه دو،   در این نشست تهیه کننده برنامه عمو پورنگ از بازگشت این برنامه به تلویزیون پس از وقفه ای 3 تا 4 ماهه خبر داد و افزود:  بینندگان حرفه ای برنامه عمو پورنگ می دانند که ما هر بار می رویم با ساختار و وضع جدیدی باز می گردیم،این بار هم عمو پورنگ با فضای کتاب و کتابخوانی روی آنتن می رود و دکورها نیز متناسب با همین موضوع طراحی شده اند.

مسلم آقاجانزاده افزود:در سری جدید برنامه شخصیت سلطان را حفظ کردیم، پورنگ نیز با همان ویژگی های همیشگی متفاوت و پویا بودن در برنامه حضور خواهد داشت، نقش گلدون خان حذف شده اما امیر محمد اینباردر قالب نقش آقای ممنون ما را همراهی خواهد کرد.

وی تصریح کرد: ابراهیم شفیعی نیز به تازگی به این گروه اضافه شده، او را به گروه دعوت کردیم تا انقام بدل همیشگی مجری های کودک در «خنده بازار» بودن را از او بگیریم، شفیعی قرار است در نقش پهلوان پنبه ، شخصیتی برگرفته از متون کهن ایرانی بازی کند.

این تهیه کننده تاکید کرد: اینبار علاوه بر بچه ها خانواده ها را هم مورد نظر داریم، چرا که این برنامه دارد 13 ساله می شود و خیلی از مخاطبان قدیمی ما حالا بزرگ شده اند.

در ادامه این برنامه داریوش فرضیایی «عمو پورنگ» گفت: عموپورنگ شخصیتی است که در این 13 سال دیگر جا افتاده است و بچه ها از او حرف‌شنوی دارند و حتی خانواده ها دوست دارند برخی از نکات آموزشی از طریق این شخصیت به کودکانشان منتقل شود بنابراین فکر می کنم حفظ همین شخصیت قشنگ تر است.

وی افزود: لوکیشن و فضای جدید برنامه را خیلی دوست دارم، این دوره خیلی جدی تر به کار می  پردازم و قرار است همه حرف های ما با استناد به کتاب باشد.

حمید سهیلی ، بازیگر نقش سلطان هم در این نشست گفت: رخدادگاهی که امسال در آن قرار گرفتیم بسیار خوشحال کننده است،  خیلی خوشحالم که امسال در قالب برنامه  پورنگ در کتابخانه روی آنتن می رویم،  هر چند که دکور و لوکیشن برنامه دست کسانی که در این برنامه هنرنمایی می کنند را می بندد و موضوع کتابخانه کار را برای نویسنده و سایر عوامل سخت تر می کند.

وی با بیان این که کتابخوانی بچه ها از دغدغه های مهم پدر و مادرهاست، افزود: متاسفانه بچه های ما خیلی با فضای کتابخانه مانوس نیستند، کتابخانه مثل آزمایشگاه های مدارس می ماند و ممکن است بچه ها خیلی با آن آشنایی نداشته باشند، حالا این برنامه فرصتی فراهم کرده تا بچه ها با قرار گرفتن در فضای کتابخانه با یک پس زمینه فرهنگی رو به رو شوند و این قطعا از نظر روانی بچه ها را تحت تاثیر قرار می دهد.

این بازیگر گفت: مایل نیستم خیلی درباره شخصیت سلطان در برنامه جدید توضیح بدهم فقط اینکه او تلفیقی از تجربیات من است و سعی کردیم طراوت کار را حفظ کنیم.

در ادامه نشست احمد درویش علیپور، کارگردان برنامه گفت: همه انسان ها دغدغه بهتر شدن دارند، ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم،  همواره سعی داریم بهتر از قبل عمل کنیم، این روحیه یک رقابت با خود را شکل داده که این موضوع معایب و محاسنی را با خود به همراه دارد.

وی با بیان این که تلاش ما این است که مخاطبان همیشگی خود را حفظ کنیم اما در اوج ماندن کار سختی است، تصریح کرد: اینبار با حمایت گروه کودک و خردسال شبکه دو تلاش کردیم فضای بزرگتری برای بچه ها ایجاد کنیم .

درویش علیپور با اشاره به پایین بودن سطح سرانه مطالعه در کشور افزود: معتقدم ما از سن پایین باید فرهنگسازی را شروع کنیم، بچه ها در خردسالی علاقه بیشتری به مطالعه نشان می دهند و همین دغدغه عاملی شد که ما جدی تر به مقوله کتابخوانی بپردازیم.

وی گفت: دکور این برنامه فضای خشکی ندارد، ما در سری جدید خیلی جدی به مقوله کتاب می پردازیم و دکورمان نیز بیشتر مفهوم کتاب و خانه را القا می کند.

ابراهیم شفیعی از بازیگران برنامه نیز در ادامه بابیان این که خوشحالم برای دومین بار با این گروه دوست داشتنی و پرطرفدار همکاری می کنم، افزود: در سری جدید این برنامه نقش پهلوان پنبه را ایفا می کنم، این شخصیت برگرفته از متون کهن ایرانی است، او خوش شانس، کمی ترسو تا اندازه ای هالو و دارای چهره غلط انداز است.

محمد درویش علیپور ، نویسنده این برنامه نیز با اشاره به تکراری و محدود بودن سوژه های حوزه کودک، گفت: درسری جدی کار سعی کردیم نگاه جدیدتری حتی نسبت به برنامه هزار و شصت وشونزده داشته باشیم، مثل گذشته طنز را چاشنی کار خود کردیم و شوخی هایی را دربرنامه اوردیم که بزرگترها را درگیر خواهد کرد.

وی افزود: در طول کار به غیر از کاراکترهای ممنون و پهلوان پنبه باز هم کاراکترهای دیگری به جمع ما اضافه خواهند شد.

امیر محد متقیان، نیز که نهمین سال همکاری خود با این گروه را پشت سر می گذارد،  درباره نقش تازه اش آقای ممنون گفت: شخصیت جدید من گویش جدید و خاصی دارد، فرد زحمتکشی در کتابخانه است که برای دیگران چای می آورد با این حال از او زمان بیکاری اش را به خواندن کتابهای کتابخانه گذرانده و فرد باسوادی است.

در ادامه زارعان، مدیر گروه کودک و خردسال شبکه 2 نیز با اعلام این که عمو پورنگ از اول ماه مبارک رمضان با ساختار و دکور جدید روی آنتن می رود، گفت:  این برنامه با عنوان «پورنگ در کتابخانه» از ساعت 18تا 19:30 با هدف ترویج کتاب و کتابخوانی پخش می شود.

وی افزود: دوستان ما در حال ساخت دکور این برنامه هستند و اگر کار به موقع تمام بشود برنامه از 19 تیر روی آنتن تلویزیون می رود.

علی زارعان گفت: بر اساس آمارهای ارائه شده برنامه «عمو پورنگ» 93 درصد مخاطب در تهران و 88 مخاطب در شهرستان دارد که این آمار ارزشمند باید حفظ شود.

وی تصریح کرد: این برنامه توجه ویژه ای به کتاب و کتابخوانی دارد و سعی داریم در آن کتاب های جدید و مناسب کودکان را معرفی کنیم.

به گفته مدیر گروه کودک  در سری جدید برنامه پورنگ بچه ها با کتاب های مورد علاقه خود به استودیو می آیند.

وی با اشاره به این که بهترین زمان شبکه در اختیار برنامه پورنگ قرار گرفته است، افزود:  برنامه هایی شاد و مفرح تدارک دید شده، سعی داریم در رمضان امسال روزه اولی ها را تا افطار همراهی کنیم.




ارسال توسط کاربر
در جمع دانشجويان اهوازي
مسعود ده‌نمكي: با خاليوود نمي‌شود به جنگ هاليوود رفت!
باني‌فيلم آنلاين: بعد از ظهر روز شنبه در دانشگاه صنعتي شهر اصفهان مسعود ده‌نمكي در جمع دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز كه براي اردو به اصفهان آمده بودند سخنراني كرد.

به گزارش خبرنگار «باني فيلم» ده‌نمكي در اين جلسه كه با حضور پُر‌شمار دانشجويان برگزار شده بود در خصوص سينماي انقلاب و كاركردهاي رسانه در حوزه مطالبات انقلاب سخنراني كرد و چالش‌هاي پيش روي نيروهايي كه با انگيزه تحول در سينما و توليد آثاري با رويكرد انقلابي و ارزشي را دارند مورد بحث و بررسي قرار داد.

او گفت: تحول در سينما بايد در سه بعد نيروي انساني يعني تربيت نيروهاي كارآمد و با استعداد و متعهد به باورهاي انقلابي همراه باشد. نمي‌شود به صرف مومن بودن افراد با برگزاري دوره‌هاي آموزشي آنها را وارد سينما كرد و توقع تحول در سينما را داشت. كما اينكه در طول انقلاب، افراد متعهد به انقلاب زيادي بودند كه علي‌رغم طي دوره‌هاي آموزشي متأسفانه به جهت نداشتن استعداد و ذوق فيلمسازي ميلياردها بودجه بيت‌المال را به هدر دادند و آخر هم كار درخور توجهي از آنها ارائه نشد. البته اين امر به معني نفي سرمايه‌گذاري براي نيروهاي تازه نيست.

ده‌نمكي افزود: در بعد نرم‌افزاري نيز تجديد نظر در متون آموزشي سينما لازم و ضروري است كه راه ورود برخي متون در خصوص حكمت سينما، حكمت هنر و آسيب‌هاي پيش روي سينماگران، تدوين، تاليف و جزو متون آموزشي به دانشگاه‌ها باز شود.

در بعد ديگر تحول نرم‌افزاري در سينما بايد حلقه زنجير‌هاي بين ادبيات داستاني، فيلمنامه‌نويسي و ايده‌پردازي به هم متصل شود تا در خصوص نگارش فيلمنامه‌هاي مناسب كاري اساسي صورت بگيرد.

ده‌نمكي ادامه داد: در بعد سخت‌افزاري نيز بايد توقع نظام و علاقه‌مندان انقلاب از سينما متناسب با امكانات موجود باشد. براي مقابله با ناتوي فرهنگي و هاليوود نمي‌شود با خاليوود به جنگ هاليوود رفت. براي تقابل با ناتوي فرهنگي بايد ژنرال‌هاي فرهنگي در اين حوزه  مديريت تصميم‌ساز باشند نه سرجوخه‌هايي كه مدعي هستند اما سينما را درست نمي‌شناسند و توانمند در اين حوزه نيستند و يا كساني كه فاقد انديشه انقلابي و در نهايت تقليد‌گر از سينماي غرب هستند.

مهندس فرهنگي و هنري در حوزه سينماي ما بايد توسط كساني صورت پذيرد كه اين مديوم را مي‌شناسند و با اقتضائات آن آشنا هستند چند پارگي در حوزه تصميم‌گيري سينما اين رسانه و اهالي آن را با چالش و سردرگمي همراه مي‌كند. سينماي فعلي با امكانات و مخاطب موجود خود به خود رو به نابودي مي‌رود و سينماي بدون مخاطب يعني مرگ سينما. حال مي‌خواهد فيلمسازان آن انقلابي باشند يا روشنفكر مديران آن مي‌خواهند چپ باشند يا راست. با شعار و سمينار كه نمي‌شود سينما را از اين وضعيت نجات داد بايد به علت و معلول توامان پرداخت كسانيكه نيروهاي جوان بدون پشتوانه تئوريك و تربيت دامنه‌دار را وارد سينما مي‌كنند در حقيقت مشكل روي مشكل مي‌افزايند و آنها را به ميدان مين مي‌فرستند.

نقد كردن فيلم و سينما و سينماگر گرچه لازم است اما كافي براي اصلاح وضع موجود نيست بايد به جاي حرف زدن كار كرد. الان رقابت رسانه‌هايي مانند سينما و تلويزيون با رقباي خارجي آن بسيار مشكل است. براي نگه داشتن مخاطب بايد جنگيد. هنر اين است كه اول گوش براي شنيدن حرف پيدا كرد. ما داريم اين گوش‌ها و چشم‌ها را معطوف به خارج مي‌كنيم.

نيروهاي انقلاب در حوزه نقد رسانه‌ها بيشتر درگير خودزني هستند تا توليد كار و انديشه. برخي دوستاني كه داعيه‌دار تحول در سينماي انقلاب هستند حتي حرف‌هاي شهيد آويني را هم نفهميده‌اند. گرچه حرف‌هاي شهيد آويني همه حكمت سينما نيست.

ده‌نمكي افزود: براي جذب مخاطب داخلي امكانات موجود سينما متناسب با توقع‌ها نيست، از سالن‌ها گرفته تا ابزار‌هاي فني ساخت فيلم. اين در حالي است كه بايد براي جذب مخاطب جهاني با انحصار رسانه غرب جنگيد كه آن هم به زودي با پرتاب ماهواره‌اي بومي ميسر خواهد شد، اما در توليد محتوا همچنان فقر وجود دارد.

در پايان جلسه دانشجويان درخصوص فيلم‌هاي مسعود ده‌نمكي و راه‌هاي ورود نيروهاي بسيجي انقلابي به سينما از ده‌نمكي سوال پرسيدند.




ارسال توسط کاربر
گفت‌و‌گو با محمدابراهيم معيري
كارگردان «گلوگاه»: هيچ توجهي به سينماي مستقل نمي‌شود (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - ساناز قنبري: اين يك حقيقت است كه فيلم اجتماعي در ايران هنوز جايگاه شايسته خودش را پيدا نكرده و اين سينما بسيار مهجور مانده است.

با اين وجود هنوز هم كارگردان‌هاي بسياري هستند كه در اين زمينه فعالند و آرام، بي‌صدا و دور از حاشيه تنها دغدغه‌هايشان را به تصوير مي‌كشند. از جمله اين كارگردان‌ها «محمد ابراهيم معيري» است كه فيلم‌هايي مانند «دامنه‌هاي سفيد»، «كتوني سفيد»، «قاصدك‌ها در باد مي‌رقصند» و... را در كارنامه خود دارد و در حال حاضر فيلم «گلوگاه»‌ را كه از سوژه‌اي بكر برخوردار است روي پرده اكران دارد. فيلمي كه بيانگر مصائب و مشكلات زندگي دكل بنداني مهربان است كه هميشه در جاده‌ها به سادگي از كنارشان عبور كرده‌ايم، مثل باقي مهرباني‌هايي كه چشم بسته از كنارشان مي‌گذريم...

  

دغدغه‌تان در ساخت فيلمي با محوريت زندگي دكل‌بندان چه بود؟

ـ اين سوژه‌اي بكر و دست نخورده بود و فضاي متنوعي از سينما در اختيار ما قرار مي‌داد كه براي من خيلي متفاوت بود. يعني آن عناصر عمودي كه وجود داشت، باعث مي‌شد تا من در اين فيلم به نوعي تنوع بصري را تجربه كنم. همچنين مفاهيمي كه اين موضوع در اختيارم مي‌گذاشت، مفاهيمي بود كه فكر مي‌كردم لازمه امروز جامعه ايران است و واجب مي‌دانستم كه به آن پرداخته شود.

فيلمنامه و تحقيقات راجع به آن چقدر طول كشيد؟

ـ دامنه شروع پژوهشم راجع به اين موضوع سابقه‌اي 9ـ8 ساله دارد. من سفرهاي زيادي به شهر «گلوگاه» داشتم و گپ و گفت بسياري با كارگران خطوط مختلف از نقاط گوناگون كشور، خانواده‌هاي اين عزيزان و همچنين تكنسين‌ها و مديران خطوط. در ادامه متوجه شدم كه اين جريان گسترده‌گي و زواياي بسياري دارد كه بايد در قالب يك فيلم سينمايي به آن پرداخته شود. بنابراين شروع به نوشتن فيلمنامه كردم. تقريباً 5ـ4 ورژن از اين موضوع نوشته شده و فيلمنامه آخر كه در واقع آخرين متن اين داستان بود، تقريباً 5/1-1 سال قبل از توليد نوشته شد. متن‌هاي قبلي را هم حالا شايد بعدها با يك تغييراتي كار كردم چون دايره توليد اين فيلم را يك تريلوژي مي‌دانم كه قسمت‌هاي بعدي‌اش طي سال‌هاي آينده بايد ساخته شود.

پس قسمت‌هاي بعدي اين تريولوژي در راه است...

ـ يك طرح‌هايي دارم چون همانطور كه گفتم اين موضوع گسترده است و بعضي از زوايايش را ما نتوانستيم ببينيم. طرح‌هاي بعدي روي همان موضوعات متمركز خواهد شد. منتهاي مراتب جداي از اين هم منتظرم ببينم مخاطب در اكران عمومي و پخش DVD چه نظري دارد و كلا بازتاب اين فيلم نزد مردم (هم سينماگران و هم اهالي و كارگران «گلوگاه») به چه صورت خواهد بود. بعد از جمع‌بندي اين‌ها مي‌توانم بگويم از چه زاويه‌اي به قسمت دوم كه البته عنوان ديگري خواهد داشت مي‌پردازم.

جالب است كه براي شروع فيلمبرداري عجله نداريد و اول با حوصله روي فيلمنامه و قصه كار مي‌كنيد. شايد به اين دليل باشد كه شما به هر حال كارتان را با فيلمنامه نويسي شروع كرديد. غالباً در سينماي ايران همه براي شروع كار عجله دارند. چون فكر مي‌كنند حالا مي‌روند سر صحنه و فيلمنامه را يكجور جمع مي‌كنند.

ـ بسياري از مسائل در سينماي ايران مطابق استاندارد پيش نمي‌رود يا حداقل در سال‌هاي اخير اينطور بوده. شخصاً فكر مي‌كنم سينما كار بسيار دشواري است، خصوصاً فيلمي مثل «گلوگاه». در «گلوگاه» ما دشواري‌هاي بسياري را متحمل شديم، به لحاظ توليد، جذب سرمايه و بحث‌هاي بعد از توليد و اكران، حضور در جشنواره و... . منظورم اين است كه «گلوگاه» رنج‌هاي زيادي را به دنبال خود كشيد تا به اين نقطه رسيد، اما در كل فكر مي‌كنم اگر قرار است فيلمي در كارنامه يك فيلمساز قرار بگيرد بايد به لحاظ كيفي و محتوايي در نقطه قابل قبولي بايستد كه كهنه نشود و با گذشت زمان همچنان طراوت خودش را حفظ كند و البته نسل بعدي هم كه اين فيلم را مي‌بيند متوجه مسائلي شوند كه شايد رسانه‌ها يا انواع بصري ديگر در اختيارشان نگذارند. من به اين ويژگي‌ها در سينما فكر مي‌كنم.

فيلمنامه‌هاي قبلي‌تان‌ را هم خودتان نوشتيد؟

ـ بله.

براي نوشتن از جايي الهام نمي‌گيريد، به عبارت ديگر اقتباسي نيستند؟

ـ نه. شانسي كه داشتم اين بود كه قبل از ورود به سينما داستان نويس بودم. در دهه 70 چند مجموعه داستان و يك رمان از من منتشر شد. در حقيقت همان داستان‌نويسي خيلي در فيلمنامه‌نويسي‌ به كمكم آمد. در مجموع هر سوژه‌ و هر ايده يك جور به ذهن مي‌رسد. اول از طريق تخيل و دوم از راه نيازي است كه يك نويسنده يا هنرمند در جامعه احساس مي‌كند...

منظورم از اقتباسي اين است كه مثلاً كتاب يا فيلمي نبوده كه براي ساخت «گلوگاه» از آنها تأثير بگيريد؟

ـ مسلماً نه. اگر چنين چيزي بود تا به حال عنوان كرده بودم! فيلمنامه‌هايي كه نوشتم هيچ كدام متأثر از كتاب يا فيلمي نبوده. چه سؤال‌هايي مي‌كنيد! به نظر مي‌رسد دنبال ظرايفي مي‌گرديد!

به هر حال اقتضاي يك گفت‌و‌گو همين سوال‌هاست...

ـ من داشتم جواب خوبي به شما مي‌دادم كه براي مخاطبان فيلمنامه‌نويسي‌تان هم ممكن است جالب باشد. داشتم مي‌گفتم كه جدا از تخيل و نياز اجتماعي گاهي اوقات اتفاقات واقعي منبع نگارش يك فيلمنامه است. مثل فيلم «گلوگاه» كه وقايعي كه در شهر گلوگاه اتفاق مي‌افتاد و همچنين تاريخ 70 ساله دكل‌بندي در اين شهر اولين نقطه الهام من بود. من اتفاقاً در نگارش اين فيلمنامه سعي كردم به هيچ وجه تخيل را وارد نكنم و به نوعي همان زندگي واقعي و اجتماعي افراد گوياي كل مطلب است. البته در بعضي از فيلمنامه‌ها هم ممكن است كه نياز باشد نويسنده از آيتم‌هاي ديگري استفاده كند. گاهي اوقات هم يك موسيقي، تصوير، عكس و... مي‌تواند الهام بخش يك فيلمنامه باشد.

وقتي فيلمنامه را مي‌نوشتيد در ذهن‌تان آن را دكوپاژ هم مي‌كرديد و تصويري از نحوه اجرايش داشتيد؟

ـ خوشبختانه همان مواقعي كه روي خط‌هاي دكل‌بندي بودم ظرايف كار را ديدم و فهميدم بايد به چه نكاتي توجه كنم. در حقيقت نگاه كردن به كار اين افراد در زمان‌هاي طولاني باعث شد كه بفهمم دكوپاژ فيلم چطور بايد باشد، نحوه حركت اينها در آن عنصر عمودي چطور بايد باشد (يعني شخصيت‌هاي فيلم چگونه بايد حركت كنند)، ميزانسن‌هاي فيلم چگونه بايد باشد و... اينها را در طول پژوهش‌ها متوجه شدم. وقتي هم كه فيلمنامه را مي‌نوشتم به اين نكته توجه داشتم ولي در نهايت دكوپاژ قطعي و اصلي موقع فيلمبرداري فيلم بوجود آمد.

به نظرم در «گلوگاه» بيشتر به فضاي مستند نزديك شديد. چرا يكدفعه فيلم را مستند نساختيد؟

ـ به هر حال من اين موضوع را در فضاي سينمايي عرضه كردم، همراه با قابليت‌ها و امكاناتي كه سينما بابت شخصيت‌پردازي، داستان‌گويي، ديالوگ‌گويي و... در اختيار من مي‌گذاشت. جدا از اينكه شخصاً به مستند اعتقاد كاملي دارم، اما ظرفيت‌هاي سينما ظرفيت‌هاي خاصي است. اوج و فرودهايي كه سينماي درام در اختيار بيننده مي‌گذارد باعث مي‌شود كه مخاطب آن موقعيت را بيشتر درك كند و همين نكته اهميت به سزايي دارد. ضمن اينكه من موقع پژوهش ده‌ها ساعت راش‌هاي مستند از اين فيلم داشتم كه هيچ وقت مونتاژش نكردم و در حقيقت به عنوان يك پايه پژوهشي موقع نگارش فيلمنامه، توليد و حتي پيش توليد از آن استفاده كردم چون همان راش‌ها را موقع پيش توليد در اختيار بازيگران گذاشتيم تا متوجه شوند در چه فضايي قرار است حضور پيدا كنند.

نگران واكنش منفي مخاطبان معمول سينما از فضاي حاكم بر «گلوگاه» نبوديد كه مثلاً شايد جذب آن نشوند؟

ـ واقعيت اين است كه من اين فيلم را هم همراه با تماشاگر داخل و خارج از ايران و هم هنگام جشنواره ديدم و متوجه شدم كه فيلم تماشاگر را اذيت نمي‌كند. يعني ما درام داريم كه به هر حال كشش ايجاد مي‌كند و نقاط اوج و فرودي دارد كه تماشاگر را خيلي خسته نمي‌كند. مگر اينكه مخاطب خيلي عامي باشد و عادت به ديدن يكسري فيلم‌هاي تجاري و معمولي داشته باشد كه به هر حال اين افراد در دايره سليقه عمومي هر كشوري هم ممكن است حضور داشته باشند. منتهاي مراتب كار ما اين نيست كه تنها به نيازهاي اوليه تماشاگر پاسخ دهيم. فكر مي‌كنم وقتي چند سال روي يك پروژه وقت مي‌گذاريم بايد نقاط خاص‌تري را ببينم و حتي براي ارتقا و همراه بودن آن نوع تماشاگر هم بايد برنامه داشته باشيم. به هر حال ما به عنوان فيلمساز اگر قرار باشد كه به ارتقا تماشاگر فكر نكنيم و شيوه‌هاي كليشه‌اي سينما را ادامه دهيم كه سينما بقايي ندارد. سينما خيلي راحت به كپي كاري، كليشه و تكرار مي‌افتد و فيلم‌هاي تاثيرگذارش را از دست مي‌دهد. كما اينكه معضل مخاطب در سينماي ايران هم اصلاً همين است.

با توجه به اينكه ساخت فيلم در فضايي خاص و شرايطي ويژه صورت گرفته. در كنار بازيگران از بدلكار هم استفاده كرديد؟

ـ واقعيتش من 4ـ3 گروه بازيگر در اين فيلم داشتم. يكي بازيگران اصلي و جوان فيلم، ديگري بازيگران اصلي و ميانسال فيلم و البته گروهي كه اساساً دكل‌بند بودند. در واقع از كنار هم قرار گرفتن اينها توانستيم اين داستان را تعريف كنيم. از بدلكاران هم فكر كنم در 3ـ2 پلان و از جلوه‌هاي ويژه و بصري هم در 3ـ2 پلان استفاده نموديم، اما بقيه فيلم را كاملاً مستند بازسازي كرديم. ضمن اينكه دكوري هم نداريم و تمام دكل‌ها واقعي است.

در اين فيلم نشاني از احتياط ديده نمي‌شود. در مواردي حتي ريسك هم كرديد و تصميم‌هاي جسورانه گرفتيد. از حاصل اين بي‌احتياطي‌ها نگران نبوديد؟ كلا اين جسارت از كجا مي‌آيد؟ برآيند چند سال حضور در فضاي سينمايي است يا به شخصيت كلي‌تان برمي‌گردد؟

ـ فكر مي‌كنم اين جسارت معجوني از تمام چيزهايي كه شما گفتيد باشد. وليكن هنگام پژوهش فيلم وقتي ساعت‌ها در كنار اين افراد بودم، متوجه شدم كه به هر حال آنها يكسري نكات ايمني را رعايت مي‌كنند، مثل استفاده از كلاه ايمني، كمربند و... در كل حواسشان به خيلي چيزهاست و بسيار خبره و كارآمدند. مردهاي شهر گلوگاه و خصوصا كسانيكه شغل‌شان دكل‌بندي است فرهنگ خاصي دارند. ضمن اينكه خود سينما هم في‌النفسه يك مقدار با ريسك همراه است. ما سعي كرديم تمام نكات را به بچه‌‌ها گوشزد كنيم. درست است، كار مي‌توانست خيلي خطر آفرين باشد. اولين صحبتي كه با تهيه‌كننده كرديم اين بود كه اين دكل‌هايي كه به عنوان لوكيشن مي‌خواهيم از آن استفاده كنيم بايد كاملاً واقعي باشد چون اين‌ها بتن ريزي دارد و... . مي‌شد كه يك بخش‌هايي همينطوري و غير واقعي ساخته شود، منتها احتمال سقوطش در باد و شرايط جوي وجود داشت و خطرآفرين بود. ولي ما با بتون‌ريزي‌هاي واقعي و مهندسي شده كاملاً مطمئن شديم كه ديگر حادثه سقوط از دكل‌ را نداريم. دوستان از كلاه ايمني و كمربند هم استفاده كردند و در نهايت خوشبختانه در طول 2 ماه فيلمبرداري شاهد اتفاقات ناگواري نبوديم.

بعد از «گلوگاه» باز هم مي‌خواهيد در فضاي مستند و اجتماعي فيلم بسازيد؟

ـ خيلي علاقه دارم. فكر مي‌كنم فضاي اجتماعي كه با زندگي واقعي مردم ارتباط بي‌واسطه‌اي داشته باشد هم ماندگاري بالاتري دارد و هم دقيق‌ترين نوع سينماست. به عبارت ديگر هم سينماي اصيلي است و هم باعث مي‌شود افراد جامعه نگاه واقعي‌تري نسبت به خودشان در سينما داشته باشند. ضمن اينكه خواهي نخواهي يك مقدار با صداقت بيشتري هم همراه است.

قبل از ساخت فيلم خيلي با بازيگران تمرين داشتيد؟

ـ نمي‌توانم بگويم خيلي. بيشتر با آنها صحبت داشتيم و فضا را برايشان تشريح كرديم. فيلم‌هاي مستندي كه از جاهاي مختلف گرفته بودم را با هم ديديم و ... . از كارگران دكل‌بند دعوت كرديم تا به دفتر بيايند و در مورد كارشان با بازيگران صحبت كنند، همچنين بازيگران را به شهر «گلوگاه» برديم و كلا از اين دست كارهاي كارگاهي كه بازيگران با فضا، نوع گويش و رفتار اهالي آن منطقه آشنا شوند. در مجموع هر كاري كه فكر مي‌كردم لازم است تا اتفاقات سر صحنه سريعتر و بهتر رخ دهد را انجام دادم.

چطور شد كه به لادن مستوفي رسيديد؟ دليل انتخابتان براي حضور او در اين نقش چه بود؟

ـ چند باريگر زن در اين فيلم بازي مي‌كنند و نقش خانم مستوفي بين آنها برجسته‌تر است و قرار بود يك نمادي از بافتن روح ايراني باشد. يعني فرش‌بافي ايشان در طول فيلم كنتراستي دارد با بافتن آهن. به عبارت ديگر بافتن دكل مردها. در حقيقت ما يك حضور سمبوليك مي‌خواستيم و حضوري كه در درام فيلم‌ پيش برنده باشد. ضمن اينكه فيلم را به ورطه فيلم‌هاي معمولي هم نكشاند. يعني حضوري باشد كه علاوه بر اينكه ارزش دراماتيكش را دارد، اما خيلي زياد نباشد چون مي‌خواستم فضاي فيلم با توجه به نگاه واقعي كه به اين افراد (افراد دكل‌بند) داشتيم، فضاي مردانه‌اي باشد. بنابراين فكر مي‌كنم خانم مستوفي با توجه به چهره و صورتشان انتخاب شايسته و خوبي بودند.

از جشنواره فيلم توكيو چه خبر؟ استقبال ژاپني‌ها از «گلوگاه» چطور بود؟

ـ جشنواره توكيو بسيار منظم و خوب بود. علاوه بر سينماي تجاري (حضور 3ـ2 اثر شاخص از سينماي آمريكا) نگاه هنري هم در آنجا در درجه‌ بالايي قرار داشت. در كل نگاه خيلي خوبي داشتند. تكنولوژي در ژاپن در حد عالي است و تقابلش با طبيعت را هميشه مديريت كرده و اين يكي از مفاهيم فيلم ما بود كه در آنجا به آن توجه شد. همچنين امير نادري كه در آنجا حضور داشتند، صحبتي كه در مورد يكي از سكانس‌‌هاي فيلم كردند و «گلوگاه» را واجد ارزش‌‌هاي زيادي دانستند كه از خاطرات خوب من از آن جشنواره است. ضمن اينكه من به سينماي امير نادري تعلق خاطر زيادي دارم. به هر حال جشنواره توكيو مخاطبان خاصي داشت و كسانيكه فيلم را براي جشنواره انتخاب كردند از دلايلشان گفتند كه به نظرم خيلي جالب آمد. كاش به جاي اين درگيري‌ها و صف‌كشي‌هايي كه در جشنواره خودمان وجود دارد و منجر به ناديده گرفتن حق بسياري از فيلم‌ها مي‌شود، اين نوع نگاه در آن نهادينه شود. اگر شاهد چنين مسائلي در سال آينده هم باشيم قطعاً بايد با آن برخورد كرد و ديگر سكوت جايز نيست.

قضاوت شدن را دوست داريد؟

ـ «گلوگاه» پنجمين اثر من است و 2 تا از فيلم‌هايم تا به حال اكران شده. فيلم‌هاي قبلي‌ام را افراد زيادي نديدند و چندان قضاوتي روي آن نداشتند. نه، قضاوت شدن چندان برايم مهم نيست. بيشتر مهم اين است كه متعهد شوند اثري كه در زماني ساخته مي‌شود  حتماً به اكران عمومي برسد. به هر حال 300ـ200 نفر تا به حال بر اثر حوادث دكل‌بندي فوت كرده‌اند و خيلي‌ها معلول. اينها بايد جايي ثبت مي‌شد و مردم بايد مي‌دانستند به جاي سليقه عمومي كه گاهاً حاكم مي‌شود و حواس مردم از خيلي مسائل اصلي منحرف مي‌شود با چه خرده جوامعي مواجه‌اند.

از فروش و زمان اكران «گلوگاه» راضي هستيد؟

ـ زمان اكرانش خيلي مناسب نيست و ميزان فروش هم با توجه به تبليغات صرفاً تلويزيوني كه ما داريم (در حدود 30 تيزر تلويزيوني از آن پخش شده و دايره‌اي از مردم متوجه آن شدند) متوسط است، نه مي‌توانم بگويم خوب است، نه بد. ضمن اينكه متأسفانه ما طي اين سال‌ها سليقه‌هاي ديگر را به سينما دعوت نكرديم و ممكن است اين فيلم از اين بابت لطماتي بخورد، اما در كل هر اتفاقي بيفتد راضي هستم.

در حال حاضر مشغول چه كاري هستيد؟

ـ فيلمنامه‌اي به نام «نجات دهندگان» نوشتم و در حال روتوش نهايي آن هستم. بعد از آن هم به دنبال سرمايه‌گذار مي‌گردم كه ببينم پيدا مي‌شود يا نه.

حرف آخر؟

ـ قطعاً دوست دارم «گلوگاه» خوب ديده شود و آدم‌هايش خوب معرفي شوند. منتها جريان‌هاي بسياري مانع از اين مطلب مي‌شود. 2 سال از توليد «گلوگاه» مي‌گذرد و تازه به اكران عمومي رسيده و انگار هيچ توجهي به نكات تجربي سينما ندارند. اگر در اين فرآيند سينما و سينماگر له شوند اصلاً برايشان مهم نيست. صرفاً نگاه اقتصادي به سينما دارند و به جيب‌شان. نه به نوآوري و خلاقيت سينما بها مي‌دهند و نه جايگاهي براي سينمايي به اين شكل قائلند. نه تنها فيلم‌هاي من، بلكه بسياري از فيلمسازان ما با موج‌هاي تجربي شروع كردند و سالهاست خبري از آنها نيست و اين براي كشوري مثل ما با چنين سابقه تمدن و فرهنگي واقعاً جاي تاسف دارد. اميدوارم زماني به صورت كاملاً معقولانه اين فيلم‌ها قضاوت شوند. من كه راهم را به همين شكل ادامه مي‌دهم و مشكل چنداني ندارم ولي خب، نگراني از اين است كه اگر در همچين سالي كه ما در آن هستيم فيلمي مثل «دونده» ساخته شود ممكن است با اين سليقه حاكم كه مي‌گويد اين فيلم نمي‌فروشد، بگويند كه بهتر است به اكران عمومي هم نرسد. به نظرم بايد با چنين اقداماتي مقابله كرد. نشريات سينمايي مثل روزنامه «باني فيلم» در اين زمينه مي‌تواند نقش پررنگي داشته باشد و اميدوارم نقشش را به نحو احسن ايفا كند




ارسال توسط کاربر
نصیری مدیر سینما قدس درباره خبری که حاکی از آن بود که فیلم "رسوایی" دوباره در این سینما اکران می‌شود  گفت: متاسفانه ما در حال حاضر فیلمی نداریم که باعث بسته نشدن سالن سینما شود. پیش از این "بیتابی بیتا" را اکران کرده بودیم که کف فروش خود را از دست داد در نتیجه از سرگروهی خارج شد.

وی افزود: برای اکران در ماه رمضان درخواست فیلم جدید دادیم که بتوانیم گیشه را حفظ کنیم اما فیلمی پیدا نشد که فروش خوبی داشته باشد. از طرف دیگر شورای صنفی نمایش نیز سالن ما را آزاد اعلام کرد و در نتیجه تصمیم گرفتیم دوباره "رسوایی" ده‌نمکی را اکران کنیم. این فیلم با وجود اینکه مدتی از نمایش آن گذشته است، جمعه شب بالای یک میلیون فروش کرده است.

نصیری در پایان گفت: فیلم "بیتابی بیتا" شبی 300 تا 400 هزار تومان فروش داشت. نمی توانستیم بعد از این فیلم درِ ِ سینما را ببندیم. البته در اکران عید فطر فیلم "فرزند چهارم" وحید موسائیان در این گروه اکران خواهد شد.

"رسوایی" به کارگردانی مسعود ده‌نمکی عید امسال اکران شد و چون دیگر آثار این کارگردان پرفروش بود و در فهرست پرفروش‌های تاریخ سینمای ایران نیز قرار گرفت. این فیلم داستان دختری به نام افسانه است که در محلشان فرد خوش‌نامی نیست ولی آشنایی وی با روحانی محل باعث اتفاقات و دردسرهای جدیدی می‌شود.

الناز شاکردوست، اکبر عبدی، محمدرضا شریفی‌نیا، کامران تفتی، امیر دژاکام و ... بازیگران این فیلم هستند.



ارسال توسط کاربر

salas-elnaz-kangan

در بندر کنگان  شب گذشته (پنج شنبه شب) در یکی از سالن های این شهر در ساعت  ۹ شب جشنی با حضور هنرمندان استانی و تعدادی از بازیگران و کارگردانان مطرح سینما و تلویزیون  همچون خانم  الناز شاکردوست  برگزار شد. در طول این جشن خواننده ای به نام امید عامری ترانه ای زیبا را خواند که با تشویق حضار روبرو شد.

با اینکه بلیت این جشن ۲۵ هزار تومان بوده و برای مردم این بندر هزینه ای اعیانی به شمار می آمد  اما تعداد کثیری از مردم شهرستان کنگان تا  پایان مراسم  ، تا  ساعت ۱۲ شب در این جشن سراسر شادی و خنده حضور داشتند.

گفتنی است اسپانسر این مراسم شرکت هواپیمایی پرشین سیر کنگان بوده است.




ارسال توسط کاربر
 
نگاهي به «بيتابي بيتا»؛ آيا همه چيز پيچيده است؟!
باني‌فيلم آنلاين - ياسمن خليلي‌فرد: «بيتابي بيتا» را شايد بتوان از آن دست فيلم هايي به شمار آورد که در جريان فيلم هاي نويي که اصغر فرهادي بنيان آن ها را نهاد، ساخته شده است.

 فيلم سعي دارد بسياري از وجوه خود را مبهم نگاه داشته و مخاطب را در تعليق نگه دارد. بسياري از پيش بينيهاي مخاطب طبق فرمول فرهادي بايد غلط از آب درآيند و او در انتها غافلگير شود. اهميت بسياري از جزييات به ظاهر بي اهميت بايد در نقطه اوج داستان بر مخاطب آشکار گردد و پايان باز فيلم، نتيجه گيري نهايي را برعهده مخاطب مي گذارد. اگر چنين چارچوبي را براي ساخت اين گونه از فيلم هايي در نظر داشته باشيم، مي توان مدعي بود که«بيتابي بيتا»، به اصول و المانهاي نام برده متعهد بوده است و چينش وقايع و پيشرفت داستان بر مبناي همين فرمول ها چيده شده است اما مشکل اساسي آنجاست که پس از کشف دزد واقعي (مرحله گره گشايي) در فيلم، به ناگاه فيلم دچار افتي شديد شده و اگرچه به لحاظ فرمولي همه چيز از قواعد «فرهادي گونه» پيروي مي کند اما به نظر مي رسد اين پيروي آن چنان عميق نيست و بيشتر ماکت بيروني کار است که به اين گونه فيلمها شبيه شده است.

در حالي که به نظر مي رسد گره افکني فيلم براي آن است که مخاطب سردرگم شود که دزد واقعي کيست از ميانه هاي اين دغدغه، بسياري از تماشاگران حدس مي زنند که امير(حامد بهداد) دزد است و وقتي اين امر در نيمه ابتدايي فيلم آشکار مي گردد ديگر دغدغه اي براي دنبال کردن آن وجود ندارد. به عبارتي، داستان قدرت خود را از دست مي دهد و به نظر مي رسد به لحاظ چينش دراماتيک، با مشکل رو به رو مي گردد زيرا باقي وقايع داستان حالتي نامرتبط با واقعه اول و کنش هاي مربوط به آن دارند. در واقع، در چينش عناصر درام، دو «گره گشايي» و چند «گره افکني» داريم به شکلي که با حل و فصل يک بحران، بحراني جديد شروع مي شود و دوباره بايد گره افکني و گره گشايي در مورد آن انجام شود و حل و فصل صورت گيرد که چنين امري در روايت يک فيلم سينمايي آن چنان پسنديده نيست.
به نظر مي رسد فيلم، وقايع و داستانک هاي آن مدام از اين شاخه به آن شاخه مي پرند. هدف اصلي نويسنده فيلمنامه از طرح داستان چه بوده است؟! آيا بحران اصلي داستان پيدا شدن دزد است يا اينکه بيتا (الهه حصاري) از رابطه مادرش (فريبا کوثري) با ناصر خان (مجيد مشيري) سردرآورد؟ رابطه بيتا با امير به کجا خواهد رسيد؟! و ... .

 برخي از وقايع، به صورت کليشه واري در داستان قد علم کرده اند و موجب مي گردند که مخاطب به همذات پنداري با اصل داستان و هدف مورد نظر کارگردان نپردازد. يکي از آن ها مشاهده وضع زندگي امير توسط بيتاست، زندگي بسيار محقر، خانه اي کلنگي و مادري بيمار. الماني که قرار است دل مخاطب و همچنين بيتا را به درد آورد. اما با مشاهده ناهنجاري هاي رواني اين شخصيت چنين رويکردي رخ نمي دهد و امير تنها به مثابه جواني زياده طلب و دغل باز به چشم مي آيد که با اتهامي که به بيتا چسبانده قصد برآورده کردن نيازهاي خود را داشته است.  رابطه معماگونه مادر بيتا با مرد بقال نيز آن قدر حاد و بحراني جلوه نمي کند واکنش هاي آنچنان افراطي بيتا را در پي داشته باشد. بنابراين به نظر مي رسد بحران هاي نهاده شده در داستان که قرار است شخصيت اصلي را به آن واکنش ها وادارد و مخاطب را به خود جلب نمايند همگي بيش از حد لوث و ساده انگارانه اند و گرچه معماها در هم تنيده مي شوند و داستان را کش مي دهند اما چنين اتفاقي نه در جهت بهتر شدن روند پيشرفت فيلم، بلکه به شکلي بازدارنده عمل مي نمايد. سرنوشت دختري که مورد ظلم اطرافيانش واقع شده و توسط نزديک ترين شخص زندگي يعني مادرش هم درک نمي شود بالقوه مصالح لازم را براي درام خانوادگي- اجتماعي دردآوري فراهم مي آورد اما تلاش فيلمساز در اين رابطه به تبلور کاملي نمي رسد و دليل آن نقصهاي فراوان داستان است. خلأ بسياري از بخش هاي داستان ضربه نهايي را به فيلم واردآورده است و حتي پايان نسبتاً باز داستان که به سکانس ابتدايي آن (وضعيت مشابه بهاره دوست وهمسايه ي آپارتماني بيتا) شباهت پيدا مي کند نيز لحظه نفس گير و تأثيرگذاري را براي تماشاگر پديدنمي آورد.  بازي هاي فيلم همگي متوسط اند. بازيگر جوان فيلم، الهه حصاري، بازي چشمگيري از خود ارائه نمي دهد. بازي حامد بهداد ما را به ياد بسياري از نقش هاي پيشين او مي اندازد به جز بخش هايي که تلاش مي کند خود را دوست و همراه بيتا جلوه دهد و در راه يافتن منزل زن شاکي به او کمک مي رساند. بازيگران نسل دوم بازي بهتري دارند.  فريبا کوثري در قالب نقش مادري رنج کشيده که مسئله مهمي را از دخترش پنهان کرده است بازي قابل قبولي ارائه مي دهد. نگراني ها، اضطراب و دوگانگي رفتاري او در بازي خوب کوثري بسيار باورپذير از آب درآمده است. همچنين شيوا خنياگر نقش زن شاکي را به قدري خوب از آب درآورده است که گاه مخاطب به ترديد مي افتد که آيا ممکن است زن کاسه اي زير نيم کاسه داشته باشد و نکند دارد نقش بازي مي کند. گرچه نبايد از ياد برد که اين گونه نقش ها در کارنامه بازيگري اين بازيگر به وفور يافت مي گردند. اکنون بسياري از فيلمسازان ملهم از موفقيت اصغر فرهادي دست به ساخت فيلم هايي اين گونه با محوريت قرار دادن مسئله دروغ، خيانت و پنهانکاري زده اند. مهرداد فريد، البته چنين روند رئاليستي را در فيلم هاي پيشين خود نيز داشته است اما تمرکز او به زندگي طبقه متوسط و دغدغه هاي آن ها و تنگاتگي روابط خانوادگي امري است که به بسياري از درام هاي اين روزها شباهت دارد. با اين حال اگر فيلم روايتش را بدون دست انداز و با توجه دقيق به جزييات و محوريت قرار دادن يک موضوع اصلي به عنوان خط اصلي روايت پيش مي گرفت نتيجه بهتري حاصل مي شود. 




ارسال توسط کاربر
 
فیلم شهاب حسینی تابستان با بازی خودش کلید می خورد
بانی فیلم آنلاین:شهاب حسینی در صورت دریافت پروانه ساخت، «ساکن طبقه وسط» را به عنوان اولین تجربه کارگردانی‌ و البته با بازی خودش تابستان جلوی دوربین می برد.

به گزارش مهر، شهاب حسینی این روزها منتظر دریافت پروانه ساخت اولین فیلم بلند سینمایی خود است تا به زودی آن را در تهران کلید بزند. وی در کنار کارگردانی در این فیلم، نقش اصلی را هم برعهده دارد. شنیده‌ها حاکی از آن است که وی از حضور بازیگران تئاتر در این فیلم بهره می‌برد البته فیلم بسیار پر بازیگر و پر لوکیشن خواهد بود.

این فیلمنامه درباره یک نویسنده جوان است که وارد یک خانه سه طبقه می‌شود و در آن خانه درگیر اتفاقاتی خواهد شد.

به نوعی فیلم یک طنز فلسفی است و قرار بوده پیش از این توسط محمدهادی کریمی با بازی شهاب حسینی ساخته شود که این امکان فراهم نشد. با توجه به علاقه شهاب حسینی به متن در نهایت خود او تصمیم گرفته است فیلمنامه را به عنوان اولین تجربه کارگردانی‌اش جلوی دوربین ببرد.

وی هم اکنون برای ساخت ساکن طبقه وسط درخواست پروانه ساخت داده و تهیه‌کننده آن هنوز معرفی نشده است. البته نام حسن دادخواه به عنوان تهیه‌کننده مطرح شده بود که در نهایت وی امکان همکاری با این پروژه را نیافت.

محمد هادی کریمی و شهاب حسینی پیش از این در فیلم برف روی شیروانی داغ نیز با هم همکاری داشته‌اند. فیلمنامه ساکن طبقه وسط 38 نقش متفاوت دارد و یک کار سینمایی پر کاراکتر محسوب می‌شود.

 




ارسال توسط کاربر

 

 
مقاومت پرویز شهبازی در برابر اصلاحیه‌های جدید «دربند»
بانی فیلم آنلاین:پرویز شهبازی در جدیدترین اظهارنظرش درباره‌ اصلاحیه‌های فیلم «دربند» گفت: به هیچ عنوان اصلاحیه‌های جدید را قبول نمی‌کنم و نسخه‌ معیارم برای نمایش عمومی، نسخه‌ به نمایش درآمده در جشنوار‌ه‌ی سی‌ویکم فجر است.

این کارگردان سینما که با ایسنا گفت‌وگو می‌کرد، ادامه داد: بنده این فیلم را مطابق فیلم نامه‌ای ساختم که آقای سماواتی تهیه‌کننده پروانه ساخت گرفته است، بنابراین مواردی که خواستار سانسور آن هستند در فیلم‌نامه بوده است و در آن مقطع ایرادی نگرفتند.

وی ادامه داد: حالا اگر اعضای شورای پروانه ساخت با اعضای شورای پروانه نمایش تفاوت دارند و نظراتشان یکی نیست، این اشکال ساختاری آنهاست و باید اصلاحش کنند یا نماینده شورای پروانه ساخت با نماینده شورای پروانه نمایش گفت‌وگو کند و از مجوزی که به ما دادند دفاع کنند.

شهبازی با اشاره به نقل قول اخیر سخنگوی سازمان سینمایی مطرح کرد: سخنگوی سازمان سینمایی از ما می‌خواهد که با سازمان سینمایی«تعامل مثبت» بنیم، خوب یک مقدار هم خودشان با خودشان تعامل مثبت بکنند! شورای پروانه نمایش عقیده‌ی شورای پروانه ساخت را قانونی بداند و به آن احترام بگذارد.

کارگردان «دربند» با تاکید بر اینکه اصلاحیه‌های جدید را قبول نمی‌کند، ادامه داد: می‌گویم جدید، چون قبلا در موقع جشنواره سی‌ویکم از ما خواستند که یکی از دیالوگ‌ها و همچنین یکی از نماهای فیلم را حذف کنیم که برای ما ناراحت‌کننده بود و نامه‌نگاری کردیم اما خوب طبق معمول مرغ آقایان یک پا داشت و اصرار کردند و چون ما نخواستیم یک سال‌ونیم زحمت همکارانمان نادیده گرفته شود، دیالوگ مورد نظر و تصویر مربوطه را که چکیدن یک قطره‌ خون بود از داخل فیلم برداشتیم.

وی تصریح کرد: حالا دوباره گفته‌اند کل صحنه‌های مربوط به آن سکانس حذف شود. این مقدار بی‌توجهی به شخصیت‌سازی و داستان واقعا برای من باورکردنی نیست، این طوری فیلم الکن می‌شود و ما نمی‌توانیم جواب تماشاگر را بدهیم. اصلا فیلم ناقص می‌شود چون در جاهایی از فیلم، شخصیت‌ها درباره این سکانس حرف می‌زنند و با حذف آن، تماشاگر سردرگم می‌شود.

شهبازی در پایان دوباره تاکید کرد: من به عنوان کارگردان این فیلم به هیچ عنوان اصلاحیه‌های جدید را قبول نمی‌کنم و نسخه‌ معیارم برای نمایش عمومی، نسخه‌ جشنوار‌ه‌ سی‌ویکم فجر است.

سخنگوی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تازگی گفته است: فیلم سینمایی «دربند» به کارگردانی پرویز شهبازی بلافاصله پس از اعمال دو اصلاحیه شورای پروانه نمایش، مجوز اکران خود را دریافت خواهد کرد.

فیلم سینمایی «دربند» که سیمرغ بهترین کارگردانی را برای پرویز شهبازی به همراه داشت، در مورد دختر دانشجویی است که برای ادامه تحصیل در تهران با دختر ناشناسی هم خانه می شود. او در محیط جدیدی قرار گرفته و شرایط خاص این خانه و آدم هایش پای او را به ماجراهایی پیچیده می‌کشد. این فیلم حضور او در این محیط را بررسی می کند؛ اینکه او چطور می‌تواند خود را در این جو حفظ کند و یا چگونه باید از لغزش خود جلوگیری کند؟ اتفاقاتی نیز برای او رخ می دهد که با توجه به سطح تربیتی و محیط خانواده خود از آن سربلند بیرون خواهد آمد.

این فیلم علاوه بر سیمرغ بهترین کارگردانی،سیمرغ بهترین فیلمبرداری را برای هومن بهمنش و بهترین بازیگر نقش مکمل زن را برای پگاه آهنگرانی به همراه داشت و همچنین منتقدان هم در نظرسنجی‌های مختلف فیلم را به عنوان فیلم برگزیده‌شان معرفی کردند.

پگاه آهنگرانی، نازنین بیاتی، احمد مهران فر، بهرنگ علوی، فریدالدین سمواتی، لادن سلیمانی و... از بازیگران «دربند» هستند.

 




ارسال توسط کاربر

http://sh-khodadad.persiangig.com/lnaz%20shakerdoust/Shakhsi/tak.jpg


گروه توليد مجموعه «عشق تعطيل نيست» به کارگرداني بيژن بيرنگ که پيش توليدش از اواسط ارديبهشت آغاز شده، به تازگي با الناز شاکردوست، بهنوش بختياري و مهرانه مهين ترابي براي حضور در اين پروژه به توافق رسيده اند. در همين زمينه بيرنگ گفت: «طي هفته گذشته توافقات نهايي با الناز شاکردوست، بهنوش بختياري و مهرانه مهين ترابي براي حضور در «عشق تعطيل نيست» انجام شده و طبق برنامه ريزي ها تصويربرداري شهريور آغاز مي شود».

او اضافه کرد: «تصويربرداري به طور کامل در يک دکور و در يک استوديو انجام مي شود که هنوز مقدمات ساخت آن آغاز نشده و بزودي طراحان دکور پروژه ساخت آن را آغاز مي کنند. همچنين انتخاب بازيگران مجموعه همچنان ادامه دارد و تا اواخر ماه جاري ليست بازيگران تکميل خواهد شد».
متن هاي اين مجموعه توسط خود بيرنگ به نگارش درآمده و مضموني عاشقانه خواهد داشت. «عشق تعطيل نيست» داستان زندگي زن و شوهري جوان را روايت مي کند که با اطرافيان خود به مشکل برمي خورند و در ادامه با راه حل هاي مختلف مي توانند بر آن غلبه کنند تا اينکه... .
اين سريال قرار است از شبکه نمايش خانگي عرضه شود و همايون ايزدپناه به همراه بيرنگ تهيه کنندگي آن را برعهده دارند.
بيرنگ در کارنامه خود ساخت مجموعه هاي تلويزيوني «همچو سرو»، «خانه سبز»، «سرزمين سبز»، «همسران»، «شام ايراني»  و... را دارد كه برخي از آنها را با مرحوم مسعود رسام جلوي دوربين برد.




ارسال توسط کاربر

عکس های دیدنی مراسم عقد فرزاد حسنی و آزاده نامداری

کوچه پس کوچه های جماران برای رقم خوردن اتفاقی بزرگ لحظه شماری می کنند. اینجا میزبان کسانیست که سال ها برایمان حرف زده اند، اجرا کرده اند و حتی بعضی وقت ها از حقوق مان دفاع کرده اند. «فرزاد حسنی» و «آزاده نامداری» که یک ماه و اندی پیش خبر پرسروصدای ازدواجشان را اولین بار در همین روزنامه تماشا برایتان منتشر کردیم، پنج شنبه به حسینیه جماران رفتند تا حاج سیدحسن خمینی نوه به تعبیر داماد «آن تیر مُراد»‌ خطبه عقدشان را جاری کند تا رسما همسر یکدیگر شوند.

عکس های دیدنی مراسم عقد فرزاد حسنی و آزاده نامداری

فرزاد حسنی و آزاده نامداری به همراه خانواده هایشان وارد حسینیه جماران میعادگاه عاشقان روح الله شدند و بعد از دقایقی جهت جاری شدن صیغه عقد به دفتر حجت الاسلام حاج سیدحسین خمینی وارد شدند.

عکس های دیدنی مراسم عقد فرزاد حسنی و آزاده نامداری

 

فرزاد حسنی و آزاده نامداری که دلشان پر از شوق و دلهره بود، دقایقی بعد با حاج سیدحسن خمینی روبه رو شدند و بعد از ورود ایشان و خوشرویی همیشگی شان که موروثی حضرت امام (ره) است، حاج سیدحسن خمینی ابتدا به خوش و بش با فرزاد حسنی پرداخت و از او درباره مشغولیت های این روزهایش پرسید که آقا داماد توضیحاتی درباره مجموعه رالی ایرانی به تهیه کنندگی سعید ابوطالب خدمت ایشان ارائه کرد. حجت الاسلام سیدحسن خمینی سپس با آزاده نامداری سلام و علیک کرد و درباره مشغولیت های این روزهای او پرسید که مشخص شد عروس خانم این روزهای تلویزیون ایران، مشغول تحصیل در رشته روانشناسی است.

عکس های دیدنی مراسم عقد فرزاد حسنی و آزاده نامداری

بعد از چند دقیقه ای مراسم عقد این دو مجری توانای تلویزیون آغاز شد؛‌ حاج سیدحسن خمینی وکالت آزاده نامداری را برعهده گرفت و حاج آقا رحمانی وکیل فرزاد حسنی شد تا این مراسم با شکوه ویژه ای انجام شود. بعد از جاری شدن خطبه عقد با لحن زیبا و روحانی حجت السلام سیدحسن خمینی، ایشان فرمودند: «انشالله که خداوند این ازدواج را برای این دو جوان امروز ما مبارک گرداند و درهای رحمت و خیر و برکت خود را به روی این خانواده تازه شکل گرفته باز کند. انشالله خداوند دل های این دو جوان را روز به روز به هم با محبت تر قرار دهد و صفا و صمیمیت را بزرگ ترین سرمایه زندگی آقا فرزاد و آزاده خانم نماید. انشالله خداوند محبت پیامبر (ص) و اهل بیتش را سرمایه همیشگی این خانواده گرداند و این ازدواج را باعث اتمام رحمت، اکمال نعمت و وسعت رزق قرار دهد. انشالله خداوند فرزند صالحی به ایشان عطا کند که نور چشم خود و خانواده هایشان باشد و سربازان خوبی برای امام زمان باشند. امیدوارم این ازدواج طولانی و همچنین زندگی توام با خلوص نصیب شان کند.»

عکس های دیدنی مراسم عقد فرزاد حسنی و آزاده نامداری

بعد از پایان فرمایشات حاج سیدحسن خمینی، نوبت فرزاد حسنی بود که ضمن تشکر از نوه امام خمینی (ره) که قبول زحمت کردند و پذیرای ایشان، خانم نامداری و خانواده هایشان شدند و خطبه عقد را جاری کردند، بگوید: «همه جا عرض کرده ام و خدمت شما نیز به شکل مستقیم و با واسطه گفته ام که عُلقه من به حضرت امام (ره)، علقه ای وصف ناشدنیست و جاری شدن صیغه عقد توسط شما امضای مجدد این عهد قلبی و این علقه است. انشالله که کلام شما و حضورتان که ذریه ای نیکو دارید، برکتی باشد برای این زندگی و این آغاز هم بیت الغزل و هم حسن مطلع این مغازله باشد.» در ادامه فرزاد حسنی از حاضران خواست برای شادی روح امام خمینی (ره) و خانم ثقفی همسر گرانقدر امام و حاج احمد خمینی و شهدای هفت تیر بالاخص شهید بهشتی فاتحه ای قرائت کنند و در پایان حجت الاسلام سیدحسن خمینی حاضران را مورد تفقد قرار داد و با عروس و داماد و خانواده هایشان عکسی به یادگار گرفت و دیوان اشعار امام را امضاء و به عروس و داماد هدیه کردند.

عکس های دیدنی مراسم عقد فرزاد حسنی و آزاده نامداری

بد نیست بدانید فرزاد حسنی بارها در گفت و گوها و اجراهای تلویزیونی اش به علاقه وصف ناپذیرش به حضرت امام خمینی (ره) اشاره کرده بود و به همین دلیل علاقه بسیاری داشت تا مراسم ازدواجش را در حسینیه جماران و منزل آن حضرت برگزار کند.

عد از پایان مراسم، فرزاد حسنی و آزاده نامداری به منزل امام خمینی (ره) رفتند و بعد از حضور چند دقیقه ای در آن خانه متبرک و مطهر و ذکر فاتحه ای برای روح آن بزرگوار، دست در دست یکدیگر قدم زنان کوچه های جماران را طی کردند و به همراه خانواده هایشان راهی شدند.

منبع : تماشا / کافه سینما




ارسال توسط کاربر

 

میزان تحصیلات بازیگران معروف ایرانی

میزان تحصیلات پوریا پورسرخ:متولد۵۶ در تهران.دکترای فیزیولوژی گیاهی

میزان تحصیلات لاله اسکندری: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس گرافیک

میزان تحصیلات مهناز افشار: متولد ۵۶ در تهران. دیپلم تجربی

میزان تحصیلات پژمان بازغی: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس صنایع

میزان تحصیلات عسل بدیعی: متولد ۵۶ در تهران.لیسانس تغذیه

میزان تحصیلات زیبا بروفه: متولد ۵۴ در تهران. لیسانس حقوق قضایی

میزان تحصیلات ماهایا پتروسیان: متولد ۴۸ در تهران. لیسانس تئاتر

میزان تحصیلات پارسا پیروزفر: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس نقاشی

میزان تحصیلات هانیه توسلی: متولد ۵۸ در همدان.دانشجوی رشته نمایش نامه نویسی

میزان تحصیلات هدیه تهرانی: متولد ۵۱ در تهران.دیپلم

میزان تحصیلات بهناز جعفری: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس ادبیات نمایشی

میزان تحصیلات رامبد جوان: متولد ۵۰ در تهران.دیپلم

میزان تحصیلات چکامه چمن ماه: متولد ۵۹ در تهران.دیپلم مجسمه سازی

میزان تحصیلات لیلا حاتمی: متولد ۵۱ در تهران. تحصیل در مهندسی برق و ادبیات مدرن فرانسه را در سوییس نیمه کاره رها کرد

میزان تحصیلات میترا حجار: متولد ۵۵ در تهران.دیپلم

میزان تحصیلات امین حیایی: متولد ۴۹ در تهران. تحصیل در رشته کامپیوتر را رها کرد

میزان تحصیلات شهاب حسینی: متولد ۵۲ در تهران. تحصیل در رشته روانشناسی را رها کرد

میزان تحصیلات شهرام حقیقت دوست: متولد ۵۱٫ کارشناس رشته تئاتر

میزان تحصیلات سام درخشانی: متولد ۵۹ در تهران.تحصیل در رشته نمایش را رها کرد

میزان تحصیلات بهرام رادان: متولد ۵۸ در تهران. لیسانس مدیریت بازرگانی

میزان تحصیلات حبیب رضایی: متولد ۴۸ در مشهد. لیسانس مدیریت بیمارستان

میزان تحصیلات بهاره رهنما: متولد ۵۲ در تهران.لیسانس ادبیات فارسی و حقوق قضایی.دانشجوی فوق لیسانس در رشته نمایش

میزان تحصیلات مریلا زارعی: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس مهندسی صنایع

میزان تحصیلات رامبد شکرآبی: متولد ۵۱ در تهران. دیپلم ریاضی

میزان تحصیلات رضا شفیعی جم: متولد ۵۰ در تهران. لیسانس نقاشی

میزان تحصیلات امیر حسین صدیق: متولد ۵۱ در نیشابور. دیپلم بازیگری

میزان تحصیلات لادن طباطبایی: متولد ۴۹ در تهران.لیسانس بازیگری

میزان تحصیلات پرستو صالحی: متولد ۵۶ در تهران. لیسانس

میزان تحصیلات رزیتا غفاری: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس کارگردانی سینما

میزان تحصیلات شقایق فراهانی: متولد ۵۱ در تهران. لیسانس نقاشی

گلشیفته فراهانی: متولد ۶۲ در تهران. دانشجوی رشته موسیقی

میزان تحصیلات نگار فروزنده: متولد ۵۷ در تهران.دیپلم

میزان تحصیلات حدیث فولادوند: متولد ۵۶ در تهران.فوق دیپلم

میزان تحصیلات علی قربان زاده: متولد ۵۷ در تهران.دیپلم

میزان تحصیلات شبنم قلی خانی: متولد ۵۶ در تهران. فوق لیسانس رشته تئاتر

میزان تحصیلات ترانه علیدوستی: متولد ۶۳ در تهران. دیپلم

میزان تحصیلات مهتاب کرامتی: متولد ۵۰ در تهران. لیسانس میکروبیولوژی

میزان تحصیلات نیکی کریمی: متولد ۵۰ در تهران. دیپلم تجربی

میزان تحصیلات باران کوثری: متولد ۶۴ در تهران. دیپلم موسیقی

میزان تحصیلات محمد رضا گلزار: متولد ۵۴ در تهران.لیسانس مکانیک سیالات

میزان تحصیلات پوپک گلدره: متولد ۵۰ در تهران. لیسانس روانشناسی

میزان تحصیلات سروش گودرزی: متولد ۵۳ در تهران. لیسانس کامپوتر

میزان تحصیلات لادن مستوفی: متولد ۵۱ در شهسوار. لیسانس کارگردانی

میزان تحصیلات مرجان محتشم: متولد ۴۸ در تهران، رها کرده دبیرستان

میزان تحصیلات یکتا ناصر:متولد ۵۷ در تهران.لیسانس مهندسی محیط زیست




ارسال توسط کاربر
به بهانه اکران "گذشته" در جشنواره کن؛
اصغر فرهادی گفت: خط قرمز چیزی نیست که فقط مختص ایران باشد و همه جای دنیا خط قرمز وجود دارد.
مجله سینمایی مشرق - همزمان با اولین نمایش "گذشته" فیلم جدید اصغر فرهادی در بخش رقابتی جشنواره کن، اکران سراسری آن در فرانسه آغاز شده و این کارگردان را به صدر اخبار فرهنگی رسانده است.

از گوشه و کنار شندیم که داستان فیلم باز هم در مورد زوجی است که با "طلاق" دست و پنجه نرم می کنند و تفاوتش با فیلم قبلی فرهادی این است که اتفاقات بعد از طلاق به تصویر کشیده می شود.

از جمله برکات فیلم فرهادی این بود که یک دوجین ایرانی به بهانه دیدن کار جدید او یک سفر زیارتی-سیاحتی مجانی را هم (احتمالا به خرج سازمان سینمایی) تجربه کردند و این "تجربه"شان هنوز هم ادامه دارد.

حسین معززی نیا که در این روزها در جشنواره کن به سر می برد، درباره کار جدید فرهادی گفت: همه آنها که دلشان شور می زده از یمی دو سال پیش تا دیشب، خیالشان راحت. اصغر فرهادی یک فیلم درست و حسابی ساخته. حالا این که از جدایی یا درباره الی بهتر است یا نه بماند برای وقتی که مردم خودشان فیلم را دیدند.

کیوان کثیریان نظر متفاوتی داشت: به شدت امیدوار بودم فیلم فوق العاده ای باشد اما نبود. فیلم بدی نبود اما به نظرم یک چیزی کم داشت.

گبرلو هم آنجاست! این را گفتیم که بدانید چرا هفت این بار به روی آنتن نرفت.

نشست خبری "گذشته" با حضور کارگردان و بازیگران فیلم برگزار شد و در حاشیه نمایش آن چندین رسانه با فرهادی مصاحبه کردند. یکی از این رسانه ها روزنامه لوموند بود که می خواست تفاوت فیلمسازی در ایران و فرانسه را از زبان این کارگردان بداند.

فرهادی پاسخ داد: فرق چندانی ندارد. یک فیلمساز باید به شدت از این مسائل اجتناب کند که با تغییر دکور، لوکیشن و محتوا، شیوه فیلمسازی اش هم عوض شود. البته از نظر فنی و مشارکت گروهی، سینمای فرانسه خیلی پیشرفته تر از ایران است.
 
فرهادی در پاسخ به سوال دیگر این روزنامه که پرسیده بود آیا امکان ساخت این فیلم در ایران هم وجود داشت یا خیر گفت: بله همه نشانه های این داستان در اصل از ایران می آید و در همان جا هم قابل ساخت بوده است. آنجا هم خانواده هایی وجود دارند که از هم جدا می شوند و بعد دوباره نزد هم باز می گردند.

و بلاخره در مورد خط قرمز ها هم گفته بود: خط قرمز چیزی نیست که فقط مختص ایران باشد و همه جای دنیا خط قرمز وجود دارد.

از شما چه پنهان ما هم از فرهادی یک سوال داشتیم! اینکه خب شما که می توانستی این فیلم را در ایران بسازی چرا رفتی مملکت غربت یک اثر سینمایی تولید کردی که فرانسوی ها زود تر از ما اجازه دیدنش را داشته باشند و تازه ما هم با  اعمال شاقه (زیر نویس فارسی) مجبور باشیم ببینیم؟ ما قبلا فکر می کردیم شما از خط قرمزهای ایران دلخوری که رفتی آن ور آب؛ که دیروز دیدیم خیر! مشکلی هم با خط قرمزها نداری.
 
راستی از "علی مصفا" هم باید تشکر کنیم که زبان فرانسه بلد بود و در این فیلم بازی اش دادند. چون طبق گفته خودش یکی از مهمترین  شرایط برای حضور در این فیلم تسلط به زبان فرانسه بوده که این بازیگر را هم دو ماهی در صف کاندیداها نگه داشته بود. اگر نه همین یک بازیگر ایرانی را هم در فیلم نداشتیم.



ارسال توسط کاربر
مخالفان "گذشته" چه نظری دارند؛
در چهل دقیقه آخر، که ماجرای خودکشی سلین (همسر طاهر رحیم) به مسئله اصلی فیلم تبدیل می شود و همه مسائل دیگر فیلم را تحت الشعاع قرار می دهد.

مجله سینمایی مشرق: این هفته را در حوزه سینما می توان هفته اصغر فرهادی نامید. فیلم سینمایی "گذشته" چند روزی است که نام این کارگردان را در ایران و فرانسه بر سر زبان ها انداخته و اکران آن در جشنواره کن و سینماهای فرانسه باعث شده است که بسیاری از منتقدان درباره آخرین ساخته فرهادی قلم فرسایی کنند.

تعریف و تمجید ها زیاد بودند. آنقدر زیاد که تصمیم گرفتیم بر خلاف بسیاری از رسانه ها فارغ از نگاه های وطن پرستانه به این فیلم از دریچه نگاه چند منتقد و رسانه فرهنگی  شناخته شده به ایرادات اصلی فیلم بپردازیم. ایراداتی که برخی از آنها در همه نقد ها حتی نقد های مثبت به چشم می خورند:



علی معلم:
برای سینمای ایران خرسند کننده است که یکی از فیلمسازانش  بتواند در یک محیط بین المللی کار کند و می شود به اقای فرهادی و گروه شان تبریک گفت. اما در مقایسه با فیلم پیشین ایشان یعنی جدایی نادر از سیمین ریتم داستان گویی جذاب و مونتاژ خیلی خوبی داشت، فیلم گذشته مقداری ملال آور و خسته کننده بود. چیزی که به عنوان خلا فیلم به نظر می آید این است که ما نسبت به شخصیت مرد که جذاب تر نوشته شده و با اجرای خوب آقای مصفا تبدیل به کامل ترین شخصیت فیلم شده، آنچنان با شخصیت زن آشنا نمی شویم و بازی خانم بژو چندان جالب نبود.


جف اندرو:
این منتقد می نویسد: گرفتارشدن شخصیت های جدایی نادر از سیمین در رازها و دروغ هایی مدام، به آن فیلم حسی کاملا ارگانیک و باورپذیر می داد، ولی در فیلم تازه فرهادی، برخی از از رازگشایی ها "ثقیل و حتی با حسی از تصنع به نظر می رسد.

او همچنین به برخی "شلختگی ها" در روایت اشاره کرده است و نمونه آن را فراموش شدن یکی از شخصیت های اصلی در طول چند صحنه ذکر می کند.

وی ادامه دا: این فیلم خیلی فیلم طولانی است و سخت است که در پایان بگوییم که دقیقا قرار است فیلم درباره چه کسی یا چه چیزی باشد. بازی ها بازی ها را محکم و میزانسن ها را استوار دانسته است و با این حال، "گذشته" را "حتی در مقایسه با "چهارشنبه سوری"و "درباره الی"، "کمی مایوس کننده" دانسته است.


پرویز جاهد: تفاوت این فیلم با فیلم های قبلی او در این است که او در این فیلم، بیش از حد، به فیلمنامه متکی است و کمتر به کارگردانی توجه کرده است. به نظرم آن قدر که دیالوگ ها و داستان و گره های داستانی برای فرهادی مهم بوده، ریتم فیلم، پیشرفت روایت و تدوین برایش اهمیت نداشته است.


 

در چهل دقیقه آخر، که ماجرای خودکشی سلین (همسر طاهر رحیم) به مسئله اصلی فیلم تبدیل می شود و همه مسائل دیگر فیلم را تحت الشعاع قرار می دهد، از مسیر منطقی و طبیعی اش دور می شود. در این بخش، فرهادی ما را بمباران اطلاعاتی می کند و می خواهد ما را با تکنیک های فیلمنامه نویسی اش و گره هایی که در لحظه بسته شده و فورا باز می شوند، مرعوب کند. در نتیجه، برخلاف بخش های اول فیلم که با دقت و مهارت کارگردانی شده، در این بخش با فیلمنامه ای مواجه ایم که انگار به سرعت دارد ورق می خورد. اما فیلم از دست نمی رود و فرهادی در پایان موفق می شود، دوباره کنترل خود را بر درام و شخصیت هایش به دست آورده و ما را با یک پایان بندی زیبا و تکان دهنده، غافلگیر کند.

فرهادی فیلم را در فرانسه و به زبان فرانسوی ساخته است اما فیلم فرهادی، هیچ شباهتی با سینمای فرانسوی ندارد. آدم های اصلی فیلم فرهادی، به ویژه دو مرد اصلی فیلم یعنی احمد(علی مصفا) و سمیر(طاهر رحیم)، هر دو پس زمینه خارجی دارند. موضوعی که می توانست به رویکرد اصلی یک فیلمساز فرانسوی، یعنی بحران هویت، ترومای مهاجرت و مسائل پسا استعماری تبدیل شود.

کیوان کثیریان: به شدت امیدوار بودم فیلم فوق العاده ای باشد اما نبود. فیلم بدی نبود اما به نظرم یک چیزی کم داشت.


نشریه تایم اوت:  فیلم داستان پر فراز و فرودی دارد و درام قدرتمندی است. علاوه بر این پرپیچ و خم و حتی مقداری ملودرام است. اما کنترل قدرتمندانه  زمان و مکان و کنش که جدایی را بسیار خوب کرده بود در این اثر حضور ندارد.


به بیان دیگر گذشته، بهترین لحظات جدایی و بدترین لحظات فیلم قبلتر فرهادی یعنی درباره الی ،که حس هسیتریک و افسار گسیختگی را در کنار نگاه همزاد پندارانه اش به ضعفها و قدرتهای انسان داشت، را در کنار هم دارد. فرهادی به خوبی می تواند تصوری که اول با مشاهده کاراکترها و اتفاقات برای ما ایجاد می شود را بشکند و به داستانش یک فضای غمگین و مالیخولیایی تزریق کند. اما زیاده روی در مکالمات پرتنش و فریادهای مکرر آن هم در مکانهای دور از انتظار باعث می شود که تلاش زیرکانه اش از بین برود. تکیه مفرط فیلم بر اتفاقاتی از این دست باعث می شود تلاش فرهادی برای استخراج معنا از کوچکترین حرکات و نگاهها دیده نشود و از بین برود.

 

در فیلم ولی هرگز مشخص نمی شود که فرهادی می خواهد با فیلمش چه بگوید. شاید تمرکز اصلی او بر بحث مسئولیت است، قبول مسئولیت، نبود مسئولیت، جستجوی مسئولیت، فرار از مسئولیت و حتی ادعای مسئولیت. فرهادی تلاش دارد تا تاکید کند که چگونه ما توسط زاویه دیدمان به زندگیمان محدود شده ایم. و گاهی او در نمایش این امر زیاده روی می کند. مثل صحنه عصبی آخر فیلم. در نهایت بخش اعظمی از گذشته که حس فشار حقیقت بر شخصیتها در آن صحنه‌‌ها وجود ندارد ناامید کنند و غیرقابل تحمل است.

رادیو فردا: فرهادی شخصيت هايش را در چنبر فضايی يا بخوانيد جبری قرار می دهد که گزيری از آن نيست. آدم هايی که بر اثر فشار محيط و نفس «زيستن»، سبکی تحمل ناپذير هستی را تجربه می کنند و به رغم تلاش بی وقفه شان برای فراتر رفتن از وضع موجود، درون آن به شدت گرفتارند و تلخی زندگی را تجربه می کنند.


 

کارگردان در يک وسوسه سيری ناپذير همه چيز را کنترل می کند و سعی دارد همه صحنه ها به شدت استيليزه باشند؛ در حالی که ذات هنر با نوعی افسون و ناخودآگاه عجين است که فرهادی متاسفانه راه را بر آن می بندد. اين رمز و راز و افسون را در داستان فيلم می توان يافت، اما در فرم، فرهادی همه رازش را از آن می گيرد و جهانی به شدت خودآگاه خلق می کند، در حالی که غريزه و ناخودآگاه، می تواند يک فيلم خوب را به يک شاهکار بدل کند.




ارسال توسط کاربر
 
نارضایتی مهرداد فريد از میزان فروش «بيتابي بيتا»
بانی فیلم آنلاین:مهرداد فريد گفت:فروش«بيتابي بيتا»آنچنان كه بايد نتوانست توقعات ما را برآورده كند.

كارگردان فيلم سينمايي بيتابي بيتا در گفت وگو با باشگاه خبرنگاران گفت: با توجه به تبليغات خوب اين فيلم توانست به فروش معمولي دست يابد اما آنچنان كه بايد نتوانست توقعات ما را برآورده كند.چند اتفاق همچون برگزاري انتخابات و مسابقه‌ي فوتبال و برگزاري كنكور سراسري در چند روز آينده فروش اين فيلم را با مشكل مواجه كرده كه اميدوارم از روز جمعه به بعد بهتر شود.

وي ادامه داد: با توجه به همكاري خوب من و افراد گروه از اين فيلم راضي هستم،اما مشكلات در حين انجام كار همچون  مشكلات اخذ پروانه ساخت و ايجاد وقفه در زمان اكران آن كمي ما را رنجاند.

وي خاطر نشان كرد: خودم كه به عنوان يك تماشاگر معمولي در سالن‌هاي سينما مي‌نشستم از باز خورد و رضايت مخاطبان خوشحال مي‌شدم و باز خورد آنها حكايت از رضايت آنها داشت.




ارسال توسط کاربر
 
«تهران 1500»عید فطر در شبکه ویدئویی
بانی فیلم آنلاین:دی وی دی فیلم سینمایی «تهران 1500» همزمان با عید سعید فطر در مراسمی رونمایی مي‌شود و در اختيار مردم قرار مي‌گيرد.

محمدرضا ابوالحسنی تهیه کننده فیلم   تهران 1500   در توضیح جزئيات پخش دی وی دی این فیلم سینمایی به مهر گفت: طبق برنامه ریزی انجام شده بنا داریم دی وی دی فیلم سینمایی   تهران 1500   به کارگردانی بهرام عظیمی را عید فطر روانه بازار کنیم تا شاید سهم خود را در شادی عیدانه مردم ادا کنیم.به همین مناسبت قرارست طی مراسمی از دی وی دی این فیلم سینمایی رونمایی و در سطح گسترده به مردم در تمام نقاط کشور عرضه کنیم.

این تهیه کننده با اشاره به مراسم قرعه کشی بین بینندگان فیلم سینمایی   تهران 1500   گفت: زمان اکران این فیلم سینمایی کارت های قرعه کشی به بینندگان فیلم ارائه شد و حال قرار است روز دوشنبه 10 تیرماه ساعت 19 مراسم قرعه کشی و اهدای جایزه به برندگان این قرعه کشی را اهدا کنیم.

ابوالحسنی در پايان متذکر شد: همچنین مهلت مسابقه پیامکی   تهران 1500   به اتمام رسیده و بزودی مراسم قرعه کشی و اهدای جایزه این مسابقه نیز برگزار می شود.




ارسال توسط کاربر
اميد به پررونق شدن سينما در دولت روحاني
 
 
محسن دامادي اميدوار است که با روي کار آمدن دولت حسن روحاني رونق به سينماي ايران بازگردد.
اين کارگردان سينما در گفتگو با مهر با بيان اين مطلب که اميدوار است به زودي رونق به سينماي ايران بازگردد، گفت: اهل هنر معمولا حادثه‌ساز نبوده و هميشه در انتظار حادثه هستند. سينماگران اميدوارند دولت جديد براي سينماي ايران رونق و زندگي را به همراه آورد.
وي با بيان اين مطلب که ما نيازمند تحقق وعده‌هاي رئيس جمهور منتخب هستيم نه شعار، ادامه داد: اکثر سينماگران دست نگه داشته اند تا بعد از مشخص شدن مديران سينمايي، پروژه هاي خود را جلوي دوربين ببرند و اين به آن معنا است که همه اميدوار هستيم تا تغييرات مثبتي در سينماي ايران رخ دهد.
دامادي با اشاره به فيلم آب نبات قرمز گفت: هرچند طي يک سال گذشته قرار بود اين فيلم سينمايي ساخته شود، اما در تلاش هستيم با رفع موانع تا آخر تير ماه پيش‌توليد و بعد ساخت آن را که درباره کودک و نوجوان است، آغاز کنيم.
وي همچنين از چاپ کتاب چگونه داستان را به فيلمنامه تبديل کنيم در تابستان امسال خبر داد و بيان کرد: اين کتاب مي تواند کمکي براي داستان‌نويساني باشد که تمايل به نگارش فيلمنامه دارند.
قبرستان غيرانتفاعي، خانواده ارنست و يک اشتباه کوچولو از جمله فيلم هايي است که محسن دامادي تاکنون ساخته است.



ارسال توسط کاربر

 

 
سانسور فیلم در حال اکران فرهادی تکذیب شد
بانی فیلم آنلاین:پخش‌کننده فیلم «گذشته» ساخته اصغر فرهادی تاکید کرد این فیلم در حال اکران دچار هیچ ممیزی نشده است.

علی سرتیپی پخش‌کننده ایرانی فیلم گذشته درباره خبری مبنی بر اینکه این فیلم در زمان اکران در ایران دچار ممیزی شده است، به مهر گفت: این خبر کاملا غیرواقعی است و از زمانی که گذشته در ایران اکران شده است، هیچ فریم و حتی دیالوگی از آن دچار ممیزی نشده است.

وی در پایان عنوان کرد: به زودی اصغر فرهادی به ایران می‌آید و در نظر داریم با حضور کارگردان و علی مصفا بازیگر گذشته، یک مراسم ویژه برگزار کنیم که جزئیات آن متعاقبا اعلام می‌شود.

تاکنون چند پوستر با طراحی‌های مختلف از فیلم جدید فرهادی منتشر شده است و امروز نیز پوستر دیگری از این اثر سینمایی با طرحی از محمد حسین هوشمندی در اختیار خبرگزاری مهر قرار گرفته است.

این درام رمانتیک که زندگی مردی ایرانی و زنی فرانسوی را در مرکز توجه خود قرار داده است با بازی برنیس بژو بازیگر آرژانتینی-فرانسوی، طاهر رحیم بازیگر فرانسوی الجزایری و علی مصفا بازیگر و کارگردان ایرانی ساخته شده است. این فیلم در جشنواره کن امسال موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگر زن برای برنیس بژو شد.




ارسال توسط کاربر
سينماداري در شرايط فعلي مقرون به صرفه نيست / سالن‌هاي سينما در آستانه ورشكستگي!
سينماداران با «رسوايي» بدهي‌هاي خود را دادند! (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - ساناز قنبري: مروري بر وضعيت گيشه فيلم‌هاي اكران شده در 3 ماه اول سال نشان دهنده اين نكته است كه اغلب اين فيلم‌ها نتوانسته‌اند به موفقيت تجاري برسند.
در واقع فيلم‌هاي موفق اكران بهاري محدود به «رسوايي»، «حوض نقاشي»، «برف روي كاج‌ها»، «چه خوبه كه برگشتي» و «تهران 1500» مي‌شود. يعني تنها 20 درصد از فيلم‌هاي اكران شده در 3 ماه اول سال به موفقيت نسبي تجاري رسيده‌اند.
80 درصد باقي‌مانده فيلم‌هايي هستند كه حتي نتوانسته‌اند سرمايه اوليه خود را نيز بازگردانند. در چنين شرايطي طبيعي است كه سينماداران از وضعيت فعلي سالن‌هاي سينما ناراضي باشند.
با اين ميزان فروش و استقبال مخاطب، سالن‌هاي سينما دچار وضعيت دشوار شده‌اند. در روزهايي كه «گذشته» فرهادي شروع خوبي داشته و «چه خوبه كه برگشتي» مهرجويي همچنان خوب مي‌فروشد نبايد فراموش كرد كه اغلب فيلم‌هاي اكران 92 تا اينجا كار گيشه كم رونقي را داشته‌اند و بسياري از سالن‌هاي سينما در آستانه ورشكستگي قرار گرفته‌اند. 
از ماست كه بر ماست 
فرشيد موتمني آذر – مدير سينما حافظ - در اين خصوص توضيح داد: سينما حافظ هم مثل باقي سينماها طي اين مدت وضعيت اقتصادي مناسبي نداشته، در واقع با افزايش همه هزينه‌هاي جاري دخل و خرج كردن واقعاً مشكل است. اگر سينماداري در اين شرايط مي‌گويد درآمد دارد حتماً دخل و خرج بلد نيست. من كه خودم شخصا فكر نمي‌كنم سينمايي سوددهي داشته باشد.
وي ادامه داد: نقطه مشتركي كه بين تمام سينماها در مورد اين مسئله وجود دارد، نوع فيلم‌هاست. متأسفانه در اين اوضاع و احوال فيلم با كيفيت ساخته نمي‌شود. در سطح ايران هنوز برخي از فيلم‌هاي نوروزي بر پرده اكران هستند. اين بدان معناست كه فيلم‌هايي كه بعد از اينها به اكران رسيده اصلاً قابليت فروش نداشته كه سينمادارها مجبور به نگهداري فيلم‌هاي نوروزي‌شان شدند تا با حداقل‌ ها جلو روند.
وي در ادامه افزود: به لحاظ جغرافيايي، طرح ترافيك از عوامل ديگري است كه در بي‌رونقي گيشه سينما حافظ دخيل است. البته سينماي ما در مقايسه با بعضي از سينماهاي ديگر افت چشمگيري نداشته و حتي بعضي اوقات فروشمان نسبت به خيلي از سينماهاي ديگر بيشتر بوده، ولي اين دليل بر دخل و خرج نيست. چون هزينه‌هاي جاري بالاتر رفته. در حال حاضر حقوق پرسنل، بيمه، پول برق، گاز و... افزايش يافته و همچنين پزيتيو و نگاتيو موجود نيست و سينماها بايد به سيستم ديجيتال تجهيز شوند. براي تجهيز سينماها هم بايد لوازم و تكنسين‌هايش مهيا باشد. در كل مشكلات زياد است.
موتمني‌آذر خاطر نشان ساخت: اتفاقي كه پارسال افتاد و كشيدن فيلم‌ها به پايين مردم را نسبت به سينما بدبين كرد. يعني فكر كردند حتماً فيلمي كه به اكران رسيده انقدر از فيلتر‌ها رد شده كه حالتي خنثي پيدا كرده يا دوستاني كه فيلم مي‌سازند براي اينكه فيلم‌شان ضربه نخورد و به اكران برسد، فيلم‌هاي خنثي مي‌سازند. در انتها ما هر چه مي‌كشيم از دست خودمان است. از ماست كه بر ماست.
فروش سينما آزادي نسبت به سال گذشته 30 درصد بالاتر رفته است 
رضا سعيد‌ي‌پور- مدير سينما آزادي- در اين باره بيان داشت: با توجه به افزايش هزينه‌هايي كه ما در سال جديد داشتيم خوشبختانه به نسبت سال گذشته فروشمان حدود 30 درصد بالاتر رفته، چون سال گذشته سينما آزادي براي اكران بعضي فيلم‌ها در تحريم بود، به نسبت درآمدش هم پايين آمد و من اين درصد فروشي كه بالاتر رفته را نسبت به همان شرايطي كه سال گذشته داشتيم مي‌گويم. افزايش 30 درصدي فروشي كه در اين 2 ماه و چند روزي كه از ابتداي سال مي‌گذرد شامل حال ما شده، به اين دليل است كه تمام فيلم‌هاي امسال را توانستيم در سينما آزادي اكران كنيم و همچنين 750 تومان به قيمت بليت اضافه شده.
وي ادامه داد: فكر مي‌كنم امسال براي سينما آزادي سال بهتري نسبت به سال گذشته باشد.
افت فروش نسبت به پارسال بيشتر شده است 
داريوش بابائيان – مدير سينما صحرا- در اين باره به باني فيلم گفت: از ابتداي امسال فيلم «رسوايي» فروش خوبي داشته كه كمك خوبي به سينمادارها بوده و معمولا باقي بخش‌هاي خصوصي نمي‌توانند فيلمي با اين شرايط بسازند كه درآمدزا باشد. فيلم‌هاي ديگر (حتي «حوض نقاشي» و «تهران 1500») به سختي توانستند هزينه خودشان را درآورند. از ابتداي امسال 12-10 فيلم روي پرده آمده كه هيچ كدام نفروخته و حتي فيلم‌هاي جديدي هم كه اين هفته اكران مي‌شوند ضرر خواهند داد تا انشاا… عيد فطر كه ببينيم چه اتفاقي مي‌افتد. در كل وضعيت سينما بسيار خراب است و اين هم به مديريت سينما بر مي‌گردد. اينكه كسي مسؤوليتي گردن نمي‌گيرد و سينما خودش جلو مي‌رود و همچنين بخش خصوصي هم ديگر وجود ندارد كه بخواهد براي فيلمسازي هزينه كند. به عبارت ديگر بخش خصوصي هر چه در توان داشته ساخته و از نظر مالي هزينه كرده و الان فقط سينمادار و صاحب فيلم در حال ضرر دهي هستند و منتظرند ببينند دولت آينده چه تمهيداتي را برايشان مي‌انديشد.
بابائيان ادامه داد: حتي افت فروش نسبت به پارسال هم بيشتر شده به هر جهت سال گذشته با قيمت دلار 1500-1400 تومان مواد خام مي‌گرفتيم و امروزه روز بنياد سينمايي فارابي حتي مواد خام معمولي فيلم‌ها را به بخش خصوصي يا دولتي نمي‌دهد و آنها را با قيمت‌هاي خيلي سنگين حساب مي‌كند. سينماها هم به دليل نداشتن دستگاه‌هاي سرور به شدت در فشارند. كلا بليت 6 هزار توماني امسال هم كه نسبتا گران است ديگر مخاطبي را به سالن‌ها نمي‌كشاند. در حقيقت وضعيت سينما نسبت به پارسال 70 درصد بدتر شده است. 
اگر قرار به تغيير كاربري باشد 95 درصد سينماهاي تهران تغيير كاربري مي‌گيرند 
امير قطبي – مدير پرديس سينمايي شكوفه- در گفت‌و گو با ««باني فيلم»» ضمن نامساعد دانستن وضعيت اقتصادي اين پرديس، بيان داشت: فكر نمي‌كنم هيچ سينمايي در ايران شرايط اقتصادي مناسبي داشته باشد. به اين دليل كه وضعيت اقتصادي سينماها بستگي به وضعيت فيلم‌ها دارد. وقتي فيلم‌ها طي يكسال مخاطب نداشته باشند، مسلماً هزينه سينما هم تأمين نمي‌شود.
وي ادامه داد: روال كار هميشه به اين صورت بوده كه يك نوبت اكران خوب داشتيم و بعد هيچ. مثلاً «رسوايي»، «حوض نقاشي» و «تهران 1500» را 12-10 هفته اكران مي‌كنيم و بعد از هفته 7-6 اين فيلم‌ها، با اكران فيلم‌هاي متوسط رو به ضعيف در يك خواب زمستاني مي‌رويم تا 4 ماه بعد. يعني ما يك سال را تقسيم به 3 گروه كرديم. هر گروه 3 فيلم اكران مي‌كند كه تا مي‌آيد بدهي‌هايشان را بدهد مي‌خورد به يك ركود. سينمادارها با «رسوايي» بدهي‌هاي سال گذشته‌شان را پرداخت كردند و در حال حاضر بايد يك فيلمي اكران كنند كه بدهي «رسوايي» را بدهند و اين چرخه به همين منوال مي‌چرخد. به عبارت ديگر هميشه سينماها درگير اين وضعيت اقتصادي خراب هستند. حالا اين جريان يا به توليدات بر مي‌گردد كه جوابگو نيست يا به تدبير و انديشه بد اكران. به عنوان مثال سال گذشته در مهرماه ما 5 فيلم كودك را اكران كرديم. اين مسائل است كه باعث مي‌شود وضعيت اقتصادي سينماها با توجه به اين هزينه‌هاي بالا جوابگو نباشند. 
قطبي خاطرنشان ساخت: از ابتداي سال 92 با داشتن فيلم‌هايي مثل «رسوايي»، «حوض نقاشي» و «تهران 1500» كه فيلم‌هاي پرمخاطبي بودند سود و زيان پرديس شكوفه پاياپاي بوده. يعني نه ضرر داشتيم، نه سود. تأكيد مي‌كنم كه با داشتن اين فيلم‌هاي پر مخاطب پرديس‌ سينمايي شكوفه با داشتن 3 سالن و هزار و يك هزينه جانبي (آب، برق، رستوران و..) سود و زيانش پاياپاي بوده و البته 100 درصد پيش‌بيني مي‌كنم كه خرداد و تيرماه  ضرر داريم. اين پيش‌بيني هم البته از فيلم‌هايي كه قرار است به اكران عمومي برسد حاصل مي‌شود. در چنين شرايطي ما تنها منتظر عيد فطر هستيم. خيلي جالب است كه همه سينمادارها از الان منتظر عيد فطرند! يعني 2 ماه و نيم سينما تعطيل است تا عيد فطر. همانطور كه گفتم مقطعي است! يعني فيلم خوب  داريم و 3 ماه بعدش ركود و... باز هم به نسبت پرديس‌ها شرايط بهتري دارند، اما در سينماهاي تك سالنه اوضاع واقعاً متأثر كننده است. به همين دليل است كه زماني مي‌گفتند اگر بخواهند تغيير كاربري بدهند 95 درصد سينماهاي تهران تغيير كاربري مي‌گيرند.
مردم براي ديدن فيلم‌هاي بي‌كيفيت به سينما نمي‌آيند
فرهاد محمودي – مدير سينما ايران- هم در اين رابطه به ««باني فيلم»» گفت: اين سينما از ابتداي سال تاكنون وضعيت اقتصادي مناسبي نداشته است. به اين دليل كه فيلم‌هاي بي‌كيفيت توليد مي‌شوند و مسلما چنين فيلم‌هايي از استقبال مخاطبان بي‌بهره‌اند.
وي ادامه داد: من مهندس ساختمان هستم و 20 سال پيش اين سينما را براي بازسازي خريدم. سينما را بازسازي كردم و آن را تبديل به يك مجموعه فرهنگي – هنري نمودم. ضمن اينكه 3 سالن چند منظوره هم در آن ايجاد كردم و در واقع اين ابتكار را ما براي نخستين بار پياده كرديم. بعد از ما پرديس‌ها هم آمدند و همين كار را انجام دادند. متاسفانه در شرايط كنوني صنعت سينماي ايران بيمار است. به اين دليل كه فيلم ساخته نمي‌شود و فيلم‌هاي خارجي هم با هزار و يك مسئله اكران مي‌شوند. مسلما سينما اگر فيلم مناسب نداشته باشد ديگر فاقد ارزش است. معمولا براي ساخت فيلم‌ و… پول به كساني داده مي‌شود كه اصلا اين كاره نيستند. در كل فيلم جذاب و با كيفيت خيلي كم ساخته مي‌شود و مردم دليلي براي سينما آمدن ندارند.
سينمادارها به صاحبان فيلم‌ها بدهكارند
خسرو مصلحتي- مدير سينما پارس- ضمن نامساعد دانستن شرايط اقتصادي اين سينما، بيان داشت: ابتداي امسال فيلم «پله آخر» و «پذيرايي ساده» را داشتيم و شايد فروش سينما 50 تا 100 تومان هم نمي‌شد. با فيلم «رسوايي» تا حدودي چاله‌هاي سينما پر شد ولي هنوز هم سينما به صاحب فيلم‌ها بدهكار است. فيلم «من مادر هستم» را سال 91 اكران كرديم و هنوز نتوانستيم مبلغي كه بايد به صاحب فيلم بدهيم را برگردانيم. در صورتيكه اين سينما هميشه تراز مالي‌اش به روز بوده يعني هيچ وقت بدهي نداشته است، اما هم اكنون به دليل شرايط بد موجود در سينما در شرايط مالي خوبي به سر نمي‌برد.
وي افزود: ما در حال حاضر به صاحب فيلم‌ها بدهكاريم. تمام درآمدي كه سينما از بابت فروش بليت كسب مي‌كند كه متعلق به سينمادار نيست. متعلق به صاحب فيلم هم هست و اين طور مي‌شود كه ما به صاحب فيلم‌ها بدهكار مي‌شويم. در واقع دخل و خرج ما با هم يكي نيست. در صورتيكه اين سينما هميشه در آمار فروش‌ها جزو 5 يا 6 مين سينماهاي پرفروش بوده، اما متأسفانه در حال حاضر شرايط بدي بر سينما حاكم است. قسمتي از اين شرايط هم البته به خود فيلم‌ها برمي‌گردد.
سينما آستارا از ابتداي سال خبر داده است
ابراهيم آزادي – مدير سينما آستارا- در گفت‌وگو با «باني فيلم» توضيح داد: در ايام نوروز وضعيت نسبتاً خوبي داشتيم ولي در حال حاضر واقعاً وضعيت خراب است. بيشترين دليلي كه مردم براي سينما نرفتن‌شان مي‌آورند اين است كه مي‌گويند فيلم‌هايي كه در سينماها اكران مي‌شود به مرور در شبكه‌هاي مختلف داخلي و خارجي پخش مي‌شود و وقتي مي‌توانيم اين فيلم‌ها را رايگان ببينيم چرا هزينه كنيم و به سينما بياييم!
وي در ادامه افزود: سينما آستارا از ابتداي سال 92 تاكنون ضرر داده، ما هزينه‌هاي زيادي از قبيل آب، برق، تلفن، حقوق پرسنل و... داريم. ضمن اينكه اينجا 2000 متر زمين است. به عبارتي 10 ميليارد پول زمين‌اش مي‌شود. با اين حساب نبايد يك درصد سود نصيب صاحب سينما شود؟! واقعاً اين سينما يك قران سود ندارد.
 
هشدار نسبت به وضعيت خطرناک سينماها
رييس انجمن سينماداران ايران با بيان اينکه ميزان فروش گيشه‌ سينماها در بهار امسال بسيار پايين بوده است، تاکيد کرد: سينماها در وضعيت خطرناکي قرار دارند.
محمد قاصد اشرفي در گفت‌وگو با ايسنا، درباره‌ ميزان فروش سينماها در سه ماهه‌ي نخست امسال گفت: اگر بخواهيم تحليل درستي از وضعيت فروش داشته باشيم مي‌توان گفت که نمايش چند فيلم مانند «رسوايي»،‌«برف روي کاج‌ها» و «چه خوبه که برگشتي» در رونق سينماها و اقتصاد آن تاثير مثبتي به وجود آورد.
او ادامه داد:‌ در روزهاي اخير هم اکران فيلم «گذشته» اصغر فرهادي آغاز شده و اميدواريم نمايش اين فيلم باعث رونق سالن‌هاي سينما شود. البته فيلم حيف شد چون اگر دوبله مي‌شد به فروش بسيار بالايي دست پيدا مي‌کرد، درحالي که الان در سينماهاي بالاي شهر فروش زيادي داشته و در بقيه‌ي سينماها آنطور که بايد از آن استقبال نشده است.
اشرفي گفت: با اين حال به جز سه، چهار فيلمي که ذکر شد بقيه‌ي فيلم‌ها در سه ماه گذشته اصلا فروشي نداشتند و مي‌توان گفت در مجموع فروش بهار امسال بسيار پايين بوده است.
او همچنين مطرح کرد: باتوجه به هزينه‌ها و تورم بالا، مسلم است که سينماها در پرداخت هزينه‌هاي خود عاجز باشند و ما دستمان به جايي نمي‌رسد، چون هر چه اين وضعيت بد را اعلام کرديم هيچ گوش شنوايي وجود نداشت.
اشرفي افزود: به نظر مي‌رسد سالن‌هاي سينما اصلا در سبد فرهنگي کشور ديده نمي‌شوند، به طوري که سالن‌ها به فراموشي سپرده شده‌اند. اگر هم مسئولي به سينما فکر مي‌کند فقط به توليد کمک مي‌کند و همه فکر مي‌کنند که سينما فقط توليد فيلم است.
او تاکيد کرد: در چنين شرايطي شاهديم که به نمايش فيلم و وضعيت سالن‌هاي سينما مخصوصا در اين دوره، توجهي نشده است.
رييس انجمن سينماداران در پايان دوباره تاکيد کرد: سينماها در وضعيت خطرناکي قرار دارند و اگر مسوولان کمکي نکنند، عواقبي که براي سالن‌هاي سينمايي پيش مي‌آيد به خودشان مربوط خواهد بود.



ارسال توسط کاربر
فيلم منوچهر هادي بزودي كليد مي‌خورد
حامد بهداد در «زندگي جاي ديگري است»
باني‌فيلم آنلاين: حامد بهداد نقش اصلي فيلم سينمايي «زندگي جاي ديگري است» را بازي مي‌كند.
به گزارش «باني فيلم»،اين بازيگر به تازگي با دست اندركاران فيلم جديد منوچهر هادي قرارداد بسته تا بزودي جلوي دوربين اين فيلم برود. «زندگي جاي ديگري است» چند بازيگر شناخته شده ديگر نيز دارد كه طي روزهاي آينده انتخاب خواهند شد. پيش توليد فيلم منوچهر هادي مدتي است كه آغاز شده و طبق برنامه‌ريزي انجام شده با تكميل فهرست بازيگران و عوامل تا نيمه تيرماه كليد مي‌خورد. پروانه ساخت اين فيلم سال گذشته صادر شد كه امسال به تهيه‌كنندگي سيد امير سيدزاده اين مجوز تمديد شده است. فيلمنامه «زندگي جاي ديگري است» را منوچهر هادي به همراه بابك كايدان و پدرام كريمي نوشته‌اند كه مضموني اجتماعي دارد. فيلم داستان داود بهيار مجرب بيمارستان است كه بيماران مبتلا به مرگ را احيا مي‌كند اما اكنون مرگ به سراغ او آمده است...
اولين نمايش اين فيلم قرار است در جشنواره فيلم فجر باشد. اين سومين فيلم بلند منوچهر هادي بعد از «قرنطينه» و «يكي مي‌خواد باهات حرف بزنه» است. فيلم قبلي او دو سال قبل در جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد و با استقبال مردم و منتقدان روبرو شد. سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش مكمل زن براي يكتا ناصر و ديپلم افتخار بهترين كارگرداني از بخش بين‌الملل جوايز اين فيلم در جشنواره فجر بود. «يكي مي‌خواد باهات حرف بزنه» بزودي در بخش مسابقه جشنواره زنگبار در تانزانيا به نمايش درمي‌آيد. 



ارسال توسط کاربر
 
مطالبات سينماي ايران از دولت يازدهم؛ بازگشايي خانه سينما، تقويت بخش خصوصي (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - ساناز قنبري: 12 مرداد ماه حسن روحاني رييس جمهور منتخب ملت دولت را از محمود احمدي‌نژاد تحويل مي‌گيرد.
با توجه به آنچه بر سينماي ايران در دولت‌هاي نهم و دهم گذشت تجديد نظر در سياست‌هاي سينمايي الزامي به نظر مي رسد. بر اساس آنچه سينماگران در اين روزها عنوان كرده اند اولين گام دولت جديد مي‌تواند بازگشايي خانه سينما باشد. بازگشايي نه آنچنان كه رييس فعلي سازمان سينمايي كشور مي‌پسندد بلكه آنگونه كه اهالي سينما مطلوب مي‌دانند. هر چقدر بازگشايي خانه سينما آسان به نظر مي‌رسد، تقويت زيرساخت‌هاي سينما، حمايت از بخش خصوصي و سامان دادن به وضعيت آشفته توليد و اكران دشوار و زمان بر است. ساده انگاري است اگر تصور كنيم با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد مشكلات سينماي ايران يك شبه حل خواهند شد. البته مي‌توان اميدوار بود كه با تدبير و اميد به مرور شاهد بازگشت سينماي ايران به مسير اصلي‌اش باشيم. در گام اول هم بايد ريل‌هايي كه شمقدري و همراهانش جا به جا كرده‌اند را سرجاي خود برگرداند. «باني فيلم» در اين زمينه با جابر قاسمعلي، فريد مصطفوي و حسين شهابي گفت‌وگو كرده است.
 
بازسازي اين ويرانه نياز به معمار سينماي نوين ايران دارد
فريد مصطفوي ـ يكي از فيلمنامه‌نويسان «خون‌ بازي» ـ‌ در اين باره خاطر نشان ساخت: مديران دولتي سينما در اين 4 ساله آنچنان بنيان‌هاي اقتصادي سينما را ويران كردند، آنچنان نهادهاي صنفي را كه در طول 2 دهه به تدريج با تلاش‌ و همت سينماگران شكل گرفته بود زير ضربات اختلاف‌افكني و انشعاب گرفتند كه ايجاد همدلي، اتفاق و رفع سوء تفاهم‌ها بين اهالي سينما و بازسازي و تعمير اين ويرانه نياز به يك آرشيتكت خبره در حد و اندازه مهندس بهشتي معمار سينماي جديد ايران دارد. 
از دولت يازدهم توقع دارم كه بخش خصوصي سينما را تقويت كند
جابر قاسمعلي در گفت‌و‌گو با «باني فيلم» توضيح داد: اگر 4 سال گذشته را مدنظر قرار دهيم، در حوزه فرهنگ (خاصه در سينما) اتفاقات خوبي نيفتاد. مهمترين مشكلي هم كه بروز كرد دوگانگي بين مسؤولان و مديران سينمايي با اهالي سينما بود. معتقدم يكي از بزرگترين اشتباهات دولت دهم بستن خانه سينما بود. در كل اين اتفاقات باعث شد كه تنه اصلي سينما از مديريت سينمايي دور شود و مرز كاملاً مشخصي بين اين دو بوجود بيايد. بنابراين به نظر مي‌آيد آن وظيفه پدري كه از مسؤولان و مديران سينمايي دولت دهم انتظار مي‌رفت، انجام نشد و دعواها كش پيدا كرد. در واقع آن انعطاف لازم، صورت نگرفت و بر آتش اختلافات افزوده شد و نهايتا كار به جايي رسيد كه گفتند مي‌خواهيم خانه سينما را با تعاريف خودمان باز كنيم و طبيعي بود كه مديريت خانه سينما چنين واكنشي را نمي‌توانست بپذيرد.
وي در پاسخ به اينكه آيا دولت جديد مي‌تواند تغييراتي را در جهت بهبود وضعيت موجود اعمال كند، گفت: واقعيت امر اين است كه طي اين 4 سال اخير اتفاقات زيادي به خصوص در حوزه اقتصادي، معيشتي و فرهنگي مردم افتاد و تمام اينها در برنامه‌ها و جلسات مناظره‌اي كه كانديداهاي رياست جمهوري داشتند به نقد كشيده شد. بنابراين وقتي قرار است اقدامات خيلي جدي در تمام حوزه‌هاي سياسي، فرهنگي، اقتصادي و غيره رخ دهد، سينما هم نبايد از اين قاعده مستثني باشد. به عبارت ديگر ما خوشبين هستيم كه دولت يازدهم و شخص آقاي روحاني به عنوان رئيس جمهور منتخب بتواند اين مشكلات را حل كند. اگر اين اتفاق بيفتد كه طبيعتاً مورد انتظار همه اهالي سينماست، انشاا... روزهاي خوبي را پيش رو خواهيم داشت.
فيلمنامه‌نويس «تلفن همراه رئيس جمهور» راهكارش را براي دولت جديد اينگونه بيان داشت: به نظرم در گام اول بايد خانه سينما بازگشايي شود و صنوف حدود خودشان را از دولت جدا كنند. در اينصورت ما صنوفي غيردولتي و صنفي خواهيم داشت. بنابراين اين اولين انتظاري است كه از مسؤولان جديد سينمايي دولت يازدهم انتظار داريم. همچنين توقع داريم حد و حدود نظارت بر روي فيلمنامه‌ها و فيلم تا حد قابل توجهي كاسته شود و اين نظارت‌ها از حالت سليقه‌اي در آيد. اميدوارم فضا به سمت يك نوع آزادي مورد انتظار آحاد ملت سوق پيدا كند. ضمن اينكه چنانكه در بخش اقتصاد هم انتظار دارم كه بخش خصوصي تقويت شود، در سينما هم معتقدم بايد اين اتفاق بيفتد. 
حتي حاميان دولت دهم هم نمي‌‌توانند از عملكرد مديريت سينما طرفداري كنند
حسين شهابي با اشاره به اين نكته كه حرفم را به عنوان يك هنرمند صادقانه مي‌زنم، به «باني فيلم» گفت: به نظرم آنقدر رفتار دولت دهم در حوزه سينما آشكار و عريان بود كه چيزي بر كسي پوشيده نمانده و حتي حاميان خود دولت دهم هم نمي‌توانند از آن طرفداري كنند.
وي در ادامه افزود: مطمئنم كه دولت آقاي روحاني دولت خوبي خواهد بود. به اين دليل كه ديگر از ايني كه هست بدتر نمي‌تواند بشود. يعني آسيب‌هايي كه ما طي اين 8 ساله خورديم به اندازه تمام دوره 33 بعد از انقلاب بود. اميدوارم در دولت يازدهم تمام اين مشكلاتي كه در حوزه‌هاي مختلف مردم با آن درگيرند حل شود و واقعاً آرزو مي‌كنم با همدلي و حمايت يكديگر شاهد روزهاي خوبي در عرصه سينما باشيم.
كارگردان «روز روشن»‌بيان داشت: احتمال مي‌دهم كه در دولت جديد مشكلات به تدريج حل شود و هنرمندان و فرهنگيان نفسي به آسودگي بكشند.
شهابي راهكارش را براي دولت جديد اينگونه بيان كرد: به نظرم بايد هر صنفي را به دست اهلش سپرد. يعني سينما بايد دست متخصصان سينما باشد. مطبوعات بايد دست متخصصانش باشد و... آزادي بيان، آزادي مطبوعات و رسانه‌ها مي‌تواند به رشد و پيشرفت منجر شود. هر چه رقابت سالم‌تر و فضا آزادتر باشد، مي‌توان بيشتر به موفقيت نزديك شد. به عنوان مثال اگر ايراد فيلم من را نتوانند بگيرند، منه فيلمساز نمي‌توانم پيشرفت كنم. اين همان اتفاقي است كه در دولت نهم و دهم افتاد. در كل معتقدم كه هنرمندان بايد آزادي و امنيت شغلي داشته باشند. كافي است كه بخش خصوصي سينما را آزاد بگذارند، در آنصورت خود سينما خودش را رشد مي‌دهد. اگر دولت تصدي‌گري‌هاي بي‌مورد و سانسورهاي بي‌دليل را بردارد، سينما هيچ نيازي به حمايت دولت ندارد. تنها درخواستي كه هنرمندان از رئيس جمهور آينده دارند اين است كه آزادشان بگذارند، سانسورشان نكنند، آزارشان ندهند و... . 



ارسال توسط کاربر

پیام نیوشا ضیغمی به دکتر حسن روحانی رییس جمهور منتخب …

 

پیام نیوشا ضیغمی به دکتر حسن روحانی رییس جمهور منتخب

 

نیوشا ضیغمی در پیامی انتخاب یازدهمین رئیس جمهور ایران را تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد وی در جهت اعتلای فرهنگ کشور کوشا باشد.

در متن پیام تبریک نیوشا ضیغمی به حجت‌الاسلام حسن روحانی آمده است:

 
به نام خدا

انتخاب دکتر حسن روحانی را به ایشان و همه مردم ایران، مخصوصا نسل جوان که با حضور آگاهانه خود پای صندوق‌های رای، آینده‌ای روشن را برای خود رقم زد، تبریک می‌گویم.

امیدوارم، دولت دکتر روحانی که دولت تدبیر و امید است، با تدابیر هوشمندانه خود بتواند نور امید را در دل مردم بزرگوار ایران روشن کند و همچنین در جهت اعتلای فرهنگ کشورمان کوشا باشد.
نیوشا ضیغمی
خرداد ۹۲




ارسال توسط کاربر

بعد از مدت ها، طلسم سکوت الناز شاکردوست شکست

عجیب ولی واقعی! «الناز شاکردوست در فیلم مسعود ده نمکی!» در نگاه اول شاید شایعه ای می آمد شبیه همه همان هایی که هر روز از این گوش به آن گوش شان می کنیم، اما قضیه آنقدر جدی شد که مجبور شدیم در همان گوش هایمان نگهش داریم! در همه سال های حضور در سینمای ایران به محض آن که اسمش آمده قلم هایمان را بر علیه اش تیز کردیم و نوشته ایم، بی آنکه وسعت نگاه مان را بزرگ تر کنیم یا حداقل دقت مان را کمی بالاتر ببریم! قرار نیست اینجا کسی در مقام دفاع از دیگری بلند شود اما قبول کنیم می شد کمی منصفانه تر با او تا کرد. کارنامه بازیگری «الناز شاکردوست» پر است از فراز و نشیب؛ از همان روزهایی که در ۱۹ سالگی کشف بزرگ «کیومرث پوراحمد» لقب گرفت و در «گل یخ» جلوی دوربین رفت تا «مجردها»، «سلام بر عشق»، ««تو و من»، «کیش و مات» تا «دلخون»، «اتوبوس شب»، «باد در علفزار می پیچد»، «چه کسی امیر را کشت» و چندتایی دیگر که جزو هنری های فاخر این سال ها به حساب می آیند و تا همین آخری «رسوایی» که حدود پنج میلیارد تومان فروخت.

«الناز و علی شاکردوست» خیلی بیشتر از آنچه تصور می کردیم دوست اند؛ خواهر و برادرند اما شاید از جنسی متفاوت تر از آنچه این روزها دور و برمان می بینیم. خیابان دروس، دوربین پیام ایرایی و عقربه های ساعتی که از ۲۳ شب گذشته بودند همه انتظار ورودشان را می کشیدند تا بعد از مدت ها قفل سکوت ستاره پر فروش سینمای ایران در گفت و گوی ویژه و اختصاصی با خانواده سبز شکسته شود که دست بر قضا انتظارها به سر آمد…

گغت و گو: حمید فراهانی راد

می گویند واژه مخالفت در خانواده شما کاملا بی معناست! درست است؟

بله، همینطور است. برای چه این سوال را می پرسی؟

راست است که وقتی می خواستی به عنوان بازیگر وارد سینما شوی هیچ مخالفتی از سوی پدر و مادرت با تو صورت نگرفته؟
بله، برای اینکه ما قبل از اینکه یک خانواده باشیم، دوست هستیم. یعنی پیش از آن که در قالب خانواده باشیم و جبری حاکم باشد که مثلا من فرزندم، تو پدری، تو مادری و… بهترین دوست برای همدیگر هستیم.

آخر شنیده بودم برای ورود به سینما یک نفر را واسطه کردی تا رضایت پدرت را بگیرد.

نه، من خودم با پدرم صحبت کردم و پدرم گفت مهم نیست که تو چه کاره شوی، مهم این است که در هر کاری که انتخاب می کنی بهترین باشی. حتی اگر رفتگر هم باشی باید در آن بهترین باشی، اگر می خواهی نقاش باشی سعی کن بهترین شوی و… . از همه چیز مهم تر علایق فرد است که به چه سمتی گرایش دارد، چون اگر کاری که انجام می دهی را واقعا دوست داشته باشی حتما می توانی در آن به بهترین بودن هم برسی، در غیر این صورت هرگز این اتفاق نخواهد افتاد.

چقدر احساس خوشبختی می کنی؟

از چه نظر؟

از نظر داشتن یک چنین پدر و مادری. بگذار بهتر بگویم؛ ببین خیلی ها شاید چهره و استعداد تو را داشته باشند اما خانواده هایشان به آنها اجازه ورود به دنیای بازیگری و رفتن به سمت علاقه اصلی شان را نمی دهند. واقعا این تفکر که محیط سینما چندان جالب و سالم نیست را تصدیق می کنی؟

مطمئنا به خاطر داشتن چنین خانواده و پدر و مادری خیلی زیاد احساس خوشبختی می کنم. اما در جواب سوال بعدی ات باید بگویم نه، واقعا محیط سینما اینطوری که می گویی نیست، به نظر من همه چیز به خود آدم برمی گردد؛ ما در همه اقشار و اصناف کشور خوب و بد داریم. در یک شرکت می توانی یک منشی کاملا موفق، پاک و خوب باشی اما برعکس اش هم می توانی باشی. این خود آدم است که تعیین می کند خوب باشد یا بد. ضمن اینکه تربیت صحیح بچه در خانواده نیز کمک می کند در هر شغل و جمعی که وارد شود بتواند خودش را خوب حفظ کند. پدر م همیشه می گوید آنقدر از تربیت دخترم مطمئنم که هر جا باشد خودش می تواند گلیم اش را از آب بیرون بکشد.

الناز شاکردوست 14

خب شاید پدرت تصورش را هم نمی کرد روزی تا این جایگاه بالا بیایی و تا این حد در بازیگری موفق بشی که یکدفعه خانواده ات  با یک حجم زیاد طرفدارها، منتقدان و حتی شایعه هایی که برای هر بازیگری هست مواجه شوند. به نظرم فکر می کرده علاقه ای هست که وقتی خودت دنبالش بروی از رسیدن بهش خسته می شوی و مسیرت را عوض می کنی! 
نه، اتفاقا خانواده ام همیشه به من می گفتند تو می توانی و بهترینی. در واقع اعتماد به نفس امروزم ریشه در خانواده ام دارد. اگر خانواده ای باشی که فرزندت را مدام سرکوب کنی و اعتماد به نفسش را از بین ببری و پر و بالش ندهی مطمئنا آن فرزند در آینده فرد موفقی نخواهد شد. من از همان کودکی در هر کاری مثل نقاشی دست می گذاشتم مادرم می گفت تو بهترینی و خلاصه اعتماد به نفسم را بیشتر می کردند. به نظر من خانواده در موفقیت فرزندانشان تاثیر انکارناپذیری دارند.

 

اصلا به چهره ات نمی آید اینقدر درس خوان و منظم بوده باشی که معدل دیپلمت بالای ۱۹ و رتبه دانشگاهی ات اینقدر خوب باشد! 
چرا من خیلی درس خوان بودم. اتفاقا امروز در همین باشگاهی که ورزش می کنم استادم می گفت اولین روزی که تو را دیدم گفتم خب حالا الناز شاکردوست آمده و می خواهد یک ورزش رزمی هم بکند که باید هوایش را داشته باشم و کلاسم با تاخیر شروع شود و…، ولی دیدم برعکس تو همیشه ۵ دقیقه هم زودتر خودت را می رسانی و فکر نمی کردم تو با این موقعیتت اینقدر زمان، آن تایم بودن و نظم و ترتیب برایت اهمیت داشته باشد، به نظرم این موفقیت و جایگاه امروزت هم مدیون همین است که اینقدر برای همه چیز ارزش قائل می شوی.

 

تا حالا کسی بهت گفته که خصوصیات اخلاقی ات شبیه پسرهاست؟!
واژه «برادر شاکردوست» هم از همین حرف ها نشات می گیرد! آره، خیلی ها به من می گویند! (خنده) ولی خودم هم نمی دانم چرا؟ به نظرم یک زن کامل می تواند محکم باشد و اجازه ندهد کسی پایش را از حریمش درازتر کند. اینکه آدم این نکات را رعایت کند به مرد بودن ربطی ندارد. من یک زن کامل هستم. خیلی از مردها را می بینیم که فقط لقب مرد بودن را یدک می کشند در حالی که نامردند، خیلی از زن ها هم هستند که به اصطلاح خیلی مردند، حتی مردتر از هر مردی. اینها یکسری اصطلاحات عامیانه و کلی است اما ربطی ندارد که حتما مردها باید این خصوصیات را داشته باشند.

 

یعنی تو می گویی الناز شاکردوست نمونه ای شاخص از یک زن کامل است؟
شاید. ریشه اصلی وابستگی زن ها به مردها به مسائل مالی برمی گردد. اگر هر زنی بتواند روی پای خودش بایستد و از لحاظ مالی مستقل باشد همه زن های مملکت مان به اصطلاح مرد خواهند بود. این که آدم صادق و با معرفت باشد فقط خصوصیت یک مرد نیست. خیلی از اهالی سینما می گویند الناز مثل مردهاست، با معرفت است و…؛ با معرفت بودن مختص مردها نیست.

شاید چون روابط عمومی ات خیلی خوب است اینگونه می گویند.

روابط عمومی؟ واقعیت این است که من با همه خیلی صادق و روراست هستم. همین. شاید بشود اسمش را به قول تو روابط عمومی خوب گذاشت. اتفاقا اصلا عادت ندارم نه از کسی تعریف و تمجید کنم، نه به اسم شان لقب خاله و عمو و دایی بچسبانم! شاید خیلی جاها هم اخلاق های تندی داشته باشم اما در کل انسانیت همیشه از هر چیزی با اهمیت تر بوده است و همواره به همه احترام گذاشته ام و در قبالش احترام دیده ام. حالا اگر می گویی اسم این نوع رفتار کردن روابط عمومی قوی است از این بابت  خوشحالم.

 

برگردیم به خواسته پدرت که همیشه می گفتند الناز باید بهترین باشد. الان خودت فکر می کنی بهترین هستی؟
خودم که نمی توانم این جمله را درباره خودم بگویم اما همیشه سعی بر بهترین بودن کرده ام و باز هم سعی خواهم کرد. دوست دارم در درسم، کارم و هر چیزی که انجام دادم و قرار است انجام دهم بهترین باشم.

الناز شاکردوست 12

سینمای ایران بابت کشف تو باید از کیومرث پوراحمد متشکر باشد یا معترض؟
این را مردم باید تصمیم بگیرند. من خودم را مدیون آقای پوراحمد می دانم.

الان هر چند وقت یک بار با ایشان تماس می گیری؟

من همیشه به فکرشان هستم و یادشان می کنم. سر فیلم «اتوبوس شب» هم وقتی از من به عنوان بازیگر دعوت کردند حتی فیلم نامه شان را نخواستم بخوانم و نخواندم. سر بستن قرارداد هم هیچ قراردادی نخواستم ببندم، گفتم من تا آخر عمر هر فیلمی که آقای پور احمد بگویند بدون اینکه فیلم نامه اش را بخوانم چشم بسته بهشان اعتماد می کنم و کار می کنم چون همیشه خودم را مدیون ایشان می دانم و معتقدم دین بزرگی به ایشان دارم.

کلا علاقه زیادی به قیصر داری، درست است؟

خب قیصر یکی از اسطوره ها و بزرگان تاریخ سینمای ایران به حساب می آید، اما چرا این سوال را می پرسی؟ به یاد ندارم از ایشان حرفی زده باشم!

چرا در یکی از گفتگوهای قبلی ات دیدم که گفته بودی دوست دارم قیصر سینمای ایران در قالب زن باشم، اینطور نیست؟
نه .من نگفته بودم،آاقای کامران تفتی این جمله را گفته بودند: «زمانی که قیصر در قالب یک زن به سینما می آید.» این جمله تعریف ایشان از نقش افسانه در فیلم «رسوایی» بود.
فکر نمی کنی در یکی از مصاحبه هایت  خیلی تند رفته باشی؟
مثلا؟!
مثلا آنجا که گفته بودی خیلی از آقایان بازیگر سینما دوست داشتند نقش روحانی رسوایی را بازی کنند  اما بهترین انتخاب آقای اکبرعبدی بود. فکر نکردی شاید به یکی از بازیگرانی که قبل از اکبر عبدی برای این نقش تست داده بود بربخورد؟
نه، چون من قصد مقایسه هیچ بازیگری را با آن یکی نداشته ام که بخواهد به کسی بربخورد! صرفا نظر شخصی ام را مطرح کردم در رابطه با نقش روحانی در رسوایی که باید کسی بازی می کرد در «رسوایی» را باید کسی بازی می کرد که بین مردم محبوب باشد و اکبر عبدی با حضورش در این نقش این مسئله را حل کرد. ببین… با توجه به شرایط امروز جامعه مان که یکسری از مردم به خاطر مشکلات اقتصادی و گرانی دچار سیاست زدگی شده اند و سیاست زدگی هم برای بعضی از آنها دین زدگی را منجر شده باید انتخاب درستی برای این نقش صورت می گرفت. همین مسئله فاصله ای بین مردم و روحانیت ایجاد کرده است. برای همین به نظر من این نقش را باید یک آدم محبوب بازی می کرد که از نظر شخص من، بهترین گزینه هم آقای اکبر عبدی بودند.

چقدر تا حالا پیش داوری باعث ضررت شده؟

ببین خب این یک امر طبیعی است که مردم در مورد هنرمندهایشان قضاوت و پیش داوری کنند، آن هم بدون آن که آنها را خوب بشناسند، البته این حق مُسلم شان است و بخشی از حرفه ما به حساب می آید و باید پذیرایش باشیم. این بر عهده خود بازیگر است که قضاوت نادرست مردم را با انتخاب کارها و بازی های خوب، رفتار صحیح در جامعه و… به نفع خود تغییر دهد، همانطور که ممکن است تنها با یک خطا بر قضاوت نادرست شان مهر تایید بزند.

خودت هم از آن دسته آدم هایی هستی که از روی ظاهر آدم ها دست به قضاوت می زنی؟

آنهایی که با من ارتباط بیشتری دارند می دانند که به هیچ عنوان اهل قضاوت درباره آدم ها نیستم.

حتی مسعود ده نمکی؟!
حتی مسعود ده نمکی!

همه در جریان سروصداهایی که بعد از حضور تو در «رسوایی» مسعود ده نمکی بلند شد هستیم. حالا این همکاری چطور بود؟

من بازیگرم و سعی کردم نقشی که بهم محول شده بود را به بهترین شکل ممکن ایفا کنم. فکر می کنم با توجه به بازخوردی که در جامعه دیدم کارم را درست انجام داده باشم. آقای ده نمکی هم کارگردانی هستند مثل همه کارگردان هایی که تا امروز با آنها همکاری کردم. هیچ وقت و در هیچ یک از کارهای دیگرم هم به خودم اجازه ندادم وارد مسائل و اعتقادات شخصی آدم ها شوم چون اعتقادات هر کسی به خودش مربوط است. «رسوایی» فیلم نامه ای بود که با توجه به فقدان فیلم نامه ها و نقش های خوب (به ویژه برای خانم ها، چون فیلم نامه های ما اصولا برای آقایان نوشته می شود) و از آنجا که تنها مسعود ده نمکی قادر به اخذ مجوز ساخت چنین فیلم نامه ای بود پذیرفتم.

 

مثل این که خیلی دوست داری انجمن حمایت از بانوان سینمای ایران را تاسیس کنی؟

آره، اتفاقا پیشنهاد بدی هم نیست! سوالش می تواند جرقه ای برای یک فکر بزرگ و بکر باشد، چرا که نه!

 

پس چرا بقیه اینقدر پشت همدیگر در نمی آیند؟
من که نمی توانم درباره بقیه اظهار نظر کنم، اما فکر می کنم ما انسانها باید همدیگر را حمایت کنیم چون هر اتفاق خوبی که بیفتد کارمایش در درجه اول به خودمان برمی گردد.

 

حرف هایت را که می خواندم به نظرم رسید احساس می کنی به خانم های سینمای ایران حسابی ظلم شده و این مردها هستند که تعیین می کنند کی و کجا قرار بگیرد؟

نه؛ این استنباط شخصی شماست. در رابطه با قسمت دوم سوال تان هم باید بگویم شاید تعیین و تکلیف اصلی دست آقایان باشد اما خانم ها می توانند با انتخاب مقتدرانه و درست شان تاثیرگذار و تغییر دهنده شرایط باشند.

الناز شاکردوست 11

اتفاق افتاده مثل شخصیت افسانه در رسوایی خودت هم با خدا قهرکنی؟
من اعتقاد دارم هر اتفاقی حکمتی دارد؛ بدترین اتفاق ها هم که در زندگی ام بیفتد، اول از همه خدا را شکر می کنم چون مطمئنم حکمتی بوده است.

شنیدم تو اجازه نمی دهی علی (برادرت) وارد سینما شود؟!

من نمی گذارم؟ (خنده) چرا آن وقت؟ اول صحبت مان به دوستی خانواده مان اشاره کردم و گفتم تا حالا در کار هیچ آدمی دخالت نکردم. شاید خواسته باشد مشورت کند و نظرم را گفته باشم ولی واقعیت این است که علی خودش دوست نداشت وارد این حرفه شود. حتی خودت هم دیدی وقتی برای عکاسی جلد مجله تان خواستید از علی عکاسی کنید حاضر نبود بیاید چون این حاشیه و دیده شدن برایش جذابیتی ندارد. همانطور که من خودم همیشه سعی کرده ام از حواشی دوری کنم، چون ما زندگی آرام را بیشتر دوست داریم.

 

البته تو اگر خودت هم نخواهی حاشیه ها دنبالت می آیند!

بله ولی خود ما هم تاثیرگذاریم که به این حاشیه ها دامن بزنیم یا طوری رفتارکنیم که کمتر حواشی دورمان باشد.

 

دلیلت چیست که می گویی برنامه هفت تلویزیون زیرکانه در حال به تعطیلی کشاندن سینماست؟

به این دلیل که برنامه هفت، برنامه ایست کاملا سفارشی و با اهداف از پیش تعیین شده که بزرگ ترینش به تعطیلی کشاندن سینماست! یکسری آدم ها در برنامه هفت سینما را با بازکردن صحبت ها و عقده های شخصی شان زشت کرده اند و من این برنامه را دوست ندارم. این نظر من است و خیلی از بزرگان هم به این حرف من اعتقاد دارند. تا به حال هم حرف بدی علیه من در این برنامه زده نشده و خدا را شکر همیشه هم به خوبی یاد شده و اگر نقدی بوده به خوبی بوده است. این حرفی که می زنم یک حرف شخصی نیست، بلکه یک حرف و نگرانی کلی است. آدم های سینما با رفتن و حمایت کردن از این برنامه دارند به بدنه اصلی سینما ضربه وارد می کنند! «هفت» برای تخریب سینمای ایران اهداف از پیش تعیین شده دارد. باور کنید این حرف من شخصی نیست، همیشه هم برای حضور در این برنامه از من دعوت کرده اند اما هیچ وقت تنها به منافع شخصی خودم فکر نمی کنم. همیشه می گویم منافع همه ما و  همه سینما منافع اصلی من است، وگرنه من هم می توانم یک روز بروم بنشینم حرف بزنم و کمک کنم به ساختن برنامه ای که هدفش می دانم چقدر زشت است! آن تله های کوتاه سینمایی هم که می سازند در راستای همین تخریب است.

حیف زوج رضا گلزار و الناز شاکردوست نبود که اینقدر راحت نابودش کردند؟

در این سینما چیزهای مهم تر از این مسائل حیف شده است! آقای گلزار بالاخره یکی از مهره های سینما بودند، قصد نقد و بررسی ندارم اما یکسری آدم ها خوب یا بد چرخه سینما را به گردش انداختند که یکی شان همین آقای گلزار بود.
مثلا همین خانم عسل بدیعی که فوت کرد، مردم ایران چه کردند؟ قبل از این کسی می پرسید کجاست؟ نسرین مقانلو می گفت این آدم حالش بد بود برای اینکه ۹ ماه سرکار نرفته بود، در حالی که به کار کردن احتیاج داشت؛ زنی که فرزندش را نگه داری می کرد و ستون اصلی خانواده بر دوشش بود. کسی می پرسید کجاست؟ چه می کند؟ چرا باید بگذاریم هنرمندان عزیزمان تازه وقتی از دست رفتند یادشان کنیم یا به فکر قدردانی از آنها بیفتیم؟ چرا تا وقتی هستیم قدر همدیگر را ندانیم؟ چرا وقتی کسی هست که می تواند چرخه سینما را به حرکت بیندازد باید سرکوبش کنیم؟ این ها همه درد است که آدم ها خودشان هم شاید بدانند اما باز هم ادامه می دهند! امیدوارم روزی برسد که قدر هنرمندانی که هستند را بیشتر بدانیم. در مورد خانم بدیعی این صرفا مرگ طبیعی بود ولی آقای گلزار نبودش شاید از نظر جسمی باشد اما مرگ هنرپیشه است در سینما و من بابت نداشتنش در سینما تسلیت می گویم!

اگر یک روز این اتفاق برای خودت هم بیفتد و اجازه ندهند دیگر در سینما باشی چه رفتاری خواهی داشت؟

شاید فکر کنی حرفی که می زنم خودخواهی است اما اگر این اتفاق برای من هم بیفتد این من نیستم که سینما را از دست می دهم بلکه سینماست که من را از دست می دهد. من اینگونه فکر می کنم چون این سینما  چیزی نبود که فکر می کردم قرار است  به دست بیاورم. در این سینما هر چقدر هم بال های بزرگی داشته باشی و بخواهی بلند بپری آنقدر سقفش کوتاه است که جایی برای پرواز نیست.

 

چرا اینقدر با خبرنگارها بدی و مصاحبه نمی کنی؟

نه اینطور نیست اگر زمان زیادی است که مصاحبه نکردم برای این است که خب، حرفم را آن طور که هست به مردم منتقل نمی کنند! اگر مردم بخواهند از من حرفی را بخوانند نباید حرف های یک ذهن فیلتر شده و با اهداف خودش باشد. من می خواهم حرف من با همه خلوصش به مخاطبم به کسی که وقت می گذارد و ارزش قائل است و فیلم های من را دنبال می کند منتقل  شود. این حق من است و وقتی می بینم اینگونه نیست  این ارتباط را  قطع می کنم تا به مخاطبم احترام بگذارم.

با این حساب طرفدارانت که دوست دارند حرف هایت را بشنوند یا در برنامه ای تو را  ببینند چه کار باید بکنند؟
خب، من برای گفت و گو با آدم ها قبل از هر چیز تحقیق و تفحص می کنم، درباره خود تو هم همین اتفاق افتاد و دیدم دوستان آقای فراهانی راد را تایید می کنند، بنابراین این بار برای انجام این مصاحبه اعتماد کردم و امیدوارم اعتمادم درست از آب دربیاید (خنده)، وگرنه… آن موقع تصمیم می گیرم!
قصد نداری دیگر به نوشتن ادامه دهی؟

چرا، همیشه گفته ام یک دفترچه خاطرات دارم به نام «رازهای فاش نشده یک نابازیگر»، ولی فکر می کنم این هم مثل برنامه هفت خواهد شد! در نتیجه دوست ندارم پخش شود. سینما باید زیبا بماند؛ همانطور که از نظر من همیشه بوده و هست.

الناز شاکردوست 13

راست است که می گویند تو پر فروش ترین زن سینمای ایران هستی؟
چاکریم! (خنده)
تا آنجا که می دانم خیلی از بازیگرهای خانم این موضوع را که کدام بازیگر بیشتر می فروشد و دستمزد می گیرد را دنبال می کنند، تو هم این کار را انجام می دهی؟
نه، این کار بعضی مجله هاست که دست به جمع و تفریق دستمزد و فروش بازیگرها می زنند و ارقامی را در می آورند. چند سالی پشت سر هم این اتفاق افتاد که من پرفروش ترین زن سینما بودم.

یادم است در یک دوره اکران سینماها تو ۶ فیلم همزمان روی پرده داشتی. اما الان تو را سالی یا دو سالی یک بار در یک فیلم می بینیم. چه اتفاقی افتاده؟ پیشنهادهایت کم شده یا رقم دستمزدت آنقدر بالا رفته که در توان هر کسی نیست؟
پیشنهادها که خدا را شکر هیچ وقت کم نشده، از نظر مبلغ قرارداد هم همیشه چیزی که حقم بوده را گرفته ام و رقمم، رقم معقولی است، به لحاظ اینکه همه ما در فروش یک فیلم سهیم هستیم، در نتیجه همه چیز باید عادلانه تقسیم شود. شاید از نظر بعضی تهیه کننده ها رقم دستمزد من ناعادلانه باشد اما در حقیقت این نیست و باز با همه این او.صاف هیچ وقت روی پیشنهاد من تاثیر نگذاشته است، چون آن تهیه کننده محترم می داند که حتی برای نفع خودش هم که شده به صرفه تر است که پیشنهاد من را بپذیرد تا اینکه انتخابش را عوض کند! ولی واقعا فیلم نامه های خوب تعدادشان کم است ، یعنی تعدادشان کم است. بعد هم اصولا من فیلم نامه ای کار نمی کنم که نقشم مثل نقش نگاه مهتاب زنها باشد! یک دختر زیبای آرایش کرده که «بله و چشم آقا» بگوید! من هرگز این نقش ها را بازی نمی کنم، چون دوست ندارم نقشم یک نقش توسری خور و ابزاری باشد. نمی خواهم ابزار ساخت فیلم باشم، دوست دارم خودم در فیلم تاثیرگذار باشم.

 

چه نقشی همیشه ایده آلت بوده که بازی اش کنی؟
دلم می خواهد بروم سراغ نقش های منفی؛ پیچیدگی های یک چنین شخصیت هایی به عنوان یک بازیگر برایم جذابیت دارد. نقش یک انسان روانی هم از ایده آل هایم در انتخاب های بعدیست.

کدام یک از کارهایی که تا حالا بازی کردی را دوست نداری یا دلت می خواهد مثلا سی دی اش را بشکانی؟
فیلم های آدم مثل بچه های آدم می مانند، بنابراین دلم نمی آید حتی فیلم هایی را هم که قلبا دوست شان ندارم را بشکنم، چون باید می بوده که من الان اینجا بایستم؛ مثل یکسری پله می ماند که تو را به قله می رسانند، شاید چند تا از این پله ها لق بوده باشد و پایت را گذاشته باشی روی سنگ شکسته سر هم خورده باشی اما باید می بوده که تو الان اینجا باشی. آدم از کارهای بدش درسهای بیشتری می گیرد، ولی در کل همه کارهایم را دوست دارم، چون یک تایمی از زندگی یک زمانی از عمرت را در آن فیلم می بینی. اصل این است که از فیلم های بد درس های خوب بگیریم و دیگر تکرارش نکنیم. من از درجا زدن بدم می آید؛ این به نظرم مهم تر از این است که بخواهم روی کاری غیظ داشته باشم.
بالاخره خستگی ات در رفت؟

من هیچ وقت خسته نیستم!

خودت در آن یادداشتی که در جشنواره فجر برای حاضر نشدنت در کنفرانس خبری رسوایی نوشته بودی اشاره کرده بودی آقای ده نمکی خسته ام! اصلا دلیل نوشتن آن یادداشت چه بود؟

آن نوشته را خیلی دوستش داشتم. نمی دانم… اصولا زیاد براساس دلیل کار نمی کنم. وقتی حسم بگوید، کاری را انجام می دهم و فکر هم می کنم کار درستی کرده باشم. من که در آن جمع نمی آمدم  اما دلم نمی خواست فکرکنند اگر نیامدم یعنی بی تفاوتم. می خواستم ثابت کنم اگر نیامدم دلیل بر بی تفاوتی نیست.
چرا نرفتی؟ حالت خوب نبود یا دعوا و بحثی پیش آمده بود؟
نه حالم که خوب بود اما می دانستم همه آدم هایی که در آن جمع حضور دارند یا بهتر بگویم اکثرشان نیامده اند صرفا یک فیلم ببینند و کاری را از لحاظ فیلمنامه، هنری و بازی بررسی کنند! شاید آنها بیشتر برای حواشی پیرامون آقای ده نمکی و حاشیه سازی آمده بودند و آن مجلس جایی نبود که جنبه هنری داشته باشد.

 

خانواده و اهالی فامیل چقدر خوشحال اند که به واسطه حضور تو در سینما نام خانوادگی شان امروز تبدیل به یک برند شده است؟

اتفاقا چند روز پیش داشتم به یکی از دوستانم می گفتم که یک روز آن اوایل وقتی اسمم را گفتم یکی از تهیه کننده های خوب سینما چند بار فامیلی ام را پرسید و گفت حتما اسم و فامیلت را عوض کن و یک اسم و فامیلی بگذار که راحت در دهان بچرخد! ولی من گفتم من همین هستم و اگر کسی بخواهد من را بشناسد باید با همین اسم و فامیلی که دارم بشناسد. گفت با توجه به اینکه چهره و صدایت استانداردهای سینما را دارد اسم و فامیلت راحت نیست و تاثیر منفی می گذارد چون کسی نمی تواند اسم و فامیلت را به راحتی به یاد بیاورد اما قبول نکردم.
از تلویزیون چه خبر؟
سلامتی!
در این سال ها خیلی از ستاره های سینما وارد تلویزیون هم شدند، احیانا تو چنین تصمیمی نداری؟
در سینما مخاطب را خودت انتخاب می کنی و مخاطب هم همین طور اما در تلویزیون تو مخاطبت را انتخاب نمی کنی و مخاطب هم. بنابراین باید سلیقه و خواسته ۷۰ میلیون نفر آدم را برآورده کنی. اگر روزی نقش ماندگاری بهم پیشنهاد شود که ارزشش را داشته باشد و بدانم شرمنده مردم نمی شوم قطعا بازی اش خواهم کرد.

 

قبل از اینکه فیلمنامه رسوایی به دستت برسد و بخواهی در این فیلم بازی کنی، تصوراتت درباره زندگی یک دختر پایین شهری چه بود؟ فکر می کردی زندگی آنها چه شکلی است؟

البته من قبل از این هم در «بی وفا» تجربه چنین نقشی را داشتم ولی این موضوع همیشه برایم جذاب بوده و نگاه ویژه ای به این دختر ها دارم. همیشه به این قشر احترام گذاشته ام چراکه درد و غمی که یک دختر جنوب شهری (جنوب شهری که می گویم به واسطه کم بضاعتی ای است که در آن منطقه ساکن شده اند) برایم تامل برانگیز بوده. دخترها خیلی بیشتر از پسرها رویاپردازی می کنند، خیال بافی می کنند، در رویاهای خودشان به خیلی از ظرافت های زندگی توجه می کنند که شاید دغدغه پسرها نباشد. دخترها برای رسیدن به آرزوها و رویاهایشان هر تلاشی می کنند شاید به همین دلیل است که بعضی هایشان به قول امروزی ها «خراب» می شوند. همه مان وقتی در جامعه یک زن فاحشه می بینیم می گوییم «وای فاحشه است» اما هیچ وقت نمی گوییم چرا چی شد که این اتفاق افتاد؟ همه ما وقتی به این دنیا می آییم پاک هستیم، چه می شود که بعضی ها خراب و فاسد می شوند؟ زن به نوبه خودش و مرد هم به نوبه خودش.

باید ریشه یابی کنیم. دیدن این چیزها برای مسئولین جذاب نیست هیچ وقت به این مسائل پرداخته نشده و ریشه یابی درستی نشده، یعنی نخواسته اند که ریشه های این معضل را مطرح کنند. فیلم رسوایی دقیقا همین موضوع را به چالش کشیده است این وظیفه سینماست که بیاید و این را به شکل خودش زیبا نشان دهد تا در عین اینکه مخاطب کار را دوست داشته باشد به فکر فرو رود. خوشحالم بابت حضورم در این نقش چراکه شاید توانسته باشم دِینی را به یک قشر از جامعه ادا کرده باشم.

خیلی از خانم ها خودشان را می کُشند تا زیبا شوند و بعد بروند جلوی دوربین اما تو خیلی وقت ها در فیلم هایت خودت را می کُشی زشت شوی! دلیل خاصی داری برای این تصمیم هایت داری؟

من بازیگرم، قضیه قیافه نیست. در فیلم «مجردها» پیشنهاد خودم بود عینک ته استکانی بزنم و دندان مصنوعی بگذارم و… یا در «چراغ قرمز» هیچ کس حاضر نشد آن نقش را کار کند و من آمدم و آن تغییر و تحولات را دادم چون می خواستم ثابت کنم که من به خاطر چهره ام نیامده ام و می خواهم بازیگر باشم. واقعیت هم همین است. چهره یک بازیگر بعد از یک مدت عادی می شود و از آن به بعد چیزهای دیگری است که بیننده را نگه می دارد. بخش عمده اش به کاریزمای آدم برمی گردد. ماندگاری در سینما چیزهای دیگری غیر از ظاهر می خواهد، وگرنه در این سال ها خیلی ها آمدند و بعد از یکی دوبار بازی بدون اینکه اتفاق خاصی برایشان بیفتد خداحافظی کردند! من با بازی در این کارها می خواستم هم به دیگران و هم در درجه اول به خودم ثابت کنم که اگر این ادعا را داری بازیگری پس بیا و برادری ات را ثابت کن.

 

گفتی ورزش می کنی؟!

زمانی که سر فیلم برداری نباشم دوست دارم ورزش کنم چون فکر می کنم بدن و بیان ابزار اصلی یک بازیگر هستند چون وظیفه منِ بازیگر است که در جواب محبت و حمایت های مردم روز به روز بهتر شوم.

 

وقتی داشتیم برای جلد عکاسی می کردیم، به نظرم رسید رابطه تو و علی برادرت خیلی گرم و صمیمی است. واقعا در خانه هم همین شکلی هستید یا بیرون که می روید با هم خوب می شوید؟ فکر نمی کنی داشتن خواهری مثل الناز شاکردوست با همه حرف و حدیث ها و شایعاتی که برای یک ستاره می سازند کمی دردسرساز باشد و آیا تا حالا باعث کدورتی بین تان شده؟
اگر آدم ها همینطوری که هستند همدیگر را بپذیرند چیزی به نام مشکل به وجود نخواهد آمد. در همه روابط؛ زن و شوهری، خواهر و برادری یا دوستی، باید همدیگر را همان طور که هستیم بپذیریم و دوست داشته باشیم. خوشبختانه من و علی هم رابطه خیلی خوبی با هم داریم. علی هم از آن ابتدا نسبت به ورود من به سینما نارضایتی خاصی نداشت و همیشه حمایتم کرده است. خدا را شکر هم تا حالا کارم برای خانواده ام اذیت و آزاری نداشته، خودم هم همیشه مراقب بودم و سعی کردم از حواشی دور باشم.

فکر می کنی دلیل اصلی حرف و حدیث و شایعه درآوردن آدم ها برای ستاره ها چیست؟

همیشه به کسانی که به شما حسودی می کنند احترام بگذارید چون اینها همان هایی هستند که از صمیم قلب ایمان دارند که شما بهتر از آنهایید.




ارسال توسط کاربر
بررسي عملكرد دولت دهم در حوزه سينما و انتظارها از دولت يازدهم به روايت 5 بازيگر
زخم‌هاي سينما مرهم مي‌خواهد (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - معصومه جلالي: در ادامه سلسله گزارش‌هاي «باني فيلم» در نقدر عملكرد فرهنگي دولت دهم و انتظارات از دولت يازدهم امروز سراغ تعدادي از بازيگران سينماي ايران رفته‌ايم.
ويشكا آسايش، ماهايا پطروسيان، رامبد جوان، الهام پاوه‌نژاد و پولاد كيميايي پاسخگوي سوالات «باني فيلم» در اين خصوص بوده‌اند. مروري بر آنچه اين بازيگران عنوان كرده‌اند نشان دهنده اين نكته است كه بازيگران كنار انتقادهاي گسترده‌اي كه از عملكرد فرهنگي دولت فعلي مطرح كرده‌اند انتظارهاي زيادي هم از دولت تدبير و اميد دارند. 
 
دلخورم
ويشكا آسايش 
بي‌احترامي كه در دولت دهم به بازيگران زن شد به واقع دلم را شكست و از اين بابت دلخورم.
من به عنوان يك بازيگر كه داراي آبرو و حيثيت هستم، خانواده دارم و مادر يك فرزند هستم اين بي‌احترامي را نمي‌بخشم و از اين بابت كه قاطعانه جلوي اين بي‌احترامي نايستادند دلخورم. 
اميدوارم آقاي روحاني هواي سينما را داشته باشند. سينماي ايران، سينماي غني و با پشتوانه‌اي است. حيف است كه از بين برود بايد پشتيباني بيشتري از آن بشود. هر پيشرفتي امكانش وجود دارد و من از اين بابت اميدوارم. 
در خصوص مشكلات دولت دهم بايد ساعت‌ها بحث شود، نظرات را بشنوم و حرف‌هايم را بگويم. 
مهم‌ترين پيشنهادي كه من به آقاي رييس‌جمهور دارم اينكه درب خانه سينما به روي اهالي سينما باز شود چرا كه بدين وسيله حداقل جايي هست كه مشكلات سينماگران در آنجا مطرح شود. 
حال يا به اسم خانه سينما يا هر جاي ديگر. مكاني بايد باشد كه از اين قشر حمايت كند.
 
اميد به بازگشايي درهاي بسته
?الهام پاوه نژاد 
ترجيح مي دهم راجع به چيزي که مربوط به گذشته است صحبتي نداشته باشم و رو به جلو حرکت کنم. همواره نگاهم به پيش روست.
اميدوارم گره هاي کورباز و درهاي بسته به يمن قول هاي آقاي روحاني آرام آرام باز شود و فشارهايي كه روي مردم است و مشکلات اقتصادي حل شود. آرزو مي کنم هواي خوب در فضا جريان پيدا کند. اينقدر مشکلات و مسائل در عرصه هنر زياد است که من به عنوان عضو کوچک خانواده سينما هيچ پيشنهادي ندارم. اميدوارم با انتخاب وزير فرهنگ و ارشاد شايسته و کاربلد مشکلات از سر راه تمام بخش هاي هنر از جمله  تئاتر و سينما و... برداشته شود و چرخه فرهنگ و هنر ما بيش از گذشته بچرخد و اين عرصه رونق خوبي داشته باشد.
 
آمدن آقاي روحاني را به فال نيك مي‌گيرم
?ماهايا پطروسيان
به عقيده من دولت دهم از نظر فرهنگي به هيچ‌‌وجه دستاورد خاصي نداشت و بنده انتقاد كلي به شيوه عملكرد دولت دهم دارم. من آمدن آقاي روحاني را به فال نيك مي‌گيرم و نسبت به حضورشان بسيار خوشحالم. نظر خودم نسبت به اين حضور مثبت بوده و اميدوارم با رياست ايشان در تمام عرصه‌هاي اقتصادي، اجتماعي سياسي مشكلاتمان مرتفع شود و اتفاقات مثبتي در همه عرصه‌ها شاهد باشيم.
در هر صورت آقاي روحاني مي‌دانند كه شرايط سختي پيش‌رو دارند و قطعاً در جريان مشكلات موجود در كشور هستند و مي‌دانند اين مشكلات چقدر سنگين است. بايد با يك گروه وزراي خبره، و مشاوران قوي با مشكلات مقابله كنند. البته اين مسئله زمان مي‌برد و تحولات در بسترهاي سياسي اجتماعي اقتصادي با هم بايد انجام شود. در دولت دهم ما تركيبي از مشكلات كه به هم تنيده شدند و مشكلات بزرگ‌تر را به وجود آوردند شاهد بوديم. به هر حال مشكلات مي‌تواند به سمت حل شدن برود. مهم‌ترين پيشنهاد من به آقاي رييس‌جمهور اين است كه گروه بسيار قوي تشكيل دهند چون مشكلات فردي حل نمي‌شود. وزرا و مشاوراني كه انتخاب مي‌كنند مهم‌ترين اقدامي است كه ايشان انجام مي‌دهند. استفاده از تمام ظرفيت‌هاي موجود در كشور بهترين راه‌حل براي پيشبرد اهداف كشور است چرا كه در اين صورت به يك همبستگي ملي مي‌رسيم. در هر گروه و طرز تفكر از افراد لايق و ماهر بايد بهره ببرند. در نهايت اميدوارم مجلس همكاري لازم را با آقاي روحاني داشته باشد تا ايشان بتوانند افراد شايسته را به عنوان وزير انتخاب كنند.
 
آرزومند محقق شدن وعده‌هاي داده شده
?رامبد جوان 
آقاي روحاني تبريك مي‌گويم و آرزو مي‌كنم ايشان به وعده‌هايي كه دادند عمل كنند و در عين حال دست متخصصان در حرفه‌هاي مختلف را باز بگذارند.
اميدوارم مانند گذشته اين طور فكر نكنند كه ما موجوداتي هستيم كه آمده‌ايم همه چيز را نابود كنيم و حرمت‌ها را از بين ببريم. قطعاً يكچنين موجوداتي نيستم.
ما هنرمندان خيلي خوب كارمان را بلد هستيم ما آدم‌هاي متعهدي هستيم. مردم مملكت و فرهنگمان برايمان مهم است.
 
دولت دهم هنرمندان را تحقير كرد
?پولاد كيميايي 
در سياست‌هاي اصلاح‌طلبان هر آنچه پيش از اين ديديم رويه‌اي معتدل بوده، خاطره‌هاي خوبي از دوره اصلاحات داريم و شاهد پيشرفت‌هاي فرهنگي، بين‌المللي خوبي در ايران بوديم. نشست‌ها و گفت‌وگوي تمدن‌ها، برنامه‌هاي هسته‌اي، تعامل خوب با جهان، تبادل فرهنگي همه از اتفاقات مثبت آن دوران است. قطعاً دوستان اصلاح‌طلب در دوره جديد به رهبري آقاي روحاني با فرهنگ تماس مستقيم دارند. آقاي روحاني با نوع كلامشان و ارتباط با مردم نشان دادند كه براي فرهنگ ارزش زيادي قائلند و مشكلات فرهنگي داخل كشور را مي‌دانند. به اين نكته بايد اهميت دهيم كه مشكلات سياسي به تنهايي حل نمي‌شود بلكه بايد به كمك فرهنگ از معضلات سياسي خالي شويم. در دوره اصلاحات همان طور كه همه مي‌دانيم آزادي‌ها بيشتر بود فضايي كه در جامعه وجود داشت فضاي بهتري بود. عصبيتي كه در طول 8 سال گذشته در دولت آقاي احمدي‌نژاد در مردم به وجود آمده بسيار زياد است و اينها بايد به مرور رو به بهبود رود. البته در اين دوره تمام و كمال نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه همه برنامه‌ها اجرايي شود اما اگر قانون همكاري لازم را داشته و وحدت در بين مردم به وجود بيايد تمام موانع را مي‌توانيم پشت سر گذاريم.
سينماي ايران در طول 8 سال گذشته لطمه بسيار خورد و در شرايط بسيار بحراني به سر برد. من ارزش فرهنگ كشورم را مانند ارزش نفت مي‌دانم. در هر جايي از كره زمين نفت وجود ندارد. ساليان سال طول مي‌كشد و زمين مرارت‌ها تحمل مي‌كند تا نفت به وجود بيايد. فرهنگ كشور ما هم قدمت چهار هزار ساله دارد. ما از پيش گام‌هاي گفت‌وگوي تمدن‌ها هستيم. حسادت اعراب به ما بسيار تنگاتنگ است. وقتي صحبت از فرهنگ مي‌كنيم از صنعت خودرو حرف نمي‌زنيم. فرهنگ داشتن حاصل ساليان سال تلاش و تجربه تاريخي است و وقتي به صورت قاطع بيان مي‌كنيم كه سينما داريم هر كشوري نمي‌تواند اين را بگويد. چرا كشورهاي حوزه خليج‌فارس و كره سينما ندارند؟ و در حال تلاش براي به دست آوردن آن هستند؟ وقتي ما اين گوهر گرانبها را داريم چرا نگاه امنيتي به آن مي‌كنيم. چرا به محافل بين‌المللي آن بي‌توجه هستيم. من واقعاً به آقاي روحاني اميدوارم خدا كند آقاي روحاني شادي مردم را ديده باشد! قطعاً به گوشش رسيده كه مردم چگونه شادي كردند! مدت‌ها بود چنين شادماني را در مردم نديده بودم. اين يك جشن ملي واقعي بود. اميدوارم شخصي كه فاميلش روحاني است خصلت روحاني داشته باشد و به تمام روحانيون ثابت كند روحاني چگونه بايد باشد. من دستاورد دولت دهم را فاجعه مي‌دانم دولت دهم اختلاف و شكاف در بين اهالي سينما را چند برابر كرد. نتوانست يك صداي واحد و تعريف درست از صنف به ما بدهد. سينما را جيره‌خور خود كرد. دولت دهم با سيصد هزار تومان كه به هنرمندان هديه داد ما را زياد تحقير كرد. هديه‌هاي شخص آقاي احمدي‌نژاد نگاه تحقيرآميز به اهالي سينما داشت. در همه جاي دنيا براي هنرمندان فرش قرمز پهن مي‌كنند اما ايشان به ما كوپن و صدقه داد. درحاليكه وام‌هاي كلان به كساني داده شد كه مستحقش نبودند. از يكي از پروژه‌هاي ميلياردي به من زنگ زدند كه نه فيلمنامه داشت نه نقشم معلوم بود. به من گفتند بيا سرصحنه فيلمبرداري هستيم. من پرسيدم نقشم چيست؟ گفتند نمي‌دانيم! گفتم چه بايد بازي كنم؟ گفتند خودمان هم نمي‌دانيم كارگردان هم نمي‌دانست! به آنها گفتم شما سرصحنه چه مي‌كنيد؟ با يكچنين بي‌نظمي‌هايي ما در سينما روبرو بوديم. اين مورد را حداقل خودم مي‌دانم! شايد از خانه سينما به ما خيري نرسيده باشد اما حداقل وجودش همچون تنه درخت براي سينما مي‌ماند. امروز با بستن در خانه سينما، همه شاخه شاخه با لج‌بازي از هم جدا شدند. در هفته‌هاي اخير به يكباره شاهديم ده پروانه ساخت صادر مي‌شود خب اين پروانه‌ها چرا زودتر صادر نشد؟ حاصل دولت دهم به نظر من اين بود كه در سينما بسته شد. البته نكات مثبت هم اين دوران داشت كه خودشان در دفاعيه خودشان مي‌توانند بگويند، اما در هر صورت آنچه كه مي‌بينم سينماي به هم ريخته بي در و پيكر است. فيلمي كه با سيصد ميليون ساخته مي‌شد الان با يك ميليارد هم جمع نمي‌شود. اين يعني چه؟ فيلم‌هاي مستقل به هيچ عنوان حمايت نمي‌شود و هر كس براي خودش قلمروي ساخته و براي خودش تصميم‌گيري جدا دارد. پيشنهاد من به آقاي رئيس‌جمهور اين است كه وزيري لايق انتخاب كنند. شايد بشود در حوزه وزارت برق وزيري از نيروي انتظامي يا دارايي انتخاب شود، اما وزارت فرهنگ و ارشاد را بايد شخصي از جنس سينما انتخاب كرد. نبايد سينما را به شخص سياسي بدهيم. هر صنف بايد با ادبيات خاص با آنها حرف زد. سر ساختمان كه برويم با ادبيات خاص با كارگران مي‌توانيم صحبت كنيم، اما با اهالي سينما وزير فرهنگ با ادبيات خاص خودشان بايد صحبت كند و وقتي جاي اين دو عوض شود ديگر خودتان مي‌توانيد نتايجش را محاسبه كنيد.
من به رئيس جمهور محترم پيشنهاد مي‌كنم كسي را براي سينما انتخاب كند كه در جريان‌هاي موجود خود را پاك نگاه داشته باشد .
البته آقاي روحاني خودشان باهوش و باتجربه بالا هستند. وضعيت الان مملكت به شدت بحراني است. بايد دولت به كمك آقاي روحاني بيايد تا از اين شرايط بغرنج سينما خارج شود، اما آقاي روحاني بايد سينما را از شرايط دولتي خارج كند. ما بايد تنوع ژانر در سينما داشته باشيم. ارتباط با جهان مهم‌ترين نكته در پيشرفت سينماي ايران است. به نظر من اگر گروه‌هاي مختلف و رنگ‌هاي ديگر خصمانه به اين انتخاب نگاه نكنند و با احترام به آقاي رئيس جمهور بگذارند ايشان كارش را بكند و حمايتش كنند قطعاً مشكلات حل مي‌شود. به نظرم رنگ و بوي تغيير مي‌آيد و بايد اميدوار بود . 



ارسال توسط کاربر

روزهای پایانی فیلمبرداری فیلم سینمایی «آتیش بازی» در لوکیشن‌های فرودگاه مهرآباد و زندان قزل‌ حصار می‌گذرد. بخش‌هایی از فیلم در این لوکیشن‌ها  جلوی دوربین می‌رود  و تا پایان هفته فیلمبرداری فیلم به پایان خواهد رسید.

 

در روزهای پایانی میر طاهر مظلومی، امین حیایی و الناز شاکردوست جلوی دوربین خواهند رفت.

طبق برنامه ریزی انجام شده ظرف 40 روز درتهران و اطراف آن جلوی دوربین می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: قدیمی‌یا می گن طرف  این قدر شیر داغ خورده دهنشو سوزونده، موقعی که می خواد دوغ بخوره فوتش می‌کنه. حالا این شده حکایت آدمای آتیش بازی یا اینقدر تخته گاز می رن که یاتاقان می‌زنن یا این قدر احتیاط رو رعایت می‌کنن که از انورو بوم می افتن

آتیش بازی / عکس سجاد سلیمانی

در این فیلم   امین حیایی، الناز شاکردوست،سحر قریشی ،شقایق دهقان ،عزت الله مهرآوران،میرطاهر مظلومی و...  به ایفای نقش می‌پردازند

تعدادی از عواملی که در ساخت فیلم همکاری دارند، عبارتند از:

نویسنده : آرش قادری/ کارگردان: بهمن گودرزی/ تهیه کننده : مرتضی شایسته /مدیر فیلمبرداری : مرتضی غفوری/ صدابردار: بابک اردلان/ مدیر تولید: محمد شایسته / طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف/ طراح گریم: ایمان امیدواری/ تدوین : شاهین یارمحمدی/ دستیار کارگردان و برنامه ریز: علی نوابی / منشی صحنه : بهناز تاجیک/ عکاس:  سجاد سلیمانی




ارسال توسط کاربر
فيلم مسعود كيميايي در مرحله انتخاب بازيگر
مهناز افشار و پولاد كيميايي در «كليد شكسته»
باني‌فيلم آنلاين: مهناز افشار در فیلم سینمایی «کلید شکسته» به کارگردانی مسعود کیمیایی با پولاد کیمیایی همبازی می‌شود.
پولاد کیمیایی بازیگر سینما و تلویزیون درباره فعالیت کنونی خود به سوره سینما گفت: در حال حاضر مشغول همکاری برای پیش‌تولید فیلم جدید پدرم هستم. این فیلم «کلید شکسته» نام دارد که به تازگی پروانه ساخت برای آن صادر شده است.
وی ادامه داد: در این فیلم قرار است  کاراکتری را بازی کنم که حدود ۴۰ سال سن دارد. به تازگی حضور مهناز افشار در این پروژه قطعی شده است. آقای کیمیایی طی روزهای آینده یک بازیگر مرد از بازیگران سرشناس را انتخاب خواهند کرد.
کیمیایی افزود: فعلا این فیلم را در اولویت کاری دارم و دو پیشنهاد سینمایی دیگر شده که هنوز قطعی نشده است. در صدد ساخت فیلم مستند بلندی هستم که به زودی جزئیات بیشتر درباره آن را اعلام خواهم کرد. مهناز افشار پیش از این در فیلم سینمایی «رئیس» با مسعود کیمیایی همکاری کرده و این دومین بار است که او با این کارگردان باسابقه همکاری می‌کند، همچنین این دومین همکاری پولاد کیمیایی و مهناز افشار در یک فیلم سینمایی است.



ارسال توسط کاربر
بيم و اميدها؛ فرج بعد از شدت
انتقاد 21 سينماگر از دولت دهم و استقبال از دولت يازدهم
باني‌فيلم آنلاين: ديروز با شمارش آراي اخذ شده از مردم، تكليف يازدهمين انتخاب رياست‌جمهوري مشخص و حسن روحاني با رأي حدود نوزده ميليوني ملت به عنوان رييس‌جمهور منتخب برگزيده شد.

اتفاقي كه به 8 سال حضور محمود احمدي‌نژاد و تيم همراهش در دولت خاتمه مي‌دهد و حالا همه اميدوارند با حضور حسن روحاني، به مرور شاهد رفع مشكلات كشور باشيم. در 8 سال اخير و به خصوص دولت دهم شاهد مشكلات زيادي در حوزه فرهنگ و هنر بوديم و با تغيير دولت اين اميدواري ميان هنرمندان به وجود آمده كه فصل تازه‌اي براي كشور و هنر اين مرز و بوم آغاز شود. به همين مناسبت سراغ تعدادي از اهالي سينما و مديران فرهنگي رفتيم و سؤالاتي را كه در پي مي‌آيد از آنها پرسيديم. پاسخ‌ها هم كه در اين صفحه و صفحه مقابل آمده خواندني و جالب توجه است.
1- ارزيابي‌تان از فعاليت دولت دهم چيست و فكر مي‌كنيد در حوزه فرهنگ و هنر چه نقدهايي به عملكرد دولت وارد است و چه دستاوردهايي در اين 4 سال به دست آمده است.
2- با انتخاب حسن روحاني به عنوان رييس‌جمهور، فكر مي‌كنيد در حوزه فرهنگ و هنر شاهد چه تغييراتي خواهيم بود؟
3- فكر مي‌كنيد با توجه به تغيير دولت، شاهد پيشرفت در عرصه هنر خواهيم بود؟
4- در 4 سال فعاليت دولت دهم در عرصه هنر دچار چه مشكلات عمده‌اي شديم؟
5- دولت يازدهم چگونه مي‌تواند مشكلات پيش آمده در سال‌هاي اخير را در حوزه سينما برطرف كند؟
6- چه راه‌كارهايي براي پيشرفت هنر و به صورت اخص سينما به دولت يازدهم پيشنهاد مي‌كنيد؟
 
 
دوره تندروي تمام شده
عليرضا رئيسيان 
1- به نظر من نبايد كسي را كه از تخت پايين آمده نقد كنيم. من صحبت‌ها و مصاحبه‌هايم را كردم و مشروح نظراتم در ميزگرد «باني فيلم» منتشر شد. به نظر من چهارسال گذشته فرصت خوبي بود براي رشد سينما كه از دست داديم.
2- قطعاً با انتخاب آقاي روحاني تغييراتي را در عرصه فرهنگ و هنر شاهد خواهيم بود. تمام مطالبات اهالي فرهنگ و هنر در اين 8 سال و افرادي كه خون و دل خوردند (نه كساني كه امتياز بردند) بايد پاسخ داده شود. بايد فضا به سمت اعتدال، تكثر، ديدگاه منطقي نه فرصت‌طلبانه پيش رود.
3- هر پيشرفتي نياز به پشتوانه دارد. اين پشتوانه با انتخاب آقاي روحاني حاصل مي‌شود. البته آقاي روحاني بايد مراقب فرصت‌طلب‌ها باشند تا از اين موقعيت‌ها سوءاستفاده نكنند. اين فضاي به وجود آمده براي همه است. همه بايد در آن سهيم باشند. اين فرصت و فضا براي همه، از امتيازات اين انتخابات است. 
4- ......
5- الان زود است كه بخواهيم نظر دهيم. با توجه به برنامه‌هاي اعلام شده بايد ببينيم چه كساني تركيب دولت و مديران را تشكيل مي‌دهند. در هر صورت دلسوزها بايد فعال باشند و برنامه‌هايشان را ارائه دهند و هيچ اصراري بر تحميل هيچ ديدگاهي نبايد باشد و هر برنامه‌اي منسجم‌تر، فراگيرتر به آن سمت تعامل كنند.
6- در هر صورت دوره تندروي بايد تمام شود و كساني كه ژست‌هاي زيادي در اين هشت سال گرفتند جايشان را به آدم‌هاي معتدل، منطقي و عقلاني سينما بدهند.
 
آرزو مي‌كنم اتفاقات دولت دهم تكرار نشود
محمدعلي سجادي
سينما دوران ركود را پشت سر مي‌گذارد و همه مي‌دانيم كه اين وضعيت معلول عملكرد دولت در 8 سال گذشته است. كه خود اين پديده هم در بستر شرايط متلاطم جهاني قابل فهم است. مردم ما در رأي‌گيري شركت كردند به خاطر اينكه از فضاي بوجود آمده خسته شدند و مي‌خواستند در فضاي آرام زندگي كنند. اين رأي دادن مردم نشان از اين است كه همه ما آرامش را دوست داريم، اما مسؤولان ما اين نكته را درك نمي‌كنند.
من آرزو مي‌كنم اتفاقات دولت دهم نه تنها تكرار نشود بلكه ضدش اتفاق بيفتد. چرا كه نتايج عملكرد دولت دهم حاصلش بيكاري من و امسال من است. 
وزير فرهنگ و ارشاد دولت دهم تنها مدالش اين است كه فرهنگ و هنر به معناي عام را در كشورمان تعطيل كرد.
و جالب اينكه آقاياني كه در مناظره‌ها به عنوان منتخب صحبت مي‌كردند بخشي از مطالبات ما را در طول ساليان كاريمان مطرح كردند پيشتر اين حرف‌ها را ما در سريال و فيلم‌هايمان گفتيم اما ما خانه‌نشين و محكوم شديم و فيلم‌هايمان توقيف.
لطمه‌ايي كه دوران آقايان شمقدري و نماينده‌شان به ما زدند بسيار  زياد است اما آنها بار خودشان را بستند... اميدواريم در شرايط پيش‌رو روزنه‌هايي براي ما و بويژه جوانان ما در حوزه فرهنگ و هنر ايجاد شود نسل جوان بدين اميد نفس مي‌كشد.
 
دولت جديد يك ويرانه را ازسينما تحويل مي‌گيرد
فرزاد موتمن
1- اجازه بدهيد برداشت خاصي نداشته باشم.
2- به نظرم بايد سرنوشت خيلي چيزها روشن شود. اداره امور سينمايي ،اداره نظارت و ارزشيابي و سازمان سينمايي كدام يك حق تصميم گيري دارند و بالاخره تكليف چيست؟
3- اميدوارم آقاي روحاني و همكاران او و به خصوص وزير فرهنگ و ارشاد آينده، متوجه باشند كه دارند يك ويرانه از سينما را تحويل مي گيرند و در صورت ايجاد درك صحيح از شرايط است كه مي توان شاهد پيشرفت در آينده بود.
4- كاش دولت اين موضوع را مشخص كند كه قرار است تا چه حد دست بخش خصوصي را در توليد فيلم باز بگذارد و آيا اصلاً مي خواهد كه اين بخش از انفعال خارج شود يا خير؟ ديگر آنكه آيا حاضرند تركيبي اتخاذ شود كه بودجه هاي دولتي به مدد آن عادلانه توزيع شود؟ امروز 80 درصد از بودجه هاي دولتي توسط عده اي معدود بلعيده مي شود و آثاري كه تنها نام فاخر را يدك مي كشند، سرمايه هاي اين سينما را مصادره مي كنند.
5- به نظرم بايد بوروكراسي موجود در اطراف بودجه ها حذف شود. امروز بخش اعظمي از توليد در دست دولت است و به نظرم آقاي روحاني و كابينه او نيز نمي توانند تغيير خارج از اين ساختار اعمال كنند. به همين دليل بايد ديوارهاي شكل گرفته پيرامون بودجه ها را تخريب كرد و مانع از اين امر شد كه تنها عده اي خاص به آن دست پيدا كنند. 
6- وجود يك شرايط توليد دموكراتيك و عادلانه امروز در سينماي ايران تبديل به يك آرزو شده است. همچنين بايد در مميزي ها تخفيف قائل شوند. 35 سال از انقلاب گذشته است و در اين دوران پس از انقلاب هيچكس تمايلي به ساخت فيلم غيراخلاقي يا اثري عليه مباني جمهوري اسلامي ندارد. هيچكس نمي خواهد متلكي به نظام بيندازد و تنها در جزئيات است كه فيلمساز احتياج به مقداري آزادي عمل دارد.  ديگر آنكه بايد بدانند مشكل اصلي سينماي ايران مشكل اقتصادي است و بايد مرزهاي اقتصادي سينماي ايران روشن شود. يعني به شفافيت مشخص كنند كه براي توليد به بايد به سمت كدام بخش رفت؟ خصوصي يا دولتي؟ همچنين بايد بحث خودي و غير خودي را در تمام عرصه ها از بين ببرند. 
 
تكليف مذاكرات هسته اي را روشن كنند
عليرضا زرين دست
1- كار سختي است كه بخواهيم 8 سال را در چند جمله توصيف كنيم، اما از يك ديد منصفانه دولت آقاي احمدي نژاد هم عملكردهاي مثبت داشت و هم منفي. روي هم رفته نمي توان تصوير بدي از اين دولت در ذهن داشت، اما اميدوارم دولت آقاي روحاني كه خودم هم به او رأي دادم، همان چيزي باشد كه همه انتظارش را داريم.
2- به گمانم شرايط اقتصادي همه ما با توجه به تحريم هاي موجود تا حد زيادي به مذاكرات هسته اي بستگي دارد و اميدوارم دولت آينده اين ماجرا را به سرانجام برساند.
3- من با توجه به آنچه از گذشته آقاي روحاني سراغ دارم، بايد بگويم اميد زيادي دارم كه عرصه هنر و فرهنگ به مدد ايشان به شرايط بهتري دست پيدا كند.
4- قدرت و انسجام در برنامه ريزي ها و همچنين مديريت قوي تر، نياز امروز سينماست. براي اتخاذ برخي تصميم گيري ها بايد از كم جرأتي ها دوري كرد. همين مسائل بود كه سينماي ايران را فقير كرد و به فلاكت نشاند.
5- دقيقا نمي توانم به راهكار خاصي اشاره كنم، اما قطعاً براي هر مشكلي چاره اي وجود دارد و بدون تدبير هيچ برنامه اي جلو نمي رود. آنچه مسلم است و دولت جديد هم بايد به آن اشراف داشته باشد، اين است كه اين نسل به سرگرمي سالم نياز دارد و سينما از جمله مصاديق آن است.
6- اولين پايه هاي داشتن سرگرمي و تفريحات سالم، وجود بسترهاي مناسب است و اين امر براي سينما با داشتن سالن هاي خوب و متعدد محقق مي شود تا تماشاگر به صورت مطلوب به سينما كشيده شود. البته وجود فيلم جذاب و سرگرم كننده نيز از ملزومات امر است.
 
براي رفع مشكلات احتياج به دو وزير ارشاد داريم!
ابوالحسن داوودي
1- من حرف‌هايم را بارها گفتم. به هر حال در اين دوره 8 ساله نه تنها در عرصه مديريت فرهنگ هيچ نشانه روشني نديدم، بلكه اين اعضاء را شايسته مديريت عرصه فرهنگ و هنر نمي‌ديدم، بيشتر از آنكه وقت اين اعضاء صرف هنر يا فرهنگ شود اين زمان را عرصه تاخت و تاز و عقده گشايي‌ها و رو آوردن به حقارت‌ها كرده بودند. در تمام اين مدت با تمام سختي‌هايي كه برايم داشت در شأن خود نمي‌ديدم كه مراوده‌اي با اين عرصه داشته باشم. به هر حال فكر مي‌كنم ضايعات به بار آورده شده توسط اين دوستان آنقدر زياد است كه رييس‌جمهور آينده بايد به دو شخص مأموريت وزارت بدهد تا در سال‌هاي آينده اين دو وزير با هم ضايعات را برطرف و اثرات آن را كم كنند.
2- شرايط جامعه ما خود به خود پذيراي اين تغييرات است. تغييري كه يك جور هماهنگي بين نظام و مردم را بايد به وجود بياورد. به عبارتي هر چقدر احترام و اهميت عرصه هنر و فرهنگ بيشتر باشد، به همان اندازه انتظار پيشرفت در عرصه فرهنگ و هنر را مي‌توانيم داشته باشيم. مشكلات و ضايعات در هشت سال گذشته آنقدر زياد بود و آدم‌هاي كوچكي كه اندازه موقعيت‌ها و پست‌ها نبودند در رأس قرار گرفتند كه به نظرم اگر اين تغييرات اتفاق نيفتد سقوط فرهنگ و هنر ملي را در پيش خواهيم داشت. قطعاً آقاي روحاني آنقدر تدبير خواهند داشت و اين مسئله را خوب مي‌فهمند.
3- به شدت اميدوارم اين اتفاق بيفتد. عرصه فرهنگ و هنر نمي‌تواند متعلق به جناح و جريان سياسي خاصي باشد فرهنگ و هنر متعلق به آحاد ملت ايران است فارغ از هر گونه بازي‌هاي سياسي بيش از هر چه بايد به عرصه فرهنگ و هنر ارج گذاشته شود. اين مهم‌ترين سرمايه خودمان و بزرگيمان است كه در طول اين مدت حقير شديم را بايد به رخ بكشانيم. 
4- مشكلات عرصه هنر در دولت دهم نشستن كساني در مسندي بود كه اندازه جايگاه‌شان نبودند. تسلط سياست بر هنر، سياست يك جانبه جناحي صرفاً متكي بر عناصر خودي از غير خودي، به حقارت كشيدن عرصه فرهنگ و هنر به گونه‌اي كه هنرمندان در شأنشان نمي‌ديدند در اين عرصه بمانند و با ذلالت به كار ادامه دهند.
5- حضور يك فرد شايسته در عرصه مديريت ارشاد كمك مي‌كند به عرصه فرهنگ و هنر. اين فرد بايد تجربه اين كار را داشته باشد و اهميت فرهنگ و هنر را بداند. 
6- من فكر مي‌كنم در اين شرايط كسي در عرصه مديريت فرهنگي بنشيند كه عامه ملت فارغ از تمايلات سياسي او را بشناسند. وي بايد داراي تجربه و نام نيك باشد. به عقيده من بهترين شخصي كه مي‌تواند داراي اين ويژگي باشد آقاي مسجد جامعي به عنوان وزير ارشاد و در مديريت سينمايي هم آقاي سيدمحمد بهشتي شخص كارسازي است.
 
خوشبينم
پوران درخشنده 
1- دوره خيلي خوشحال‌كننده‌اي نبود، هم اتفاقات مثبت و هم اتفاقات منفي در اين دوره شاهد بوديم در مجموع همه خوبي‌ها و بدي‌ها را با هم ديديم اما آنچه كه در دوره دولت دهم به ما ضربه وارد كرد، مشكلات اقتصادي و فرهنگي بود كه ما شاهد بوديم.
2- من اميدوارم به دولت يازدهم و فكر مي‌كنم در اين دوره شاهد اتفاقات خوب خواهيم بود وقتي مردم با اين شور و شوق در انتخابات شركت كردند و تعداد بالايي به رييس‌جمهور آينده رأي دادند اين يعني منتظر تغييرات هستند و اميدوارند.
3- اميدوارم در تمام عرصه‌ها (علي‌الخصوص اقتصادي و فرهنگي) شاهد پيشرفت باشيم، صحبت‌هايي كه آقاي روحاني كردند با حمايت‌ها و كمك‌هايي كه از ايشان مي‌شود قطعاً شاهد اتفاقات خوب خواهيم بود. من خوشبين هستم.
4- ......
5- با توجه به توانايي‌هاي موجود در آقاي روحاني اتفاقات خوبي را خواهيم ديد. آقاي روحاني با درايتي كه دارند بايد از تمام نيروهاي كارآمد و امتحان پس‌داده استفاده كند. به شخصه موافق با اينكه از ميان سينماگران كسي مدير انتخاب شود نيستم و فكر مي‌كنم كسي بايد باشد كه شناخت همه‌جانبه‌اي از عرصه فرهنگ و هنر به خصوص سينما داشته باشد. قطعاً همه ما نظراتي داريم كه بايد دور هم بنشينيم و ببينيم چه بايد كرد.
6- من اميدوارم دولت يازدهم مشكلات اقتصادي فرهنگي، داخلي را برطرف كند. در زمينه بين‌الملل بتوانيم موفق عمل كنيم. با اين حضور گسترده مردم و اعترافاتي كه رسانه‌هاي غربي مبني بر اين حضور داشتند. دولت يازدهم بايد با تمام قوا براي اين ايستادگي ملت ايران تلاش كند. اين حضور نشان داد كه مردم ايران روي پاي خودشان ايستادند و مي‌ايستند.
 
 
به خلق يك حماسه فرهنگي نيازمنديم
محمد آفريده 
1- نگاه های حزبی و جناحی بود که در این دوران به سینما و سایر عرصه ها آسیب زد.
2- جامعه نشان داده است كه آنچه به آن احتياج دارد، تعادل است و همچنين يك تعامل دوجانبه. هميشه بايد در حد وسط به امور نگاه كرد تا به مدد اين رويكرد، از تمام استعدادهاي موجود استفاده شود. بايد دانست كه نگاه‌هاي حزبي و جناحي به مانند يك سم است و براي جامعه و مردم.
3- تاريخ كشور ما نشان داده است كه به طور طبيعي تشنه عدالت‌هاست. بنابراين بايد با بهره‌گيري از تمام ظرفيت‌هاي موجود، براي آينده برنامه‌ريزي داشت. برآيند انتخاب مردم، پيشرفت و توسعه و رسيدن به منزلت است و اين همان چيزي است كه ما از بدو انقلاب آرزو داشته‌ايم.
4- به طور كلي مشكل اين 8 سال عدم اعتماد به هنرمندان بود و همين رفتارها بود كه ريشه خيلي از حركت‌ها را خشكاند. نشاط فرهنگي نيازي است كه مدتي است فراموش شده است و فكر مي‌كنم آرزوي هر كسي كه در ايران زندگي مي‌كند، ظهور قابليت‌هاي اوست كه اميدوارم در دولت جديد محقق شود.
5- آقاي روحاني با انبوهي از مشكلات مواجه خواهد بود. امروز خواسته‌هاي مردم و همچنين آن جرياني كه مدت‌هاست به آن پيوسته‌اند، در پشت يك سد قرار گرفته است و براي پاسخگويي به همه آنها نياز به يك مديريت پويا و نيكوست. مديريتي كه از گنجينه‌هاي موجود در اين سرزمين به نيكويي استفاده كند.
6- استفاده از تمام نظرات و روحيه مشورت‌پذيري از مهم‌ترين خلقيات مورد نياز براي شخص رييس‌جمهور خواهد بود. بايد بدون حب و بغض از تمام توانمندي‌هاي جامعه بهره جست تا در زمينه فرهنگ هم حماسه‌اي خلق كنيم. جامعه ايران مي‌تواند يك جامعه مولد و رو به جلو باشد. بايد دست دوستي به طرف مردم خودش دراز كند و از اين مسير است كه مي‌توان به آرزوهاي يك مملكت جامه عمل پوشاند.
 
به فرهنگ از دريچه فراجناحي نگاه كنيم
محمدرضا ورزي 
1- اجازه دهيد به اين سوال پاسخ ندهم.
2- توقع ما سينماگران چه چيز مي تواند باشد؟ براي هنر اين كشور قدم هايي برداشته شود و در صنف ما فرهنگ سازي صورت بگيرد. همچنين اميدوارم بين ارشاد و هنرمندان تعامل خوب برقرار شود و اختلافات را به صفر برسانند.
3- اميدوارم دولت آقاي روحاني به اصلاح مواردي كه عرض كردم توانا باشد.
4- من نمي توانم نظر دقيقي بدهم و مسلم است افراد دست اندركار بخش هاي مديريتي بايد در اين زمينه ايده بدهند، اما مطالبات امروز قشر هنرمند خواسته هاي زيادي نيست كه نشدني باشد. مثلاً بازگشايي خانه سينما يا ايجاد يك رابطه صحيح بين هنرمندان و مديران اجتماعي و همچنين رواج روحيه صلح و سازش طلبي از جمله دغدغه هاي ماست كه اميدوارم در دولت جديد محقق شود.
5- افزايش توليد در سينما و حمايت از فيلمسازان قديمي و جديد از جمله پيشنهادهاي من به دولت آقاي روحاني است. اميدوارم برخوردهاي جناحي با هيچ مقوله اي رخ ندهد و لااقل به فرهنگ از دريچه فراجناحي نگاه كنيم. مديران جديد بايد در چارچوب قانون كشور و طبق تعرفه ها عمل كنند و نه به صورت دلبخواهي و با نگاه هاي شخصي.
 
باور فرهنگ و قدرت آن نياز سينما در دولت جديد است
محمد سرير
1- آنچه در دولت دهم بر سينما گذشت بر هيچكس پوشيده نيست و مسلم است هيچكس نمي خواهد آن اتفاقات دوباره تكرار شود. مشكلات و موانع موجود در اين بازه زماني در نوع خود بديع بود و اميدوارم ديگر هرگز شاهد آن نباشيم.
2- به نظرم بايد مبناي هر ارزيابي را تجربه گذاشت. اگر به دوره اي كه فرهنگ محور بود برگرديم، مي بينيم رشد اين عرصه از كشور تا چه حد به سود كل مملكت تمام شد و چقدر احترام و اعتبار هنرمندان افزوده شد. دولت آقاي روحاني هم به نظر داراي چنين ويژگي‌هايي است.
3- فرهنگ در هر كشوري پايه هاي اصلي آن را تشكيل مي دهد و اين توانايي را دارد كه به رشد اقتصادي هم كمك كند. اميدوارم دولت آقاي روحاني به اين امر واقف باشد.
4- باور هنر و فرهنگ و قدرت و نقش تأثيرگذار آن در جامعه چيزي بود كه حلقه مفقوده اقدامات دولت گذشته بود و امروز شايد كليد حل مشكلات باشد. زمان هايي كه نشانه هاي فرهنگ ما در سراسر دنيا محرز بود جهانيان ايران را با ارزش هاي غني آن شناختند.
5- اميد شايد اولين قدم در اين مسير به حساب بيايد. توجه به هنرمندان خلاق و فراهم كردن زمينه رشد خلاقيت ها باعث نشاط اجتماعي در داخل كشور مي شود و بستر را براي ارتقاء جايگاه سينماي ايران در عرصه هاي بين‌المللي هم فراهم مي كند.
7- در يك جمله مي توانم بگويم فرهنگ بايد بالنده تر از گذشته استمرار داشته باشد.
 
 
شوراي عالي سينما ماهي يك بار با رييس جمهور جلسه داشته باشد
محسن علی اکبری 
1- من در وهله اول این موفقیت بزرگ را به تمام ایران و همچنین آقای دکتر روحانی و کارکنان ستادهای تبلیغاتی ایشان تبریک می گویم و از خداوند برای ایشان موفقیت روزافزون نیازمندم و امیدوارم که در آینده شاهد موفقیت های ایشان و همفکران وی باشیم. به نظرم آقای شمقدری در دولت دهم هر کاری که از دست وی بر می آمد، در زمینه فرهنگ انجام داد، تنها باید برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت را طرح ریزی می کرد که فرصت آن پیش نیامد و به همین دلیل آنطور که شایسته بود پیشرفت نداشتیم.
2- به نظرم آقای روحانی باید برنامه های خود را با زمان بندی هایشان اعلام کند. در دولت دهم وقتی شمقدری به مقام معاونت سینمایی دست پیدا کرد، من به او پیشنهاد داد که شرایط را به گونه ای فراهم کند من در این 4 سال فیلمی نسازم و در عوض یک شهرک سینمایی تاسیس کنم تا بعد از 4 سال بتوان از آن بهره برداری کرد. اتفاقا ایشان هم موافق بود، اما این طرح عملی نشد. 
3- سینمای ایران الان زیرساخت ندارد و همین موضوع باعث متحمل شدن هزینه های سنگینی می شود. ما استودیوهای فیلمسازی نداریم و همچنین مشکل کمبود سالن همچنان احساس می شود. من بارها گفته ام و باز هم تکرار می کنم که اتفاقی که در ترکیه رخ داد می تواند الگوی ما قرار بگیرد. این کشور تعداد سالن های خود را از 200 عدد در سال 2005 به 1600 عدد در سال 2010 رساند. چنین بستری امکان را برای اکران فیلم خارجی ایجاد می کند و موجب بروز رقابت بین فیلمسازان داخلی هم می شود، چون فیلمسازان امروز تله فیلم می سازند و نه اثر سینمایی. وجود تعداد بالای سالن ها باعث متنوع شدن آثار نیز خواهد بود. اتفاق بد دوره دهم دولت، بسته شدن خانه سینما بود. به نظرم می شد همان اوایل که مشکل اساسنامه مطرح شد، با نشست ریش سفیدها و هیأت سنی این مشکل حل شدنی بود، اما ... . من امروز به دنبال کشف مقصر نیستم. حتی در تحلیل عملکرد دولت دهم از نامه های تندآقای عسگرپور به شمقدری و وزیر فرهنگ و همچنین بازتاب و کنش و واکنش های آن هم چشمپوشی می کنم، اما امید دارم در دولت یازدهم دیگر شاهد چنین مسائلی نباشیم.
4- از مهم ترین اتفاقات دوره دهم ترفیع معاونت سینمایی به سازمان سینمایی بود و در آینده می توانیم برآیند این اتفاق را بیشتر هم ببینیم. در دوره دهم زمان برای تثبیت اتفاقات وجود نداشت و امیدوارم آن ثبات مطلوب برای دوره یازدهم حاصل شود. اتفاق مهمی که در این دوره افتاد، برگزاری جلسه بین شورای عالی سینما با نفر اول اجرایی کشور بود که می توان از آن به عنوان یک اتفاق بی سابقه یاد کرد. ریاست جمهوری باعث اتفاقات خوبی در کشور شد. از جمله بیمه تکمیلی برای اهالی سینما که از مصوبات شورا بود و همچنین آیین نامه اجرایی ماده 139 که اشکالاتی داشت در این جلسات مطرح و اصلاح و نتایج خوبی هم برای ان تصویب شد.
5- به نظرم در دولت جدید هم باید ماهی یک بار جلساتی با رییس جمهور داشته باشیم و این می تواند از مهم ترین برنامه های دولت باشد.
6- در دوره دهم اتفاقات خوبی برای سینما شکل گرفت، اما به خاطر کمبود زمان نتوانست به شکوفایی برسد و امیدوارم در آینده چنین اتفاقی رخ دهد. می شد که ما شهرک و سالن های سینمایی و ... داشته باشیم اما اتفاقاتی از جمله بودجه ها و تحریم و ... باعث شد این اتفاقات خوب محقق نشود، اما در مجموع عملکرد آقای شمقدری را مثبت ارزیابی می کنم. شورای عالی سینما باعث ایجاد امکانات و رفاه به نسبت زیادی برای سینماگران شد و ما شاهد رشد کمی و کیفی تولیدات بودیم. به هر تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی یک حرکت مبارک بود و موازی با آن فعالیت شورای عالی سینما هم نقطه روشن بزرگی به حساب می آید. به نظرم هر دوی اینها در دولت یازدهم برای سینما اهمیت خاصی قائل خواهند بود و از این منظر سینما می تواند به آن نقطه عطفی که منتظر آن است، برسد. اگر سازمان سینمایی بتواند با حفظ استقلال رأسا وارد مشکلات شود و برای حل آنها اقدام داشته باشد، می توانیم به آینده سینما امیدوارتر باشیم. به طور خلاصه همدلی و همگرایی و همفکری و استفاده از همه ظرفیت های موجود برای رسیدن به یک سینمای متعالی نباید به یک قشر و حزب و گروه و تشکل خاص وابسته بود و وجود یک نگاه فراگیرانه الزامی است.
 
مديريتي كه سمبل بي‌هنري بود
محمد بهشتي 
1ـ به اعتقاد من دولت نهم و دهم يك دستاورد خيلي بزرگ داشت. آن هم اينكه نشان داد همه كارهايي كه عقل سليم مي‌گويد نبايد انجام شود، او مي‌تواند انجام دهد و تمام كارهايي كه عقل سليم مي‌گويد بايد انجام شود، او مي‌تواند انجام ندهد. ما فرصت آزمون يك چنين مسئله‌اي را در هيچ زمان ديگري نداشتيم. دستاورد بزرگ ديگرش اين است كه عليرغم تمام اين كارهايي كه انجام داد، سينما نابود نشد و گويا اين مهم است كه سينما توانايي اين را دارد كه از تمام ناداني‌ها جان سالم به در برد. 
2ـ در دوره جديد مردم به تعقل، اعتدال و اصلاحات رأي دادند و بنابراين سايه اينها را بايد در تمام امور از جمله سينما ببينيم.
3ـ طبعاً بايد پيشرفت داشته باشيم. چون در غير اين صورت معنايش اين است كه اشتباهي صورت گرفته.
4ـ حاكميت بي‌هنري، مديريتي كه سمبل بي‌هنري بود.
5ـ دولت جديد بايد سراغ فرهيختگان و اهل فرهنگ رود. كسانيكه فرهنگ و مديريت فرهنگي را درك مي‌كنند.
6ـ ما بايد متوجه شويم كه فرهنگ ورزيدن و آفرينش هنري امري است كه به جامعه و مردم مربوط مي‌شود، نه به دولت. كار دولت فرهنگ ورزيدن و آفرينش هنري نيست. كار دولت ايجاد تسهيلات و حمايت كردن است و بايد چنين نقشي را عهده‌دار شود.
 
 اميدوارم هواي تازه بر عرصه فرهنگ و هنر حاكم شود
علي‌اكبر ثقفي 
1ـ دوره دهم كارهاي ناتمام زيادي داريم كه اميدوارم در دوره يازدهم به سرانجام برسند.
2ـ به اعتقاد من هر كسي كه عهده‌دار امور دولت مي‌شود بايد دلسوز فرهنگ و هنر باشد. يعني به موازي مسائل اقتصادي و سياسي، هنر و به خصوص سينما برايش حائز اهميت باشد. به زير ساخت‌ها بپردازد و بودجه سينما را افزايش دهد. اميدوارم ايشان حكم يك پدر را براي تمام اهالي فرهنگ و هنر داشته باشند و به مشكلات سينماگران (مسكن، بيمه، بازنشستگي، مشكلات سالن‌ها و...) بپردازند و اگر وعده‌اي قبل از انتخابات مي‌دهد به آن عمل كنند. مضافاً اينكه مدير فرهنگي كه عهده‌دار اين مسئوليت مي‌شود يك وفاق و همدلي بين تمام صنوف هنري ايجاد كند و از تفرقه بپرهيزد و نخواهد از تفرقه به نفع اهداف مسؤولان استفاده كند.
3ـ اميدوارم هواي تازه بر عرصه فرهنگ و هنر حاكم شود و موانع موجود بر سر راه سينماگران برداشته شود.
4ـ از مشكلات عرصه هنر در دولت دهم مي‌توان به تبعيض، رابطه، پارتي‌بازي، رانت‌خواري و... اشاره كرد. ضمن اينكه حق گروهي از سينماگران كاربلدي كه سال‌هاست خانه‌نشين شده‌اند و كار نكرده‌اند هم پايمال شده. اينها كساني هستند كه لياقت دارند و در حال حاضر بيكارند و به نظرم بايد در اين دولت از آنها دلجويي شود. متأسفانه هر كسي از راه رسيد به قولي يقه سينما را گرفت و سينما را نهايتاً نحيف كرد و اميدوارم همان عرقي كه مثلاً به ورزش داريم، به سينما هم داشته باشيم.
5ـ فكر مي‌كنم صاحب‌نظران، انديشمندان و نخبگان سينما بايد يك اتاق فكر تشكيل دهند و اجازه دهند رقيب و مخالف هم صحبت كند. بايد تبادل نظر و آسيب‌شناسي انجام شود. راجع به سالن‌سازي، فيلمنامه، كارگرداني، بازيگري و... هر كدام جداگانه يك كار گروه بگذارد و درد اين افراد را با تحقيقات ميداني يا علمي پاسخ دهد و بتواند رونقي به اين صنوف دهد. ما نيروهاي مفيدي در سينما داريم كه در حال حاضر گوشه‌گير  شده‌اند. دولت جديد مي‌تواند از اين افراد دعوت كند تا با همدلي به نتايج خوبي برسند.
6ـ بهتر است از سانسور و مميزي زيادي كه دچارش هستيم پرهيز كنيم چون وقتي اجازه دهيم هنرمندان خلاقيت خودشان را داشته باشند، بروز خلاقيت‌هايشان مي‌تواند منجر به اتفاقات خوشايندي شود. قرار نيست همه منفي فكر كنند و بعضي‌ها هم ممكن است افكارشان در جهت مثبت باشد. وقتي فيلمي پروانه ساخت مي‌گيرد، دولت از آن حمايت كند تا پروانه نمايش هم بگيرد. در كل توقع من از رئيس‌جمهور آينده اين است كه آدم‌هاي كاربلد در حوزه سينما و حتي از بدنه سينما را بر مسند امور مربوطه بنشاند. 
 
كارشناسان دلسوز استخدام كنيم
 بهزاد عبدي 
1- نمي‌توانم كلاً منكر دستاوردهاي دولت دهم باشم اين نوع نگاه كردن به نظر من كمي بي‌انصافيست، اما فعاليت‌هاي صورت گرفته در جهت فرهنگ و هنر اثرگذار نبوده.
2- با آمدن آقاي روحاني تغييراتي كه صورت مي‌گيرد بايد جهتمند در راستاي فرهنگ‌سازي باشد. دولت دهم به اندازه‌اي كه هزينه كرد فرهنگ‌سازي نكرد، اما دولت يازدهم هزينه‌هايش بايد در جهت فرهنگ‌سازي باشد.
3- احساس مي‌كنم شاهد پيشرفت در عرصه هنر در دولت يازدهم خواهيم بود.
4- نبود كارشناسان دقيق، هنر كار هزينه‌بر است، اما اين هزينه‌هايي كه دولت دهم انجام داد را بايد بررسي كنيم ببينم چقدر اثربخش بوده.
5- دولت يازدهم با استخدام كارشناسان دلسوز كه دغدغه فرهنگ و هنر به معناي واقعي كلمه داشته باشند مشكلات را مي‌تواند برطرف كند.
6- با ايجاد اتاق فكر مي‌توانيم توليد فكرهاي جديد در عرصه فرهنگ و هنر كنيم. اين فكر مي‌تواند تعامل با كشورهاي موفق باشد.
 
خط مشي آقاي روحاني را نمي‌دانم
 انسيه شاه‌حسيني:
1- همه دولت‌ها كار مفيد براي كشورمان انجام دادند، هر كدام رييس‌جمهورها به نحوي تلاش كردند. از آقايان رجايي و هاشمي، خاتمي گرفته تا احمدي‌نژاد، لذا معتقدم هيچ‌كس نمي‌تواند تلاش‌هاي آقاي احمدي‌نژاد را منكر شود.
2- آقاي روحاني را نمي‌شناسم، اما طرفدارانش را مي‌شناسم. من فكر مي‌كنم آقاي روحاني موفقيتش را به واسطه آقايان خاتمي و هاشمي كسب كرده... به نظر من هر كسي كه بتواند براي اين مملكت قدمي بردارد چه براي فرهنگ چه براي هنر و چه براي اقتصاد كار مهمي انجام داده.
3- هر رييس‌جمهور يكي از مهم‌ترين انتخاب‌هايش انتخاب وزير فرهنگ و ارشاد است. بايد ببينيم رييس‌جمهور چه كسي را به عنوان وزير انتخاب مي‌كند. پيشرفت فرهنگ و هنر به انتخاب وزير بستگي دارد.
4- نمي‌توانم قضاوت كنم چون درگير ساخت فيلم در خوزستان بودم.
5- واقعاً نمي‌دانم چون خط مشي آقاي روحاني را نمي‌دانم.
6- به نظر من راجع به اين موضوع صاحب‌نظران بايد نظر دهند.
 
خوشحالم كه افتخار باز شدن خانه سينما نصيب اين آقايان نمي‌شود
غلامرضا موسوي:
 1ـ با توجه به اينكه آقاي شمقدري كارگردان است و در دولت نهم هم مسائل سينما را رصد مي‌كرد، شخصاً اميدوار بودم بتوانيم حداقل‌هايي داشته باشيم و جلو رويم، اما متأسفانه ايشان هيچ برنامه‌اي در اين زمينه نداشت و اين بي‌برنامگي باعث شد كه عملا بخش خصوصي سينماي ايران به تدريج از بين برود و در حال حاضر شاهد ضعيف‌ترين بخش خصوصي در سينماي بعد از انقلاب باشيم. در اين مدت به دليل نداشتن برنامه‌اي مشخص، توليدات دولتي كه عملاً در هيچ جاي دنيا جواب نداده، بتواند رشد كند، ظاهراً در اين توليدات هدف تنها اين بود كه كار به دوستان و بعضي شركاي پنهان سپرده شود. به هر حال به همين دليل اكنون نظاره‌گر بدترين شرايط سينما در سال‌هاي گذشته هستيم.
2ـ از آنجايي كه هميشه نيمه پر ليوان را مي‌بينم و با توجه به اينكه آقاي روحاني شخصي فرهنگي هستند (  وقتي فيلم «من مادر هستم» جيراني را ديدند نظراتي بسيار حساب شده، فني و دقيق راجع به آن دادند)، اميدوارم وضعيت به سمت مطلوب و كمال پيش رود. 
3ـ هر دولتي روي كار بيايد كه نگاهي فرهنگي داشته باشد طبيعتاً نيازمند اين است كه 1ـ وزير ارشاد و رئيس سازمان سينمايي‌اش انساني فرهنگي باشند. نه از آن جماعتي كه مثل حوزه‌هاي هنري فرهنگ را به سياست آلوده كردند. اينها بايد كساني باشند كه فرهنگ را بشناسند. فرهنگ از مقولاتي نيست كه امر مي‌كنم و دستور مي‌دهم، پس بايد چنين شود اتفاق بيفتد. فرهنگ را بايد جامع الاطراف نگاه كرد و قاعدتاً كسي كه مي‌خواهد به اين نگاه برسد بايد آدمي به واقع فرهنگي باشد، نه فرهنگي نما. اگر دوباره آدمي فرهنگي نما در رأس سازمان سينمايي قرار بگيرد، طبيعتاً دچار مشكل مي‌شويم. مورد ديگر اين است كه طي اين سال‌ها به جاي اينكه مديريت دولتي سينما كوچك شود، عملا با سازمان سينمايي بزرگ شد. به نظرم كسي كه مي‌آيد بايد بتواند دوباره آن را به شكل كوچكش برگرداند. همانطور كه سازمان مديريت اقتصادي ما دوباره احيا خواهد شد قاعدتاً بايد يك معاونت بسيار مختصر و مفيد وجود داشته باشد كه فقط برنامه‌ريزي‌ها را سياست‌گذاري كند و خودش دست به توليد نزند. اين توليدات دولتي در حقيقت به خاطر رفقا و بعضي شركاي پنهان است.  بايد بخش خصوصي دوباره به ميدان بيايد، وظايف بخش دولتي محدود شود و ادارات ناكارآمدي كه بوجود آمده از بين برود. 
4ـ سعي كردن در اصناف شكاف ايجاد كنند. در حال حاضر 13 صنف داريم كه دوپاره هستند يعني رفتند با بعضي از اعضايشان صنف‌هاي دولتي ايجاد كردند و طبيعتاً اين صنوف با همين دولت هم از بين خواهند رفت. به عبارتي تمامي اين صنف‌هاي دست‌ساز عملا با دولت جديد رشدي نخواهند داشت. مسئله بعدي خانه سينماست كه بدون هيچ برنامه‌اي آن را تعطيل كردند. به عبارت ديگر در اثر نداشتن سياست درست و تك روي‌ها خانه سينما بسته شد و البته خوشحالم كه افتخار باز شدنش نصيب اين آقايان نخواهد شد. همچنين نگاهي جناحي همراه با بي‌برنامه‌گي سينماي ايران به بدترين جاي ممكن رسانيد. 
5ـ طبيعتاً دولت آتي دو برنامه عاجل بايد داشته باشد و در  ضمن كساني بايد مديريت سازمان سينمايي را برعهده بگيرند كه بتوانند با اصناف (نه اصناف دست‌ساز و دولت‌ساز) تعامل داشته باشند. به هر حال يك برنامه كوتاه مدت مورد نياز است كه بتواند سينما را از اين وضعيت بد به سمت ابتدايي‌ترين كار، توليد رهنمود كند و همچنين به يك برنامه ميان مدت نيازمنديم كه بتواند چراغ راه آينده سينماي ايران را ترسيم كند و در مجموع ما از اين بي‌برنامه‌گي خلاص شويم.
6ـ به نظرم در رأس تمام امور فرهنگي بايد يك آدم فرهنگي را بگذارد، نه شبه فرهنگي. طبيعتاً انتصاب يك انسان فرهنگي (به شرطي كه از جنس فرهنگ باشد، نه اينكه خود را به فرهنگ چسبانده باشد) وقتي در وزارت ارشاد و معاونت سينمايي قرار بگيرد مي‌داند كه با هنرمند (اعم از نويسنده، موسيقيدان، سينماگر، روزنامه‌نگار و...) چطور بايد برخورد كند و طبيعتاً چنين برخورد منطقي مي‌تواند به دوري جستن از تنش‌هاي موجود كمك كند. يك مسئول هنري بايد در خدمت هنرمندان باشد و به فكر يك برنامه دراز مدت براي اعتلاي هنر اين كشور باشد.
 
 
دولت قدرتمند از يك تشكيلات قدرتمند برخوردار است، نه از يك دوستان قدرتمند
* عليرضا سبط احمدي: 
1ـ در شروع حركت براي انتخاب هر دولتي قول‌ها و حرف‌هاي بسيار خوبي را از رياست جمهوري‌هاي مختلف ديديم. هر كدام به واسطه اينكه مي‌خواهند به اهالي فرهنگ و هنر كمك كنند، قول و قرارهايي مي‌گذارند. به عنوان مثال در همين مناظره‌ها همه كانديدها به اتفاق مي‌گفتند فرهنگ و هنر و علي‌الخصوص سينما را به اهلش واگذار مي‌كنيم و در واقع سعي مي‌كنيم از تصدي‌گري پرهيز كنيم. اينها بخشي از شعارهايي بود كه دولت قبلي و حتي قبل‌تر هم اينها را گفت‌ ولي وقتي به قدرت مي‌رسند فراموش مي‌كنند. حتي مقام معظم رهبري هم گفتند كه كانديداها حرفي نزنند كه بعد از يك سال اگر برايشان پخش كنند شرمنده شوند. اميدوارم در دولت بعدي اختياراتي كه مربوط به هنرمندان است به خودشان واگذار شود. متأسفانه در حال حاضر از نظر اقتصادي سفره و معيشت مردم دچار مشكل شده و تا اين مشكل برطرف نشود، صحبت بحث فرهنگي شوخي به نظر مي‌آيد. در دولت دهم قرار بود مديريتي واحد براي جشنواره‌ها برگزيده شود ولي متأسفانه يك دوره بيشتر اين تشكيلات پايدار نبود. همچنين فاصله گرفتن از انحصارگرايي دولت اتفاقي بود كه در اوايل دولت دهم خيلي روي آن حرف بود ولي بعد از آن ديديم كه فقط خود ارشاد، سازمان سينمايي و دولت است كه انتخاب مي‌كند كه به كدام فيلم پول بدهيم و به كدام فيلم پول ندهيم! اتفاق خوشايندي كه در دولت دهم افتاد تشكيل سازمان سينمايي بود كه مي‌تواند بودجه مستقل داشته باشد و همچنين حركت و آموزش منسجم ولي متأسفانه آن چيزي كه در قول و قرارهاي ابتدايي بود بعداً به نتيجه نرسيد. در دولت دهم قرار بود به فكر معيشت، رفاه، بيمه بيكاري و... باشند كه متأسفانه ماند و اميدوارم در دولت بعدي اين كارها انجام شود.
2ـ بايد ببينيم دقيقاً برنامه ايشان براي سينما چيست. اگر دولت و مديران سياسي جامعه به آدم‌هاي فرهنگي اعتماد كنند مطمئناً روزهاي خوبي در پيش خواهيم داشت. ما شكل گرفته در نظام جمهوري اسلامي ايران هستيم و يقيناً به هيچ چيزي جز سربلندي كشور و نظام‌مان فكر نمي‌كنيم. من به عنوان يك سينماگر از رئيس دولت آينده تقاضا دارم كه به ما اعتماد كنند و كار را به خودمان واگذار نمايند و از ما حمايت همه جانبه بعمل آورند. ما فيلمسازان توقع داريم قبل از اينكه فيلمي ساخته شود به اكران، گيشه، بازاريابي خارجي و... فكر شود. در كشورهاي پيشرفته 5ـ4 فيلم به اندازه درآمد نفتي يكسال ما درآمد زاست. چرا ما نمي‌توانيم! ما كه يكي از 10 كشور صاحب سينما در دنيا هستيم! متأسفانه تا جايي كه سينماي ما جيره‌خور دولت است، دولتي‌ها و سياست‌مدارها بر آن احاطه كنند و بر آن حكومت مي‌كنند. نبايد اين اتفاق بيفتد. سينما ابزار محكمي است و در خدمت اقتدار كشور اگر به ما اعتماد كنند مطمئناً به اين اقتدار افزوده خواهد شد.
3ـ معتقدم رئيس جمهور بايد بتواند وضعيت اقتصادي جامعه را بهبود ببخشد. اگر وضعيت اقتصادي خوب شود، من به عنوان سينماگر جا براي عرض و اندام در امور اجتماعي دارم و مي‌توانم توليدم را در سينما و جاهاي مختلف عرضه كنم. سينما هنري است كه بده بستان اقتصادي دارد كه شامل صنعت، تجارت، درآمدزايي و... است. اگر اين درآمدزايي در سينما وجود نداشته باشد يقيناً نمي‌تواند هنرش را هم به بالندگي و پويايي برساند. سينمايي  پوياست كه مخاطب داشته باشد.
4ـ ‌‌اگر انحصارگرايي را كم مي‌كردند و به دوستان خودشان كمتر مي‌پرداختند تمام اهالي سينما دور هم جمع مي‌شدند. هر كدام از تهيه‌كنندگان و كارگردانان سينما كه قدرت توليد يك اثر را دارند مي‌توانند به اندازه صد تانك جنگي براي هر سياستمداري كار كنند به شرطي كه انحصارگرايي برچيده شود. بخشي از اين انحصارگرايي هم به علت بي‌اعتمادي به اهالي فرهنگ بود. اگر اين بي‌اعتمادي كم شود مسلماً به موفقيت مي‌رسيم. دولت قدرتمند از يك تشكيلات قدرتمند برخوردار مي‌شود نه از يك دوستان قدرتمند.
5ـ انحصارگرايي را كنار بگذارد و به توانايي آدم‌ها فكر كنند. همه ما ايراني و زير بيرق جمهوري اسلامي ايران هستيم. هر كسي صاحب عقيده و فكر است ولي در نهايت هدف همگي‌مان پويايي و قدرتمندي جمهوري اسلامي ايران است. اگر دولت بعدي جداي از سلايق، آدم‌هاي شايسته را انتخاب كند و بر مسند امور بگذارد قطعاً موفق خواهد شد. مديران اين مملكت بايد براي برنامه دراز مدت فكر كنند. 
6ـ من از رئيس جمهور تقاضا دارم كه به ما اهالي سينما و فرهنگ اعتماد كند و بگذارد ما سياست‌هاي خودمان را تبيين كنيم. مديريت مقتدر، قوي و خارج از انحصارگرايي را بر مسند امور بگذارد. مديريتي را بر سر كار بگذارد كه به جامعه كلان فكر كند نه به آوردن دوستان بر سر كار. به هر فردي بر اساس شايستگي، توانايي و قدرتش اختيار دهد. ما اگر اختيار داشته باشيم، مي‌توانيم مسؤوليت پس دهيم.
 
 
جهانگير كوثري
1- به نظر من دوره دولت دهم، دوره‌اي بود كه نگاه خودي و غير خودي در آن بيشتر وجود داشت و اين نگاه در عرصه فرهنگ هم تسري داده شد. اين نگاه ضربه‌اي مهلك به جوهره جامعه و برداشتي خودخواهانه يك طرفانه براي فرهنگ است.
البته هنرمندان ما كار خودشان را انجام دادند هر چند حركتشان در اين مسير كند بود، اما حركتشان همچون آبي روان جريان داشت.
2- فاصله رفتاري دولت دهم آنقدر عقب و پس‌گرا بوده كه رييس‌جمهور جديد به لحاظ فرهنگي قطعاً موقعيت بهتري دارد. اگر رييس‌جمهور جديد نگاه فرهنگي و مشاوران خوب داشته باشد در اين زمينه موفق عمل مي‌كند. با شناختي كه از آقاي روحاني دارم و با مشاور‌هاي خوبي كه در كنار ايشان مي‌شناسم قطعاً تأثير مثبت خواهند داشت. اينكه چقدر اجازه عمل به برنامه‌هاي ايشان داده شود مهم نيست. قطعاً هر چقدر هم كه از برنامه‌هاي ايشان پياده شود از موقعيت فعلي بهتر خواهد بود اين را بدانيم فرهنگ سالم، اقتصاد سالم به دنبال دارد و باعث مي‌شود رفتارهاي سياسي ما درست باشد.
3- مطمئنم نگاه آقاي روحاني به هنرمندان خاص  و درجه يك خواهد بود و دستاوردهاي مثبت در زمينه هنر شاهد خواهيم بود.
4- خود خواستگي، يك طرفه كردن جاده هنر براي به اصطلاح خودي‌ها.
5- زمينه كار در حال حاضر همچون زمين كشت خوب كه به خرابه تبديل شده احتياج به يك طراحي و هماهنگي درست براي پيشرفت دارد.
6- پيشنهاد من انتخاب وزير ارشاد فرهنگي لايق است. به نظر من بايد وزير فرهنگ و ارشادي بدون عقده با نگاه كلان براي ايران زمين انتخاب كنيم.
 
 اميدوارم رييس‌جمهور قول‌هايي كه داده را به خاطر داشته باشد
 اميرشهاب رضويان:
1- بدترين اتفاق در دولت دهم بسته شدن خانه سينما بود.
2- ......
3- اميدوارم رييس‌جمهور منتخب پس از عهده‌دار شدن مسؤوليت رياست‌جمهوري قول‌هايي را كه داده به خاطر داشته باشد.
4- ......
5- احترام به موجوديت صنوف، واگذاري مسؤوليت‌هاي دولت در عرصه هنر به صنوف مرتبط، كمك به شكل‌گيري تشكل‌هاي جديد.
6- ارتباط مستقيم و بي‌واسطه با سينماگران، كم كردن مميزي‌هاي دست و پاگير، واگذاري بخشي از مسؤوليت‌هاي وزارت ارشاد در عرصه سينما به خانه سينما.
 
 
آراي كسب شده تحسين برانگيز است
فرشته طائرپور
باز هم به گفتن همين جمله مختصر اكتفا مي‌كنم: روند رسيدن به اين آراء يك سناريوي قابل تحسين داشت از همه ابعاد.
 
 
بايد ديد وزير ارشاد چه كسي مي‌شود
عليرضا داودنژاد 
1- .......
2- منتظرم ببينم آقاي روحاني چه كسي را وزير ارشاد انتخاب مي‌كند.
3- با توجه به اينكه آقاي خاتمي از آقاي روحاني حمايت كردند، گرايشات سازنده‌تري از ايشان شاهد خواهيم بود.
4- ......
5- ...... 
6- ......
 
 
بلاهای سینما در دولت دهم، راهنمای دولت جدید
بهرام دهقان 
1- دولت دهم به تاریخ پیوسته است و لزومی نیست در مورد آن صحبت کنیم.
2- به درستی نمی دانم آقای روحانی و دولت اش باید چه کاری انجام دهد. ما امروز همه دارای یک هیجان هستیم و فکر می کنم باید صبر کنیم تا با گذشت زمان، دولت جا بیفتد و بعد اظهار نظر کنیم.
3- اکثر مردم خوشحال هستند و اینطور که پیداست، اتفاق خوبی افتاده، اما باید قدری تأمل کرد تا مدتی بگذرد و بعد ... .
4- بلاهایی که دولت دهم بر سر خانه سینما آورد می تواند به عنوان نمونه های سمبولیک برای همیشه مبنای کار قرار بگیرد، به این معنی که هر کاری که این دولت انجام داد را دولت جدید نباید تکرار کند.
5- باید کار را به دست کاردان بسپارد.
6- زمانی که سیف ا... داد آمد تعامل خوبی بین اصناف و دولت برقرار شد و امیدوارم باز هم این اتفاق رخ دهد.




ارسال توسط کاربر
اعتراض فرجي به پایان اکران «حوض نقاشی» و «رسوايي»
 
 
غلامرضا فرجي به پايان اكران دو فیلم  «حوض نقاشی» و «رسوايي» در سينماهاي تهران اعتراض كرد .
 مدیر پخش و بازاریابی حوزه هنری درگفت‌وگو با فارس درباره پخش فیلم «حوض نقاشی» گفت: فیلم سینمایی «حوض نقاشی» 8 سالن سینما داشت در روز پنج شنبه 2.5 میلیون تومان و جمعه 2 میلیون تومان تنها در سینما آزادی فروش داشت. این فیلم می‌توانست مخاطب را به خوبی با خود همراه کند.
وی درباره تصمیم شورای صنفی به عدم ادامه اکران فیلم‌های نوروزی گفت: فیلم‌های پرفروش اکران نوروزی مانند «رسوایی» و «حوض نقاشی» ظرفیت فروش مناسب را داشت اما تصمیم شورای صنفی نمایش تنها  به نفع تهیه‌کنندگانی است که فیلم های ضعیفی دارند و نمی توانند سینما در اختیار بگیرند. فرجی در ادامه گفت: تعویض فیلم‌هایی که فروش خوبی دارند تنها به ضرر سینمادار و به خصوص  پردیس‌هایی سینمایی است اقبال مخاطب و فروش فیلم‌ها کاملا مشخص است.
وی درباره اکران فیلم در شهرستان‌ها توضیح داد: فیلم حوض نقاشی در شهرستان‌ها همچنان ادامه دارد. فیلم در تهران و شهرستان تاکنون به فروش 2 میلیارد و پانصد میلیون تومان رسیده است که با توجه به ادامه اکران آن در شهرستان ها این رقم افزایش خواهد یافت.



ارسال توسط کاربر
 
ديدگاه‌هاي نامزدهاي رياست جمهوري درباره سينما
 
گروه سينماي ايران - نامزدهاي يازدهمين دوره رياست جمهوري در مناظره فرهنگي اجتماعي ديدگاه‌هاي خود درخصوص سينما را نيز بيان كرد. عارف و روحاني از بسته شدن خانه سينما انتقاد كردند. سعيد جليلي فيلم «تنهاي تنهاي تنها» را موثرتر از مذاكرات هسته‌اي خود دانست و قاليباف هم به حمايت شهرداري از خانه سينما اشاره كرد.
 
عارف : از اسکار فرهادی نتوانستیم از حداکثر استفاده را کنیم
محمد رضا عارف کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری با تاکید بر ضرورت استفاده از دیپلماسی فرهنگی برای تقویت روابط با جهان ، از عدم بهره گیری کشور از فرصت جایزه اسکار اصغر فرهادی انتقاد کرد.
در بخشی از مناظره فرهنگی اجتماعی 8 کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری که از شبکه یک سیما پخش شد محمدرضا عارف یکی از کاندیداها با اشاره به اظهارات سعید جلیلی در این مناظره که فیلم آرگو را مصداق استفاده سیاسی دولت آمریکا از فرهنگ خوانده بود گفت : استفاده از فرصتها در فرهنگ عنصر کلیدی است . من باید به جایزه اسکار اصغر فرهادی اشاره کنم که متاسفانه نتوانستیم از این فرصت حداکثر استفاده را کنیم البته فرهادی در هنگام دریافت جایزه پیام صلح ما را فرستاد.
عارف تاکید کرد: باید از دیپلماسی فرهنگی برای تقویت روابطمان استفاده کنیم.
جليلي : سازنده «تنهای تنها تنها» بهتر از من از حقوق هسته‌‌ای کشورمان دفاع کرده بود
سعید جلیلی نيز در مناظره فرهنگی با اشاره به تاثیر سینما عنوان کرد که در آستانه سفر به آبماتی یک جوان بوشهری را دیدم که با ساخت یک فیلم سینمایی بهتر از من از حقوق هسته‌‌ای کشورمان دفاع کرده بود.
به گزارش مهر، سعید جلیلی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی درباره تاثیر ساخت فیلم در جامعه عنوان کرد: هالیوود با ساخت فیلم های «آرگو»، «سی دقیقه نیمه شب» و «لینکلن» توانست سیاست‌های خود را نشان دهد.
دبیر شورای امینت ملی تاکید کرد: رئیس جمهور باید بتواند از ظرفیت های هنری استفاده و به آن توجه کند چون بسیار تاثیرگذار است.
وی همچنین با اشاره به تاثیر فیلم های سینمای ایران در جهان افزود: یک جوان بوشهری 30 ساله توانست با ساختن فیلم «تنهای تنها تنها» بهتر از من از حقوق هسته ای دفاع کند. سریال ها و فیلم هایی چون «حضرت یوسف (ع)»، «حضرت مریم(س)» و «رنگ خدا» توانستند راه خودشان را در جهان باز کنند.
جلیلی از جمله نامزدهایی بود که تا این لحظه به طور مصداقی با اشاره به عناوین فیلم‌ها درباره سینما صحبت کرد.
غرضی: اگر بخواهیم فیلم‌ها را به جامعه تزریق کنیم، می‌شود زمان مشروطه و رضاخان
محمد غرضی ديگر نامزد دوره یازدهم ریاست جمهوری عنوان کرد: سینما و دیگر رسانه ها باید صاحب تشکل‌های مردم‌نهاد شوند. به گزارش مهر، سید محمد غرضی در بخشی از صحبت‌هایش در مناظره فرهنگی درباره رئوس برنامه های فرهنگی‌اش گفت: تمام صاحبان مراکزی همچون سینما و رسانه‌های دیگر باید یک تشکل مردم‌نهاد مناسب تاسیس کنند و در آن روابط خود را با جامعه تعریف و تعاملشان را با دولت مشخص کنند.
وی افزود: فرهنگ بخشی نیست که فکر کنیم می توان از طریق حکومت بخشی آن را اداره کنیم. هنر وقتی موفق می شود که ارتقا فرهنگی پیدا کند. باید بدانیم که هنر زیر سلطه فرهنگ است.
غرضی ادامه داد: اگر بخواهیم فیلم‌ها را به جامعه تزریق کنیم، می شود زمان مشروطه و رضا خان و محکوم به شکست است.
قاليباف : شهرداری تهران بیشترین حمایت را از خانه هنرمندان و خانه سینما دارد 
محمدباقر قالیباف در مناظره فرهنگی با اشاره به تغییر عملکرد شهرداری از یک نهاد صرفا خدماتی به یک نهاد فرهنگی و اجتماعی گفت: شهرداری تهران بیشترین حمایت را از خانه هنرمندان و خانه سینما دارد.
قالیباف نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی و اجتماعی انتخابات ریاست جمهوری توجه به منزلت انسانی را امری بسیار مهم دانست و در این راه سرمایه اصلی دولت را نیروی انسانی، مساجد، حوزه‌های علمی و هنرمندان اعلام کرد. وی در بخشی از سخنانش که پاسخ به نقد نامزدهای دیگر نسبت به برنامه‌های خود بود یادآور شد: ما در شهرداری به مردم احترام گذاشته و اگر پلی می سازیم یا پیاده رویی را بازسازی می کنیم زمان پایان کار و پروژه را اعلام می کنیم.
وی همچنین یادآور شد: ما با برنامه ریزی و عملکردی که داشتیم شهرداری را از یک نهاد صرفا خدماتی به نهاد فرهنگی و اجتماعی تبدیل کردیم. شهرداری در حال حاضر بیشترین حمایت را از خانه هنرمندان ایران و خانه سینما دارد.
رضایی: چرا تا چیزی گل می‌کند دولت دخالت می‌کند و وضع را بدتر می‌کند؟ 
محسن رضایی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی که هم اکنون در حال پخش است، تاکید کرد: باید مدیریت فرهنگ و سینما را به دست فرهنگیان بسپاریم.
  رضایی گفت: رفتار دولتمردان با فرهنگ و هنر نامناسب است. اصولا دولت ها  در سینما و فرهنگ و ورزش چه می خواهند؟
وی افزود: چرا تا چیزی گل می کند آنها دخالت می کنند و وضع را بدتر می کنند؟ باید فرهنگ و سینما را به فرهنگیان بدهیم.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری در نخستین سخنان خود در این مناظره فرهنگی به کلیت مباحث و فضای فرهنگی پرداخت و از بین هنرها به سینما در قالب این دو جمله اشاره کرد. البته وی در بخش دیگر صحبت‌هایش به بحث معماری اسلامی پرداخت.
محسن رضایی همچنین در این مناظره فرهنگی گفت: معماری اسلامی ایرانی از کشور رخت بربسته است.
  دیدگاه روحانی و عارف درباره خانه سینما و تعطیلی آن
محمدرضا عارف در صحبت‌های خود درباره وضعیت فرهنگی تاکید کرد که باید به فیلمسازان اعتماد کرد تا بتوانند بدون ترس و دلهره به خلق اثر بپردازند.
عارف در میان صحبت‌های خود در مناظره فرهنگی که در حال پخش از شبکه یک سیما است چندین بار به تعطیلی خانه سینما اشاره و همچنین به رفع موانع جلوگیری از نمایش فیلم ها تاکید کرد.
وی در همین زمینه توضیح داد: ما در منطقه بالاترین میزان تولید فیلم را داریم. این حق اهالی فرهنگ و هنر است که فعالیت خود را به راحتی در کشور انجام دهند نباید به حق فعالیت آنها به عنوان یک امتیازی که به آنها واگذار شده است، نگاه کرد. جلوگیری از نمایش فیلم ها و بحث تعطیلی خانه سینما از جمله مشکلاتی است که در اثر همین نگاه ایجاد شده است.
 محمدرضا عارف از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی در نقد و بررسی صحبت‌های حجت الاسلام حسن روحانی دیگر نامزد انتخابات درباره تمرکززدایی از فعالیت های فرهنگی با اشاره به مساله تعطیلی خانه سینما گفت: فعالیت فرهنگی هنری یک حق است نه یک امتیاز ولی از آنجا که این امر به عنوان حق هنرمندان تلقی نمی‌شود اختلاف‌هایی چون اختلاف وزارت ارشاد با خانه سینما به تعطیلی این نهاد صنفی منجر شد.
وی افزود: باید تلاش شود نهادهای صنفی بتوانند در چارچوب قانون فعالیت کنند.
همچنین روحانی نیز در تایید صحبت‌های عارف تاکید کرد: باید نظام‌های صنفی تشکل رسمی داشته باشند. از این رو قانون باید شفاف باشد تا نهادها بتوانند فعالیت خود را ادامه دهند.
عارف ادامه داد: ما باید به اهالی فرهنگ و هنر اعتماد کنیم. وقتی ما به هنرمندان و فیلمسازان پروانه می دهیم باید بتوانند به راحتی خلق اثر کنند. متاسفانه تعداد تولید فیلم ها در حد ظرفیت کشور نیست چراکه کارگردانان ما برای خلق اثر ترس و دلهره دارند. باید قوانین شفاف توسط خبره ها در قالب نظام صنفی تدوین و اجرایی شود.
وی در پایان تاکید کرد: با این رویکرد جدید قطعا می‌توانیم خلق اثر کنیم. چرا باید یک فیلم به دلیل 5 درصد اختلاف نظر اجازه نمایش ندهیم؟ با این شرایط جوانان ما به کجا می روند. آیا مخاطب فیلم های خارجی و شبکه‌های ماهواره ای نخواهند شد؟



ارسال توسط کاربر
اظهارات جالب بازیگران مشهور در خصوص انتخابات دوره یازدهم / عکس
طی گفتگو با تنی چند از هنرمندان نظرشان را در خصوص شرکت در انتخابات و علت حضورشان پرسیده شد که در ادامه می‌ خوانید:

     

طی گفتگو با تنی چند از هنرمندان نظرشان را در خصوص شرکت در انتخابات و علت حضورشان پرسیده شد که در ادامه می‌ خوانید:

بازیگران سینما و تلویزیون از انتخابات یازدهم می‌گویند:

 

* اکبر عبدی: نمی توانیم به سرنوشت کشور بی تفاوت باشیم

اکبر عبدی گفت: همه ما نسبت به آینده کشورمان یک تکلیفی داریم و نمی توانیم به سرنوشت آن بی تفاوت باشیم پس باید سعی کنیم از میان کاندیداهای خوب ریاست جمهوری خوبترین را برای آباد کردن کشور انتخاب کنیم.

* مهران رجبی: سرنوشت مملکت با رای ما به جلو حرکت می کند

مهران رجبی عنوان کرد: من رای می دهم...چرا که اگر در انتخابات شرکت نکنم پس حق اظهارنظر در هیچ مسئله ای را نخواهم داشت. سرنوشت مملکت با تک تک رای ما به جلو حرکت می کند. بنابراین رای می دهم تا بتوانم در کشورم حق اظهار نظر داشته باشم.

 

* نفیسه روشن: دوست دارم در کشورم اتفاق خوبی بیافتد

نفیسه روشن: انتخاب یک اتفاق است و زندگی ما را مجموع این اتفاقات شکل می دهد. من رای می دهم چون می خواهم در کشورم اتفاق خوبی بیافتد.این یک وظیفه ی اجتماعی است.

* زیبا بروفه: دوست دارم با آحاد مردم مشارکت داشته باشم

زیبا بروفه گفت: هر کشوری قانونی دارد و احترام به قانون وظیفه افراد هر کشوری است.من به عنوان یک فرد از جامعه یک حق نظر دارم. نظرم را اعلام می کنم تا در انتخاب فردی شایسته و لایق برای موفقیت کشورم با احاد مردم مشارکت داشته باشم.

* شهروز ابراهیمی: آینده کشوم برایم مهم است

شهروز ابراهیمی اظهار داشت: اگر یک ایرانی هستی و اینجا زندگی می کنی این تکلیف توست که برای رسیدن به ایده آل هایت در زندگی در سرنوشت کشورت مشارکت داشته باشی. من رای می دهم چون آینده کشوم برایم مهم است.

* حسین مهری: دوست دارم شریک اتفاقات بزرگ کشورم باشم

حسین مهری اعلام کرد: من رای می دهم چون دوست دارم در اتفاقات بزرگ کشورم به عنوان یک ایرانی شریک باشم.

* بهنوش بختیاری: به خاطر سربلندی، عزت و آبرویم رای می دهم

بهنوش بختیاری عنوان کرد: اگر ایرانی هستم. اگر در این آب و خاک زندگی می کنم. اگر عاشق ایران هستم. اگر قلبم برای کشورم و مردم کشورم می تپد پس بخاطر سربلندی ایران... سرزمینم ...جانم...عزت و آبرویم...رای می دهم.

 

* آزیتا ترکاشوند: رای دادن لبیک گفتن به رهبر بزرگوار کشور است

آزیتا ترکاشوند عنوان کرد: به نظر من رای دادن لبیک گفتن به رهبر بزرگوار کشور است بخصوص در شرایط خاص امروز. بیگانگان منتظر ضربه زدن به ایران هستند .ایرانی که امروز مستقل از دیگران به پیش می رود. خارج از ایران همه منتظر کم رنگ شدن حضور مردم در مناسبات اجتماعی کشور هستند و ما با حضور در پای صندوق های رای خط بطلان بر این امید آنها می کشیم.

* بهروز بقایی: به پاس همه عطاهای کشور به من، او را پاس می‌دارم

بهروز بقایی گفت: رای ندهم؟ چرا رای ندهم؟ رای می دهم خوب هم رای می دهم ... هرچه دارم از کشورم دارم پس باید به پاس همه عطاهای کشورم منم او را پاس بدارم.

* رانا قصرنژاد: همه ما رای می دهیم تا یک کشور زیبا داشته باشیم

رانا قصرنژاد عنوان کرد: ایران رو اگه مثل یک باغچه فرض کنیم و هر رای مردم رو یک گل ....خوب اگه من رای ندهم /تو رای ندهی / او رای ندهد...چه می شود؟ می شود یک باغچه بی گل و زشت .آیا شما یک باغچه بی گل رو دوست دارید؟ مسلما نه. پس من رای می دهم ... تو رای می دهی.../




ارسال توسط کاربر
نظر جالب سوپر استار سینمای ایران در خصوص مد های غربی
شاید جالب باشد بدانید که امین حیایی قبل از اینکه وارد کار بازیگری شود معلم بوده است، با او درباره پوشش معلم ها به گفت و گو نشستیم که شاهد آن هستید.

     

جام فرهنگی:

امین حیایی درباره پوشش معلم ها گفت: همان طور که می دانید من قبلا معلم بودم و زمانی که ما معلم بودیم پوشش معلم ها هم مانند بچه ها مثل هم بود، منظورم این نیست که مانند دانش آموزان پوشش فرم داشتند اما تقریبا همه می دانستند که مجاز هستند چه نوع لباسی را بپوشند.

بازیگر سریال "کلاه پهلوی" ادامه داد: معلم الگوی شاگردان است چه به لحاظ پوششی و چه به لحاظ اخلاقی بنابراین یک معلم مسئول است که در پوشیدن لباس دقت لازم را انجام دهد تا بتواند به شاگردانش درست لباس پوشیدن را بیاموزد.

حیایی اضافه کرد: لباسی که ما بر تن می کنیم نشان دهنده فرهنگ ما است، فرهنگ ایرانی هم به اندازه کافی غنی است پس بنابراین نیازی نداریم از کشورهای بیگانه به ما برای پوشیدن خط داده شود.

او در پایان نوع پوشش معلم ها را بسیار حائز اهمیت دانست و گفت: یک معلم با نوع لباسی که به تن می کند به شاگردانش می آموزد که باید وقار و متانت و همچنین فرهنگ ایرانی را در نوع پوشش رعایت کنند.




ارسال توسط کاربر
ستاره و لاله اسکندری و زندگی خصوصی شان
وقتی ضبط را روشن می کنم تا درباره مادرش و رابطه مادرانه و دخترانه بپرسم، جدی نشود و دقیق درباره مادری که معتقد است بخش بزرگی از هرآن چیزی که در زندگی است و به آن افتخار می کند را مدیون او است، حرف بزند.
 
[-] اندازه متن [+]

جام کشکول؛
سختگیری یک واژه کلی است اما مامان من به دلیل اینکه معلم بود و خیلی هم اهل برون ریزی نبود، می شود در زمره مامان های سختگیر قرارش داد. اما سختگیری به مفهوم سختگیری خیلی در خانه ما متداول نبود. برخی چارچوب های مشخص وجود داشت که باید آنها را رعایت می کردیم. البته من خیلی تضاد چندانی با مامان و بابا نداشتم. چون تربیتم، زیر سایه آنها بود و این چارچوب ها را می فهمیدم و رعایت می کردم. بزرگ ترین مساله من در زندگی با مامان و بابا، درس نخواندن بود که آن هم بالاخره حل شد و در سال چهارم که فکر کردم درس و مدرک فایده ای ندارد، ۳ سال برای دانشگاه هیچ درسی نخواندم و آنها هم کاری نمی توانستند بکنند. بعد دیگر به عشق تئاتر خودم را جمع و جور کردم، دیپلم گرفتم و رفتم دانشگاه و...

 

 

پس تنها مشکل تان درس نخواندن بود؟

بله، که آن هم حل شد. شاید تنها گلایه ای که من و لاله داشتیم، این بود که چرا ما شبیه خیلی از مادر و دخترها باهم حرف نمی زنیم و درددل نمی کنیم که باز همین هم خیلی مهم نیست، چون به ما یاد داد بتوانیم در یک شرایط چارچوب دار زندگی کنیم و چارچوب ها را خودمان رعایت کنیم. هم من و هم لاله، همچنان پایبند آن چارچوب هایی هستیم که مادرمان به ما یاد داده.

پس راضی هستید؟

به نظر من تربیت پدر و مادر مجموعه خوبی ساخته. درون گرایی و چارچوب های مادرم، با رفتارهای برون گرای پدرم و دوستان و رفت و آمدهایی که داشت، به ما یاد داده درست زندگی کنیم. همیشه آنقدر بنیاد تفکری قوی داشتیم که حتی در سختی ها و مشکلات هم اینها را از دست ندادیم. مثلا در سیستم تربیتی ما این بود که هر امکاناتی، برای هر ۵ نفر ماست و همین، همه ما را به آدم هایی خودکفا تبدیل کرد. اتفاقی که من الان در تربیت ها نمی بینم. الان همه امکانات صرف یک نفر و در نتیجه قدرت استقلال بچه ها کم می شود و... من اینها را دوست ندارم. ما همیشه برای اندازه زندگی خودمان کوک بودیم، اما همیشه با این مفاهیم بزرگ شدیم که حواس?مان به دیگران باشد، به آدم ها کمک کنیم و.... من نمی گویم شاید روش تربیتی کاملا درست بوده، اما به نظرم روش خیلی تاثیرگذار و مثبتی بود.

مادرتان هم به استقلال و هویت شما اصرار داشت؟

دقیقا، اینکه ما دختر بودیم، دلیلی برای این نبود که خیلی از اتفاق ها برای ما ساده تر باشد و برای برادرهایم نه. شاید این در کودکی اذیت کننده بود، اما اگر الان ما را در هر اجتماعی رها کنید، قدرت تطابق داریم. می توانیم سختی ها را پشت سر بگذاریم و بدون رد شدن از خط قرمزها یا سوءاستفاده از جنسیت مان، به آن چیزهایی که می خواهیم برسیم. همیشه تلاش کردیم نان بازویمان را بخوریم. وارد حاشیه نشویم و در اصل تمرکز کنیم و فکر می کنم این مدیون تربیت درست است.

این چارچوب ها هیچ وقت اذیت تان نکرده، یعنی هیچ وقت با خودتان فکر نکردید کاش نزدیک تر بودید؟

شاید به خاطر همسایگی، الان رابطه نزدیک تر باشد اما پدر و مادرم هیچ وقت خودشان را به ما تحمیل نکردند و همیشه هویت مستقل ما را قبول کردند. این الان، برای منی که به دهه ۴۰ زندگی ام نزدیک می شوم و به این هویت مستقل بیشتر از هرزمان دیگری نیاز دارم، خیلی خوب است. شاید یک از دست دادنی داشته باشد، اما نمی توانی هم یک رفاقت بی غل و غش خواهرانه با مادرت داشته باشی و هم استقلال بخواهی. من این را در همان سال های جوانی یاد گرفتم که این دوری هزینه همان استقلالی است که هر آدمی در زندگی اش، رویای آن را دارد. البته این دوری، دوری عاطفی نیست. اتفاقا، عاطفه بین ما خیلی قوی است، اما ظاهری نشان نمی دهیم. هیچ وقت خودمان را بغل مامان نینداختیم که ما را ناز کند، اما همیشه، آن عشق و علاقه واقعی بین?مان وجود دارد. مثلا اینکه وقتی سر سریال آقای جیرانی در ترکیه بودم و شنیدم حال مامان بد شده، کار را رها کردم و برگشتم تهران یا شب هایی که مامان می فهمد من تپش قلب دارم، می آید بالا و من را می برد بیمارستان. اینها بین ما هم جریان دارد، اما خب نوع بروزش متفاوت است و به ما یاد داده احساسات?مان را کنترل و مدیریت کنیم.

فعالیت شما خواهرها هم عجیب است. شما ۲ نفر حسابی فعال هستید، این از امیدواری ای می آید که از خانواده به شما رسیده یا اینکه شکست ناپذیری و فعالیت به شما منتقل شده؟

هر دو. به نظرم نمی شود اینها را از هم جدا کرد. من این حد کارکردنم را در وهله اول برای به دست آوردن هویت مستقل اجتماعی انجام می دهم. پدرم معتقد بود باید روی پای خودمان بایستیم و همین شد که از سال های اول جوانی، کار می کردیم. کم کم هرچه پیشرفت کردم، راضی تر شدم و وقتی انرژی ام در بازیگری اشباع شد، به این فکر کردم که این انرژی را جای دیگری هم صرف کنم. کار تا الان بیشتر از آنکه بحث مالی داشته باشد، بحث معنوی داشته. همیشه دلم می خواست کاری کنم که شغلی تولید کنم و... همه اینها برای من خیلی مهم است. اصلا دلم نمی خواست فقط یک بازیگر باشم و به شهرت و پول آن اکتفا کنم. می توانم بگویم همه اینها از یک نیاز به هویت اجتماعی شروع شده و بعد هم با امیدواری و نگاه سازنده، ادامه پیدا کرد.

پس امیدواری هم هست؟

فکر می کنم زندگی خیلی کوتاه است و آدم باید هر لحظه آن را زندگی کند و نفس بکشد. افسردگی را دوست ندارم، چون هر لحظه ای ممکن است نباشم و برای همین فکر می کنم باید در تک تک لحظات زندگی امیدوار باشم و به ساختن اتفاق های خوب و تازه فکر کنم.

اگر بخواهید یکی از خصلت های مادرتان را برای خودتان نگه دارید، کدام را نگه می دارید؟

صبوری و اقتدارش. من این اقتدار مامان را خیلی دوست دارم. هیچ کس نتوانسته حریم مادرم را بشکند و به آن ورود کند و من این را خیلی دوست دارم.




ارسال توسط کاربر
 
نشان درجه یک هنری دولت برای اکبر عبدی و داریوش ارجمند
بانی فیلم آنلاین:با موافقت دولت، نشان دولتی درجه یک فرهنگ و هنر به دو هنرمند عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون اعطا می‌شود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، هیئت وزیران بنا به پیشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به استناد ماده(7) قانون تعیین حدود و وظایف و اختیارات و مسئولیت های ریاست جمهوری -مصوب 1365- تصویب کرد؛ نشان دولتی درجه یک فرهنگ و هنر به اکبر عبدی و داریوش ارجمند اعطا می‌شود.

این مصوبه از سوی محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ شده است.




ارسال توسط کاربر



هیسسس بچه ها اقای کارگردان پای مانیتور خوابش برده ! 
 هدفون تو گوشش نمی شنوه بیاین دورش عکس مدرک جرم بگیریم
1 2 3 آآآییییی وای من پرید از خواب حالا این شد یه عکس خوب !!!! (‌پشت صحنه فیلم سینمایی اتیش بازی)



ارسال توسط کاربر

 


گزارشی از نقد فیلم رسوایی با حضور طلاب؛ 
چرا همه روحانیان حاج یوسف نمی‌شوندخبرگزاری رسا ـ ده نمکی با طرح این سؤال که چرا همه روحانیان، حاج یوسف نمی شوند، ترس از هزینه کردن خود را دلیل این امر دانست و گفت: سلام کردن به همه، کار در شب، دستگیری محرومان و انسان دوستی، همه جزو زی طلبگی است و اگر طلبه امروز این گونه نیست، مشکل او است نه عیب فیلم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، فیلم سینمایی رسوایی، آخرین ساخته مسعود ده نمکی پس از سه گانه اخراجی‌ها و پر فروش ترین فیلم سال، شب گذشته در جمع طلاب و روحانیان مشهد در محل دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی  اکران و نقد و بررسی شد.

 

ده نمکی در آغاز این نشست که با استقبال پر شور طلاب و روحانیان همراه بود، گفت: گرچه فیلم با ایده اولیه من فاصله دارد اما از آن جا که دغدغه ما ترویج اخلاق و مکتب تشیع است، شخصیت روحانی فیلم به عنوان مبلغ این اندیشه واقع شد.

 

تا اعتقاد نباشد، فیلم در خدمت مضمون در نمی آید

وی، وجود یک شخصیت روحانی در سه گانه اخراجی ها، مستند دارا و ندار و رسوایی را به دلیل تعلق خاطر به این حوزه دانست و افزود: طرح این گونه مضامین جز با اعتقاد به آن امکان‌پذیر نیست. برای پرداختن به این مسائل نمی توان از کسانی که به این مفاهیم و معارف، معتقد نیستند، انتظاری داشت زیرا حتی با وجود تکنیک بالا، تا اعتقاد نباشد، فیلم در خدمت مضمون در نمی آید.

 

وی با تأکید بر این که مضمون فیلم، دفاع از روحانیت نبوده است، اظهار داشت: با این وجود، برآیند کلی آن، دفاع از شخصیت روحانی به نظر می رسد ولی با همین حال، فقط در مشهد، بیش از 500 میلیون فروش داشته و با استقبال همه اقشار مذهبی و غیرمذهبی روبه‌رو شده است.

 

ده نمکی با اشاره به واکنش‌های مختلف نسبت به فیلم رسوایی ابراز داشت: بخشی از این برخوردها به خاطر شخصیت ده نمکی است و نه خود فیلم و بخشی نیز به دلیل سوء تفاهم ها است به عنوان مثال برای برخی از شخصیت های حوزوی، تنها آنونس فیلم را نمایش داده بودند که مخالفت آنان طبیعی بود.

 

بازخوردها نشان می دهد مخاطب بیش از شخصیت منفی فیلم با حاج یوسف همراه شده است/جای تأسف است که عبدی در نقش یک پیرزن جایزه می گیرد و در نقش روحانی تخریب می شود

این کارگردان سینما ادامه داد: البته برخی نیز به محض این که نام اکبر عبدی را به عنوان شخصیت روحانی فیلم می شنیدند، موضع می گرفتند که استفاده از یک شخصیت طنز برای این نقش، توهین به روحانیت است.

 

وی با اشاره به ضرورت شناخت سینما و اقتضائات آن گفت: این جزو لاینفک سینما است که ضمیر ناخوداگاه مخاطب با بازیگرها ارتباط برقرار کند؛ دلیل انتخاب عبدی این بود که محبوب‌ترین بازیگر سینما میان مخاطب عامه است و زمانی که این شخصیت روحانی فیلم باشد، مخاطب بدون توجه به صنف او، در گام اول با او همزادپنداری می کند نه با شخصیت منفی فیلم. با این که آقای عبدی این نقش را به خوبی و قابل باور بازی کرده، حتی نوع صحبت کردن، نگاه و رفتارش با یک روحانی معمولی متفاوت است. با این وجود جای تأسف است که عبدی در نقش یک پیرزن جایزه می گیرد ولی در نقش یک روحانی، این گونه مورد اعتراض قرار می گیرد.

 

اعتراض به رسوایی به دلیل ترس از برجسته شدن جایگاه روحانیت در جامعه است

در ادامه حجت الاسلام محمدرضا جواهری، عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان کارشناس منتقد برنامه، تصریح کرد: نقد جامع، نیازمند توجه به نقاط ضعف و قوت در کنار هم است.

 

وی با تقدیر از ده نمکی برای پرداختن به موضوع مهم و حساس نقش روحانیت در هدایت نسل جوان افزود: ده نمکی، دغدغه های دینی و مذهبی دارد و از سینما برای هدایت جامعه به عنوان یک ابزار مناسب بهره می گیرد. جرأت و شهامت او در اقدام و ورود به عرصه هایی که دیگران کمتر وارد می شوند، ستودنی است.

 

حجت الاسلام جواهری ادامه داد: فیلم رسوایی، محبت، انسان دوستی، صداقت و شجاعت یک عالم دینی را به تصور کشیده و این که روحانیت اهل عمل است نه صرفا شعار. برخی افراد روشنفکر با فیلم درگیر شدند چون نمی خواستند نقش عملی روحانیت در جامعه برجسته شود.

 

وی رسوایی را فیلمی قابل فهم برای همه قشر مخاطب توصیف کرد و با اشاره به تصویربرداری خوب، انتخاب بازیگران توانا و دستیابی قابل توجه به اهداف ساخت فیلم، گفت: در این فیلم، مفاهیمی چون مانیفست امر به معروف و نهی از منکر به شکل ایجابی، دستگیری از سوی روحانیت به جای مچ گیری، و این که روحانیت اهل هزینه کردن از آبروی خود برای نجات مردم است، به خوبی تصویر شده است.

 

نکاتی در نقد حوزوی رسوایی

عضو اتاق فکر تبلیغ خراسان در ادامه به بیان برخی نکات در نقد رسوایی پرداخت و گفت: روحانی فیلم دارای ویژگی هایی است که در جامعه طلاب و روحانیان امروز کمتر مشاهده می شود، از جمله کار شبانه، دستگیری و سرکشی شبانه به فقرا، اهل کرامت بودن و نگرفتن حق منبر. نکته دیگر این که چرا در پایان فیلم، تحول اساسی در شخصیت افسانه مشاهده نمی کنیم؟ این ناشی از عدم ایفای نقش خوب روحانی است؟ همچنین انتخاب شاکردوست به عنوان بازیگر نقش افسانه، ساده لوح بودن روحانی به حدی که تکیه کلام های رایج جامعه را متوجه نمی شود و چگونگی جمع میان عارف بودن و در موضع تهمت قرار دادن خود و خلوت با نامحرم جای سوال دارد.

 

وی خطاب به ده نمکی افزود: آیا فیلم این گونه القا نمی کند که امربه معروف ونهی از منکر تنها رسالت یک روحانی با چنین ویژگی هایی است؟ در حالی که شرط عامل بودن، از شرایط وجوب امربه معروف و نهی از منکر نیست.

 

ده نمکی در پاسخ اظهار داشت: در مورد انتخاب شاکردوست که باید بگویم، شاکردوست ها در جامعه زیاد هستند و با وجود واقعی بودن آن ها هیچ اعتراض خاصی به آن ها نمی شود اما به محض این که در فیلم ظاهر می شوند مورد انتقاد قرار می گیرند. از سوی دیگر، خیلی فیلم‌ها نیز حتی با وجود تماس بدنی و وضعیتی به مراتب بدتر از آنچه ما ترسیم کرده ایم، با عنوان فیلم مذهبی مجوز اکران می گیرند. ضمن این که اگر افسانه شخصیتی چادری بود، چادری ها اعتراض می کردند که چرا ما را تخریب کرده اید؟

 

وی یادآور شد: وقتی می خواهیم برای جوان امروز حرف بزنیم باید با به گونه ای باشد که او بتواند خود را در فیلم ببیند و ارتباط برقرار کند، گاهی میان انتخاب بد و بدتر ناگزیر هستیم. برای بدکاره نشان دادن این دختر راهی جز این نبود، نمی شد عنوان بزنیم و رویش بنویسیم بدکاره چرا که اصولا سینما یعنی بیان در قالب تصویر.

 

 مردم به خاطر کفش قرمز و عشوه های افسانه سینما نمی روند

کارگردان رسوایی ادامه داد: از سوی دیگر اگر قرار بود مردم به خاطر این چیزها فیلم ببینند، چرا فیلم های بسیار مبتذل تر با چنین استقبالی مواجه نشده است؟ همزمان با این فیلم، چند فیلم دیگر نیز با گریم هایی به مراتب بازتر از خانم شاکردوست در حال اکران بود اما چنین استقبالی نشد. بنابراین مردم به خاطر کفش قرمز و عشوه های افسانه سینما نمی روند.

 

ده نمکی با بیان این که در جمع حوزویان، بیشتر تحلیل های محتوایی و تأویلی همچون چرایی انتخاب نام یوسف، انتظار می رود، در مورد پناه دادن حاج یوسف به افسانه، گفت: عارف در شرایط ابتلا و امتحان رشد می کند؛ دام حاج یوسف، دختر بدکاره نیست، او از این مرحله عبور کرده و به این مهم رسیده است که در موضع اتهام باید از آبرو خرج کند. ضمنا این دختر را خودش به خانه نیاورده بلکه دختر ناگهان وارد خانه او شده و او می داند که با تحویل افسانه به قانون، او اصلاح نخواهد شد.

 

 چرا همه روحانیان حاج یوسف نمی شوند؟

وی در مورد خلوت حاج یوسف با نامحرم، بیان داشت: محیط در بسته نبود، وقتی افسانه می خوابد، حاج یوسف به حیات می رود و وقتی افسانه به حیات می آید، او به محل کار می رود. اما سوال اصلی به خصوص در جمع حوزویان این است که چرا همه روحانیان حاج یوسف نمی شوند؟

 

وی در پاسخ به پرسش فوق، به ذکر خاطره ای از حواشی اکران فیلم در جشنواره بین المللی فجر پرداخت و گفت: هنگام اکران، در سه جا دو هزار نفر بیننده که اغلب برای کوباندن فیلم آمده بودند، کف زدند و با چشمان اشکبار از سالن بیرون آمدند. یکی از جوانان تا چشمش به من افتاد آمد مرا بوسید و تشکر کرد که فیلم تو ما را با خدا آشتی داد. یکی از روحانیان که شاهد این صحنه بود، گفت «به جای رو باید دست ده نمکی را بوسید» و این مطلب روز بعد به نقل از این روحانی در رسانه ها منتشر شد اما او بلافاصله تکذیب کرد و حتی از قول خود نیز برای یک فیلم هزینه نکرد. بنابراین به خوبی روشن است که تنها روحانی ای می تواند حاج یوسف شود که نه تنها از قول بلکه از آبرویش برای دختر بدنام خرج می کند.

 

رسوایی، امر به معروف ایجابی را به تصویر کشیده است

مدیرمسؤول سابق هفته نامه شلمچه با تأکید بر این که امر به معروف و نهی از منکر در فیلم تعطیل نشده بلکه به صورت ایجابی تبلیغ می شود، افزود: فیلم، طبق رهنمودهای قرآن کریم بر دعوت عملی تأکید دارد.

 

ده نمکی در پاسخ به مدعیان شعاری بودن برخی قسمت های رسوایی، خاطرنشان کرد: فیلم جن گیر با اذان شروع می شود،  در ژانر وحشت، مباحث اعتقادی و برخورد تمدن ها را به خورد مخاطب می دهد و تمدن شرق و خصوصا مسلمین را به بازی می گیرد و هیچ اعتراضی نمی کنید اما وقتی فیلم ایرانی با اذان شروع می شود و هدفمندانه از شعائر برای نشان دادن بازگشت به خدا بهره می گیرد، می گویید شعاری است؟

 

وی در تشریح چگونگی ترسیم تحول افسانه ابراز داشت: این که او در آغاز فیلم، به خاطر قهر با خدا و شکوه از فقر، در مقابل صدای اذان، پنجره را می بندد و در پایان فیلم با لباس سپید پنجره را به روی صدای اذان می گشاید، واضح ترین زبان تحول در سینما است. اذان، نماد بازگشت انسان است گوش سپردن به اذان، نماد لبیک به دعوت خدا است. ضمن این که تحول گام به گام صورت می گیرد، نمی شود از همان ابتدا هم باحجاب شود هم نماز خوان و مسجدی. حرف های افسانه در مقابل مردم حمله ور به خانه اش، نوعی خطبه خوانی و اعتراف به گناه بود که گام اول توبه محسوب می شود.

 

مشکل از سبک زندگی طلبه امروز است نه حاج یوسف

این کارگردان سینما در مورد تفاوت سبک زندگی روحانی فیلم با مشی کنونی حوزویان، خاطرنشان کرد: سلام کردن به همه، کار در شب، دستگیری محرومان و..... همه جزو زی طلبگی است و اگر طلبه امروز این گونه نیست، مشکل اوست نه عیب فیلم. شما می بینید مردم با این روحانی، هر چند ایده آل، ارتباط برقرار کرده اند. همچنین مسأله کار آن هم به شکل باربری، فقط از حیث امرار معاش نیست بلکه در مباحث عرفانی، از باب شکست و تحقیر نفس است.

 

وی در مورد ساده لوح بودن حاج یوسف به عنوان یک روحانی عارف، یادآور شد: این را در مشی عرفای معاصر هم دیده ام که عرفا در عین سادگی، رند هستند. ضمن این که این ساده بودن حاج یوسف، دستمایه تمسخر وی نیست بلکه نمک فیلم و چیزی بین هجو و شیرین زبانی است.

 

ده نمکی اضافه کرد: در مورد سوار ماشین بودن با دخترها هم مطمینا اگر خود حوزه هم می خواست فیلم را بسازد ناچار بود برای شکل گیری درام، بالاخره خود را در معرض این تهمت قرار دهد. ضمن این که حاج یوسف برای سوار شدن به ماشین، لباس روحانیتش را در می آورد که حرمت لباس شکسته نشود. من اگر می خواستم تمام و کمال از جذابیت های سینمایی استفاده کنم از یک روحانی 40 ساله استفاده می کردم که مخاطب از او انتظار انحراف اخلاقی داشته باشد نه آقای عبدی 60 ساله که حتی به افسانه نگاه هم نمی کند.

 

کارگردان فیلم رسوایی در مورد اثرگذاری و منفعل بودن روحانی فیلم، تصریح کرد: آیا اثرگذاری چیزی جز تماشاگران میلیونی فیلم و چشمان اشکبار آنان حین ترک سالن است؟ در خود فیلم هم که می بینیم چند صد نفر پشت سر روحانی نماز می خوانند. این که حاج یوسف یک لحظه در شیشه سماور، روسری برداشتن افسانه را می بیند، سریع دستش می سوزد نشان دهنده این اصل است که خدا اگر کسی را دوست داشته باشد، خیلی سریع او را متوجه خطایش کرده و همانجا عقوبت می کند. این انفعال است؟

 

قرار است با آدم هایی حرف بزنیم که پای منبر نمی نشینند/ بهره گیری از بیش از 80 روایت در دیالوگ های رسوایی

وی با بیان این که توقع من از جمع طلاب و حوزویان این بود که من برخی واضحات فیلم را برایشان توضیح ندهم، افزود: حاج یوسف از سر ذوق و قریحه حرف نمی زند همه صحبت های او یا خود روایت است یا بر مبنای روایات اهل بیت(ع). بیش از 80 روایت در دیالوگ های فیلم وجود دارد و این دیالوگ ها در واقع، تأویل روایات به زبان نسل امروز است چرا که قرار است با آدم هایی حرف بزنیم که پای منبر نمی نشینند.

 

ده نمکی با انتقاد از فضای افشاگری و مچ گیری رایج در جامعه، اضافه کرد: این فیلم از همان ابتدا این فضا را به نقد می کشد و در پی تحول، اثرگذاری و سرشار از کنش و واکنش های معنوی است.

 

وی خطاب به جمع حوزویان افزود: توقع من از شما تحلیل و نشانه شناسی فیلم بود. شما می بینید در بسیاری از لوکیشن ها و دکورهای فیلم از نماد هلالی شکل محراب استفاده شده که نشان می دهد برای حاج یوسف(روحانی واقعی)، همه جا اعم از خانه، بازار، مسجد و محل کار، محراب عبادت است و این در ضمیر ناخوداگاه مخاطب می نشیند و اثر می گذارد که او نیز می تواند اینگونه عمل کند.

رسوایی، تبلیغ عملی دین را به تصویر می کشد نه عرفان منهای شریعت

کارگردان اخراجی‌ها در پاسخ به شبهه تبلیغ عرفان منهای شریعت و استفاده از اشعار مولانا به عنوان یک شاعر اهل سنت در رسوایی، اظهار داشت: شریعت به چه معناست؟ اگر شریعت، امر به معروف، نماز و عمل به قول معصوم است که کاملا در فیلم به آن پرداخته ایم. روحانی فیلم در عمل افسانه را به شریعت هدایت می کند چنان که در متون دینی ما نیز دعوت عملی توصیه شده است. روحانی عارف فیلم، یک روحانی منفعل و دچار عرفان کاذب نیست، کسی است که جبهه رفته، شهید داده و اکنون هم در جامعه و میان مردم است. همچنین نادیده گرفتن 80 روایت فیلم و بزرگنمایی چند بیت شعر مولانا(آن هم اشعاری که مورد قبول شیعه نیز هست)، بی انصافی است.

 

ده نمکی در مورد ناتوانی رسوایی در تصویر فقر و وجود برخی تضادها در این مضمون ابراز داشت: انسان ها در واکنش به فقر، دو حالت را در پیش می گیرند؛ یا راه بد را انتخاب می کنند یا راه خوب و شرافتمندانه را، چنان که برادر افسانه نیز این گونه بود.

 

وی در مورد این که هدف درست، استفاده از هر وسیله ای برای رسیدن به آن را توجیه نمی کند، گفت: این جمله، روایت و متن صریح شرعی نیست از سوی دیگر، گاهی در سینما ناچار به دفع افسد به فاسد و انتخاب بد در برابر بدتر هستیم. خود ابزار سینما چقدر مشروعیت دارد؟ اما سراغش رفته و استفاده کرده ایم. اگر به این مسائل باشد، اصولا ساختار قصه های سینمایی نیز زیر سؤال می رود چرا که همه اش توهم وخیال و چیزهایی است که با روش قصه پردازی قرآن فاصله دارد.

 

بازیگر مانند بلندگوست

ده نمکی یاداور شد: بازیگر در سینما، مانند بلندگوست که هم به مراسم مذهبی می رود و هم غیرمذهبی؛ مهم این است که از بلندگو چه چیزی پخش می شود.

 

 وی همچنین در پاسخ به شبهه کپی برداری رسوایی از یک فیلم فارسی و یک فیلم ایتالیایی، گفت: فیلم فارسی پیش انقلاب را که به دلیل عدم اقتضای شرایط سنی ندیده ام اما این فیلم ایتالیایی که می گویید اصولا یک فیلم ضد جنگ و در مورد خیانت مردم به ناموس یک شخصیت ملی نظامی است که شباهتی با قصه رسوایی ندارد.

 

گفتنی است، اکران فیلم رسوایی تاکنون واکنش های متفاوتی را به خصوص در میان حوزویان در پی داشته است و نمایش و نقد این فیلم در مشهد در حالی صورت می گیرد که اکران نوروزی آن در قم توقیف شده است./930/ز502/س

 

 

 




ارسال توسط کاربر
به مناسبت نزدیک شدن به فضای انتخاباتی یازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران - بخش پاياني
انتخابات رياست جمهوري در فیلم‌های ایرانی (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - حسین محبی: روز پنجشنبه هفته گذشته قسمت نخست مروري بر فيلم‌هاي ساخته شده با موضوع رياست جمهوري را كه عموما درباره سينماي غرب بود خوانديد امروز بخش دوم اين گزارش را مي‌خوانيد كه به معرفي فيلم‌هايي مي‌پردازد كه به نوعي با موضوع انتخابات رياست جمهوري كشورمان مرتبط هستند.
تاریخچه ساخت فیلم هایی با موضوع ریاست جمهوری و انتخابات، به بعد از دوم خرداد 1376 برمی گردد که جو سینمای ایران به مسائل اجتماعی سیاسی گرایش پیدا كرد. البته نباید این نكته را از نظر دور داشت كه در زمینه طنز سیاسی بعد از دوم خرداد سال 76 مطبوعات پیشگام بوده‌اند. طنز سیاسی ژورنالیستی بعد از سال 76 توسعه یافت و این مسئله در كاریكاتورها و كارتون‌های مطبوعاتی نیز رخ داد. با «مومیایی سه» شاهد تأثیر متأخر طنز سیاسی بر سینما هستیم. «نان و عشق و موتور هزار» با پرداختن دقیق‌تر به این مسئله و آمیختن آن با مسائل اجتماعی نام خود را در مسیر سینمای كمدی ایران ثبت كرد. نكته جالب در مورد این فیلم و «مومیایی سه» این است كه پیشگامی مطبوعات در توسعه طنز سیاسی دارای سایه‌ای گسترده بر شوخی‌های كلامی فیلم است. كافی است به نقش روزنامه‌ها در نكات خنده‌آور فیلم دقت كنید و با این دقت دریابید كه این مسائل تا چه اندازه شبیه به ادای دین به مرجعی بالاتر از سینما یعنی مطبوعات است. در فیلم «نان و عشق و موتور هزار» كه طنز سیاسی ابعادی گسترده‌تر یافته به مرجعی بالاتر از سینما یعنی مقام ریاست جمهوری ادای دین می‌شود!! این فیلم با اینكه سعی دارد هجویه‌ای صرفاً اجتماعی باشد، با واسطه یكسری ویژگی‌ها و همچنین شرایط و زمان اكران آن، شوخی‌های سیاسی نسبت به سایر ابعاد فیلم برجسته‌تر است. نشریات آن زمان در خصوص نقد این فیلم چنین تیتری را برگزیدند: ادای دین به رییس جمهور
نان و عشق و موتور هزار (1380)
نان و عشق و موتور هزار به کارگردانی «ابوالحسن داودی» و نویسندگی «پیمان قاسم خانی و ابوالحسن داودی» در سال 1381 به نمایش درآمد و به فروش بالایی دست یافت. در این فیلم يارولي عموي باران كه تنها نگهدارنده وي و قيم او نيز بشمار مي آيد، پس از تعلل باران در مورد ازدواج، او را موظف به تصميم گيري و انتخاب همسر در مدتي معين مي كند. باران كه در مدت تعيين شده موفق به انتخاب همسر نشده است مورد توجه و علاقه برزو جوان تعميركار قرار مي گيرد. يارولي از علاقه برزو نسبت به باران مطلع مي شود و با به راه انداختن تعميرگاهي كوچك در قسمتي از خانه وي را به ازدواج با باران ترغيب مي كند. از سوي ديگر آريو شمس با فريب دادن باران و وعده خروج از كشور نظر باران را نسبت به خود جلب كرده و تصميم به ازدواج با او مي گيرد. باران توسط دو تن از مشتريان برزو بنام هاي داريوش و ارشك پي به فريبكاري آريو برده و سرانجام با برزو ازدواج مي كند. 
در انتهای فیلم خودروی رییس جمهور جلوی قهرمان فیلم توقف می کند. ابوالحسن داوودي براي این فيلم دو مدل پايان در نظر گرفت تا اگر دفتر رياست جمهوري وقت نسبت به فيلم عكس العمل نشان دادند او بتواند يك پايان منطقي خوب در نظر بگيرد.
آقاي رئيس جمهور( 1379)
بر خلاف دو فیلم «مومیایی3» و «نان و عشق و موتور هزار» که فضای طنز را برای ساخت فیلمهای خود برگزیدند، «ابوالقاسم طالبی»در همان سال ها فیلم «آقای رییس جمهور» را با رویکرد سیاسی اجتماعی می سازد. مصطفي رياحي رزمنده سالهاي جنگ و روزنامه نگار به دور از مصلحت گرايي ، به خاطر توطئه اي مالي به زندان مي افتد و نشريه اش تعطيل مي شود. اما با الطاف ظاهري شخصيتي متنفذ از زندان بيرون مي آيد و چون طرز فكر و مقالاتش مورد قبول هيچ يك از جناح هاي سياسي نيست با دعوت همان شخصيت متنفذ سردبيري روزنامه تازه تأسيسي را به عهده مي گيرد كه مدير مسئول و صاحب امتيازش همان شخص متنفذ است. فعاليت در آن روزنامه، مصطفي را گام به گام از ارزش هاي گذشته و اهداف انقلابي خود و نيز همسرش كه همچنان بر آن ارزشهاي انقلابي پا مي فشارد، دور مي كند، تا اينكه برخورد با دوستان جانبازش او را به خود مي آورد و هنگامي كه صاحب امتياز روزنامه خود را نامزد رياست جمهوري اعلام مي كند مصطفي در آخرين سرمقاله ماهيت ضد ارزشي او را برملا مي سازد. اين عمل انقلابي موجبات قتل او را فراهم مي آورد. اگرچه در آخرين لحظات دوستانش به ياري اش مي شتابند اما ابتدا همسرش در انفجار اتومبيل و سپس خودش توسط چند گلوله به قتل مي رسد. در پايان اين گونه وانمود مي شود كه مصطفي و همسرش توسط جناح هاي سياسي مخالف آن شخصيت متنفذ به قتل رسيده اند. مرتضي شايسته تهیه کننده فیلم بود و یوسف مرادیان، اردلان شجاع کاوه، محمدرضا داودنژاد، حسن جوهرچی، شهاب عسگری و حامد کلاهداری در آن به ایفای نقش می پرداختند. این فیلم چند روز بیشتر بر پرده سینماها نماند و گیشه مناسبی را به دست نیاورد.
پایان نامه(1389)
پس از انتخابات سال 88 دوباره فضای سینمای ایران به سمت مسائل اجتماعی سیاسی گرایش پیدا كرد. فیلمهای «پایان نامه»، «اخراجی های3»، «قلاده های طلا»، «تلفن همراه رییس جمهور» و «گیرنده» در فاصله این سال ها ساخته گردید.
فیلم «پایان نامه» به کارگردانی «حامد کلاهداری» و تهیه کنندگی «روح الله شمقدری» با بازی حامد کمیلی، بهاره افشاری، داریوش ارجمند، محمدرضا شریفی‌نیا، احمد نجفی، جمشید هاشم‌پور، کامران تفتی، محمد صادقی، چکامه چمن‌ماه،  هادی دیباجی و نیما شاهرخ‌شاهی در سال 1389 با موضوعیت حوادث بحثبرانگیز بعد از انتخابات 88 ساخته شد . پایان‌نامه برای اولین بار در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و سپس از خرداد 1390 در سینماها به نمایش عمومی درآمد. فیلم در باره‌ی زمانی حدود 12 ساعته، از عصر تا نیمه شب، داستان چهار جوان دانشجو را به تصویر می‌کشد که با قصد ارائه پایان نامه یکی از آن‌ها به استادش، وارد تشکیلات دشمنان نظام می‌شوند. مافیایی که قصد بهره‌مندی از آشوب‌های خیابانی را دارد و با شبکه‌های غربی نیز در ارتباط است.
اخراجی ها 3(1389)
بعد از رکورد فروش اخراجی های 1 و 2 «مسعود ده نمکی» با ساخت «اخراجی ها3» در سال 1389 دوباره شانس خود را در فروش گیشه امتحان کرد. او در این فیلم  یک نگاه منتقدانه به مناسبات سیاسی و اجتماعی بعد از جنگ و انتخابات سال 88 دارد که با زبان طنز بیان می‌شود. در این فیلم جنگ تمام شده، اخراجي ها و ديگر هم‌رزمانش به شهر برگشتند و هر كس در پي كسب و كاري است، يك برنامه زنده تلويزيوني در تلاش است تا تعدادي از رزمندگان را براي حضور در يك برنامه دعوت كند، شرايط نامساعد حال يكي از هم‌رزمان او را راهي بيمارستان مي كند، اما بر اثر حوادثي در سطح شهر دير به بيمارستان مي رسد و تا پاي شهادت پيش مي رود و اين بهانه اي براي حضور همرزمان سابق در بيمارستان مي شود كه حالا هر يك‌شان و شخصيتي جديد دارند و... اخراجیها3 در کنار فیلم «ورود آقایان ممنوع» و «جدایی نادر از سیمین» پرفروش ترین های سال 1390 می شوند.
بازیگران این فیلم محمدرضا شریفی‌نیا، امین حیایی، اکبرعبدی، حسام نواب صفوی، رضا رویگری، سیدجواد هاشمی، فخرالدین صدیق شریف، نیما شاهرخ شاهی، بهنوش بختیاری، رز رضوی، مریم کاویانی، لیلا اوتادی، نگار فروزنده، علی دهکردی و ... هستند. 
قلاده های طلا(1390)
«ابوالقاسم طالبی» بار دیگر یک فیلم سیاسی می سازد؛ این بار فیلمی درباره ی درگیری های بعد از انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 1388 که عنوان سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را یدک کشید. فیلمی به تهیه کنندگی«محمد خزاعی» و بازی امین حیایی، محمدرضا شریفی‌نیا، حمیدرضا پگاه، علی‌رام نورایی، نیلوفر خوش‌خلق، محمود عزیزی و داریوش اسدزاده. فیلم قلاده های طلا ساخته ی ابوالقاسم طالبی به نقش عوامل خارجی مانند «سی.آی.ا»، «موساد»، و سازمان مجاهدین خلق در این درگیری ها می پردازد و درگیری های مأمورین وزارت اطلاعات با این گروه ها را به تصویر می کشد.
در فیلم قلاده های طلا یک گروه خارجی می خواهند با انفجار هواپیمای رییس جمهور سابق جمهوری اسلامی، یک انقلاب مخملی را در ایران راه بیاندازند. اما با عدم موفقیت در این کار، راه دیگری را برقراری آشوب در ایران و براندازی نظام انتخاب می کنند. آنها با وارد کردن یک جاسوس به ایران برای هماهنگ کردن جمعیت های خیابانی و یک گروه منافق در یک خانه ی تیمی سعی در اغتشاش در داخل کشور دارند. ابوالقاسم طالبی تصمیم داشته در ابتدا نام فیلم «ترور رئیس‌جمهور» گذارده شود که به موجب نامه‌ای که از دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی به دست وی می‌رسد، از این کار نهی می‌شود و نام فیلم به قلاده‌های طلا تغییر پیدا می‌کند. این فیلم توانست در اکران سال 1391 از فروش میلیاردی برخوردار شود.
تلفن همراه رییس جمهور(1390)
«تلفن همراه رئیس‌جمهور» فیلمی به کارگردانی «علی عطشانی»، نویسندگی جابر قاسمعلی و تهیه‌کنندگی محسن آقاعلی اکبری ساخته سال ۱۳۹۰ است و بازیگرانی مانند مهدی هاشمی، بهناز جعفری، نیکی کریمی، اکبر عبدی و... در آن بازی کرده اند. داستان فیلم درباره ی پیرمردی است که شغلش باربری بوده و قصد خرید سیم‌کارت و تلفن همراه را دارد که دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رئیس جمهور مورد معامله قرار  گرفته و دست او می افتد.این فیلم در سی امین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن (بهناز جعفری) را دریافت کرد.
پس از آن قرار بود در اردیبهشت ماه 91 اکران شود و با وجود اینکه تبلیغات محیطی و نصب بیلبوردها نیز آغاز شده بود اما از اکران آن جلوگیری شد. عوامل فیلم سعی دارند تا با تغییرات به وجود آمده در فیلم بتوانند تا قبل از انتخابات فیلم را به نمایش عمومی درآورند.
گیرنده(1390)
«گیرنده» فیلمی به کارگردانی «مهرداد غفارزاده» و تهیه‌کنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته سال ۱۳۹۰ است و سعید راد، محمدرضا شریفی‌نیا، پردیس افکاری، نیما شاهرخ‌شاهی، سیامک اطلسی، چکامه چمن‌ماه، محمد‌رضا غفاری، رضا احادی، افسانه ناصری، باقر صحرا رودی و میر‌طاهر مظلومی در این فیلم بازی می‌کنند.
قرار است رئیس جمهور از شهری کوچک (جاروف) که مشخص نیست در کجای ایران قرار دارد، بازدید کند. به این علت اکثر مردم شهر شروع به نوشتن نامه برای رئیس جمهور میکنند و مشکلات خود را در نامه توضیح میدهند. داستان از جایی شروع میشود که هیئت دولت و مقامات پس از بازدید از شهر می روند و یک محموله نامه پس از رفتن رئیس جمهور و همراهانش به فرمانداری می رسد و چون قرار است رئیس جمهور در همان روز از طریق فرودگاه به تهران باز گردد نامه ها باید هر چه سریعتر به دست رئیس جمهور برسد. حاج صمد(سعید راد) راننده محلی، طی اتفاقی مأمور انجام این کار می‌شود. در این بین شخص با نفوذی بعلت اینکه منافع شخصی اش با رسیدن نامه ها به دست رئیس جمهور در معرض خطر قرار می گیرد برای رسیدن نامه ها مانع تراشی می کند .....این فیلم از سی امین جشنواره فیلم فجر توانست جوایز
سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش نگاه نو (مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) ،  دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد بخش نگاه نو (سعید راد) و دیپلم افتخار بهترین فیلم‌نامه بخش نگاه نو برای گروه فیلم‌نامه‌نویسان را کسب کند. این فیلم زمستان 1391 در سینماها به نمایش عمومی درآمد.
جدای از فیلم های بلند سینمایی، فیلم مستند «رییس جمهور میرقنبر» ساخته «محمد شیروانی» را هم به لیست اینگونه فیلم ها اضافه کنیم که در سال 1384 ساخته شد. فیلمی در خصوص فعالیت‌های تبلیغاتی و زندگی یک پیرمرد به نام میرقنبر ساکن یکی از روستاهای عجب شیر که کاندیدای ریاست جمهوری شد. این فیلم توانست جایزه عالی جشنواره یاماگاتا 2005 را کسب کند.



ارسال توسط کاربر
شریفی نیا: مافیا هستم چون قدرتمندم!
فحشم می‌دهند اما این را هم می‌گویند که «کارش درست است» دشمنم هم وقتی کارش گیر می‌افتد به من زنگ می‌زند.

     

جام فرهنگی:

آرام و باطمأنينه مقابل ما نشست و به سؤالات‌مان پاسخ داد. شايد يك ربع طول كشيد تا استرس‌مان بابت آنچه قبلا شنيده بوديم فروكش كند. محمدرضا شريفي‌نيا بسيار بي‌ادعاتر از آني بود كه تصورش را مي‌كرديم. نه مثل نقش‌هايي كه آب زيركاه به تمام معنا نشان مي‌داد و نه مرد قدرت‌‌طلبي كه به گواه شايعات سردسته مافياي سينماي ايران است؛ ساده بود و صميمي؛ راحت و بي‌دغدغه. آنقدر كه از او پرسيدم چرا به شما مي‌گويند مافياي سينماي ايران. بدون اينكه اخمي روي صورتش بنشيند جواب تك‌تك سؤال‌هاي‌مان را داد. با اعتمادبه‌نفس بالايي كه البته قابل‌پيش‌بيني بود از خود و توانايي‌هايش دفاع كرد. مردي كه با نقش وليد در سريال امام‌علي(ع) به شهرت رسيد، چندين و چند ستاره تحويل سينماي ايران داد كه از همه آنها راضي است. گذشته را كه نگاه مي‌‌‌كنيم شريفي‌‌نيا بوده. حالا هم كه هست و از قرار در‌ آينده هم با همين قدرت و توانايي خواهد بود. اگر مي‌خواهيد از مردي كه اين روزها بيشتر از ساير هم‌صنفانش به سينما و تلويزيون ايران مسلط شده و معمولا در كارهاي اسم و رسم‌دار دستي بر آتش دارد بيشتر بدانيد، اين گپ ويژه را از دست ندهيد. صحبت‌‌هاي شريفي‌نيا درباره همه چيز خواندني است.

 

حمله به سـلطان سـلیمان  درنمایشگاه کتـاب آمـد!

از قديم گفته اند جلوي ضرر را از هرجا بگيري منفعت است. وزارت ارشاد با همين رويکرد به جريان توزيع کتاب​هاي «حريم سلطان» و «عشق ممنوع» در نمايشگاه ورود کرد و...  در خیلی از کتابخانه‌های قدیمی پدر و مادرهای ما کتابی هست به نام سلیمان خان قانونی و شاه طهماسب. کتابی که وقتی ترجمه‌های ذبیح‌ا... منصوری رایج بود، به همراه سینوهه و کنت‌مونت کریستو، یکی از ترجمه‌های پرطرفدار و پرفروش او بود و به چاپ چهارم هم رسید اما کسانی که این کتاب را خواندند نمی‌دانستند سال‌ها بعد کشور ترکیه سريالی درباره این شاه مشهور دولت عثمانی خواهد ساخت که کتاب‌های دیگری از زندگی او منتشر شود. البته کتاب سلیمان خان قانونی و شاه طهماسب ربط زیادی به سريال ندارد اما کتاب «حریم سلطان» که امسال در نمایشگاه تهران درباره زندگی سلطان سلیمان رونمایی شد کاملا منطبق بر سريال است و در مدت کوتاهی به همراه کتاب «عشق ممنوع» از نمایشگاه کتاب جمع‌آوری شد.

سريال‌ها روی کاغذ

نمایشگاه کتاب امسال در روزهای اول مهمان پدیده جالبی بود. توزیع دو کتاب «عشق ممنوع» و «حریم سلطان» که بر اساس آنها دو سريال پرطرفدار از یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان خارج از ایران پخش می‌شود، تعجب زیادی را برانگیخت. پخش سريال «عشق ممنوع» از شبکه ماهواره‌ای به پایان رسیده و سريال «عصر پرشکوه» که در ایران به «حریم سلطان» معروف است همچنان در حال پخش است. هر دوی این سريال‌ها در این مدت خبرساز بوده‌اند و حتی در آذرماه سال گذشته تعدادی از دوبلورهای سريال حریم سلطان بازداشت شدند و از نیمه سريال به بعد کار دوبله را افراد دیگری انجام داده‌اند. با وجود تمام این حاشیه‌ها چاپ و توزیع دو کتاب با موضوع این سريال‌ها در نمایشگاه کتاب بسیار عجیب بود.

کتاب حریم سلطان وجود ندارد

کتاب «عشق ممنوعه» رمان قدیمی و بسیار معروفی در ترکیه است. این کتاب نوشته خالد ضیا اوشاقلی گیل، از نویسندگان مشهور ترکیه است که برای اولین‌بار در سال 1899 و 1900 به صورت پاورقی در مجله فنون ثروت منتشر شد و بعد در سال 1900 به صورت یک کتاب درآمد و بارها تجدید چاپ شد. کتاب عشق ممنوع که در نمایشگاه امسال توزیع شد ترجمه همین رمان است. این کتاب داستان دختری را روایت می‌کند که عاشق مردی پیر و پسرخوانده اوست اما کتاب حریم سلطان نویسنده مشخصی ندارد و معلوم نیست منبع این کتاب چه بوده است و اصلا کتاب ترجمه است یا تالیف. در واقع کتابی به نام حریم سلطان در ترکیه وجود ندارد و نویسنده این سريال گروهی از فیلمنامه‌نويسان ترک بوده‌اند که با توجه به مستندات تاریخی سريال را نوشته‌اند. این کتاب درباره زندگی سلیمان اول، سلطان عثمانی و ماجراهای زنان اوست.

جلوی ضرر را زودتر بگیرید

انتشار این دو کتاب بار اول نبود که به گوش مسئولان می‌رسید. روز دوم نمایشگاه محمد اللهیاری، معاون امور نمایشگاهی نمایشگاه کتاب در جمع خبرنگاران گفت از توزیع این دو کتاب در نمایشگاه اطلاع ندارد. چند ساعت بعد از دستور جمع‌آوری کتاب‌ها از سوی وزیر ارشاد، مجید حمیدزاده، رئیس کمیته ارزشیابی کتاب گفت هر دوی این کتاب‌ها با رعایت تمام ضوابط انتشار کتاب صورت گرفته است و عرضه آنها در نمایشگاه از نظر من بلامانع است. حمیدزاده گفت در مورد این دو کتاب برخوردی با ناشر نخواهد شد و این کتاب‌ها می‌توانند در نمایشگاه عرضه شوند. حمیدزاده بعد از آن توضیحی درباره تفاوت سینما و ادبیات داد و گفت در حوزه کتاب، طبق ضوابط ارزیابی کتاب‌ها، این دو کتاب مشکلی نداشته و مجوز انتشار گرفته‌اند. او درباره اظهارات وزیر ارشاد گفت: احتمال اشتباه در کار، در میزان اندک وجود دارد. هر زمانی متوجه خطا شویم باید خطا را اصلاح کنیم و جلوی آن را خواهیم گرفت. جلوی ضرر را از هر جایی بگیریم منفعت است.

مسئولان کوتاهی کرده‌اند

روز سوم نمایشگاه محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور در نمایشگاه و با سؤال خبرنگاران از توزیع این دو کتاب خبردار شد و بلافاصله دستور پیگیری و جمع‌آوری این دو کتاب را صادر کرد. محمد حسینی گفت ما گروهی برای نظارت بر کتاب‌ها داریم. اگر این دو کتاب مجوز چاپ نداشته باشند و در نمایشگاه عرضه شوند، با ناشر آن برخورد می‌شود ولی اگر مجوز داشته باشند ماجرا متفاوت می‌شود. اگر این کتاب‌ها مجوز نشر گرفته باشند و با مجوز ارشاد در حال عرضه در نمایشگاه باشند، یعنی قبلا در بررسی کتاب‌ها از سوی مسئولان کوتاهی صورت گرفته است. پس از آن وزیر ارشاد گفت من به دوستان تذکر می‌دهم که درباره توزیع این آثار بررسی لازم را داشته باشند.

(انسان دوست دارد چیزی را که او را از آن منع می‌کنید، ببیند) خیلی از موارد در جامعه ما منع است. ما به خیلی از مسائلی که مشکل آدم‌ها و جوان‌های ماست، نمی‌پردازیم و به هر دلیلی آنها را طرح نمی‌کنیم. با اينكه می‌شود در مورد هر کدام از این دلیل‌ها یکی‌یکی حرف زد، به همین دليل آدم‌ها دوست دارند در مورد همه معضلات جامعه بدانند و وقتی که از زبان خود ما طرح نمی‌شود، به زبان بیگانه پناه می‌برند و می‌نشینند آنها را می‌بینند

 

چه بسازیم که  مخاطب بپسندد؟

فکر نمی‌کنم ما موظف باشیم  چپ و راست در جامعه سریال بسازيم! من فکر می‌کنم یکی از مشکلاتی که الان در جامعه‌مان داریم نبود برنامه‌های تفریحی است. در خارج از کشور و ماهواره‌ها می‌بینید یکسری مسابقه‌ها انجام می‌دهند که برای آنها خیلی زحمت می‌کشند. كارهاي هيجان‌انگيز مي‌سازند. مثلا 6 نفر می‌آورند برای یک مسابقه و بین این 6 نفر کارهای خیلی سخت و عجیب به وجود می‌آورند. کارهایی که دیدن‌شان برای ما خیلی جذاب است و توانایی‌های خیلی بالایی می‌خواهد تا شما به آن مرز برسید.  اما در مملکت ما کارهای تفریحی به این شکل ساخته نمي‌شود. مثلا همین برنامه‌های بهترین آواز، بهترین موسیقی و بهترین صدا! خب بله در یک بخش‌هایی مشکل داریم اما در بخش‌هاي ديگر که می‌توانیم این کار را انجام دهيم خب انجام دهیم! مثل انتخاب بهترين بازیگر و بهترين نقش. حالا ممکن است سیاست تلویزیون این نباشد. شما 500 تا از آدم‌های علاقه‌مند به بازیگری را بیاورید بازی کنند، مردم درباره‌شان نظر بدهند، یکی یکی حذف شوند. با بازیگرها حرف بزنند و صحنه‌های مختلف فیلم‌ها را بازی کنند. همين کارهای تفریحی هستند که مي‌تواند تماشاگرها را جذب کند. نه به دلیل اینکه (این برنامه را جایگزین ماهواره کنیم) بلکه آذوقه را درست فراهم کنیم و به تماشاچی‌مان بدهیم. اوقات فراغت مخاطب‌مان را با برنامه‌هایی پر کنیم که برای‌شان جذاب است.

چرا سریال‌های ماهواره‌ای دیده می‌شوند؟

سریال‌های خارج از کشور هم به لحاظ شکل ظاهری و هم به لحاظ محتوا جذابیتی دارند  (و در آنها) مطالبی را مطرح می‌کنند که یک مقدار برای ما ممنوعه است. یک بخشی به‌خاطر حدیث الانسان حریص علی ما منع (انسان دوست دارد چیزی را که او را از آن منع می‌کنید، ببیند) خیلی از موارد در جامعه ما منع است. ما به خیلی از مسائلی که مشکل آدم‌ها و جوان‌های ماست، نمی‌پردازیم و به هر دلیلی آنها را طرح نمی‌کنیم. با اينكه می‌شود در مورد هر کدام از این دلیل‌ها یکی‌یکی حرف زد، به همین دليل آدم‌ها دوست دارند در مورد همه معضلات جامعه بدانند و وقتی که از زبان خود ما طرح نمی‌شود، به زبان بیگانه پناه می‌برند و می‌نشینند آنها را می‌بینند. اما اینکه سريال‌هاي آنها باعث می‌شود سریال‌های ما دیده نشود را قبول ندارم، به دليل اینکه هم تکرار آنها خیلی زیاد است و هم تکرار سریال‌های ما زیاد است.  به هرحال لازم است ببینیم چه چیزهایی موردتوجه  آدم‌های ما قرار می‌گیرد یا دشمن با  چه شیوه‌ای جامعه ما را هدف قرار داده است و دارد روی خانواده‌ها و جوان‌های ما کار می‌کند.  وقتی جسم کسی ناتوان باشد و به غذا احتیاج داشته باشد باید برود غذا تهیه کند. اگر شما به او غذای مناسب و مطلوب بدهید، می‌خورد. اگر ندهید بالاخره از یک جایی پیدا می‌کند. همه هم که مقید به یکسری اعتقادات و اصول نیستند. به هر حال بعضی‌ها در این مسیر قرار می‌گیرند و در حقیقت ذهن و فکرشان براساس همان چیزی می‌شود که برای‌شان نقشه کشیده شده است. مشکل ما از آنجاست که این کار را نمی‌کنیم. اصلا شما الان تمام ماهواره‌ها را ببندید ولی وقتی طرف از سریالی که  به او می‌دهید خوشش نیاید و دوستش نداشته باشد، نگاه نمی‌کند! قطع می‌کند! از بیرون سی‌دی‌ می‌خرد و می‌نشیند فیلم یا شو می‌بیند. هجوم ماهواره‌ها در جامعه ما اخیرا خیلی زیاد شده و هر کدام دارند تلاش می‌کنند با هر شیوه‌ای یک قشر را جذب کنند.

هدیه تهرانی از کجا آمد؟

خیلی چهره‌های جدیدی داشته‌ایم که با شیوه‌ها و بحث‌های مختلف وارد این عرصه شده‌اند. خانم هدیه تهرانی به‌عنوان کسی که یکباره وارد این عرصه شد، آقای پارسا پیروزفر همین‌طور، خانم لیلا حاتمی که یکی، دو تا کار در دوره نوجوانی و پیش خانواده‌اش انجام داده بود ولی بعد جذب شد. خود آقای ابوالفضل پورعرب. بازیگرانی که به این شکل و با معرفی وارد این عرصه شدند.  یکسری هم بچه‌های تئاتر بودند که این موقعیت را داشتند تا جذب سینما شوند و به‌عنوان یک چهره مطرح شوند. خیلی‌ها را از تئاتر معرفی و وارد سینما کردیم. آمدند و خیلی هم موفق بودند. می‌دانید که بحث سینما و تئاتر و تلویزیون متفاوت است. بعضی‌ها اصلا به درد سینما نمی‌خورند همان‌طور که بعضی از سینمایی‌ها اصلا به درد تئاتر نمی‌خورند یا بعضی‌ها که اصلا به درد تلویزیون نمی‌خورند. هر کدام ویژگی‌هایی دارند که خیلی ریز و دقیق هستند. تهیه‌کننده‌های بخش‌های خصوصی و دولتی باید بپذیرند که از چهره‌های جدید استفاده کنند تا بتوانیم این کشتی که آرام آرام به گل می‌نشیند را به حرکت دربیاوریم.

مشکلات دخترم خانوادگی نیست

من وبلاگ مهراوه را می‌خوانم. همیشه خیلی چیزهای جالبی می‌نویسد. یک بار نوشته بود خیلی دلم گرفته بود. خیلی گریه کردم. رفتم پیش بابا حالم خوب شد. می‌خواهم درمورد مسئولیت پدری بپرسم. شما خودتان را از بیرون چطور پدری می‌بینید؟

این را باید از مهراوه بپرسید که چه اتفاقی افتاد که حالش خوب شد. به هر حال کسی که در یک سن و سالی است، می‌آید پیش کسی که حداقل 20 سال، 25 سال از خودش بزرگ‌تر است. یک دوره‌ای را طی کرده. مشکلات سن ما مشکلات تئاتر و حجم کار زياد است. من همه این مشکلات را پشت‌سر گذاشته‌ام و می‌توانم وقتی می‌نشینیم با هم حرف می‌زنیم و صحبت می‌کنیم به او آرامش بدهم. گیری که مهراوه دارد گیر کاری است، خانوادگي نیست. به دلیل اینکه موقعیت خانواده با موقعیت بیرون متفاوت است. در خانواده نمی‌تواند هیچ وقت ناراحت باشد یا گیری پیدا کند. مسائل کاری و مشکلاتی که در حرفه ما وجود دارد معمولا آدم‌ها را آزرده می‌کند. می‌شود با بحث و صحبت و حرف آرامشی برای طرف مقابل ایجاد کنی.  به دليل ارتباط خیلی زیادی که در زندگی‌ام با کتاب داشته‌ام این موقعیت به مهراوه و بچه‌ها هم انتقال پیدا کرده است.

پدر و مادر برای بچه‌ها مثل کتاب هستند

بله، یک بازیگر باید به تمام علوم مسلط باشد.  باید همه شیوه‌ها، ذهنیت‌ها، سبک‌ها و نگاه‌ها را بشناسد. به دليل اینکه باید در جایگاه همه آدم‌ها قرار بگیرد. باید به همان میزان که  می‌خواهی در جایگاه این آدم‌ها قرار بگیری اطلاع داشته باشی. این به حرفه ما کمک می‌کند. به شما انرژی می‌دهد و شما را به کار مسلط‌ می‌کند. وقتی این را به جوان‌ترها انتقال داده باشی آرام آرام با آن انس می‌گیرند و با همان بیان و همان تجربه‌ای که در یک کتاب هست، می‌آیند در کنار این ماجرا قرار می‌گیرند. وقتی شما یک کتاب را می‌خوانید یک زندگی را از ابتدا تا پایانش طی می‌کنید. یعنی انگار یک بار زندگی کرده‌اید. کتاب بعدی یک زندگی دیگر است.  اگر می‌خواهی بدانی وارد فلان کار كه مي‌شوی چه اتفاقی می‌افتد با خواندن کتابی که آن شخصیت در آن است، می‌بینی قهرمان داستان با چه احساساتی برخورد کرد و چه رفتاری داشت و چه سیاستی را درپیش گرفت. وقتی مطالعه کرده باشی، می‌توانی درمورد زندگی‌های مختلف حرف بزنی، نظر بدهی و در حقیقت یک خرده راهگشا باشی و باعث آرامش طرف شوی. یادم می‌آید در دوران دانشجویی‌ام کتاب جنگ و صلح را شروع کردم. باید این فضا را در خانه و خانواده‌ات به بچه‌هایت بدهی. در حقیقت پدر و مادر باید برای بچه‌ها مثل یک کتاب باشند.

وقتی افسرده‌ام کتاب‌هایم را تمیز می‌کنم

خودم هر وقت دلم خیلی می‌گیرد یا افسرده می‌شوم یا حوصله ندارم، می‌روم کتاب‌هایم را مي‌خوانم و تمیز می‌کنم. وقتی کتاب‌هایم را تمیز می‌کنم، کتاب‌ها را درمی‌آورم صفحه‌های‌شان را باز  و نگاه می‌کنم.  گاهی وقت‌ها می‌بینی همین طور 3 ساعت ایستاده‌ام! چون بدون آنكه متوجه باشم چند ساعت است كه می‌خوانم و جلو می‌روم. یکدفعه  می‌بینم 3، 4 ساعت از وقتم گذشته و ذهن و روحم تغییر می‌کند. از شاملو دو تا شعر خوانده‌ام، کدکنی را دیده‌ام، بهمنی را دیده‌ام، دو تا رمان را برداشته‌ام و ورق زده‌ام. اصلا وقتی ورق می‌زنم لذت می‌برم و حس و حال خوبی پیدا می‌کنم. به نظرم آدم‌ها باید برای بچه‌های‌شان پر از تجربه و مطلب و حرف باشند که وقتی بچه کنار پدرش می‌آید و می‌خواهد با او حرف بزند آنقدر برایش حرف داشته باشی که انگار آب سردی روی این شرایطی که برایش به وجود آمده، ريخته شده و او آرام شود. حالا چه گریه کرده باشد چه خیلی شاد باشد در هر دو صورت زیاد فرقی نمی‌کند. (مي‌خندد)

مهراوه وسواس دارد

هر نقشی یک کلید دارد. وقتي آن کلید را پیدا کنی با دوربین راحتی. بعد پیرامون آن را هم می‌سنجیم که الان این فیلم  چه تاثیری دارد. چه موقع قرار است پخش شود. خود مهراوه خیلی روی نقش‌هایی که کار می‌کند، حساس است. به سادگی نقش انتخاب نمی‌کند و سر هر کاری هم به سادگی نمی‌رود. به‌دليل مسائل مالی یا اینکه در کاری باشد و بازی کند به هیچ عنوان فیلمی را انتخاب نمی‌کند. حتما باید آن کار به او انرژی بدهد و آن را دوست داشته باشد و حس کند کاری که دارد انجام مي‌دهد یک تاثیر مثبتی دارد.
گروه و کارگردان و فضایی که دارد در آن کار می‌کند برایش مهم است و در مورد اینها با هم بحث و صحبت می‌کنیم.

ملیکا دنبال خودش می‌گردد

ملیکا غیر از بحث بازیگری کار نقاشی و ماسک‌سازی و کارهای دیگری هم دارد یک خرده خودش را مشغول‌تر از مهراوه می‌داند. ملیکا بیشتر دارد نقش‌های مختلف را تجربه می‌کند تا ببیند در کدام بخش می‌تواند ثمربخش باشد. نقش‌های کمیک کار می‌کند، نقش آدم‌های معمولی را بازی می‌کند تا ببیند در کدام بخش به نتیجه می‌رسد. تکلیف مهراوه در بازیگری با خودش روشن‌تر از ملیکاست.

از بازيگري متنفرم

من 12-10 كتاب براي نوجوان‌ها چاپ كرده‌ام كه در زمان خودش پرفروش‌ترين كتاب بوده اما متاسفانه در حال حاضر درگير بازي در فيلم و سريال هستم. بازيگري كه بسيار از آن متنفرم! از روز اول هم به بازيگري علاقه نداشتم. براي آن خيلي انرژي گذاشتم اما واقعيت اين است كه هيچ‌وقت دوستش نداشتم. راستش را بخواهيد خيلي از نقش‌ها را دوست دارم بازي كنم اما آن را بازي نمي‌كنم. مثل نقش ديوانه. رويم نمي‌شود آن را بازي كنم. خيلي از نقش‌ها را دوست ندارم بازي كنم بهترين نقشي كه مي‌توانم قبول كنم نقش ميرزا رضايي است كه در كلاه پهلوي بازي مي‌كنم. ترجيح مي‌دادم هميشه فقط اين نقش‌ها را بازي كنم. آن نقش رياكاري كه بازي مي‌كنم را هم دوست دارم چون جامعه‌ ما پر است از اين جنس آدم‌ها. فكر مي‌كنم بازي در آن نقش وظيفه‌ام است. اگر نقش مرا در رسوايي ببينيد متوجه مي‌شويد با چه قدرتي آن را بازي كرده‌ام. چون چنين كاراكتري تا دل‌تان بخواهد در جامعه وجود دارد. نقش حاجي بازاري كه در دنيا بازي كردم نقش يك مرد ساده است كه كلك ندارد و به راحتي مرعوب يك دختر مي‌شود. ولي نقش رسوايي يك ناتوي به تمام معناست. بايد چنين نقش‌هايي ساخته شود كه مردم بدانند فقط از اين دست افراد ضربه مي‌خورند. تعداد دوروها خيلي زياد است طرف جلوي تو يك جور است پشتت جور ديگر اين دوروها هستند كه آدم‌ها را نابود مي‌‌كنند. به همين دليل نقش رياكارانه را دوست دارم بازي كنم. البته كاراكتر ديگري هم هست مرد زن داري كه دو، سه زن دارد آن نقش هم جذاب است. (مي‌خندد) در كل معتقدم بازيگري ديگر كار من نيست امثال سامان گوران بايد بيايند و بازي كنند.

این مافیا  که می گویی یعنی چی؟

آخه مافیا بازی یعنی چی؟ اینکه هر کسی می‌آید یک گروهی دارد؟ اگر اينطور باشد اتفاق خيلي خوبي افتاده است. واقعا باید دعا کنیم که در مملکت ما کار بر اساس گروه پیش برود. اما اصلا نمی‌توانیم با گروه کار کنیم. مشکل جامعه ما این است که گروه همیشه شکست می‌خورد. در کارهای فردی همه ما استاد هستیم! ولی دو نفر که کنار هم قرار می‌گیریم همه چیز به هم می‌ریزد.  در دنیا کارهای هنری با گروه اداره می‌شود مگر رشته هایی مثل نقاشی، مجسمه‌سازی  و خطاطی. ما واقعا در این کارهای انفرادی برنده‌ایم! در وزنه‌برداری و کشتی خوب هستیم ولی به محض اینکه به گروه می‌رسد نابود می‌شویم! در کار گروهی یا می‌خواهیم به هم ضربه بزنیم یا به هم اعتماد نداریم. اگر بتوانیم چنین گروه‌هایی جذب کنیم که برنده ایم. بینید حرفه ما، کاری نیست که بتوانید هر کسی را در آن چپاند! امکان ندارد و موفق هم نخواهید شد. مثلا شما مجری هستی. دو نفر را برمی‌داری و به عنوان مجری می‌آوری. وقتی طرف بلد نیست حرف بزند و شش تا تپق می زند آبرویت می‌رود و باید او را دور بیندازی!

 

مافیا هستم، چون قدرتمندم

بازيگرهايي هم هستند که به آنها می‌گویی 10تا کار بازی کرده‌ای و دیده نشده‌ای. حالا برو این کار را بازی کن ببین چه می‌شود.  خود بهرام رادان مدت‌ها بود كه می‌گفت یک چیزی کار کنیم. گفتم صبر کن. یک دفعه به سنتوری آمد. آن کار را با همه کارهای او مقایسه کنید. مثال دیگر علی مصفاست. شما او را با کارهاي قبلی‌اش، مثل همه دختران مقایسه کنید! به او گفتم بیا من کارت دارم. گفت چشم. باید مسیر را عوض مي‌كرد و باعث رشد جوان‌ترها می‌شد تا اتفاقي بيفتد چون مي‌دانستم مصفا استعدادش را دارد، خانواده‌اش درست است.  پشتوانه ادبیات و فرهنگ در این خانواده وجود دارد ولی به دلایلی به سمت دیگری رفته. شما این شرایط را ایجاد می‌کنی و او را به اوج مي‌رساني. این کار سخت و مشكلات زيادي دارد. اینکه یک نفر را بیاوری و او را به دیگران بقبولانی. باید قدرت داشته باشی، به این معنا که کاری که قبلا کرده‌ای نتیجه داده باشد. مافیا چيست؟ نگاهی است که تو به کسی داشته‌ای و آن آدم را معرفی کرده‌ای و جواب داده است. این می‌شود قدرت تو. مافیایی وجود ندارد. مورچه چه هست که کله‌پاچه‌اش باشد. مافيايي كه به من مي‌گويند یک قدرت معنوی و فرهنگی و فکری است که دارم. اما برای اینکه من را در جامعه خراب کنند، می‌آیند می‌گویند باند دارد!

از من تعریف می کنند ولی فحش   هم می دهند

شريفي نيا: اگر باند دارم چه کار می‌کنم در این باند؟ وقتی من می‌گویم این بازیگر نه، آن یکی بیاید، درست می‌گویم که نتیجه مي‌دهد. امین حیایی رفیق و دوست من است. آقای اميني و عباسی‌زاده در کارهای‌شان گفتند امین حیایی را برای آن نقش بیاور. گفتم امین حیایی خیلی خوب است. الان سر کار است می‌توانیم صبر کنیم تا بیاید. ولی الان که من یک آدم دیگر برای‌تان دارم! او از امین حیایی به من نزدیک‌تر كه نبود. همین آقای گوران. نه پسرخاله من است نه فامیل من. نه در ارتباط با ما کاری کرده. او را آوردم، قراردادش را هم بستم که  از همان روز اول پولش را بگیرد و کارش را انجام دهد. نه پولی داده نه چیزی. چرا؟ انتخابش كردم چون شایستگی داشت. من هم او را براساس شایستگی‌اش دیدم. حس کردم که می‌توان در بخش بازیگری از او استفاده شود. درست است که شومن است و ممکن است به کار او جور دیگری نگاه کنید یا بگویید کارش سخیف است. ولی من این‌جوری به او نگاه نکردم. به‌عنوان یک استعداد به او نگاه کردم، او را جذب کردم و به این کار آوردم. منظورم اين است اگر کارت را درست انجام بدهی، نگاهت درست باشد و آدم‌های درست و حرفه‌ای  را در این کار به پروژه‌ها معرفی کنی موردتوجه قرار می‌گیری. حتی دشمنان فحشت می‌دهند ولی می‌گویند شریفی‌نیا کارش درست است! دشمنم هم وقتی گیر می‌کند به من زنگ می‌زند. آنهایی که این حرف‌ها را می‌زنند متاسفانه (من را) نمی‌شناسند. ما خیلی از آدم‌ها را در سینما نمی‌شناسیم، نمی‌بینیم و اصلا با ما ارتباطی ندارند.

معلم کلاس اول دبستان بودم

من معلم بودم. کار تخصصی‌ام این بود که در کلاس اول دبستان درس بدهم. طرف (شاگردم) الان بهترین پزشک مملکت شده هنوز روز معلم را به من تبریک می‌گوید و احوالم را می‌پرسد. خیلی‌ها. شاید 70،60 نفر از شاگردانم تحصیلات‌شان تمام شده و موفق هستند. در عرصه هنر هم دست خیلی‌ها را برای اولین‌بار یا دومین‌بار در مسیر گرفته‌ایم و قدرشناس کار هستند. تماس می‌گیرند و احوالپرسی می‌کنند. یکسری هم نه. چون معمولا وقتی شما کسی را راهنمایی می‌کنید اگر نتیجه خوب باشد یادش می‌رود ولی به محض اینکه در چاله بیفتد می‌آید سراغ تو و می‌گوید برآن ذاتت لعنت که ما را در این مسیر انداختی. فكر مي‌كنم در همه شغل‌ها اين اتفاق وجود دارد.




ارسال توسط کاربر
تازه ترین محصول سینمایی دفتر هدایت فیلم با عنوان «آتیش بازی» این روزها در مرحله فیلمبرداری قرار دارد. این فیلم دومین تجربه کارگردانی بهمن گودرزی بعد از «شیش و بش» است.

به گزارش حدیدنیوز، تاکنون حدودا چهل درصد از فیلمبرداری این کار انجام شده است و پیش بینی می شود که تا اواخر بهار کار فیلمبرداری ادامه داشته باشد. مدیریت فیلمبرداری این کار برعهده مرتضی غفوری بوده و شاهین یارمحمدی هم همزمان با فیلمبرداری کار تدوین را انجام می دهد.



بهمن گودرزی کارگردان این فیلم در گفتگو با شبکه ایران از این مساله سخن گفته که ترجیح می دهد فیلمبرداری کار به به اتمام برسد و فیلم پروانه نمایش بگیرد تا بعد از آن و با مشورت با برادران شایسته تهیه کننده فیلم درباره زمان اکران فیلم تصمیم گیری شود.





در خلاصه داستان فیلم آمده است : «قدیمی یا میگن طرف اینقدر شیر داغ خورده دهنشو سوزونده ،موقعی که میخواد دوغ بخوره فوتش میکنه . حالا این شده حکایت ادم های آتیش بازی یا اینقدر تخته گاز میرن که یاتاقان میزنه یا اینقدر احتیاط رو رعایت میکنن که از اونور بوم میفتن.»

امین حیایی و الناز شاکردوست بازیگران اصلی این فیلم بوده و شقایق دهقان ، سحر قریشی، میرطاهر مظلومی و عزت الله مهرآوران از دیگر بازیگرانی هستند که در این کار حضور دارند.





لیست کامل عوامل این کار به شرح زیر است:

نویسنده : آرش قادری/ کارگردان: بهمن گودرزی/ تهیه کننده : مرتضی شایسته /مدیر فیلمبرداری : مرتضی غفوری/ صدابردار: بابک اردلان/ مدیر تولید: محمد شایسته / طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف/ طراح گریم: ایمان امیدواری/ تدوین : شاهین یارمحمدی/ دستیار کارگردان و برنامه ریز: علی نوابی / منشی صحنه: بهناز تاجیک/عکس: سیدسجاد سلیمانی/بازیگران: امین حیایی، الناز شاکردوست، شقایق دهقان ، سحر قریشی، میرطاهر مظلومی و عزت الله مهرآوران.




ارسال توسط کاربر
آخرین مطالب

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 53 صفحه بعد