به گزارش «تابناک»، آغاز دولت محمود احمدینژاد با تغییر رویکرد بسیاری از اشخاص همراه بود و یکی از این اشخاص مسعود ده نمکی روزنامه نگار بود که نشریات را به کنار گذاشت و دوربین به دست گرفت. او البته نخستین بار در اواخر دولت دوم خاتمی با ساخت مستند جنجالی «فقر و فحشا» وارد این فضا شد، ولی فعالیت حرفهای فیلم سازی را سال ۸۵ و ۸۶ با تولید نخستین فیلم سینماییاش آغاز کرد.
بنا بر این گزارش، نوع فیلمسازی ده نمکی بیش از آن که فنی باشد، غریزی بود و او که بدون دانش آکادمیک و با تکیه بر تجارب محدود و خواندههایش وارد این عرصه شده بود، نخستین بار با تکیه بر داستانی اقتباسی از خاطرات دفاع مقدس به ساخت «اخراجیها» پرداخت؛ کمدی درباره جنگ که آزمونی بزرگ برایش به شمار میرفت و میتوانست پایاندهنده راه برای او یا دستگک شروع ناامیدکنندهای باشد و ده نمکی را در همراه اشخاصی قرار دهد که بودجههای کلان از دولتهای نهم و دهم دریافت کردهاند، ولی فیلمهایشان شکستی به تمام معنا بوده است.

«اخراجیها» با فروشی چندین میلیاردی، ده نمکی را برای استمرار راهش امیدوارتر ساخت و او شروع به ساخت «اخراجیها ۲» و «اخراجیها ۳» کرد که «اخراجیها ۲» با میلیاردها تومان فروش به پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران مبدل شد و در این کش و قوس حتی سخن از ساخت «اخراجیها ۴» به میان آمده بود؛ اما ده نمکی ترجیح داد در نقطهای به این کمدی پایان دهد و سراغ فضای جدیتری برود و این گونه بود که با «رسوایی» گره خورد.
«رسوایی» به عنوان یک ملودرام انتقادی، آزمون دیگری به شمار میرفت و دهنمکی برای جذب مخاطبی که به خاطر خندیدن حاضر به پرداخت هزینه بلیت فیلمهای پیشین را داده بود، نیازمند یک محتوای خاص بود؛ بنابراین، داستان روحانی را به تصویر کشید که در معرض اتهام رابطه نامشروع با دختری بدکاره قرار میگیرد. نقش روحانی به اکبر عبدی بازیگر ثابت سه فیلم پیشین دهنمکی و نقش دختر بدکاره به الناز شاکردوست رسید که با آرایش خاص مقابل دوربین دهنمکی حاضر شده بود.
تردیدها درباره میزان فروش آخرین ساخته ده نمکی اما تنها تا اکران فیلم در کاخ جشنواره سی و یکم پابرجا بود و زمانی که این فیلم یکی از پنج سانس بسیار شلوغ جشنواره را از آن خود کرد و سالن برج میلاد در آستانه انفجار بود و البته سالن کنفرانس نیز پس از نمایش فیلم شرایط مشابهی را داشت، مشخص شد بلیت آقای کارگردان یک بار دیگر هم برده و باید چشم انتظار فروشی چندمیلیاردی برای این فیلم بود و این اتفاق در چند هفته اخیر رخ داد و فروش فیلم ده نمکی از مرز سه میلیارد تومان هم گذشت که در فضای کنونی سینمای ایران یک برد است.

«رسوایی» به شکل محسوسی از کیفیت فنی بالاتری نسبت به سه گانه پیشین ده نمکی برخوردار بود و به ظاهر کارگردان که در حال فراگیری سینما از ابراهیم حاتمی کیاست و در زمینه دانش فیلم سازیاش تعصبی ندارد، در تلاش است تا آثار بعدیاش از استانداردهای فنی و هنری کافی برخوردار باشد و نقطه ضعف همه فیلمهایش رفع شود که تا اندازهای در این زمینه موفق بوده؛ هرچند فیلمهای او همچنان با اشکالات فرمی و محتوایی جدی همراه است.
با وجود این، شاید بتوان چنین تعبیر کرد که نقطه ضعف اصلی آثار ده نمکی پیش از داستان و در مرحله نگارش فیلمنامه است و ای کاش او، نوشتن فیلمنامه را به یک چهره متخصص در این حوزه میسپرد و تنها در بعد فیلم سازی در پی تکامل خود بود تا شاهد ساخت آثار پرکشش تری از سوی بیننده بودیم و اندکی از شعارزدگی این اثر کاهش مییافت. با همه این نقدها، نمیتوان فیلم ده نمکی را فاقد جذابیتهای دراماتیک متصور شد که اگر چنین فضایی حاکم بود، این فیلم فاقد جنبه کمیک در گیشه شکست میخورد.
با همه اینها، پرسشی که پس از فروش چشمگیر آخرین فیلم مسعود ده نمکی برای مخاطبان عامتر پیش آمده، این است که چگونه آثار این کارگردان با هر محتوایی به فروشهای نجومی دست مییابد و در باشگاهها میلیاردیها قرار میگیرد؟ برای پاسخ به این پرسش نخست میبایست سراغ این مقوله مهم رفت که اکران در ایران همچون دیگر کشورها واجد قواعدی است که در صورت عدم همراهی با این قواعد، فیلم در گیشه شکست میخورد، هرچند از کیفیت فنی بالایی برخوردار بوده و لشکری از ستارههای سینما را در خود جای داده باشد.

بنابراین میتوان با نوع اکران، شمار سالنهای اختصاص یافته به فیلمها، به ویژه در شهرستانها که در بسیاری نقاط تک سالن هستند و خواسته یا ناخواسته تنها فیلم اکران شده را میبینند، به اکران جهت داد و در فروش فیلمها اثرگذار بود. ده نمکی در واقع در زمینه اکران، یکی از حرفهایترین کارگردانهاست و قواعد «صنعت سینما» را پیش از قواعد «هنر سینما» فرا گرفته و همین نکته یکی از مهمترین درسهایی است که به شدت در بقای یک فیلمساز مؤثر است.

موضوع مهم دیگری که در فروش یک اثر مؤثر است، سوژه انتخابی و امکان گرفتن مجوز ساخت و اکران اثر مورد نظر است. بيگمان ده نمکی شامه خوبی دارد و میداند چگونه با سادهترین نمادهای اجتماعی و دیالوگهای نه چندان پیچیده، مخاطب عام را جذب فیلمهایش کند و هیچ گاه برای منتقد و مخاطب خاص ـ حداقل تاکنون ـ نیز فیلم نساخته و چنین ادعایی نیز ندارد و اینکه یک کارگردان با خودش کنار آمده و تکلیفش را مشخص کرده باشد، رخداد مهمی است که برخی کارگردانان ایرانی با چندین برابر سابقه ده نمکی، هنوز به آن دست نیافتهاند و همچنان در حال تغییر موقعیت بوده و شاهد یک رویکرد تثبیت شده به عنوان زاویه نگاهشان نیستیم.
با این حال، ده نمکی از آزادی عمل بیشتری نسبت به بسیاری از کارگردانان برخوردار است و در واقع شاید همین «رسوایی» با امضای بسیاری از کارگردانان هیچ گاه مجوز ساخت نیز دریافت نمیکرد، چه رسد به مجوز اکران و این فیلم با وجود آنکه توسط ده نمکی ساخته شده و او در ماههای پیش از اکران با برگزاری چندین اکران خصوصی برای روحانیون و مسئولان به توجیه تصمیم سازان پرداخت، همچنان در قم اکران نشد؛ این یعنی اگر یک کارگردان دیگر میساخت، احتمالاً اتفاقاتی شبیه آنچه برای اکرانهای نوروزی ۹۱ رخ داد، برایش به وقوع میپیوست. البته ده نمکی چنین اتفاقی را بیش از آنکه مدیون آزادی عمل اختصاصیاش بداند، مرهون شجاعتش خوانده که در جشنواره نیز بر آن تأکید ورزید.
فروش بالای چهارمین فیلم ده نمکی، او را در ریسک تغییر ژانر مصممتر ساخته و احتمالاً اثر بعدی او نیز یک ملودرام خواهد بود؛ آزمونی دشوارتر برای آقای کارگردان، به ویژه اگر دولت یازدهم همچون دولتهای نهم و دهم سر سازگاری و دوستی با آقای کارگردان را نداشته باشد و شرایط پیچیدهتری بر فضای اکران حاکم شود؛ اما او دستکم تا این جای کار، توانسته مخالفانش را به تسلیم وادارد و البته همچنان با خوشبینی درباره آینده سخن میگوید، هرچند وقتی در پاسخ به اینکه چرا در این فیلم این میزان گفتار گنجانده شده، عنوان کرد: «چون گفتم شاید فیلم آخرم باشد».

به گزارش فارس، فیلم سینمایی «رسوایی» جدیدترین ساخته مسعود ده نمکی که مورد اقبال مخاطبان قرار گرفته است هنوز نتوانسته درسالن های سینمای قم به نمایش درآید. این درحالی است که مسئولین سینمایی کشور اعلام کردند که فیلم مشکلی برای نمایش در شهرستان ها ندارد.شنیده ها حاکی از آن است که فیلم برای گروهی از روحانیون شهر قم به نمایش درآمده است و احتمالا نمایش فیلم در این شهرستان پس از سپری شدن ایام سوگواری شهادت حضرت زهرا (س) خواهد بود و در هفته جاری تعداد سالن های نمایش فیلم در شهرستان ها افزایش خواهد یافت.
فروش فیلم سینمایی «رسوایی» به مرز سه میلیارد تومان نزدیک شد. فروش فیلم در شهرستان ها به مرز 1 میلیارد و 300صد میلیون تومان و در تهران به مرز یک میلیارد و 600 تومان رسیده که احتمالا تا روز شنبه با ادامه اقبال گسترده مخاطبین فروش فیلم از مرز سه میلیارد خواهد گذشت. اقبال تماشاگران درحالی است که «رسوایی» برخلاف سه گانه «اخراجی ها» کمتر از تبلیغات تلویزیونی و میدانی بهره مند شده است.

سعید جابری انصاری در گفتوگو با فارس، در خصوص اخبار منتشر شده در برخی از رسانهها در خصوص عرضه کپی غیر مجاز دو فیلم سینمایی «رسوایی» و «حوض نقاشی» در پایتخت گفت: در ایام نوروز ماموران ستاد حمایت و صیانت از محصولات فرهنگی و هنری با همکاری نیروی انتظامی عملیات گستردهای را در دو استان مازندران و تهران و مناطق غربی استان تهران انجام دادند که هیچگونه گزارشی مبنی بر مشاهده عرضه لوح فشرده این دو فیلم به صوت غیرمجاز نداشتهایم.
وی افزود: اگر هم چنین موضوعی صحت داشته باشد که بنده آنرا را رد میکنم، معلول یکسری علتهایی است که یک گروه کارشناسی برای آن باید تشکیل شود که تهیهکننده و سرمایهگذار باید از عاملان آن شکایت کنند و ما هم به عنوان ستاد حمایت و صیانت از محصولات فرهنگی و هنری تلاش خودمان را میکنیم که با کسانی اقدام به چنین تخلفاتی میکنند،قاطعانه برخورد کنیم.
او در خاتمه اظهار داشت:تمام تلاش ما صیانت از آثار هنرمندان است و ستاد در سال جدید نیز با همکاری نیروی انتظامی تمام تلاش خود را خواهند کرد، البته با توجه به سازوکاری که خود تهیهکنندگان با نصب دوربینهای مدار بسته انجام دادهاند، عرضه کپی غیرمجاز محصولات روی پرده کاهش زیادی داشته است هرچند که برخی متخلفان با وجود اینکه سینماداران در سالنهای خود دوربین مدار بسته گذاشتهاند اما بازهم از حسن اعتماد سوء استفاده میکنند و باید با افرادیکه در این کار نقش دارند برخورد قاطعانه شود.

به گزارش «بانی فیلم»، فروش روز پنجشنبه اين فيلم فقط 70 ميليون تومان بود تا در تهران اين فيلم يك و نيم ميلياردي شود. با احتساب گيشه 35 ميليوني «رسوايي» در روز چهارشنبه مجموع گيشه اين فيلم يك ميليارد و 554 ميليون تومان شود. به تعداد سينماهاي فيلم«رسوايي» 3 سالن اضافه شده است تا اين فيلم 28 سالن در اختيار داشته باشد. «حوض نقاشي» چهارشنبه و پنجشنبه به ترتيب 22 و 41 ميليون تومان فروش داشت. فيلم مازيار ميري كه 20 سالن در اختيار دارد تاكنون 861 ميليون تومان فروخته است. «تهران 1500» رقيب «حوض نقاشي» در جدول اكران طي دو روز 57 ميليون تومان فروخت. اين فيلم با در اختيار داشتن 25 سالن بعد از 23 روز به مجموع فروش 834 ميليون تومان رسيده است. فروش روز پنجشنبه اين فيلم 37 ميليون تومان بود. «قاعده تصادف» با اضافه شدن سينما فرهنگ به جمع سالنهايش، 10 سينما در اختيار دارد. اين فيلم روز چهارشنبه 5/6 و پنجشنبه 8 ميليون تومان فروخت. فيلم بهنام بهزادي درحاليكه وارد هفته سوم نمايشاش شده 177 ميليون تومان فروخته است. «رژيم طلايي» نيز طي دو روز حدود 22 ميليون تومان فروش داشت. فيلم رضا سبحاني كه همچنان گروه قدس را در اختيار دارد بعد از 23 روز 273 ميليون فروخته است.
خبرگزاری فارس: الناز شاکردوست با اشاره به دوری یک ساله خود از سینما و حضور دوباره با فیلم سینمایی «رسوایی»، گفت: اگر تا آخر عمر هم کار نکنم، نمیگذارم به عنوان یک ابزار از من استفاده شود.

به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، «الناز شاکردوست» بازیگر جوانی است که در طول سالهای فعالیتش در سینما خیلی زود جای خود را در میان بازیگران حرفهای و مطرح باز کرد. شاکردوست متولد 1363 است و با بازی در فیلم «گل یخ» به کارگردانی کیومرث پوراحمد وارد دنیای سینما شد و تا به حال در فیلمهایی چون مجردها، بیوفا، دو خواهر، از ما بهترون، چراغ قرمز و ... ایفای نقش کرده است. این بازیگر سینما یک سالی است که از سینما دوری گزیده است. دلایلی برای این دوری دارد که مهمترین آن استفاده ابزاری سینما از زن است. حالا پس از یک سال تصمیم گرفته به سینما برگردد، آن هم با بازی در فیلم مسعود دهنمکی که تمایلی به خواندن فیلمنامه او هم نداشته است. او در این گفتوگو حرفهای جالبی زده، از تغییر نگرشش نسبت به دهنمکی و اینکه فکر میکرده او انسان دگمی است تا اینکه حالا فکر میکند نقشی درونش متولد شده است. مشروح گفتوگوی فارس با این بازیگر سینما در ادامه میآید: الناز شاکردوست در نمایی از «رسوایی» * در ابتدا در مورد نقش خود و چگونگی ورودتان به این پروژه و اولین همکاری با آقای دهنمکی برای ما بگویید؟ نقش من در «رسوایی» نقش دختری است که با وجود همه فقرها، نداریها و حسرتهای زندگیاش، تن به گناه نمیدهد. این دختر، دختری است که همه حامیهای زندگیاش را از دست داده، پدرش فوت کرده، مادری علیل دارد که حتی قدرت تکلم ندارد و یک برادر کوچک که مسئولیت زندگی و هزینه تحصیل آن برعهده این دختر است. از لحاظ اجتماعی هم حمایت نمیشود و جامعه از چنین آدمهایی حمایتی نمیکند و این دختر میخواهد روی پای خودش بایستد. برعکس حواشی که ایجاد شد و عکسهایی که میبینند که این دختر با روسری قرمز و کفش پاشنهبلند قرمز است، دختر قصه ما دختر بیاعتقاد و بیایمانی نیست. دختری است که از دل خانوادهای آمده است که ریشههای کاملاً مذهبی دارد. دختری ایرانی با یک خانواده کاملاً ایرانی و مسلمان. این دختر آنقدر با خدای خودش رفیق است که با آن قهر کرده است، فکر میکند که خدا صدایش را نمیشنود. دخترهای جامعه ما، دخترهای جنوب تهران، وقتی از کنار ماشینهای چند صدمیلیونی گذر میکنند و نان شب ندارند، آن لحظه است که بغض کرده و فکر میکنند که خدا آنها را نمیبیند و صدای آنها را نمیشنود. اینها در فیلم آقای دهنمکی آمده و حرف اینها را به گوش همه و مسئولان رسانده است. شاید به همین دلیل است از الان که هنوز فیلم آماده نشده شروع به حاشیهسازی کردند. با وجود فیلمهای کافیشاپی قطعا با «رسوایی» مشکل پیدا میکنند اینقدر فیلمهای کافیشاپی ساخته شده، فیلمهای عشق و عاشقی که وقتی میآییم و یک معضل را بررسی میکنیم، آن وقت مسلم است که همه با یک چنین سوژهای مشکل پیدا میکنند، چون این حقیقت جامعه ماست. این دختر با خدای خودش قهر کرده است و آمدن روحانی در زندگی وی مثل یک فرشتهای میماند که برای آشتی دادن وی با خدا وساطت و منجیگری میکند و این همان رسالت فیلم «رسوایی» است. به آدمهایی که نقاب نمیزنند، احترام میگذارم * فکر میکنید این نقش و قصه چه میزان برای مخاطب قابل باور باشد؟ - 100 درصد تاثیرگذار است. شاید به خاطر همین است که آدمی مثل مسعود دهنمکی، آدمی با اعتقاد، آدمی که برخلاف خیلیها که ما همهمان با آنها کار کردیم، آنها که همه یک نقابی زدند به اسم دین و ایمان تا بتوانند کارشان را پیش ببرند و در واقع چیز دیگری هستند، این آدم فردی است که هر اعتقادی داشته یا نداشته ایستادگی کرده و هیچ وقت شعار نداده است. خودش بوده است و من به آدمهای اینچنینی که نقاب ندارند، احترام میگذارم. هر چه بودند خودشان بودند. و چنین آدمی، مثل آقای دهنمکی، سر کردن روسری قرمز، پوشیدن کفشهای قرمز و تیپ امروزی به اصطلاح نادرست این شخصیت را به همین دلیل میپذیرد. اینکه شما میپرسید باورپذیر است یا خیر، بله همینطور است. در راستای اینکه بیننده واقعاً بتواند با این شخصیت همذاتپنداری کند و آن دختر بگوید این هم که مثل من لباس میپوشد، این هم که مثل من آرایش میکند، این هم که یک دختر کاملاً قرتیه و اگر این دختر در انتهای قصه ایمان بیاورد، قبول میکند. این دختر باور میکند که در یکی از دیالوگهای فیلم میگوید «ما انگار زیر پونز نقشه دنیاییم، انگار که خدا هیچ وقت نه ما رو میبینه نه صدای ما رو میشنوه»، بنابراین بیننده میتواند کاملاً همذاتپنداری کند و پا به پای شخصیت پیش برود. ما رسالتمان را انجام دادیم. قضیه، قضیه آشتی کردن جوانهای ما با خدایشان است و من فکر میکنم کاملاً باورپذیر است چرا که این شخصیت کاملاً امروزی است. * با توجه به حضور آقای عبدی در نقش روحانی و موضوع فیلم، با وجود اینکه هنوز فیلم تمام نشده است، یک سری حواشی برای فیلم به وجود آمده است، در حالی که هنوز کسی فیلم را ندیده است. به نظر شما این حواشی از کجا سرچشمه میگیرد؟ - من فکر میکنم بعضیها تعریف درستی از واژه نقد ندارند. صرفاً تیزی قلمشان را به سمت سوژه میگیرند و به خود بدون داشتن هیچ آگاهی، اجازه قضاوت کردن میدهند، این گناه است! این درست نیست. ما باید از فیلم اینچینی حمایت کنیم. فیلمی که در شرایطی فوقالعاده سخت ساخته میشود. در شرایطی که مخاطب با سینما قهر کرده و یک آدمی میآید و با ساختن فیلمی مخاطبان را با سینما آشتی میدهد، ما باید از آن حمایت کنیم. من منتقد، من مخاطب، چرا باید حاشیهسازی کنم؟ چرا باید اجازه قضاوت کردن را به خودم دهم. شاکردوست میگوید وقتی خبر عقد قراردادش با پروژه «رسوایی آمد، همه فکر میکردند شایعه است هیچکس باور نمیکرد با دهنمکی کار کنم * این منتقدها، عمدتا منتقدهای سینمایی نیستند. یا نگاه سیاسیشان با آقای دهنمکی نمیخواند یا به نظرم بهخاطر اینکه شما آمدید و با شخصی مثل آقای دهنمکی همکاری کردید، عصبی شدند و شروع کردند به حاشیهسازی... - من بعد از یک سال دوری از سینما با آقای دهنمکی همکاری کردم؛ به خاطر اینکه من دختری با یک سری ایدئولوژیها در زندگی هستم. وقتی خبر عقد قرارداد من با این پروژه آمد، من تئاتر شهر بودم، بچهها و همکلاسیهای دانشگاهیام هیچ کدام باور نمیکردند، فکر میکردند شایعه است. یعنی باور نمیکردند که من بیایم با آقای دهنمکی که پیش از این کاملاً مخالف عقاید من بود، همکاری کنم. اول گفتم فیلمنامه دهنمکی را نمیخوانم البته من پیش از این، این تفکر را داشتم. حتی وقتی من با ایشان همکاری کردم واقعاً در ذهنها نمیگنجید. اولین باری که یکی از دوستان بازیگرم، این فیلمنامه را به من پیشنهاد داد، گفتم من این فیلمنامه را نمیخوانم. * بعد چه اتفاقی افتاد؟ در ابتدا نخواندم. شب موقع خواب، وسوسه شدم گفتم حالا بگذار به عنوان یک داستان بخوانم. چیزی را از دست نمیدهم. فیلمنامه را که خواندم واقعاً متحول شدم. دیدگاههای خودم اول همه زیر سؤال رفت. من به عنوان یک بازیگر همیشه آرزوی بازی در چنین نقشی را داشتم و با خودم گفتم مجوز چنین فیلمنامهای را شاید صرفاً شخصی مثل مسعود دهنمکی بتواند بگیرد. تصور میکردم دهنمکی آدم دگمی است! اولین جلسهای هم که با ایشان گذاشتم، مخالفتهای شخصیام را با گفتم. من تصور میکردم که خیلی آدم دگمی است! شاید هر آدمی به جز آقای دهنمکی بود، نمیپذیرفت و میگفت من میخواهم صرفاً یک فیلمی بسازم، تو نشد شخص دیگری. اما این آدم پای حضور من در این فیلم ایستاد، برایش مهم بود «الناز شاکردوست» به عنوان بازیگر نقش اولش بازی کند. شاید هر کس دیگری بود صرفاً میخواست، فیلمی بسازد و فروشی کند، اما این آدم تحقیق کرده بود و برایش مهم بود. امروز که من دارم با شما مصاحبه میکنم فکر میکنم آقای دهنمکی واقعاً دلش آیینه خورشید است. این مرد، یک انسان به تمام معناست. آدمی است که سینما را میشناسد، نیامده که صرفاً یک فیلمی بسازد و دنبال شهرت و فروش این حرفها نیست. این آدم آمده است که شاید رسالتی که قبلاً در جنگ و جبهه به آن عمل کرده را تمام کند. میخواهد برای نسل ما بجنگد. به عنوان یک دختر از این نسل، من اعتقاد دارم که جنگ هنوز تمام نشده است، جنگ هنوز در نسل من هم جریان دارد و این آدم، آمده با ساختن این فیلم یک رسالتی را تمام کند. شاکردوست میگوید انتخاب اکبر عبدی برای نقش روحانی فیلم، کاملا زیرکانه و هوشمندانه بوده است بازی اکبر عبدی در نقش روحانی موجب میشود تماشاگر، روحانی را دوست داشته باشد * در این فیلم، این مباحث را میبینیم؟ بله، کاملاً میبینیم. ما در این فیلم میبینیم روحانیهایی هستند که از نوراند، از شیشهاند. واقعاً آدمهایی هستند از طرف خود خدا هستند و دنبال منافع شخصیشان نیستند. واقعاً آدمهایی اینچنینی هنوز هستند. انتخاب اکبر عبدی برای روحانی فیلم، کاملاً زیرکانه و هوشمندانه بود، چرا که اکبر عبدی اسطوره بازیگری ایران است و آنقدر محبوب است که با بازی کردن در این نقش باعث میشود تماشاگر، روحانی فیلم را دوست داشته باشد؛ یعنی به شخصیت روحانی علاقهمند شود. شاید بسیاری از آقایان بودند که خیلی دوست داشتند در این فیلم نقش روحانی را بازی کنند نه نقشهای دیگر را. اگر این نقش را بازی میکردند، فیلم به هدف اصلیاش نزدیک نمیشد با برنامه میخواهند سینما را تعطیل کنند * در مورد یک سال دوری از سینما حرف زدید. دلیل این مسئله چه بود؟ بعضی وقتها کار نکردن به بازیگر کمک بیشتری میکند، تا اینکه در هر فیلمی کار کند. شرایط سینمای ما شرایط خوبی نیست. سینمای ایران، سینمای ورشکستهای است. انگار این برنامه برای آن در نظر گرفته شده و میخواهند که تعطیلش کنند. حتی خیلی از برنامههایی که به اسم سینما، الان از تلویزیون پخش میشود، نیامدهاند که به سینما کمک کنند؛ آمدهاند با بازگو کردن یک سری از مسائل، قداست سینما را از بین ببرد. من خیلی مخالفم. شاید دلیل گفتوگو نکردنم با این شبکه و این برنامه -که فوقالعاده هم پرطرفدار شده- همین باشد، امیدوارم این اتفاق نیفتد. «رسوایی» میتواند به پابرجا بودن سینما کمک کند * این موضوع به مدیریت سینما برمیگردد یا سینماگران و یا یک جریان خاص؟ - من کوچکتر از آن هستم که بخواهم راجع به این قضیه اظهارنظر کنم، اما من به عنوان دختری که در این سینما متولد شده است. به عنوان کسی که از 18 سالگی با فیلم «گل یخ» آقای پوراحمد شکل اصلیام را در سینما پیدا کردم، فکر میکنم تمامی این جریانها از پیش تعیین شده است و یک برنامه بلندمدتی است که خیلی زود دارند به آن نزدیک میشوند و ساختن فیلمهای اینچنینی مثل «رسوایی» میتواند کمک کند به این سینما برای پابرجا بودن و ادامه داشتن. * اخیراً آقای انتظامی در مصاحبهای گفتند با این فیلمنامههای ضعیف، خجالت میکشم بازی کنم و آقای پرستویی هم بعد از آن در مصاحبهای گفتند اگر آقای انتظامی خجالت میکشد بازی کند، من باید بمیرم. آیا سناریوهای ضعیف هم در دوری شما از سینما موثر بوده است؟ - این دلیل خیلی مهمی است. هر بازیگری با حضورش در یک فیلم، صرفاً نمیآید دیالوگ بگوید و برود بلکه با آن نقش زندگی میکند، به سینما و بازیگری نگاه متفاوتی دارد و کاملاً مهم است. بله، سناریوهای ما این قدر تکراری شده و به قول آقای عبدی همه دنبال فیلمنامهای هستند که جواب خود را در اکران پس داده باشد و نمیآیند کار جدیدی بیاورند. انتظار ذهن مردم و مخاطب هم به همین نسبت کم شده است و شاید یکی از دلایل سینما نرفتن مردم هم همین باشد. نگاه به زن در سینما به عنوان زن دوم است یک نکته دیگر که دوست داشتم به عنوان یک بازیگر زن بگویم، این است که فیلمنامهها به نسبت ضعیف بودنشان، فیلمنامههای مردانهای هستند. هیچ وقت برای زنها و با محوریت زنها فیلمنامهای نوشته نمیشود و نگاههای سطحی به وجود مقدس یک زن وجود دارد. صرفاً نگاه به زن، به عنوان زن دوم است. صرفاً داستان یک حاجی است که میخواهد زنی را به عنوان زن دوم، عقد موقت کند. این قدر نگاهها به این موجود چیپ و سطح پایین است که من تأسف میخورم. علت اصلی کار نکردن من این بود که منتظر بودم فیلمنامهای مثل «رسوایی»، زن را با ابعاد حقیقیاش نشان دهد. زن موجود مقدسی است، قداست دارد و باید حرمتش را نگه داشت. ما زنهای بزرگی در تاریخ داشتیم، مثل خانم فاطمه زهرا (س). زنهای بزرگی واقعاً وجود داشتند و باید ابعاد انسانی آنها در نظر گرفته شود. علت اصلی دوری یکسالهام، استفاده ابزاری سینما از زن است زن موجود کوچکی نیست که نویسندهها و کارگردانان صرفاً به عنوان یک ابزار در فیلمشان استفاده کنند. رنگ و لعابی به صورتش بزنند و به عنوان یک وسیله - مثل یک نگاه کاملاً مبتذلی که بعضی از آقایان به زن دارند - در فیلم هم همانطور استفاده کنند. من در این فیلمها بازی نکردم. علت اصلی کار نکردن من، همین بود. اینکه من اجازه نمیدهم از من به عنوان یک ابزار برای فیلم ساختن استفاده شود. من به عنوان یک دختر، از طرف تمامی زنها و به نمایندگی از جانب آنها میخواهم در فیلمی حضور داشته باشم که به زن، به همه ابعاد یک زن احترام گذاشته شود. زن وسیله نیست. عدهای من را در دسته چشمرنگیها قرار میدهند * در فیلمهای قبلی که بازی کردید، چنین شرایطی وجود داشت؟ - من همیشه به این صحبتی که کردم اعتقاد داشتم و همیشه سعی کردم رعایت کنم. همه فیلمهای من را هم نگاه کنید هیچ وقت اجازه ندادم که غیر این باشد. حال، متأسفانه و ناخودآگاه همیشه یکسری از کسانی که نقاب دوست را دارند من را در دسته چشمرنگیها قرار میدهند. آنها که دشمن هستند یا هرچیز دیگری، من را در دسته چشمرنگیها، قرار میدهند. حالا من خودم هم بیایم و به اینها کمک کنم؟ نه اینطوری نمیشود. کارهایی کردم که ثابت کنم میخواهم بازیگر باشم و بازیگر بمانم بنابراین من هیچ وقت در فیلمهایم این کار را نکردم. من به خاطر اینکه این اتفاق در مورد من نیافتد و نگویند این جزو چشمرنگیهاست در فیلم «مجردها» و « چراغ قرمز» نقشهای متفاوتی را کار کردم؛ لنز مشکی گذاشتم، دندان مصنوعی گذاشتم، ابروهایم را پایین کشیدم. همه جوره خودم را شکستم تا بگویم من یک بازیگرم، من برای زیبایی و چهره و استفاده ابزاری نمیآیم کار کنم. چندین بار خودم را شکستم تا برادری خودم را ثابت کنم و بگویم که میخواهم بازیگر باشم و بازیگر بمانم. تا آخر عمر هم کار نکنم، نمیگذارم بهعنوان یک ابزار از من استفاده کنند این یک سال که کار نکردم که هیچ، اگر تا آخر عمرم هم هیچکاری نکنم نمیگذارم به عنوان یک ابزار از من استفاده کنند. هیچوقت. * در کار رسوایی چقدر با آقای دهنمکی در دیالوگها همفکری داشتید؟ وقتی خط فکری تو به عنوان یک بازیگر با کارگردانت یکی باشد، آن وقت بر سر دیالوگگویی که حالا یک واو جابهجا شود یا نشود، کمتر به مشکل برمیخوری. بداههگویی به آن صورت وجود نداشت، چون فیلمنامه آنقدر چارچوب اصلیاش محکم بود که احتیاجی به این کار نبود. اما اینچنین هم نبود که من صرفاً دیالوگ را بگویم. چون من شخصیتها و دختران اینچنینی را به خوبی میشناسم و این باعث شد آقای دهنمکی کاملاً اعتماد داشته باشد که من بتوانم این نقش را زندگی کنم نه صرفاً بازی. * فیلمهای قبلی آقای دهنمکی را دیده بودید؟ اخراجیها؟ - فیلم جنگیه؟ من فیلم جنگی دوست ندارم. هدف «رسوایی» فروش نیست * با توجه به اینکه کارهای قبلی آقای دهنمکی در قالب طنز بوده و مخاطب زیادی داشته و «رسوایی» کاری جدی است، فکر میکنید با حضور شما و آقای عبدی و اسم آقای دهنمکی این فیلم بتواند مخاطب را به سینماها بکشاند؟ من از روز اول که برای این کار صحبت کردم میدانستم هدف فیلم «رسوایی» فروش بالا نیست. ما حرف و رسالتمان چیز دیگری است. این فیلم، فیلمی کاملاً عرفانی است. ما میخواهیم جوانها با دیدن این فیلم با خدای خود آشتی کنند. این فیلم آنقدر دلی ساخته شده است، اینقدر نیتش پاک بوده که ایمان دارم فروش بالایی خواهد داشت. قیصری در هیبت یک زن * این فیلمنامه روی خودتان هم تأثیر گذاشته است؟ شخصیت الناز شاکردوست به عنوان بازیگر در این فیلم، واقعاً یک نوع قیصری است که در هیبت یک زن، در دوره جدید به سینما وارد شده است و اینقدر این شخصیت، شخصیت بزرگی است که با وجود کوچک شدن و خرد شدنش توسط جامعه، با وجود تمام فقر و بدبختی برای این آدم، من احساس میکنم آدم بزرگی است. من فکر کنم که هرگز نقش افسانه در درون من نمیمیرد. من از این به بعد با افسانه زندگی میکنم، حتی بعد از تمام شدن این فیلم. شاکردوست میگوید نقشی در درونش متولد شده و نیاز به زمان دارد تا نقش دیگری را قبول کند * از کارهای آینده و نقشهای آیندهتان بگویید؟ - اخلاق بدی که من دارم این است که در زمان بازی یک نقش، مخصوصاً نقشی که خیلی دوستش دارم، هیچ فیلمنامه دیگری نمیخوانم، چون دلم نمیخواهد در کارم تأثیر بگذارد. حتی فکرم منحرف شود. برای همین فیلمنامه جدیدی نخواندم اما فیلمنامههای جدیدی گرفتم و همه را گذاشتم برای بعد از پایان این فیلم، تا ببینم وضعیت آنها به چه صورتی است. ولی فعلاً احتیاج به استراحت دارم، احساس میکنم خستهام. نقشی در درون من متولد شده است و حالا حالاها احتیاج به زمان دارم تا من بتوانم نقش دیگری را بپذیرم. ------------------------------- گفتوگو: حمید یادروج -------------------------------
در این بین همزمان با اکران سراسری فیلم رسوایی در 60 سینمای کشور با خبر شدیم که اکران این فیلم عرفانی – اجتماعی در سینماهای قم با ملاحظات برخی از مسئولین روبرو گردیده و تا کنون مجوز اکران این فیلم به سینماهای قم داده نشده است.
پیگیری های خبرنگار پایگاه 598 از دست اندرکاران سینماهای قم حکایت از ممانعت برخی از مسئولین در ارائه مجوز اکران این فیلم در سینماهای قم به بهانه حساسیت زا بودن این فیلم را دارد.

بنابر اعلام پخش کننده فیلم رسوایی، فروش این اثر تاکنون از رقم 1میلیارد و 200 میلیون متعلق به تهران و 800 میلیون مربوط به فروش شهرستان گذشته است.
لازم به ذکر است که رسوایی چهارمین ساخته بلند سینمایی مسعود ده نمکی به شمار میآید که داستان یک روحانی عارف و زاهد را به تصویر میکشد وده نمکی در این فیلم سعی کرده روحانیت و معضلات اجتماعی را به نقد بکشد و تصویری زیبا از بندگی صحیح خداوند به نمایش در آورد.
امیر مسعود خواننده جوان موسیقی پاپ با همراهی مریم حیدرزاده ترانه سرای بنام، قطعه ای با عنوان «روزای بی عسل» و به یاد مرحوم عسل بدیعی تولید و منتشر کرد.
ترانه سرا و آهنگساز این قطعه مریم حیدرزاده است و امیر مسعود هم خوانندگی و تنظیم قطعه «روزای بی عسل» را برعهده داشته است.
در ادامه می توانید این قطعه شنیدنی را با اجازه صاحب اثر دانلود نمایید.
منبع: موسیقی ایرانیان
بسیار کم شمارند ستاره هایی که به رشته اصلی هنری خود اکتفا کرده باشند و دستی در بیزینس های دیگر نبرده باشند. دنیای شهرت در کنار مشکلات و سختی های شناخته شدن و کمی دور شدن از زندگی عادی امتیازهایی هم دارد؛ برای نمونه اگر صاحب نام و مشهور باشید و به ویژه اگر سوپر استار یا هنرمند باشید و سپس تصمیم به شروع تجارت یا کار در هر رشته ای بگیرید، شهرت حتما در پیشبرد بهتر کار و البته رونق گرفتن آن تاثیر چشم گیری دارد و حتی می توان گفت شهرت پله ای است برای موفقیت در هر رشته تجاری؛ از ساخت صنایع دستی تا افتتاح شرکت ساختمانی، پرداختن به کارهای دیگر، بازیگران را از نظر مالی کمی بی نیاز می کند و می تواند به آنها این اطمینان را بدهد که در آینده و بعد از پایان عصر طلایی خود پشتوانه مالی و درآمد قابل اتکایی داشته باشند. این امر در سراسر دنیا رواج دارد و خیلی از سوپراستارهای هالیوودی و بالیوودی هم در کنار بازیگری به شغل های دیگری هم می پردازند. در این شماره به کسب و کار تعدادی از بازیگران و هنرمندان ایرانی و شغل دومی که دارند، پرداخته ایم.
۱- محمدرضا گلزار
محمدرضا گلزار، سوپراستاری است که هر خبری در مورد او جنجالی می شود و همه تصویر او را به عنوان مدل روی بیلبوردها دیده اند. این بازیگر تنها به مدل بودن اکتفا نکرده است؛ او کلوپ زیبایی ویژه مردان تاسیس کرده و البته ظاهرا به کار تولید پوشاک هم مشغول است و برندی اختصاصی برای خود دارد. او قبل از اینکه ایران را ترک کند، مربی اسکی بود و سرپرست گروه موسیقی «ریزار» هم هست. او به تازگی یک سالن سولار هم افتتاح نموده است.
۲- بهرام رادان 3- تهمینه میلانی ۴- رضا کیانیان ۵- مهتاب کرامتی ۶- امین تارخ ۷- رضا عطاران ۸- نگار جواهریان ۹- پوریا پورسرخ ۱۰- لاله اسکندری
بهرام رادان، پسر چشم آبی سینمای ایران، بازیگری که روزی شاگرد گمنام یکی از آموزشگاه های بازیگری بود و با پیمان معادی کارشان را با هم آغاز کردند، این روزها موقعیت خود را در سینما اثبات کرده است. او صاحب کافی شاپی به نام «ویونا» هم بود که البته به تازگی امتیازش را واگذار کرد. این کافه دو شعبه در دو خیابان معروف شمال تهران داشت که شعباتی هم در نقاطی از شهرهای شمالی دارد. در این کافه ها روی هیچ میزی جاسیگاری نیست و بزرگ نوشته شده است: «کشیدن سیگار دراین مکان ممنوع است.»
تهمینه میلانی، کارگردان بنام ایرانی فارغ التحصیل معماری است و در کنار کارگردانی سینما، به کار معماری داخلی مشغول است. دفتر او در یکی از گرانقیمت ترین خیابان های پایتخت، مقابل دفتر یکی از مطرح ترین آرشیتکت های ایرانی قرار دارد. او به همراه همسرش، محمد نیک بین که تهیه کننده است، در این شرکت مشغول به کار می باشند.
رضا کیانیان، علاوه بر بازیگری، نویسندگی، عکاسی و مجسمه سازی هم می کند. مجسمه های چوبی و عکس هایش در نمایشگاه های گوناگونی به نمایش درآمده اند.
مهتاب کرامتی، بازیگر و سفیر حسن نیت یونیسف در ایران هم صاحب مزونی در شهرکی در غرب تهران است. او ۱۲ سال است در این مزون به کار تولید انبوه لباس مشغول است و برای یکی از برندهای معروف، لباس طراحی و تولید می کند.
امین تارخ، بازیگر صاحبنام ایرانی، صاحب آموزشگاه بازیگری است؛ این آموزشگاه با توجه به سروصدایی که میان جوانان علاقه مند به بازیگری به پا کرده، درآمد سرشاری را نصیب تارخ می کند.
رضا عطاران، بازیگر و کارگردان طنز مطرح و کاربلد ایرانی، یک آتلیه عکاسی با نام خانوادگی اش در خیابانی در شمال تهران دارد.
نگار جواهریان، بازیگر جوان و سرشار از استعداد این روزهای سینمای ایران، سابقه روزنامه نگاری هم دارد. او مدتی در یکی از مجلات، تحلیل بازیگری می نوشت و نمایشنامه «خیانت» با تجرمه او و تینوش نظم جورانشرنی در قالب مجموعه «دور تا دور دنیا» منتشر کرده است.
پوریا پورسرخ، بازیگر سینما و تلویزیون، دکترای فیزیولوژی گیاهی دارد و در کنار بازیگری به کار طراحی فضای سبز و ترجمه مقاله برای مجله های علمی نیز مشغول می باشد.
لاله اسکندری که نقاشی دیواری و کاشی کاری وی را در تقاطع بزرگراه شهید همت و ستاری همه دیده ایم، به کارهای هنری و صنایع دستی مشغول است. روزبه اسکندری، برادر لاله اسکندری و مدیرعامل شرکت اجراکننده طرح ها است. نقاشی دیواری لاله اسکندری در دو فاز در بزرگراه شهید همت، تقاطع بزرگراه شهید ستاری قرار دارد.
۱۱- نیوشا ضیغمی
نیوشا ضیغمی، بازیگر سینما هم دارای موسسه زیبایی است. او در این مرکز با همکاری پزشکان به بانوان خدمات زیبایی ارائه می دهد. موسسه او در یکی از گرانترین خیابان های تهران است.
گردآوری: بکس ایران
محمد ابوالحسنی تهیهکننده «تهران ۱۵۰۰» با اعلام دلیل حذف نام مهران مدیری در تبلیغات تلویزیونی این فیلم، از تعداد کم سینماهای در اختیار این فیلم به نسبت «رسوایی» و «حوض نقاشی» گلهمند شد…
از ممنوع التصویری تا فروش «قهوه تلخ» و تولید یک سریال/
بازگشت مهران مدیری به تلویزیون
سینماپرس-گروه تلویزیون/ با نزدیک شدن به روزهای پایانی ضبط سریال ویدئویی «ویلای من» مهران مدیری قصد دارد طرح جدیدی را برای ساخت در شبکه سه آماده کند تا طنزپرداز قدیمی تلویزیون بعد از سال ها قهر از رسانه ملی تابستان امسال به خانه اصلی اش برگردد.
به گزارش خبرنگار سینماپرس این روزها تلویزیون سیاست دوگانه ای را در قبال برخی از همکاران سابق خود پیش گرفته است. مهران مدیری از یک سو در تیزرهای فیلم تهران 1500 ممنوع التصویر می شود از سوی دیگر در نظرسنجی های برنامه «سین مثل سریال» در رتبه های نخستین قرار می گیرد و به فینال این برنامه که ظاهرا با رای مردم سر و کار دارد می رسد. حالا بعد از این همه اتفاقات پیرامون حضور و عدم حضور او در تلویزیون اخبار مختلفی پیرامون فعالیت های مجدد وی در رسانه ملی به گوش می رسد.
مهران مدیری که آخرین حضورش در تلویزیون به سریال «مرد دو هزار چهره» باز می گردد این روزها بیش از گذشته رابطه اش با مدیران تلویزیون نرم تر شده است. او که چند سالی است به واسطه حضور در شبکه نمایش خانگی و ساخت سریال های «قهوه تلخ» و «ویلای من» میانه شکرآب شده ای با مدیران تلویزیون دارد، پس از آنکه در بیرون از تلویزیون با شکست مواجه شد؛ این روزها مجددا به فکر بازگشت به تلویزیون است.
اتفاقی که اگرچه در سال های گذشته در حد زمزمه باقی ماند اما در سال جدید با تصمیم جدی مدیران تلویزیون برای پربیننده کردن باکس های راکد خود رنگ و بوی جدی تری به خود گرفته است.
مدیری که این روزها مشغول ضبط سریال ویدئویی «ویلای من» است قرار است بعد از اتمام کار روی طرحی که مدت ها قبل توسط خشایار الوند و امیرمهدی ژوله نوشته شده است متمرکز شود تا آن را برای بعد از ایام ماه رمضان برای پخش از تلویزیون آماده کند.
مدیران شبکه سه البته توافقات اولیه را با مدیری انجام داده اند تا این بار او بدون برادران آقاگلیان و در مقام تهیه کننده و کارگردان سریال جدیدی را برای تلویزیون تولید کند.
به گزارش سینما پرس همچنین با توافقی که با مدیری شده است قرار است تمامی قسمت های سریال «قهوه تلخ» برای پخش از شبکه های آی فیلم و تماشا خریداری شود تا پس از چهار سال قهر میان مدیری و مدیران تلویزیون آب رفته به جوی بازگردد.
منتقد سینما و تلویزیون:
«کلاه قرمزی» دچار تکرار نشد/ «پایتخت 2» نسبت به سری قبل ضعفهای اساسی داشت
سینماپرس-گروه تلویزیون/ طهماسب صلح جو منتقد سینما و تلویزیون در خصوص مجموعه های نمایشی نوروز گفت: «کلاه قرمزی» با گذشت بیست و چند سال هنوز هم به عنوان پدیده تلویزیونی مطرح است اما «پایتخت 2» نسبت به سری قبل دارای ضعفهای اساسی داشت.
طهماسب صلح جو منتقد سینما و تلویزیون در گفتگو با خبرنگار تلویزیون سینماپرس در ارزیابی سریال های نوروزی شبکه های مختلف سیما گفت: در ایام تعطیلات نوروز فرصت برای تماشای همه سریال های تلویزیونی را پیدا نکردم و به اعتقاد من بهتر است شبکه های مختلف به جای اینکه همه به سریال سازی و رقابت آثار نمایشی بپردازند به تولید برنامه های جذاب دیگر به جای سریال روی بیاورند.
وی ادامه داد: در ایام و مناسبت هایی همچون نوروز و ماه رمضان که همه شبکه های تلویزیون سریال پخش می کنند برخی از این آثار به خوبی دیده نمی شود و مخاطب سریالی را انتخاب می کند که از نظرش در دید اول جذاب به نظر بیاید به همین جهت به اعتقاد من بهتر است همه شبکه ها در این ایام سریال پخش نکنند.
صلح جو با اشاره به مجموعه «کلاه قرمزی» بیان کرد: از نظر من «کلاه قرمزی» در برنامه های تلویزیونی یک استثناست «کلاه قرمزی» موضوعی نیست که تازه و نو باشد و بیست و چند سال است که به عنوان پدیده تلویزیونی مطرح است اما همچنان جذاب است.
این منتقد سینما و تلویزیون اظهار داشت: سازندگان «کلاه قرمزی» در هر سری از تولیداتشان تلاش می کنند دچار تکرار نشوند که این کار را یا با اضافه کردن شخصیت ها و یا عروسک های جدید انجام می دهند و یا در اجرا و طرح موضوعاتشان ابتکار به خرج می دهند.
وی یادآور شد: «کلاه قرمزی» به عنوان یک نوستالژیک برای نسل گذشته دارای جذابیت های زیادی است علاوه بر آن تلاش شده به غیر از کودکان، نسل قدیم نیز درگیر جذابیت های این برنامه شوند.
صلح جو در خصوص مجموعه «پایتخت 2» بیان کرد: در سری دوم مجموعه «پایتخت» به دلیل اینکه کاراکترها و پرسوناژها با سری قبلی مشابه بود و شخصیت ها وارد ماجراهای جدیدی شده اند طبیعتا ناچار می شویم آن را با سری قبلی مقایسه کنیم که نتیجه این مقایسه نشان می دهد سری دوم نسبت به قبلی دارای ضعف های اساسی است.
وی در خصوص داستان «پایتخت 2» اظهار داشت: در سری اول مجموعه «پایتخت» ماجراها از درون هم شکل می گرفت و هر حادثه ای منجر به وقوع حادثه ای جدید می شد اما در سری دوم شاهد این اتفاق نبودیم. به طور مثال در قسمت های اول ماجراهایی که برای خروس اتفاق افتاد و یا ماجرای زنی که نقی را برای درس عبرت پسرش به خانه می برد وصله های ناجور داستان بودند و به خط اصلی آن ارتباطی نداشتند و خودشان می توانستند به عنوان داستان های مستق برای ساخت آثار نمایش باشند.
صلح جو در خصوص شخصیت های «ارسطو» و «نقی» بیان کرد: در پرداختن به این دو شخصیت نسبت به سری قبل تغییرات نامناسبی انجام شده بود سری قبل این دو نفر به عنوان شخصیت های روستایی ساده ای بودند که ساده انگاری های آنها منجر به رخ دادن برخی از رویدادها می شد اما در این سری مرز بین سادگی و بلاهت رعایت نشده بود و این دو نفر از نظر شخصیت پردازی دچار اشکال بودند.
[-] | اندازه متن | [+] |
جام گیشه؛
مسعود دهنمکی در خصوص فروش دو میلیاردی «رسوایی» در اکران نوروزی گفت: اینکه چرا مردم از فیلمی که مایههای عارفانه و ملو دارم دارد آن هم در حضور فیلمهای طنز اینچنین استقبال میکنند را باید کارشناسان پاسخ بدهند اما «رسوایی»فیلمی است که توانست برخی از مخاطبینی که به سینما نمیرفتند را به سالن سینما بیاورد.
پدر زندهیاد عسل بدیعی صبح امروز در مراسم تشییع پیكر دخترش گفت: با كاری كه عسل كرد حالا اعضای بدنش در وجود 7 نفر زنده است و من با این كار هفت فرزند دارم.
مراسم تشییع پیكر عسل بدیعی صبح امروز 18 فروردینماه مقابل تالار وحدت با حضور جمعی از هنرمندان و مردم برگزار شد.
در ابتدای این مراسم ستاره اسكندری بازیگر سینما و تئاتر با خواندن قطعه شعری گفت: هیچکدام از ما رفتن عسل را باور نداریم. با اینكه هر مرگ اشارتی است به حیاتی دیگر، اما دلم میخواست خانواده عسل و غزل خواهر او را امروز از نزدیك نمیدیدم. شاید باورتان نشود حرف كم میآورم. آرامش و صبر برای خانواده وی طلب می كنم. او با كاری كه كرد نشان داد كه چه روح بزرگی دارد. جای او همیشه بین ما خالی است ولی میدانیم كه او تا همیشه در كنار ما است.
در ادامه پدر زندهیاد عسل بدیعی افزود: سلام به این همه معرفت. من از همه شما كه امروز برای تسلی من و خانوادهام اینجا هستید تشكر میكنم. قدرت حرف زدن ندارم. دستهای همه شما را میبوسم. شما امروز برای تسلی خاطر من، شیرین (مادر عسل بدیعی)، غزل و رضای عزیز اینجا هستید. او 17 سال از عمر خود را در جمع هنرمندان گذراند. او در فیلم "بودن و نبودن" كار خود را در سینما آغاز كرد به تبع این بازی در چنین فیلمی روش انسانی اهدای عضو را پیشه كار خود قرار داد كه در صورت بروز حادثهای بتواند اعضای خود را هدیه كند. میدانید كه با مرگ عسل چه حادثهای بر ما رخ داده است اما اجزای بدن او امروز در وجود 7 بیمار نیازمند جای گرفته است و من حالا هفت فرزند دیگر دارم. این برای من افتخار است. روحش شاد و یادش گرامی.
در ادامه سیروس الوند گفت: امروز مجلس باشكوهی برگزار شده است. ما هم روزی می رویم اما نمی دانیم آیا چنین چهرههای داغداری برای ما هم می آیند یا خیر. سعادتی بود تا در فیلم "دستهای آلوده" با وی همكاری كنم.
وی افزود: من واقعاً از ته دلم می گویم عسل بدیعی سرشار از زندگی و دختری پاك، منظم و نجیب بود. او به واقع بوی خانواده میداد. این دختر عمر زیادی در سینما نكرد و تلویزیون او را ربود اما كارهای بدیعی برای همه ما خاطره به جای گذاشت. حالا عسل بدیعی در وجود دیگران تكثیر شده است.
در ادامه رضا داودنژاد كه با همسرش غزل بدیعی در مراسم حاضر شده بود، گفت: خیلی شرایط سختی است. اتفاقاتی را كه در این یك سال گذشته برای ما رخ داد تنها توانستیم با همراهی شما بگذرانیم. همدردی شما برای من در آن شرایط بیماری و حالا هم برای خانواده بدیعی تسلی بزرگی است.
وی ادامه داد: ما چند روز عجیبی را گذراندیم. جدا از تمام حاشیهها، با اتفاقات عجیبی در این چند روز روبرو شدیم. سه روز پیش آرام آرام از عسل بدیعی عزیز چیزهایی به دست ما رسید كه برای خود ما هم جالب بود. حتی ما برخی از یادداشتهای عسل بدیعی برای پدر و مادرش را هنوز نخواندهایم. او یك دفترچه یادداشت داشت كه روز اول فروردین در آن مطلبی نوشته بود. امروز من و غزل تصمیم گرفتیم آن را برای شما بخوانیم. البته من به زودی تصویر این یادداشت را كه با دستخط وی است در اختیار سایتها قرار میدهم.
غزل بدیعی در ادامه گفت: ممنون كه آمدید. كاش عسل هم امروز اینجا بود و میدید كه چه جمعیتی برای بدرقه او آمدهاند.
بدیعی در آخرین یادداشت بهجا مانده از او: میدانم امسال سال من است
در بخشی از این یادداشت كه توسط غزل بدیعی خوانده شد، آمده بود: سال 92 شد و در این گذر عمر چیزی قسمت همه ماست. حالا 36 سالم است، دهه 30 هم گذشت با سرعت مثل همه چیز همچون دهه 20. شش سال را در ركود بودم. حالا می توانم مسلط باشم. ضعف درونی ام رنگ باخته است. اشتباه زیاد كردهام. اشتباه زیاد دیدهام، اشتباه ارزش دادم و اشتباه بیارزش كردم اما مهر خدا خواست که هنوز سالمم، توانمندم، ریشه دارم، جوانم، زیبایم، پسری دارم، عشق و مهر، خانوادهای مثل گوهر ناب و دوستانی مثل برگ گل و دنیایی كه هر روزش واقعه است. حالا انرژی خفتهای دارم برای رسیدن به زندگی. تمام توانم امسال بر این است كه شگفتی بیافرینم، شگفتیای كه پسرم "جانیار" و خانوادهام به آن افتخار كنند. من می دانم امسال سال من است.
رضا داودنژاد در ادامه افزود: این یادداشت خود عسل بود كه قطعاً تصویر آن را منتشر خواهم كرد.
پسر عسل بدیعی: دلم برای مادرم تنگ میشود
جانیار عربنیا پسر عسل بدیعی در ادامه گفت: از مادرم تشكر می كنم به خاطر كارهایی كه برای من كرد. اگر او نبود من هم نبودم. او همه كار برای من كرد، حتی كارهایی را كه دوست نداشت. حالا از همه بیشتر دوستش دارم دلم برایش بیشتر تنگ می شود. میدانم خوشحال است و اگر قرار باشد برگردد، اینجا برایش مثل زندان است. می خواستم جلوی همه شما از او تشكر كنم و قول می دهم كاری كنم كه راضی باشد.
فریبرز عرب نیا در ادامه بیان كرد: سلام به همه شما و از حضورتان تشكر می كنم. به دلیل ازدحام زیاد شاید كسی حواسش نباشد بهتر است به كوچكترها و خانم ها توجه كنیم.
احمد میرعلایی مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی در پایان گفت: بهتر است كسانی كه اسم هنرمند را انتخاب می كنند به این نام وفادار باشند. عسل بدیعی از جمله این افراد بود من خاطرات خوب و حرفه ای با وی داشتم. ما در سریال "تا صبح" با هم همكار بودیم او روحیه حرفه ای داشت به دلیل اینكه باید كار را به پخش می رساندیم او در دو شیفت كار می كرد.
وی افزود: خیلی از هنرمندان می گویند ما باید امروز اینجا همدیگر را ببینیم این مهم نیست موضوعی كه اهمیت دارد این است كه همه ما بتوانیم در زندگی مان به خواسته هایمان برسیم. عسل بدیعی علاقمند بود اعضای بدن خود را در اختیار افراد نیازمند بگذارد او امروز به این خواسته خود رسیده است فرقی نمیكند كه آدم جوان بمیرد بلكه بهتر است كامل این دنیا را ترك كند. عسل بدیعی این گونه از بین ما رفت. من به نمایندگی از ریاست سازمان سینمایی، وزیر ارشاد و جامعه سینمایی به خانواده وی تسلیت می گویم. از همه مردم تشكر می كنم كه امروز اینجا در بین ما هستند و حتی كسانی كه می دانم از صبح در قطعه هنرمندان بهشت زهرا حضور پیدا كرده اند.
در پایان شاهرخ طاهریان مجری مراسم یادداشت عزتالله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما را به مناسبت درگذشت عسل بدیعی خواند و پیكر عسل بدیعی روی دستان مردم و علاقمندان به همراه خانواده وی به سمت قطعه هنرمندان بهشت زهرا تشییع شد.

به گزارش فارس، «گذشته»، آخرین ساخته اصغر فرهادی، کارگردان فیلم برنده اسکار «جدایی نادر از سیمین» است که پس از ماهها، اولین پوستر و تریلر آن منتشر شده است.این فیلم انتظار میرود که یکی از رقابتکنندگان جشنواره کن امسال برای رسیدن به جایزه نخل طلا باشد.تاریخ اکران پروژه سینمایی «گذشته » هنوز منتشر نشده و تریلر آن بدون زیر نویس انگلیسی و به زبان فرانسه است.در این فیلم بازیگرانی چون علی مصفا، برنیس بژو، بازیگر فیلم «هنرمند» و طاهر رحیم ایفای نقش کردهاند.«گذشته» داستان مرد ایرانی است که در پی اختلاف شدید با همسرش، تصمیم میگیرد که به ایران سفر کند ولی پس از بازگشت از ایران، متوجه میشود که همسرش با مرد غریبهای آشنا شده و با وجود دخترانش، او را به خانه آورده است.
فیلم «گذشته» قرار است 15 می (۲۵ اردیبهشت) در فرانسه اکران شود.

به گزارش خبرنگار «بانی فیلم»،در این مراسم که اقشار مختلف مردم و جامعه هنرمندان حضور گسترده ای داشتند ،مدیر عامل بنیاد سینمایی فارابی ،ستاره اسکندری ، سیروس الوند ، رضا داودنژاد ، فریبرز عرب نیا ، جانیار فرزند خردسال آن مرحومه و غزل بدیعی در خصوصیات عسل بدیعی صحبت هایی انجام دادند.
سید احمد میر علایی در این مراسم گفت: همه ما روزی باید برویم.اما خوش به سعادت کسی که وقتی اسم هنرمند و شغل هنرمند را برای خود انتخاب می کند به این اسم وفادار بماند و به این اسم تعهد داشته باشد. من افتخار همکاری با ااین بازیگر محترم را در سریال تا صبح داشتم و روحیه حرفه ای در کار را در خانم بدیعی بسیار دیدم. او ادامه داد: سن و سال در زندگی مهم نیست ، مهم این است که در حیاتمان چقدر بتوانیم به روحیه والا دست پیدا کنیم که خانم بدیعی به این روحیه والا دست پیدا کردند.
میر علایی به نیابت از وزیر فرهنگ و ارشاد و رییس سازمان سینمایی و جامعه سینمایی این در گذشت را به خانواده بدیعی تسلیت گفت.
ستاره اسکندری در این مراسم گفت:رفتن عسل بدیعی را باور نداریم. با اینکه مرگ اشارتی است به حیات دیگر ... امیدوارم خداوند به خانواده عسل آرامش و صبر عطا کند . روح عسل بسیار بزرگ است و او با کاری که کرد این را به ما ثابت کرد.
شاهرخ بدیعی پدر عسل در ادامه خطاب به حضار حاضر در این مراسم گفت: من سلام می کنم به این همه معرفت.من سلام می کنم به این همه وجود والا. من سلام می کنم به همه کسانی که برای تسلی ما امروز اینجا جمع شدند. من بر دستان شما مردم خوب بوسه می زنم.
او ادامه داد: عسل 17 سال از عمر 36 ساله خود را برای اعتلا سینمای ایران صرف کرد . کما اینکه با اولین حضورش در سینما با فیلم بودن و نبودن امروز عسل خودش را ثابت کرد و پیرو این عملش روحش انسانی شد.
پدر عسل بدیعی در پایان گفت: مرگ عسل برایم فاجعه ای بزرگ است اما از اینکه می بینم امروز اجزای بدن عسل در 7 انسان نیازمند قرار گرفته و می تپد خوشحالم و به آن افتخار می کنم.
در ادامه مراسم سیروس الوند چند بیت از اشعار مولانا را خواند و گفت: چه مجلس با شکوهی. من رشک می برم بر اینکه وقتی می روم اینقدر چهره اشک بار مرا بدرقه می کند.
او افزود: سعادتی بود برای من که در فیلم دست های آلوده با عسل بدیعی همکاری داشتم.از ته دلم می گویم و نه از روی رسم که در مراسم ترحیم می گویند که من با خانمی منظم ، پاک و سرشار از زندگی همکاری می کردم. از ابتدای آشنایی با عسل و پدرش شاهرخ می دانستم که با دختری که بوی خانواده می دهد آشنا شدم.
الوند اشاره به عمر کوتاه عسل بدیعی کرد و با بیان اینکه تلویزیون او را برای همکاری از سینما ربود گفت: امروز اجزا بدن عسل در زندگی دیگران جاریست و از این بابت همه مفتخریم..
در بخش دیگر مراسم رضا داوود نژاد همسر خواهر این بازیگر گفت: شرایط بر ما شرایط بسیار سختیست.اتفاقاتی که در این یک سال اخیر بر ما افتاده را با همدردی شما مردم خوب توانستیم پشت سر بگذاریم. امروز هم از مهربانی و تسلای شما بسیار ممنونیم.
رضا داودنژاد دراین مراسم از یادداشت نوروزی این هنرمند در ابتدای امسال خبر داد و از غزل بدیعی خواست این نوشته را که حتی برای پدر و مادر عسل هم در این چند روز نخوانده برای مردم قرائت کند.
در بخش هایی از این یادداشت آمده بود: به نام خداوند... سال 92 شد... حالا من 36 سالمه ..امسال می خواهم شگفتی بیافرینم... شگفتی ای که فرزندم جانیار ، خانواده من و مملکتم بر من افتخار کنند... امسال سال من خواهد بود...
فریبرز عرب نیا همسر سابق عسل بدیعی از حضور گسترده مردم در این مراسم تشکر کرد و جانیار فرزند آنها در حالیکه اشک می ریخت گفت: از مادرم تشکر می کنم که اگر او نبود من امروز نبودم.. از مادرم تشکر می کنم که اگر برای من زحمت نمی کشید من تا به امروز می مردم.از مادرم تشکر می کنم که اگر کاری را دوست نداشت به خاطر من انجامش می داد.مطمئنم مامانم الان در آن دنیا خوشحالتراست، چون اگر برگردد اینجا برایش زندان است... من در مقابل همه شما مردم امروز از مادرم و زحمت هایی که برام کشید تشکر می کنم.
کیانوش عیاری ، ولی ا... مومنی،رویاتیموریان، مسعود رایگان، ابوالفضل پورعرب، سید جواد یحیوی ، علی دهکردی، فرزاد حسنی ، مریلا زارعی ، الهام پاوه نژاد ، راما قویدل، فلور نظری ، حشمت آرمیده ، پردیس افکاری و .... از جمله هنرمندان حاضر در این مراسم بودند.
حجت الاسلام و المسلمين پورمحمدي با بيان اينکه "فيلم رسوايي" در مجموع صحنهپردازيهاي خوب و نتيجهگيري قابل قبولي داشت، گفت: به آقاي دهنمکي گفتم اگر خواستيد اخراجيهاي جديد بسازيد سوژههايش ما هستيم که از اخراجيهاي3 هم گذشته ايم.
به گزارش کافه سینما، حجت الاسلام و المسلمين مصطفي پورمحمدي در گفتگو با باشگاه خبرنگاران؛ درباره فيلم "رسوايي" ساخته «مسعود دهنمکي» اظهار داشت: فکر ميکنم فيلم پيامهاي خوبي داشت و شخصيتسازي خوبي در آن صورت گرفته بود.
رئيس سازمان بازرسي کل کشور افزود: در مجموع فکر ميکنم فيلم مثبت و تاثيرگذاري است؛ پيامهاي خوبي دارد. بيننده وقتي دربرابر اين 100 دقيقه فيلم وقت ميگذارد فکر ميکنم دريافت هاي مثبت و موثري از آن خواهد داشت.
وي با بيان اينکه بازتاب و عکس العمل بيندگان نشان ميداد که فيلم تاثيرگذاز و مثبت بوده است، گفت: هم جنبه هنري اين فيلم قابل توجه بود، هم اينکه سعي کردند يک رسالت اجتماعي را به خوبي نشان دهند.
حجت الاسلام و المسلمين پورمحمدي اضافه کرد: "فيلم رسوايي" در مجموع صحنهپردازيهاي خوب و نتيجهگيري قابل قبولي داشت.
رئيس سازمان بازرسي کل کشور با اشاره به اينکه در قسمتهايي از فيلم، پيامها، خيلي آشکار و شفاف بود که شايد نياز نبود به اين آشکاري پيامها منتقل شود، گفت: بينندگان بايد خودشان پيامها را دريافت کنند، البته اگر فيلمساز اين رسالت را بر عهده بگيرد اين هم ارزش خودش را دارد.
وي درباره تصويري که از "روحانيت" در اين فيلم به نمايش درآمد عنوان کرد: به طور کلي تصوير مثبت و بسيار خوبي بود، اما صحنههايي به اين روشني کمتر {در واقعيت} اتفاق مي افتد.
حجت الاسلام و المسلمين پورمحمدي در اين باره ادامه داد: ولي در مجموع کار هنري بود که بايد برجستهسازي در آن شکل بگيرد. ديالوگها خيلي خوب بود و تکيه کلامها منطقي و برآمده از آموزههاي ديني ما بود.
رئيس سازمان بازرسي کل کشور در پاسخ به اين سوال که در حين تماشاي فيلم انتقادي به آقاي دهنمکي داشتيد؟ گفت: به شوخي به ايشان گفتم داريد فيلم ساز ميشويد؛ اگر خواستيد اخراجيهاي جديد بسازيد سوژههاي جديدش ما هستيم که از اخراجيهاي 3 هم گذشته ايم.