وب هکس

این صفحه را به اشتراک بگذارید
سینما و بازیگران ایران
هنر نزد ایرانیان است و بس

پیام نیوشا ضیغمی به دکتر حسن روحانی رییس جمهور منتخب …

 

پیام نیوشا ضیغمی به دکتر حسن روحانی رییس جمهور منتخب

 

نیوشا ضیغمی در پیامی انتخاب یازدهمین رئیس جمهور ایران را تبریک گفت و ابراز امیدواری کرد وی در جهت اعتلای فرهنگ کشور کوشا باشد.

در متن پیام تبریک نیوشا ضیغمی به حجت‌الاسلام حسن روحانی آمده است:

 
به نام خدا

انتخاب دکتر حسن روحانی را به ایشان و همه مردم ایران، مخصوصا نسل جوان که با حضور آگاهانه خود پای صندوق‌های رای، آینده‌ای روشن را برای خود رقم زد، تبریک می‌گویم.

امیدوارم، دولت دکتر روحانی که دولت تدبیر و امید است، با تدابیر هوشمندانه خود بتواند نور امید را در دل مردم بزرگوار ایران روشن کند و همچنین در جهت اعتلای فرهنگ کشورمان کوشا باشد.
نیوشا ضیغمی
خرداد ۹۲




ارسال توسط کاربر

بعد از مدت ها، طلسم سکوت الناز شاکردوست شکست

عجیب ولی واقعی! «الناز شاکردوست در فیلم مسعود ده نمکی!» در نگاه اول شاید شایعه ای می آمد شبیه همه همان هایی که هر روز از این گوش به آن گوش شان می کنیم، اما قضیه آنقدر جدی شد که مجبور شدیم در همان گوش هایمان نگهش داریم! در همه سال های حضور در سینمای ایران به محض آن که اسمش آمده قلم هایمان را بر علیه اش تیز کردیم و نوشته ایم، بی آنکه وسعت نگاه مان را بزرگ تر کنیم یا حداقل دقت مان را کمی بالاتر ببریم! قرار نیست اینجا کسی در مقام دفاع از دیگری بلند شود اما قبول کنیم می شد کمی منصفانه تر با او تا کرد. کارنامه بازیگری «الناز شاکردوست» پر است از فراز و نشیب؛ از همان روزهایی که در ۱۹ سالگی کشف بزرگ «کیومرث پوراحمد» لقب گرفت و در «گل یخ» جلوی دوربین رفت تا «مجردها»، «سلام بر عشق»، ««تو و من»، «کیش و مات» تا «دلخون»، «اتوبوس شب»، «باد در علفزار می پیچد»، «چه کسی امیر را کشت» و چندتایی دیگر که جزو هنری های فاخر این سال ها به حساب می آیند و تا همین آخری «رسوایی» که حدود پنج میلیارد تومان فروخت.

«الناز و علی شاکردوست» خیلی بیشتر از آنچه تصور می کردیم دوست اند؛ خواهر و برادرند اما شاید از جنسی متفاوت تر از آنچه این روزها دور و برمان می بینیم. خیابان دروس، دوربین پیام ایرایی و عقربه های ساعتی که از ۲۳ شب گذشته بودند همه انتظار ورودشان را می کشیدند تا بعد از مدت ها قفل سکوت ستاره پر فروش سینمای ایران در گفت و گوی ویژه و اختصاصی با خانواده سبز شکسته شود که دست بر قضا انتظارها به سر آمد…

گغت و گو: حمید فراهانی راد

می گویند واژه مخالفت در خانواده شما کاملا بی معناست! درست است؟

بله، همینطور است. برای چه این سوال را می پرسی؟

راست است که وقتی می خواستی به عنوان بازیگر وارد سینما شوی هیچ مخالفتی از سوی پدر و مادرت با تو صورت نگرفته؟
بله، برای اینکه ما قبل از اینکه یک خانواده باشیم، دوست هستیم. یعنی پیش از آن که در قالب خانواده باشیم و جبری حاکم باشد که مثلا من فرزندم، تو پدری، تو مادری و… بهترین دوست برای همدیگر هستیم.

آخر شنیده بودم برای ورود به سینما یک نفر را واسطه کردی تا رضایت پدرت را بگیرد.

نه، من خودم با پدرم صحبت کردم و پدرم گفت مهم نیست که تو چه کاره شوی، مهم این است که در هر کاری که انتخاب می کنی بهترین باشی. حتی اگر رفتگر هم باشی باید در آن بهترین باشی، اگر می خواهی نقاش باشی سعی کن بهترین شوی و… . از همه چیز مهم تر علایق فرد است که به چه سمتی گرایش دارد، چون اگر کاری که انجام می دهی را واقعا دوست داشته باشی حتما می توانی در آن به بهترین بودن هم برسی، در غیر این صورت هرگز این اتفاق نخواهد افتاد.

چقدر احساس خوشبختی می کنی؟

از چه نظر؟

از نظر داشتن یک چنین پدر و مادری. بگذار بهتر بگویم؛ ببین خیلی ها شاید چهره و استعداد تو را داشته باشند اما خانواده هایشان به آنها اجازه ورود به دنیای بازیگری و رفتن به سمت علاقه اصلی شان را نمی دهند. واقعا این تفکر که محیط سینما چندان جالب و سالم نیست را تصدیق می کنی؟

مطمئنا به خاطر داشتن چنین خانواده و پدر و مادری خیلی زیاد احساس خوشبختی می کنم. اما در جواب سوال بعدی ات باید بگویم نه، واقعا محیط سینما اینطوری که می گویی نیست، به نظر من همه چیز به خود آدم برمی گردد؛ ما در همه اقشار و اصناف کشور خوب و بد داریم. در یک شرکت می توانی یک منشی کاملا موفق، پاک و خوب باشی اما برعکس اش هم می توانی باشی. این خود آدم است که تعیین می کند خوب باشد یا بد. ضمن اینکه تربیت صحیح بچه در خانواده نیز کمک می کند در هر شغل و جمعی که وارد شود بتواند خودش را خوب حفظ کند. پدر م همیشه می گوید آنقدر از تربیت دخترم مطمئنم که هر جا باشد خودش می تواند گلیم اش را از آب بیرون بکشد.

الناز شاکردوست 14

خب شاید پدرت تصورش را هم نمی کرد روزی تا این جایگاه بالا بیایی و تا این حد در بازیگری موفق بشی که یکدفعه خانواده ات  با یک حجم زیاد طرفدارها، منتقدان و حتی شایعه هایی که برای هر بازیگری هست مواجه شوند. به نظرم فکر می کرده علاقه ای هست که وقتی خودت دنبالش بروی از رسیدن بهش خسته می شوی و مسیرت را عوض می کنی! 
نه، اتفاقا خانواده ام همیشه به من می گفتند تو می توانی و بهترینی. در واقع اعتماد به نفس امروزم ریشه در خانواده ام دارد. اگر خانواده ای باشی که فرزندت را مدام سرکوب کنی و اعتماد به نفسش را از بین ببری و پر و بالش ندهی مطمئنا آن فرزند در آینده فرد موفقی نخواهد شد. من از همان کودکی در هر کاری مثل نقاشی دست می گذاشتم مادرم می گفت تو بهترینی و خلاصه اعتماد به نفسم را بیشتر می کردند. به نظر من خانواده در موفقیت فرزندانشان تاثیر انکارناپذیری دارند.

 

اصلا به چهره ات نمی آید اینقدر درس خوان و منظم بوده باشی که معدل دیپلمت بالای ۱۹ و رتبه دانشگاهی ات اینقدر خوب باشد! 
چرا من خیلی درس خوان بودم. اتفاقا امروز در همین باشگاهی که ورزش می کنم استادم می گفت اولین روزی که تو را دیدم گفتم خب حالا الناز شاکردوست آمده و می خواهد یک ورزش رزمی هم بکند که باید هوایش را داشته باشم و کلاسم با تاخیر شروع شود و…، ولی دیدم برعکس تو همیشه ۵ دقیقه هم زودتر خودت را می رسانی و فکر نمی کردم تو با این موقعیتت اینقدر زمان، آن تایم بودن و نظم و ترتیب برایت اهمیت داشته باشد، به نظرم این موفقیت و جایگاه امروزت هم مدیون همین است که اینقدر برای همه چیز ارزش قائل می شوی.

 

تا حالا کسی بهت گفته که خصوصیات اخلاقی ات شبیه پسرهاست؟!
واژه «برادر شاکردوست» هم از همین حرف ها نشات می گیرد! آره، خیلی ها به من می گویند! (خنده) ولی خودم هم نمی دانم چرا؟ به نظرم یک زن کامل می تواند محکم باشد و اجازه ندهد کسی پایش را از حریمش درازتر کند. اینکه آدم این نکات را رعایت کند به مرد بودن ربطی ندارد. من یک زن کامل هستم. خیلی از مردها را می بینیم که فقط لقب مرد بودن را یدک می کشند در حالی که نامردند، خیلی از زن ها هم هستند که به اصطلاح خیلی مردند، حتی مردتر از هر مردی. اینها یکسری اصطلاحات عامیانه و کلی است اما ربطی ندارد که حتما مردها باید این خصوصیات را داشته باشند.

 

یعنی تو می گویی الناز شاکردوست نمونه ای شاخص از یک زن کامل است؟
شاید. ریشه اصلی وابستگی زن ها به مردها به مسائل مالی برمی گردد. اگر هر زنی بتواند روی پای خودش بایستد و از لحاظ مالی مستقل باشد همه زن های مملکت مان به اصطلاح مرد خواهند بود. این که آدم صادق و با معرفت باشد فقط خصوصیت یک مرد نیست. خیلی از اهالی سینما می گویند الناز مثل مردهاست، با معرفت است و…؛ با معرفت بودن مختص مردها نیست.

شاید چون روابط عمومی ات خیلی خوب است اینگونه می گویند.

روابط عمومی؟ واقعیت این است که من با همه خیلی صادق و روراست هستم. همین. شاید بشود اسمش را به قول تو روابط عمومی خوب گذاشت. اتفاقا اصلا عادت ندارم نه از کسی تعریف و تمجید کنم، نه به اسم شان لقب خاله و عمو و دایی بچسبانم! شاید خیلی جاها هم اخلاق های تندی داشته باشم اما در کل انسانیت همیشه از هر چیزی با اهمیت تر بوده است و همواره به همه احترام گذاشته ام و در قبالش احترام دیده ام. حالا اگر می گویی اسم این نوع رفتار کردن روابط عمومی قوی است از این بابت  خوشحالم.

 

برگردیم به خواسته پدرت که همیشه می گفتند الناز باید بهترین باشد. الان خودت فکر می کنی بهترین هستی؟
خودم که نمی توانم این جمله را درباره خودم بگویم اما همیشه سعی بر بهترین بودن کرده ام و باز هم سعی خواهم کرد. دوست دارم در درسم، کارم و هر چیزی که انجام دادم و قرار است انجام دهم بهترین باشم.

الناز شاکردوست 12

سینمای ایران بابت کشف تو باید از کیومرث پوراحمد متشکر باشد یا معترض؟
این را مردم باید تصمیم بگیرند. من خودم را مدیون آقای پوراحمد می دانم.

الان هر چند وقت یک بار با ایشان تماس می گیری؟

من همیشه به فکرشان هستم و یادشان می کنم. سر فیلم «اتوبوس شب» هم وقتی از من به عنوان بازیگر دعوت کردند حتی فیلم نامه شان را نخواستم بخوانم و نخواندم. سر بستن قرارداد هم هیچ قراردادی نخواستم ببندم، گفتم من تا آخر عمر هر فیلمی که آقای پور احمد بگویند بدون اینکه فیلم نامه اش را بخوانم چشم بسته بهشان اعتماد می کنم و کار می کنم چون همیشه خودم را مدیون ایشان می دانم و معتقدم دین بزرگی به ایشان دارم.

کلا علاقه زیادی به قیصر داری، درست است؟

خب قیصر یکی از اسطوره ها و بزرگان تاریخ سینمای ایران به حساب می آید، اما چرا این سوال را می پرسی؟ به یاد ندارم از ایشان حرفی زده باشم!

چرا در یکی از گفتگوهای قبلی ات دیدم که گفته بودی دوست دارم قیصر سینمای ایران در قالب زن باشم، اینطور نیست؟
نه .من نگفته بودم،آاقای کامران تفتی این جمله را گفته بودند: «زمانی که قیصر در قالب یک زن به سینما می آید.» این جمله تعریف ایشان از نقش افسانه در فیلم «رسوایی» بود.
فکر نمی کنی در یکی از مصاحبه هایت  خیلی تند رفته باشی؟
مثلا؟!
مثلا آنجا که گفته بودی خیلی از آقایان بازیگر سینما دوست داشتند نقش روحانی رسوایی را بازی کنند  اما بهترین انتخاب آقای اکبرعبدی بود. فکر نکردی شاید به یکی از بازیگرانی که قبل از اکبر عبدی برای این نقش تست داده بود بربخورد؟
نه، چون من قصد مقایسه هیچ بازیگری را با آن یکی نداشته ام که بخواهد به کسی بربخورد! صرفا نظر شخصی ام را مطرح کردم در رابطه با نقش روحانی در رسوایی که باید کسی بازی می کرد در «رسوایی» را باید کسی بازی می کرد که بین مردم محبوب باشد و اکبر عبدی با حضورش در این نقش این مسئله را حل کرد. ببین… با توجه به شرایط امروز جامعه مان که یکسری از مردم به خاطر مشکلات اقتصادی و گرانی دچار سیاست زدگی شده اند و سیاست زدگی هم برای بعضی از آنها دین زدگی را منجر شده باید انتخاب درستی برای این نقش صورت می گرفت. همین مسئله فاصله ای بین مردم و روحانیت ایجاد کرده است. برای همین به نظر من این نقش را باید یک آدم محبوب بازی می کرد که از نظر شخص من، بهترین گزینه هم آقای اکبر عبدی بودند.

چقدر تا حالا پیش داوری باعث ضررت شده؟

ببین خب این یک امر طبیعی است که مردم در مورد هنرمندهایشان قضاوت و پیش داوری کنند، آن هم بدون آن که آنها را خوب بشناسند، البته این حق مُسلم شان است و بخشی از حرفه ما به حساب می آید و باید پذیرایش باشیم. این بر عهده خود بازیگر است که قضاوت نادرست مردم را با انتخاب کارها و بازی های خوب، رفتار صحیح در جامعه و… به نفع خود تغییر دهد، همانطور که ممکن است تنها با یک خطا بر قضاوت نادرست شان مهر تایید بزند.

خودت هم از آن دسته آدم هایی هستی که از روی ظاهر آدم ها دست به قضاوت می زنی؟

آنهایی که با من ارتباط بیشتری دارند می دانند که به هیچ عنوان اهل قضاوت درباره آدم ها نیستم.

حتی مسعود ده نمکی؟!
حتی مسعود ده نمکی!

همه در جریان سروصداهایی که بعد از حضور تو در «رسوایی» مسعود ده نمکی بلند شد هستیم. حالا این همکاری چطور بود؟

من بازیگرم و سعی کردم نقشی که بهم محول شده بود را به بهترین شکل ممکن ایفا کنم. فکر می کنم با توجه به بازخوردی که در جامعه دیدم کارم را درست انجام داده باشم. آقای ده نمکی هم کارگردانی هستند مثل همه کارگردان هایی که تا امروز با آنها همکاری کردم. هیچ وقت و در هیچ یک از کارهای دیگرم هم به خودم اجازه ندادم وارد مسائل و اعتقادات شخصی آدم ها شوم چون اعتقادات هر کسی به خودش مربوط است. «رسوایی» فیلم نامه ای بود که با توجه به فقدان فیلم نامه ها و نقش های خوب (به ویژه برای خانم ها، چون فیلم نامه های ما اصولا برای آقایان نوشته می شود) و از آنجا که تنها مسعود ده نمکی قادر به اخذ مجوز ساخت چنین فیلم نامه ای بود پذیرفتم.

 

مثل این که خیلی دوست داری انجمن حمایت از بانوان سینمای ایران را تاسیس کنی؟

آره، اتفاقا پیشنهاد بدی هم نیست! سوالش می تواند جرقه ای برای یک فکر بزرگ و بکر باشد، چرا که نه!

 

پس چرا بقیه اینقدر پشت همدیگر در نمی آیند؟
من که نمی توانم درباره بقیه اظهار نظر کنم، اما فکر می کنم ما انسانها باید همدیگر را حمایت کنیم چون هر اتفاق خوبی که بیفتد کارمایش در درجه اول به خودمان برمی گردد.

 

حرف هایت را که می خواندم به نظرم رسید احساس می کنی به خانم های سینمای ایران حسابی ظلم شده و این مردها هستند که تعیین می کنند کی و کجا قرار بگیرد؟

نه؛ این استنباط شخصی شماست. در رابطه با قسمت دوم سوال تان هم باید بگویم شاید تعیین و تکلیف اصلی دست آقایان باشد اما خانم ها می توانند با انتخاب مقتدرانه و درست شان تاثیرگذار و تغییر دهنده شرایط باشند.

الناز شاکردوست 11

اتفاق افتاده مثل شخصیت افسانه در رسوایی خودت هم با خدا قهرکنی؟
من اعتقاد دارم هر اتفاقی حکمتی دارد؛ بدترین اتفاق ها هم که در زندگی ام بیفتد، اول از همه خدا را شکر می کنم چون مطمئنم حکمتی بوده است.

شنیدم تو اجازه نمی دهی علی (برادرت) وارد سینما شود؟!

من نمی گذارم؟ (خنده) چرا آن وقت؟ اول صحبت مان به دوستی خانواده مان اشاره کردم و گفتم تا حالا در کار هیچ آدمی دخالت نکردم. شاید خواسته باشد مشورت کند و نظرم را گفته باشم ولی واقعیت این است که علی خودش دوست نداشت وارد این حرفه شود. حتی خودت هم دیدی وقتی برای عکاسی جلد مجله تان خواستید از علی عکاسی کنید حاضر نبود بیاید چون این حاشیه و دیده شدن برایش جذابیتی ندارد. همانطور که من خودم همیشه سعی کرده ام از حواشی دوری کنم، چون ما زندگی آرام را بیشتر دوست داریم.

 

البته تو اگر خودت هم نخواهی حاشیه ها دنبالت می آیند!

بله ولی خود ما هم تاثیرگذاریم که به این حاشیه ها دامن بزنیم یا طوری رفتارکنیم که کمتر حواشی دورمان باشد.

 

دلیلت چیست که می گویی برنامه هفت تلویزیون زیرکانه در حال به تعطیلی کشاندن سینماست؟

به این دلیل که برنامه هفت، برنامه ایست کاملا سفارشی و با اهداف از پیش تعیین شده که بزرگ ترینش به تعطیلی کشاندن سینماست! یکسری آدم ها در برنامه هفت سینما را با بازکردن صحبت ها و عقده های شخصی شان زشت کرده اند و من این برنامه را دوست ندارم. این نظر من است و خیلی از بزرگان هم به این حرف من اعتقاد دارند. تا به حال هم حرف بدی علیه من در این برنامه زده نشده و خدا را شکر همیشه هم به خوبی یاد شده و اگر نقدی بوده به خوبی بوده است. این حرفی که می زنم یک حرف شخصی نیست، بلکه یک حرف و نگرانی کلی است. آدم های سینما با رفتن و حمایت کردن از این برنامه دارند به بدنه اصلی سینما ضربه وارد می کنند! «هفت» برای تخریب سینمای ایران اهداف از پیش تعیین شده دارد. باور کنید این حرف من شخصی نیست، همیشه هم برای حضور در این برنامه از من دعوت کرده اند اما هیچ وقت تنها به منافع شخصی خودم فکر نمی کنم. همیشه می گویم منافع همه ما و  همه سینما منافع اصلی من است، وگرنه من هم می توانم یک روز بروم بنشینم حرف بزنم و کمک کنم به ساختن برنامه ای که هدفش می دانم چقدر زشت است! آن تله های کوتاه سینمایی هم که می سازند در راستای همین تخریب است.

حیف زوج رضا گلزار و الناز شاکردوست نبود که اینقدر راحت نابودش کردند؟

در این سینما چیزهای مهم تر از این مسائل حیف شده است! آقای گلزار بالاخره یکی از مهره های سینما بودند، قصد نقد و بررسی ندارم اما یکسری آدم ها خوب یا بد چرخه سینما را به گردش انداختند که یکی شان همین آقای گلزار بود.
مثلا همین خانم عسل بدیعی که فوت کرد، مردم ایران چه کردند؟ قبل از این کسی می پرسید کجاست؟ نسرین مقانلو می گفت این آدم حالش بد بود برای اینکه ۹ ماه سرکار نرفته بود، در حالی که به کار کردن احتیاج داشت؛ زنی که فرزندش را نگه داری می کرد و ستون اصلی خانواده بر دوشش بود. کسی می پرسید کجاست؟ چه می کند؟ چرا باید بگذاریم هنرمندان عزیزمان تازه وقتی از دست رفتند یادشان کنیم یا به فکر قدردانی از آنها بیفتیم؟ چرا تا وقتی هستیم قدر همدیگر را ندانیم؟ چرا وقتی کسی هست که می تواند چرخه سینما را به حرکت بیندازد باید سرکوبش کنیم؟ این ها همه درد است که آدم ها خودشان هم شاید بدانند اما باز هم ادامه می دهند! امیدوارم روزی برسد که قدر هنرمندانی که هستند را بیشتر بدانیم. در مورد خانم بدیعی این صرفا مرگ طبیعی بود ولی آقای گلزار نبودش شاید از نظر جسمی باشد اما مرگ هنرپیشه است در سینما و من بابت نداشتنش در سینما تسلیت می گویم!

اگر یک روز این اتفاق برای خودت هم بیفتد و اجازه ندهند دیگر در سینما باشی چه رفتاری خواهی داشت؟

شاید فکر کنی حرفی که می زنم خودخواهی است اما اگر این اتفاق برای من هم بیفتد این من نیستم که سینما را از دست می دهم بلکه سینماست که من را از دست می دهد. من اینگونه فکر می کنم چون این سینما  چیزی نبود که فکر می کردم قرار است  به دست بیاورم. در این سینما هر چقدر هم بال های بزرگی داشته باشی و بخواهی بلند بپری آنقدر سقفش کوتاه است که جایی برای پرواز نیست.

 

چرا اینقدر با خبرنگارها بدی و مصاحبه نمی کنی؟

نه اینطور نیست اگر زمان زیادی است که مصاحبه نکردم برای این است که خب، حرفم را آن طور که هست به مردم منتقل نمی کنند! اگر مردم بخواهند از من حرفی را بخوانند نباید حرف های یک ذهن فیلتر شده و با اهداف خودش باشد. من می خواهم حرف من با همه خلوصش به مخاطبم به کسی که وقت می گذارد و ارزش قائل است و فیلم های من را دنبال می کند منتقل  شود. این حق من است و وقتی می بینم اینگونه نیست  این ارتباط را  قطع می کنم تا به مخاطبم احترام بگذارم.

با این حساب طرفدارانت که دوست دارند حرف هایت را بشنوند یا در برنامه ای تو را  ببینند چه کار باید بکنند؟
خب، من برای گفت و گو با آدم ها قبل از هر چیز تحقیق و تفحص می کنم، درباره خود تو هم همین اتفاق افتاد و دیدم دوستان آقای فراهانی راد را تایید می کنند، بنابراین این بار برای انجام این مصاحبه اعتماد کردم و امیدوارم اعتمادم درست از آب دربیاید (خنده)، وگرنه… آن موقع تصمیم می گیرم!
قصد نداری دیگر به نوشتن ادامه دهی؟

چرا، همیشه گفته ام یک دفترچه خاطرات دارم به نام «رازهای فاش نشده یک نابازیگر»، ولی فکر می کنم این هم مثل برنامه هفت خواهد شد! در نتیجه دوست ندارم پخش شود. سینما باید زیبا بماند؛ همانطور که از نظر من همیشه بوده و هست.

الناز شاکردوست 13

راست است که می گویند تو پر فروش ترین زن سینمای ایران هستی؟
چاکریم! (خنده)
تا آنجا که می دانم خیلی از بازیگرهای خانم این موضوع را که کدام بازیگر بیشتر می فروشد و دستمزد می گیرد را دنبال می کنند، تو هم این کار را انجام می دهی؟
نه، این کار بعضی مجله هاست که دست به جمع و تفریق دستمزد و فروش بازیگرها می زنند و ارقامی را در می آورند. چند سالی پشت سر هم این اتفاق افتاد که من پرفروش ترین زن سینما بودم.

یادم است در یک دوره اکران سینماها تو ۶ فیلم همزمان روی پرده داشتی. اما الان تو را سالی یا دو سالی یک بار در یک فیلم می بینیم. چه اتفاقی افتاده؟ پیشنهادهایت کم شده یا رقم دستمزدت آنقدر بالا رفته که در توان هر کسی نیست؟
پیشنهادها که خدا را شکر هیچ وقت کم نشده، از نظر مبلغ قرارداد هم همیشه چیزی که حقم بوده را گرفته ام و رقمم، رقم معقولی است، به لحاظ اینکه همه ما در فروش یک فیلم سهیم هستیم، در نتیجه همه چیز باید عادلانه تقسیم شود. شاید از نظر بعضی تهیه کننده ها رقم دستمزد من ناعادلانه باشد اما در حقیقت این نیست و باز با همه این او.صاف هیچ وقت روی پیشنهاد من تاثیر نگذاشته است، چون آن تهیه کننده محترم می داند که حتی برای نفع خودش هم که شده به صرفه تر است که پیشنهاد من را بپذیرد تا اینکه انتخابش را عوض کند! ولی واقعا فیلم نامه های خوب تعدادشان کم است ، یعنی تعدادشان کم است. بعد هم اصولا من فیلم نامه ای کار نمی کنم که نقشم مثل نقش نگاه مهتاب زنها باشد! یک دختر زیبای آرایش کرده که «بله و چشم آقا» بگوید! من هرگز این نقش ها را بازی نمی کنم، چون دوست ندارم نقشم یک نقش توسری خور و ابزاری باشد. نمی خواهم ابزار ساخت فیلم باشم، دوست دارم خودم در فیلم تاثیرگذار باشم.

 

چه نقشی همیشه ایده آلت بوده که بازی اش کنی؟
دلم می خواهد بروم سراغ نقش های منفی؛ پیچیدگی های یک چنین شخصیت هایی به عنوان یک بازیگر برایم جذابیت دارد. نقش یک انسان روانی هم از ایده آل هایم در انتخاب های بعدیست.

کدام یک از کارهایی که تا حالا بازی کردی را دوست نداری یا دلت می خواهد مثلا سی دی اش را بشکانی؟
فیلم های آدم مثل بچه های آدم می مانند، بنابراین دلم نمی آید حتی فیلم هایی را هم که قلبا دوست شان ندارم را بشکنم، چون باید می بوده که من الان اینجا بایستم؛ مثل یکسری پله می ماند که تو را به قله می رسانند، شاید چند تا از این پله ها لق بوده باشد و پایت را گذاشته باشی روی سنگ شکسته سر هم خورده باشی اما باید می بوده که تو الان اینجا باشی. آدم از کارهای بدش درسهای بیشتری می گیرد، ولی در کل همه کارهایم را دوست دارم، چون یک تایمی از زندگی یک زمانی از عمرت را در آن فیلم می بینی. اصل این است که از فیلم های بد درس های خوب بگیریم و دیگر تکرارش نکنیم. من از درجا زدن بدم می آید؛ این به نظرم مهم تر از این است که بخواهم روی کاری غیظ داشته باشم.
بالاخره خستگی ات در رفت؟

من هیچ وقت خسته نیستم!

خودت در آن یادداشتی که در جشنواره فجر برای حاضر نشدنت در کنفرانس خبری رسوایی نوشته بودی اشاره کرده بودی آقای ده نمکی خسته ام! اصلا دلیل نوشتن آن یادداشت چه بود؟

آن نوشته را خیلی دوستش داشتم. نمی دانم… اصولا زیاد براساس دلیل کار نمی کنم. وقتی حسم بگوید، کاری را انجام می دهم و فکر هم می کنم کار درستی کرده باشم. من که در آن جمع نمی آمدم  اما دلم نمی خواست فکرکنند اگر نیامدم یعنی بی تفاوتم. می خواستم ثابت کنم اگر نیامدم دلیل بر بی تفاوتی نیست.
چرا نرفتی؟ حالت خوب نبود یا دعوا و بحثی پیش آمده بود؟
نه حالم که خوب بود اما می دانستم همه آدم هایی که در آن جمع حضور دارند یا بهتر بگویم اکثرشان نیامده اند صرفا یک فیلم ببینند و کاری را از لحاظ فیلمنامه، هنری و بازی بررسی کنند! شاید آنها بیشتر برای حواشی پیرامون آقای ده نمکی و حاشیه سازی آمده بودند و آن مجلس جایی نبود که جنبه هنری داشته باشد.

 

خانواده و اهالی فامیل چقدر خوشحال اند که به واسطه حضور تو در سینما نام خانوادگی شان امروز تبدیل به یک برند شده است؟

اتفاقا چند روز پیش داشتم به یکی از دوستانم می گفتم که یک روز آن اوایل وقتی اسمم را گفتم یکی از تهیه کننده های خوب سینما چند بار فامیلی ام را پرسید و گفت حتما اسم و فامیلت را عوض کن و یک اسم و فامیلی بگذار که راحت در دهان بچرخد! ولی من گفتم من همین هستم و اگر کسی بخواهد من را بشناسد باید با همین اسم و فامیلی که دارم بشناسد. گفت با توجه به اینکه چهره و صدایت استانداردهای سینما را دارد اسم و فامیلت راحت نیست و تاثیر منفی می گذارد چون کسی نمی تواند اسم و فامیلت را به راحتی به یاد بیاورد اما قبول نکردم.
از تلویزیون چه خبر؟
سلامتی!
در این سال ها خیلی از ستاره های سینما وارد تلویزیون هم شدند، احیانا تو چنین تصمیمی نداری؟
در سینما مخاطب را خودت انتخاب می کنی و مخاطب هم همین طور اما در تلویزیون تو مخاطبت را انتخاب نمی کنی و مخاطب هم. بنابراین باید سلیقه و خواسته ۷۰ میلیون نفر آدم را برآورده کنی. اگر روزی نقش ماندگاری بهم پیشنهاد شود که ارزشش را داشته باشد و بدانم شرمنده مردم نمی شوم قطعا بازی اش خواهم کرد.

 

قبل از اینکه فیلمنامه رسوایی به دستت برسد و بخواهی در این فیلم بازی کنی، تصوراتت درباره زندگی یک دختر پایین شهری چه بود؟ فکر می کردی زندگی آنها چه شکلی است؟

البته من قبل از این هم در «بی وفا» تجربه چنین نقشی را داشتم ولی این موضوع همیشه برایم جذاب بوده و نگاه ویژه ای به این دختر ها دارم. همیشه به این قشر احترام گذاشته ام چراکه درد و غمی که یک دختر جنوب شهری (جنوب شهری که می گویم به واسطه کم بضاعتی ای است که در آن منطقه ساکن شده اند) برایم تامل برانگیز بوده. دخترها خیلی بیشتر از پسرها رویاپردازی می کنند، خیال بافی می کنند، در رویاهای خودشان به خیلی از ظرافت های زندگی توجه می کنند که شاید دغدغه پسرها نباشد. دخترها برای رسیدن به آرزوها و رویاهایشان هر تلاشی می کنند شاید به همین دلیل است که بعضی هایشان به قول امروزی ها «خراب» می شوند. همه مان وقتی در جامعه یک زن فاحشه می بینیم می گوییم «وای فاحشه است» اما هیچ وقت نمی گوییم چرا چی شد که این اتفاق افتاد؟ همه ما وقتی به این دنیا می آییم پاک هستیم، چه می شود که بعضی ها خراب و فاسد می شوند؟ زن به نوبه خودش و مرد هم به نوبه خودش.

باید ریشه یابی کنیم. دیدن این چیزها برای مسئولین جذاب نیست هیچ وقت به این مسائل پرداخته نشده و ریشه یابی درستی نشده، یعنی نخواسته اند که ریشه های این معضل را مطرح کنند. فیلم رسوایی دقیقا همین موضوع را به چالش کشیده است این وظیفه سینماست که بیاید و این را به شکل خودش زیبا نشان دهد تا در عین اینکه مخاطب کار را دوست داشته باشد به فکر فرو رود. خوشحالم بابت حضورم در این نقش چراکه شاید توانسته باشم دِینی را به یک قشر از جامعه ادا کرده باشم.

خیلی از خانم ها خودشان را می کُشند تا زیبا شوند و بعد بروند جلوی دوربین اما تو خیلی وقت ها در فیلم هایت خودت را می کُشی زشت شوی! دلیل خاصی داری برای این تصمیم هایت داری؟

من بازیگرم، قضیه قیافه نیست. در فیلم «مجردها» پیشنهاد خودم بود عینک ته استکانی بزنم و دندان مصنوعی بگذارم و… یا در «چراغ قرمز» هیچ کس حاضر نشد آن نقش را کار کند و من آمدم و آن تغییر و تحولات را دادم چون می خواستم ثابت کنم که من به خاطر چهره ام نیامده ام و می خواهم بازیگر باشم. واقعیت هم همین است. چهره یک بازیگر بعد از یک مدت عادی می شود و از آن به بعد چیزهای دیگری است که بیننده را نگه می دارد. بخش عمده اش به کاریزمای آدم برمی گردد. ماندگاری در سینما چیزهای دیگری غیر از ظاهر می خواهد، وگرنه در این سال ها خیلی ها آمدند و بعد از یکی دوبار بازی بدون اینکه اتفاق خاصی برایشان بیفتد خداحافظی کردند! من با بازی در این کارها می خواستم هم به دیگران و هم در درجه اول به خودم ثابت کنم که اگر این ادعا را داری بازیگری پس بیا و برادری ات را ثابت کن.

 

گفتی ورزش می کنی؟!

زمانی که سر فیلم برداری نباشم دوست دارم ورزش کنم چون فکر می کنم بدن و بیان ابزار اصلی یک بازیگر هستند چون وظیفه منِ بازیگر است که در جواب محبت و حمایت های مردم روز به روز بهتر شوم.

 

وقتی داشتیم برای جلد عکاسی می کردیم، به نظرم رسید رابطه تو و علی برادرت خیلی گرم و صمیمی است. واقعا در خانه هم همین شکلی هستید یا بیرون که می روید با هم خوب می شوید؟ فکر نمی کنی داشتن خواهری مثل الناز شاکردوست با همه حرف و حدیث ها و شایعاتی که برای یک ستاره می سازند کمی دردسرساز باشد و آیا تا حالا باعث کدورتی بین تان شده؟
اگر آدم ها همینطوری که هستند همدیگر را بپذیرند چیزی به نام مشکل به وجود نخواهد آمد. در همه روابط؛ زن و شوهری، خواهر و برادری یا دوستی، باید همدیگر را همان طور که هستیم بپذیریم و دوست داشته باشیم. خوشبختانه من و علی هم رابطه خیلی خوبی با هم داریم. علی هم از آن ابتدا نسبت به ورود من به سینما نارضایتی خاصی نداشت و همیشه حمایتم کرده است. خدا را شکر هم تا حالا کارم برای خانواده ام اذیت و آزاری نداشته، خودم هم همیشه مراقب بودم و سعی کردم از حواشی دور باشم.

فکر می کنی دلیل اصلی حرف و حدیث و شایعه درآوردن آدم ها برای ستاره ها چیست؟

همیشه به کسانی که به شما حسودی می کنند احترام بگذارید چون اینها همان هایی هستند که از صمیم قلب ایمان دارند که شما بهتر از آنهایید.




ارسال توسط کاربر
بررسي عملكرد دولت دهم در حوزه سينما و انتظارها از دولت يازدهم به روايت 5 بازيگر
زخم‌هاي سينما مرهم مي‌خواهد (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - معصومه جلالي: در ادامه سلسله گزارش‌هاي «باني فيلم» در نقدر عملكرد فرهنگي دولت دهم و انتظارات از دولت يازدهم امروز سراغ تعدادي از بازيگران سينماي ايران رفته‌ايم.
ويشكا آسايش، ماهايا پطروسيان، رامبد جوان، الهام پاوه‌نژاد و پولاد كيميايي پاسخگوي سوالات «باني فيلم» در اين خصوص بوده‌اند. مروري بر آنچه اين بازيگران عنوان كرده‌اند نشان دهنده اين نكته است كه بازيگران كنار انتقادهاي گسترده‌اي كه از عملكرد فرهنگي دولت فعلي مطرح كرده‌اند انتظارهاي زيادي هم از دولت تدبير و اميد دارند. 
 
دلخورم
ويشكا آسايش 
بي‌احترامي كه در دولت دهم به بازيگران زن شد به واقع دلم را شكست و از اين بابت دلخورم.
من به عنوان يك بازيگر كه داراي آبرو و حيثيت هستم، خانواده دارم و مادر يك فرزند هستم اين بي‌احترامي را نمي‌بخشم و از اين بابت كه قاطعانه جلوي اين بي‌احترامي نايستادند دلخورم. 
اميدوارم آقاي روحاني هواي سينما را داشته باشند. سينماي ايران، سينماي غني و با پشتوانه‌اي است. حيف است كه از بين برود بايد پشتيباني بيشتري از آن بشود. هر پيشرفتي امكانش وجود دارد و من از اين بابت اميدوارم. 
در خصوص مشكلات دولت دهم بايد ساعت‌ها بحث شود، نظرات را بشنوم و حرف‌هايم را بگويم. 
مهم‌ترين پيشنهادي كه من به آقاي رييس‌جمهور دارم اينكه درب خانه سينما به روي اهالي سينما باز شود چرا كه بدين وسيله حداقل جايي هست كه مشكلات سينماگران در آنجا مطرح شود. 
حال يا به اسم خانه سينما يا هر جاي ديگر. مكاني بايد باشد كه از اين قشر حمايت كند.
 
اميد به بازگشايي درهاي بسته
?الهام پاوه نژاد 
ترجيح مي دهم راجع به چيزي که مربوط به گذشته است صحبتي نداشته باشم و رو به جلو حرکت کنم. همواره نگاهم به پيش روست.
اميدوارم گره هاي کورباز و درهاي بسته به يمن قول هاي آقاي روحاني آرام آرام باز شود و فشارهايي كه روي مردم است و مشکلات اقتصادي حل شود. آرزو مي کنم هواي خوب در فضا جريان پيدا کند. اينقدر مشکلات و مسائل در عرصه هنر زياد است که من به عنوان عضو کوچک خانواده سينما هيچ پيشنهادي ندارم. اميدوارم با انتخاب وزير فرهنگ و ارشاد شايسته و کاربلد مشکلات از سر راه تمام بخش هاي هنر از جمله  تئاتر و سينما و... برداشته شود و چرخه فرهنگ و هنر ما بيش از گذشته بچرخد و اين عرصه رونق خوبي داشته باشد.
 
آمدن آقاي روحاني را به فال نيك مي‌گيرم
?ماهايا پطروسيان
به عقيده من دولت دهم از نظر فرهنگي به هيچ‌‌وجه دستاورد خاصي نداشت و بنده انتقاد كلي به شيوه عملكرد دولت دهم دارم. من آمدن آقاي روحاني را به فال نيك مي‌گيرم و نسبت به حضورشان بسيار خوشحالم. نظر خودم نسبت به اين حضور مثبت بوده و اميدوارم با رياست ايشان در تمام عرصه‌هاي اقتصادي، اجتماعي سياسي مشكلاتمان مرتفع شود و اتفاقات مثبتي در همه عرصه‌ها شاهد باشيم.
در هر صورت آقاي روحاني مي‌دانند كه شرايط سختي پيش‌رو دارند و قطعاً در جريان مشكلات موجود در كشور هستند و مي‌دانند اين مشكلات چقدر سنگين است. بايد با يك گروه وزراي خبره، و مشاوران قوي با مشكلات مقابله كنند. البته اين مسئله زمان مي‌برد و تحولات در بسترهاي سياسي اجتماعي اقتصادي با هم بايد انجام شود. در دولت دهم ما تركيبي از مشكلات كه به هم تنيده شدند و مشكلات بزرگ‌تر را به وجود آوردند شاهد بوديم. به هر حال مشكلات مي‌تواند به سمت حل شدن برود. مهم‌ترين پيشنهاد من به آقاي رييس‌جمهور اين است كه گروه بسيار قوي تشكيل دهند چون مشكلات فردي حل نمي‌شود. وزرا و مشاوراني كه انتخاب مي‌كنند مهم‌ترين اقدامي است كه ايشان انجام مي‌دهند. استفاده از تمام ظرفيت‌هاي موجود در كشور بهترين راه‌حل براي پيشبرد اهداف كشور است چرا كه در اين صورت به يك همبستگي ملي مي‌رسيم. در هر گروه و طرز تفكر از افراد لايق و ماهر بايد بهره ببرند. در نهايت اميدوارم مجلس همكاري لازم را با آقاي روحاني داشته باشد تا ايشان بتوانند افراد شايسته را به عنوان وزير انتخاب كنند.
 
آرزومند محقق شدن وعده‌هاي داده شده
?رامبد جوان 
آقاي روحاني تبريك مي‌گويم و آرزو مي‌كنم ايشان به وعده‌هايي كه دادند عمل كنند و در عين حال دست متخصصان در حرفه‌هاي مختلف را باز بگذارند.
اميدوارم مانند گذشته اين طور فكر نكنند كه ما موجوداتي هستيم كه آمده‌ايم همه چيز را نابود كنيم و حرمت‌ها را از بين ببريم. قطعاً يكچنين موجوداتي نيستم.
ما هنرمندان خيلي خوب كارمان را بلد هستيم ما آدم‌هاي متعهدي هستيم. مردم مملكت و فرهنگمان برايمان مهم است.
 
دولت دهم هنرمندان را تحقير كرد
?پولاد كيميايي 
در سياست‌هاي اصلاح‌طلبان هر آنچه پيش از اين ديديم رويه‌اي معتدل بوده، خاطره‌هاي خوبي از دوره اصلاحات داريم و شاهد پيشرفت‌هاي فرهنگي، بين‌المللي خوبي در ايران بوديم. نشست‌ها و گفت‌وگوي تمدن‌ها، برنامه‌هاي هسته‌اي، تعامل خوب با جهان، تبادل فرهنگي همه از اتفاقات مثبت آن دوران است. قطعاً دوستان اصلاح‌طلب در دوره جديد به رهبري آقاي روحاني با فرهنگ تماس مستقيم دارند. آقاي روحاني با نوع كلامشان و ارتباط با مردم نشان دادند كه براي فرهنگ ارزش زيادي قائلند و مشكلات فرهنگي داخل كشور را مي‌دانند. به اين نكته بايد اهميت دهيم كه مشكلات سياسي به تنهايي حل نمي‌شود بلكه بايد به كمك فرهنگ از معضلات سياسي خالي شويم. در دوره اصلاحات همان طور كه همه مي‌دانيم آزادي‌ها بيشتر بود فضايي كه در جامعه وجود داشت فضاي بهتري بود. عصبيتي كه در طول 8 سال گذشته در دولت آقاي احمدي‌نژاد در مردم به وجود آمده بسيار زياد است و اينها بايد به مرور رو به بهبود رود. البته در اين دوره تمام و كمال نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه همه برنامه‌ها اجرايي شود اما اگر قانون همكاري لازم را داشته و وحدت در بين مردم به وجود بيايد تمام موانع را مي‌توانيم پشت سر گذاريم.
سينماي ايران در طول 8 سال گذشته لطمه بسيار خورد و در شرايط بسيار بحراني به سر برد. من ارزش فرهنگ كشورم را مانند ارزش نفت مي‌دانم. در هر جايي از كره زمين نفت وجود ندارد. ساليان سال طول مي‌كشد و زمين مرارت‌ها تحمل مي‌كند تا نفت به وجود بيايد. فرهنگ كشور ما هم قدمت چهار هزار ساله دارد. ما از پيش گام‌هاي گفت‌وگوي تمدن‌ها هستيم. حسادت اعراب به ما بسيار تنگاتنگ است. وقتي صحبت از فرهنگ مي‌كنيم از صنعت خودرو حرف نمي‌زنيم. فرهنگ داشتن حاصل ساليان سال تلاش و تجربه تاريخي است و وقتي به صورت قاطع بيان مي‌كنيم كه سينما داريم هر كشوري نمي‌تواند اين را بگويد. چرا كشورهاي حوزه خليج‌فارس و كره سينما ندارند؟ و در حال تلاش براي به دست آوردن آن هستند؟ وقتي ما اين گوهر گرانبها را داريم چرا نگاه امنيتي به آن مي‌كنيم. چرا به محافل بين‌المللي آن بي‌توجه هستيم. من واقعاً به آقاي روحاني اميدوارم خدا كند آقاي روحاني شادي مردم را ديده باشد! قطعاً به گوشش رسيده كه مردم چگونه شادي كردند! مدت‌ها بود چنين شادماني را در مردم نديده بودم. اين يك جشن ملي واقعي بود. اميدوارم شخصي كه فاميلش روحاني است خصلت روحاني داشته باشد و به تمام روحانيون ثابت كند روحاني چگونه بايد باشد. من دستاورد دولت دهم را فاجعه مي‌دانم دولت دهم اختلاف و شكاف در بين اهالي سينما را چند برابر كرد. نتوانست يك صداي واحد و تعريف درست از صنف به ما بدهد. سينما را جيره‌خور خود كرد. دولت دهم با سيصد هزار تومان كه به هنرمندان هديه داد ما را زياد تحقير كرد. هديه‌هاي شخص آقاي احمدي‌نژاد نگاه تحقيرآميز به اهالي سينما داشت. در همه جاي دنيا براي هنرمندان فرش قرمز پهن مي‌كنند اما ايشان به ما كوپن و صدقه داد. درحاليكه وام‌هاي كلان به كساني داده شد كه مستحقش نبودند. از يكي از پروژه‌هاي ميلياردي به من زنگ زدند كه نه فيلمنامه داشت نه نقشم معلوم بود. به من گفتند بيا سرصحنه فيلمبرداري هستيم. من پرسيدم نقشم چيست؟ گفتند نمي‌دانيم! گفتم چه بايد بازي كنم؟ گفتند خودمان هم نمي‌دانيم كارگردان هم نمي‌دانست! به آنها گفتم شما سرصحنه چه مي‌كنيد؟ با يكچنين بي‌نظمي‌هايي ما در سينما روبرو بوديم. اين مورد را حداقل خودم مي‌دانم! شايد از خانه سينما به ما خيري نرسيده باشد اما حداقل وجودش همچون تنه درخت براي سينما مي‌ماند. امروز با بستن در خانه سينما، همه شاخه شاخه با لج‌بازي از هم جدا شدند. در هفته‌هاي اخير به يكباره شاهديم ده پروانه ساخت صادر مي‌شود خب اين پروانه‌ها چرا زودتر صادر نشد؟ حاصل دولت دهم به نظر من اين بود كه در سينما بسته شد. البته نكات مثبت هم اين دوران داشت كه خودشان در دفاعيه خودشان مي‌توانند بگويند، اما در هر صورت آنچه كه مي‌بينم سينماي به هم ريخته بي در و پيكر است. فيلمي كه با سيصد ميليون ساخته مي‌شد الان با يك ميليارد هم جمع نمي‌شود. اين يعني چه؟ فيلم‌هاي مستقل به هيچ عنوان حمايت نمي‌شود و هر كس براي خودش قلمروي ساخته و براي خودش تصميم‌گيري جدا دارد. پيشنهاد من به آقاي رئيس‌جمهور اين است كه وزيري لايق انتخاب كنند. شايد بشود در حوزه وزارت برق وزيري از نيروي انتظامي يا دارايي انتخاب شود، اما وزارت فرهنگ و ارشاد را بايد شخصي از جنس سينما انتخاب كرد. نبايد سينما را به شخص سياسي بدهيم. هر صنف بايد با ادبيات خاص با آنها حرف زد. سر ساختمان كه برويم با ادبيات خاص با كارگران مي‌توانيم صحبت كنيم، اما با اهالي سينما وزير فرهنگ با ادبيات خاص خودشان بايد صحبت كند و وقتي جاي اين دو عوض شود ديگر خودتان مي‌توانيد نتايجش را محاسبه كنيد.
من به رئيس جمهور محترم پيشنهاد مي‌كنم كسي را براي سينما انتخاب كند كه در جريان‌هاي موجود خود را پاك نگاه داشته باشد .
البته آقاي روحاني خودشان باهوش و باتجربه بالا هستند. وضعيت الان مملكت به شدت بحراني است. بايد دولت به كمك آقاي روحاني بيايد تا از اين شرايط بغرنج سينما خارج شود، اما آقاي روحاني بايد سينما را از شرايط دولتي خارج كند. ما بايد تنوع ژانر در سينما داشته باشيم. ارتباط با جهان مهم‌ترين نكته در پيشرفت سينماي ايران است. به نظر من اگر گروه‌هاي مختلف و رنگ‌هاي ديگر خصمانه به اين انتخاب نگاه نكنند و با احترام به آقاي رئيس جمهور بگذارند ايشان كارش را بكند و حمايتش كنند قطعاً مشكلات حل مي‌شود. به نظرم رنگ و بوي تغيير مي‌آيد و بايد اميدوار بود . 



ارسال توسط کاربر

روزهای پایانی فیلمبرداری فیلم سینمایی «آتیش بازی» در لوکیشن‌های فرودگاه مهرآباد و زندان قزل‌ حصار می‌گذرد. بخش‌هایی از فیلم در این لوکیشن‌ها  جلوی دوربین می‌رود  و تا پایان هفته فیلمبرداری فیلم به پایان خواهد رسید.

 

در روزهای پایانی میر طاهر مظلومی، امین حیایی و الناز شاکردوست جلوی دوربین خواهند رفت.

طبق برنامه ریزی انجام شده ظرف 40 روز درتهران و اطراف آن جلوی دوربین می‌رود.

در خلاصه داستان فیلم آمده است: قدیمی‌یا می گن طرف  این قدر شیر داغ خورده دهنشو سوزونده، موقعی که می خواد دوغ بخوره فوتش می‌کنه. حالا این شده حکایت آدمای آتیش بازی یا اینقدر تخته گاز می رن که یاتاقان می‌زنن یا این قدر احتیاط رو رعایت می‌کنن که از انورو بوم می افتن

آتیش بازی / عکس سجاد سلیمانی

در این فیلم   امین حیایی، الناز شاکردوست،سحر قریشی ،شقایق دهقان ،عزت الله مهرآوران،میرطاهر مظلومی و...  به ایفای نقش می‌پردازند

تعدادی از عواملی که در ساخت فیلم همکاری دارند، عبارتند از:

نویسنده : آرش قادری/ کارگردان: بهمن گودرزی/ تهیه کننده : مرتضی شایسته /مدیر فیلمبرداری : مرتضی غفوری/ صدابردار: بابک اردلان/ مدیر تولید: محمد شایسته / طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف/ طراح گریم: ایمان امیدواری/ تدوین : شاهین یارمحمدی/ دستیار کارگردان و برنامه ریز: علی نوابی / منشی صحنه : بهناز تاجیک/ عکاس:  سجاد سلیمانی




ارسال توسط کاربر
فيلم مسعود كيميايي در مرحله انتخاب بازيگر
مهناز افشار و پولاد كيميايي در «كليد شكسته»
باني‌فيلم آنلاين: مهناز افشار در فیلم سینمایی «کلید شکسته» به کارگردانی مسعود کیمیایی با پولاد کیمیایی همبازی می‌شود.
پولاد کیمیایی بازیگر سینما و تلویزیون درباره فعالیت کنونی خود به سوره سینما گفت: در حال حاضر مشغول همکاری برای پیش‌تولید فیلم جدید پدرم هستم. این فیلم «کلید شکسته» نام دارد که به تازگی پروانه ساخت برای آن صادر شده است.
وی ادامه داد: در این فیلم قرار است  کاراکتری را بازی کنم که حدود ۴۰ سال سن دارد. به تازگی حضور مهناز افشار در این پروژه قطعی شده است. آقای کیمیایی طی روزهای آینده یک بازیگر مرد از بازیگران سرشناس را انتخاب خواهند کرد.
کیمیایی افزود: فعلا این فیلم را در اولویت کاری دارم و دو پیشنهاد سینمایی دیگر شده که هنوز قطعی نشده است. در صدد ساخت فیلم مستند بلندی هستم که به زودی جزئیات بیشتر درباره آن را اعلام خواهم کرد. مهناز افشار پیش از این در فیلم سینمایی «رئیس» با مسعود کیمیایی همکاری کرده و این دومین بار است که او با این کارگردان باسابقه همکاری می‌کند، همچنین این دومین همکاری پولاد کیمیایی و مهناز افشار در یک فیلم سینمایی است.



ارسال توسط کاربر
بيم و اميدها؛ فرج بعد از شدت
انتقاد 21 سينماگر از دولت دهم و استقبال از دولت يازدهم
باني‌فيلم آنلاين: ديروز با شمارش آراي اخذ شده از مردم، تكليف يازدهمين انتخاب رياست‌جمهوري مشخص و حسن روحاني با رأي حدود نوزده ميليوني ملت به عنوان رييس‌جمهور منتخب برگزيده شد.

اتفاقي كه به 8 سال حضور محمود احمدي‌نژاد و تيم همراهش در دولت خاتمه مي‌دهد و حالا همه اميدوارند با حضور حسن روحاني، به مرور شاهد رفع مشكلات كشور باشيم. در 8 سال اخير و به خصوص دولت دهم شاهد مشكلات زيادي در حوزه فرهنگ و هنر بوديم و با تغيير دولت اين اميدواري ميان هنرمندان به وجود آمده كه فصل تازه‌اي براي كشور و هنر اين مرز و بوم آغاز شود. به همين مناسبت سراغ تعدادي از اهالي سينما و مديران فرهنگي رفتيم و سؤالاتي را كه در پي مي‌آيد از آنها پرسيديم. پاسخ‌ها هم كه در اين صفحه و صفحه مقابل آمده خواندني و جالب توجه است.
1- ارزيابي‌تان از فعاليت دولت دهم چيست و فكر مي‌كنيد در حوزه فرهنگ و هنر چه نقدهايي به عملكرد دولت وارد است و چه دستاوردهايي در اين 4 سال به دست آمده است.
2- با انتخاب حسن روحاني به عنوان رييس‌جمهور، فكر مي‌كنيد در حوزه فرهنگ و هنر شاهد چه تغييراتي خواهيم بود؟
3- فكر مي‌كنيد با توجه به تغيير دولت، شاهد پيشرفت در عرصه هنر خواهيم بود؟
4- در 4 سال فعاليت دولت دهم در عرصه هنر دچار چه مشكلات عمده‌اي شديم؟
5- دولت يازدهم چگونه مي‌تواند مشكلات پيش آمده در سال‌هاي اخير را در حوزه سينما برطرف كند؟
6- چه راه‌كارهايي براي پيشرفت هنر و به صورت اخص سينما به دولت يازدهم پيشنهاد مي‌كنيد؟
 
 
دوره تندروي تمام شده
عليرضا رئيسيان 
1- به نظر من نبايد كسي را كه از تخت پايين آمده نقد كنيم. من صحبت‌ها و مصاحبه‌هايم را كردم و مشروح نظراتم در ميزگرد «باني فيلم» منتشر شد. به نظر من چهارسال گذشته فرصت خوبي بود براي رشد سينما كه از دست داديم.
2- قطعاً با انتخاب آقاي روحاني تغييراتي را در عرصه فرهنگ و هنر شاهد خواهيم بود. تمام مطالبات اهالي فرهنگ و هنر در اين 8 سال و افرادي كه خون و دل خوردند (نه كساني كه امتياز بردند) بايد پاسخ داده شود. بايد فضا به سمت اعتدال، تكثر، ديدگاه منطقي نه فرصت‌طلبانه پيش رود.
3- هر پيشرفتي نياز به پشتوانه دارد. اين پشتوانه با انتخاب آقاي روحاني حاصل مي‌شود. البته آقاي روحاني بايد مراقب فرصت‌طلب‌ها باشند تا از اين موقعيت‌ها سوءاستفاده نكنند. اين فضاي به وجود آمده براي همه است. همه بايد در آن سهيم باشند. اين فرصت و فضا براي همه، از امتيازات اين انتخابات است. 
4- ......
5- الان زود است كه بخواهيم نظر دهيم. با توجه به برنامه‌هاي اعلام شده بايد ببينيم چه كساني تركيب دولت و مديران را تشكيل مي‌دهند. در هر صورت دلسوزها بايد فعال باشند و برنامه‌هايشان را ارائه دهند و هيچ اصراري بر تحميل هيچ ديدگاهي نبايد باشد و هر برنامه‌اي منسجم‌تر، فراگيرتر به آن سمت تعامل كنند.
6- در هر صورت دوره تندروي بايد تمام شود و كساني كه ژست‌هاي زيادي در اين هشت سال گرفتند جايشان را به آدم‌هاي معتدل، منطقي و عقلاني سينما بدهند.
 
آرزو مي‌كنم اتفاقات دولت دهم تكرار نشود
محمدعلي سجادي
سينما دوران ركود را پشت سر مي‌گذارد و همه مي‌دانيم كه اين وضعيت معلول عملكرد دولت در 8 سال گذشته است. كه خود اين پديده هم در بستر شرايط متلاطم جهاني قابل فهم است. مردم ما در رأي‌گيري شركت كردند به خاطر اينكه از فضاي بوجود آمده خسته شدند و مي‌خواستند در فضاي آرام زندگي كنند. اين رأي دادن مردم نشان از اين است كه همه ما آرامش را دوست داريم، اما مسؤولان ما اين نكته را درك نمي‌كنند.
من آرزو مي‌كنم اتفاقات دولت دهم نه تنها تكرار نشود بلكه ضدش اتفاق بيفتد. چرا كه نتايج عملكرد دولت دهم حاصلش بيكاري من و امسال من است. 
وزير فرهنگ و ارشاد دولت دهم تنها مدالش اين است كه فرهنگ و هنر به معناي عام را در كشورمان تعطيل كرد.
و جالب اينكه آقاياني كه در مناظره‌ها به عنوان منتخب صحبت مي‌كردند بخشي از مطالبات ما را در طول ساليان كاريمان مطرح كردند پيشتر اين حرف‌ها را ما در سريال و فيلم‌هايمان گفتيم اما ما خانه‌نشين و محكوم شديم و فيلم‌هايمان توقيف.
لطمه‌ايي كه دوران آقايان شمقدري و نماينده‌شان به ما زدند بسيار  زياد است اما آنها بار خودشان را بستند... اميدواريم در شرايط پيش‌رو روزنه‌هايي براي ما و بويژه جوانان ما در حوزه فرهنگ و هنر ايجاد شود نسل جوان بدين اميد نفس مي‌كشد.
 
دولت جديد يك ويرانه را ازسينما تحويل مي‌گيرد
فرزاد موتمن
1- اجازه بدهيد برداشت خاصي نداشته باشم.
2- به نظرم بايد سرنوشت خيلي چيزها روشن شود. اداره امور سينمايي ،اداره نظارت و ارزشيابي و سازمان سينمايي كدام يك حق تصميم گيري دارند و بالاخره تكليف چيست؟
3- اميدوارم آقاي روحاني و همكاران او و به خصوص وزير فرهنگ و ارشاد آينده، متوجه باشند كه دارند يك ويرانه از سينما را تحويل مي گيرند و در صورت ايجاد درك صحيح از شرايط است كه مي توان شاهد پيشرفت در آينده بود.
4- كاش دولت اين موضوع را مشخص كند كه قرار است تا چه حد دست بخش خصوصي را در توليد فيلم باز بگذارد و آيا اصلاً مي خواهد كه اين بخش از انفعال خارج شود يا خير؟ ديگر آنكه آيا حاضرند تركيبي اتخاذ شود كه بودجه هاي دولتي به مدد آن عادلانه توزيع شود؟ امروز 80 درصد از بودجه هاي دولتي توسط عده اي معدود بلعيده مي شود و آثاري كه تنها نام فاخر را يدك مي كشند، سرمايه هاي اين سينما را مصادره مي كنند.
5- به نظرم بايد بوروكراسي موجود در اطراف بودجه ها حذف شود. امروز بخش اعظمي از توليد در دست دولت است و به نظرم آقاي روحاني و كابينه او نيز نمي توانند تغيير خارج از اين ساختار اعمال كنند. به همين دليل بايد ديوارهاي شكل گرفته پيرامون بودجه ها را تخريب كرد و مانع از اين امر شد كه تنها عده اي خاص به آن دست پيدا كنند. 
6- وجود يك شرايط توليد دموكراتيك و عادلانه امروز در سينماي ايران تبديل به يك آرزو شده است. همچنين بايد در مميزي ها تخفيف قائل شوند. 35 سال از انقلاب گذشته است و در اين دوران پس از انقلاب هيچكس تمايلي به ساخت فيلم غيراخلاقي يا اثري عليه مباني جمهوري اسلامي ندارد. هيچكس نمي خواهد متلكي به نظام بيندازد و تنها در جزئيات است كه فيلمساز احتياج به مقداري آزادي عمل دارد.  ديگر آنكه بايد بدانند مشكل اصلي سينماي ايران مشكل اقتصادي است و بايد مرزهاي اقتصادي سينماي ايران روشن شود. يعني به شفافيت مشخص كنند كه براي توليد به بايد به سمت كدام بخش رفت؟ خصوصي يا دولتي؟ همچنين بايد بحث خودي و غير خودي را در تمام عرصه ها از بين ببرند. 
 
تكليف مذاكرات هسته اي را روشن كنند
عليرضا زرين دست
1- كار سختي است كه بخواهيم 8 سال را در چند جمله توصيف كنيم، اما از يك ديد منصفانه دولت آقاي احمدي نژاد هم عملكردهاي مثبت داشت و هم منفي. روي هم رفته نمي توان تصوير بدي از اين دولت در ذهن داشت، اما اميدوارم دولت آقاي روحاني كه خودم هم به او رأي دادم، همان چيزي باشد كه همه انتظارش را داريم.
2- به گمانم شرايط اقتصادي همه ما با توجه به تحريم هاي موجود تا حد زيادي به مذاكرات هسته اي بستگي دارد و اميدوارم دولت آينده اين ماجرا را به سرانجام برساند.
3- من با توجه به آنچه از گذشته آقاي روحاني سراغ دارم، بايد بگويم اميد زيادي دارم كه عرصه هنر و فرهنگ به مدد ايشان به شرايط بهتري دست پيدا كند.
4- قدرت و انسجام در برنامه ريزي ها و همچنين مديريت قوي تر، نياز امروز سينماست. براي اتخاذ برخي تصميم گيري ها بايد از كم جرأتي ها دوري كرد. همين مسائل بود كه سينماي ايران را فقير كرد و به فلاكت نشاند.
5- دقيقا نمي توانم به راهكار خاصي اشاره كنم، اما قطعاً براي هر مشكلي چاره اي وجود دارد و بدون تدبير هيچ برنامه اي جلو نمي رود. آنچه مسلم است و دولت جديد هم بايد به آن اشراف داشته باشد، اين است كه اين نسل به سرگرمي سالم نياز دارد و سينما از جمله مصاديق آن است.
6- اولين پايه هاي داشتن سرگرمي و تفريحات سالم، وجود بسترهاي مناسب است و اين امر براي سينما با داشتن سالن هاي خوب و متعدد محقق مي شود تا تماشاگر به صورت مطلوب به سينما كشيده شود. البته وجود فيلم جذاب و سرگرم كننده نيز از ملزومات امر است.
 
براي رفع مشكلات احتياج به دو وزير ارشاد داريم!
ابوالحسن داوودي
1- من حرف‌هايم را بارها گفتم. به هر حال در اين دوره 8 ساله نه تنها در عرصه مديريت فرهنگ هيچ نشانه روشني نديدم، بلكه اين اعضاء را شايسته مديريت عرصه فرهنگ و هنر نمي‌ديدم، بيشتر از آنكه وقت اين اعضاء صرف هنر يا فرهنگ شود اين زمان را عرصه تاخت و تاز و عقده گشايي‌ها و رو آوردن به حقارت‌ها كرده بودند. در تمام اين مدت با تمام سختي‌هايي كه برايم داشت در شأن خود نمي‌ديدم كه مراوده‌اي با اين عرصه داشته باشم. به هر حال فكر مي‌كنم ضايعات به بار آورده شده توسط اين دوستان آنقدر زياد است كه رييس‌جمهور آينده بايد به دو شخص مأموريت وزارت بدهد تا در سال‌هاي آينده اين دو وزير با هم ضايعات را برطرف و اثرات آن را كم كنند.
2- شرايط جامعه ما خود به خود پذيراي اين تغييرات است. تغييري كه يك جور هماهنگي بين نظام و مردم را بايد به وجود بياورد. به عبارتي هر چقدر احترام و اهميت عرصه هنر و فرهنگ بيشتر باشد، به همان اندازه انتظار پيشرفت در عرصه فرهنگ و هنر را مي‌توانيم داشته باشيم. مشكلات و ضايعات در هشت سال گذشته آنقدر زياد بود و آدم‌هاي كوچكي كه اندازه موقعيت‌ها و پست‌ها نبودند در رأس قرار گرفتند كه به نظرم اگر اين تغييرات اتفاق نيفتد سقوط فرهنگ و هنر ملي را در پيش خواهيم داشت. قطعاً آقاي روحاني آنقدر تدبير خواهند داشت و اين مسئله را خوب مي‌فهمند.
3- به شدت اميدوارم اين اتفاق بيفتد. عرصه فرهنگ و هنر نمي‌تواند متعلق به جناح و جريان سياسي خاصي باشد فرهنگ و هنر متعلق به آحاد ملت ايران است فارغ از هر گونه بازي‌هاي سياسي بيش از هر چه بايد به عرصه فرهنگ و هنر ارج گذاشته شود. اين مهم‌ترين سرمايه خودمان و بزرگيمان است كه در طول اين مدت حقير شديم را بايد به رخ بكشانيم. 
4- مشكلات عرصه هنر در دولت دهم نشستن كساني در مسندي بود كه اندازه جايگاه‌شان نبودند. تسلط سياست بر هنر، سياست يك جانبه جناحي صرفاً متكي بر عناصر خودي از غير خودي، به حقارت كشيدن عرصه فرهنگ و هنر به گونه‌اي كه هنرمندان در شأنشان نمي‌ديدند در اين عرصه بمانند و با ذلالت به كار ادامه دهند.
5- حضور يك فرد شايسته در عرصه مديريت ارشاد كمك مي‌كند به عرصه فرهنگ و هنر. اين فرد بايد تجربه اين كار را داشته باشد و اهميت فرهنگ و هنر را بداند. 
6- من فكر مي‌كنم در اين شرايط كسي در عرصه مديريت فرهنگي بنشيند كه عامه ملت فارغ از تمايلات سياسي او را بشناسند. وي بايد داراي تجربه و نام نيك باشد. به عقيده من بهترين شخصي كه مي‌تواند داراي اين ويژگي باشد آقاي مسجد جامعي به عنوان وزير ارشاد و در مديريت سينمايي هم آقاي سيدمحمد بهشتي شخص كارسازي است.
 
خوشبينم
پوران درخشنده 
1- دوره خيلي خوشحال‌كننده‌اي نبود، هم اتفاقات مثبت و هم اتفاقات منفي در اين دوره شاهد بوديم در مجموع همه خوبي‌ها و بدي‌ها را با هم ديديم اما آنچه كه در دوره دولت دهم به ما ضربه وارد كرد، مشكلات اقتصادي و فرهنگي بود كه ما شاهد بوديم.
2- من اميدوارم به دولت يازدهم و فكر مي‌كنم در اين دوره شاهد اتفاقات خوب خواهيم بود وقتي مردم با اين شور و شوق در انتخابات شركت كردند و تعداد بالايي به رييس‌جمهور آينده رأي دادند اين يعني منتظر تغييرات هستند و اميدوارند.
3- اميدوارم در تمام عرصه‌ها (علي‌الخصوص اقتصادي و فرهنگي) شاهد پيشرفت باشيم، صحبت‌هايي كه آقاي روحاني كردند با حمايت‌ها و كمك‌هايي كه از ايشان مي‌شود قطعاً شاهد اتفاقات خوب خواهيم بود. من خوشبين هستم.
4- ......
5- با توجه به توانايي‌هاي موجود در آقاي روحاني اتفاقات خوبي را خواهيم ديد. آقاي روحاني با درايتي كه دارند بايد از تمام نيروهاي كارآمد و امتحان پس‌داده استفاده كند. به شخصه موافق با اينكه از ميان سينماگران كسي مدير انتخاب شود نيستم و فكر مي‌كنم كسي بايد باشد كه شناخت همه‌جانبه‌اي از عرصه فرهنگ و هنر به خصوص سينما داشته باشد. قطعاً همه ما نظراتي داريم كه بايد دور هم بنشينيم و ببينيم چه بايد كرد.
6- من اميدوارم دولت يازدهم مشكلات اقتصادي فرهنگي، داخلي را برطرف كند. در زمينه بين‌الملل بتوانيم موفق عمل كنيم. با اين حضور گسترده مردم و اعترافاتي كه رسانه‌هاي غربي مبني بر اين حضور داشتند. دولت يازدهم بايد با تمام قوا براي اين ايستادگي ملت ايران تلاش كند. اين حضور نشان داد كه مردم ايران روي پاي خودشان ايستادند و مي‌ايستند.
 
 
به خلق يك حماسه فرهنگي نيازمنديم
محمد آفريده 
1- نگاه های حزبی و جناحی بود که در این دوران به سینما و سایر عرصه ها آسیب زد.
2- جامعه نشان داده است كه آنچه به آن احتياج دارد، تعادل است و همچنين يك تعامل دوجانبه. هميشه بايد در حد وسط به امور نگاه كرد تا به مدد اين رويكرد، از تمام استعدادهاي موجود استفاده شود. بايد دانست كه نگاه‌هاي حزبي و جناحي به مانند يك سم است و براي جامعه و مردم.
3- تاريخ كشور ما نشان داده است كه به طور طبيعي تشنه عدالت‌هاست. بنابراين بايد با بهره‌گيري از تمام ظرفيت‌هاي موجود، براي آينده برنامه‌ريزي داشت. برآيند انتخاب مردم، پيشرفت و توسعه و رسيدن به منزلت است و اين همان چيزي است كه ما از بدو انقلاب آرزو داشته‌ايم.
4- به طور كلي مشكل اين 8 سال عدم اعتماد به هنرمندان بود و همين رفتارها بود كه ريشه خيلي از حركت‌ها را خشكاند. نشاط فرهنگي نيازي است كه مدتي است فراموش شده است و فكر مي‌كنم آرزوي هر كسي كه در ايران زندگي مي‌كند، ظهور قابليت‌هاي اوست كه اميدوارم در دولت جديد محقق شود.
5- آقاي روحاني با انبوهي از مشكلات مواجه خواهد بود. امروز خواسته‌هاي مردم و همچنين آن جرياني كه مدت‌هاست به آن پيوسته‌اند، در پشت يك سد قرار گرفته است و براي پاسخگويي به همه آنها نياز به يك مديريت پويا و نيكوست. مديريتي كه از گنجينه‌هاي موجود در اين سرزمين به نيكويي استفاده كند.
6- استفاده از تمام نظرات و روحيه مشورت‌پذيري از مهم‌ترين خلقيات مورد نياز براي شخص رييس‌جمهور خواهد بود. بايد بدون حب و بغض از تمام توانمندي‌هاي جامعه بهره جست تا در زمينه فرهنگ هم حماسه‌اي خلق كنيم. جامعه ايران مي‌تواند يك جامعه مولد و رو به جلو باشد. بايد دست دوستي به طرف مردم خودش دراز كند و از اين مسير است كه مي‌توان به آرزوهاي يك مملكت جامه عمل پوشاند.
 
به فرهنگ از دريچه فراجناحي نگاه كنيم
محمدرضا ورزي 
1- اجازه دهيد به اين سوال پاسخ ندهم.
2- توقع ما سينماگران چه چيز مي تواند باشد؟ براي هنر اين كشور قدم هايي برداشته شود و در صنف ما فرهنگ سازي صورت بگيرد. همچنين اميدوارم بين ارشاد و هنرمندان تعامل خوب برقرار شود و اختلافات را به صفر برسانند.
3- اميدوارم دولت آقاي روحاني به اصلاح مواردي كه عرض كردم توانا باشد.
4- من نمي توانم نظر دقيقي بدهم و مسلم است افراد دست اندركار بخش هاي مديريتي بايد در اين زمينه ايده بدهند، اما مطالبات امروز قشر هنرمند خواسته هاي زيادي نيست كه نشدني باشد. مثلاً بازگشايي خانه سينما يا ايجاد يك رابطه صحيح بين هنرمندان و مديران اجتماعي و همچنين رواج روحيه صلح و سازش طلبي از جمله دغدغه هاي ماست كه اميدوارم در دولت جديد محقق شود.
5- افزايش توليد در سينما و حمايت از فيلمسازان قديمي و جديد از جمله پيشنهادهاي من به دولت آقاي روحاني است. اميدوارم برخوردهاي جناحي با هيچ مقوله اي رخ ندهد و لااقل به فرهنگ از دريچه فراجناحي نگاه كنيم. مديران جديد بايد در چارچوب قانون كشور و طبق تعرفه ها عمل كنند و نه به صورت دلبخواهي و با نگاه هاي شخصي.
 
باور فرهنگ و قدرت آن نياز سينما در دولت جديد است
محمد سرير
1- آنچه در دولت دهم بر سينما گذشت بر هيچكس پوشيده نيست و مسلم است هيچكس نمي خواهد آن اتفاقات دوباره تكرار شود. مشكلات و موانع موجود در اين بازه زماني در نوع خود بديع بود و اميدوارم ديگر هرگز شاهد آن نباشيم.
2- به نظرم بايد مبناي هر ارزيابي را تجربه گذاشت. اگر به دوره اي كه فرهنگ محور بود برگرديم، مي بينيم رشد اين عرصه از كشور تا چه حد به سود كل مملكت تمام شد و چقدر احترام و اعتبار هنرمندان افزوده شد. دولت آقاي روحاني هم به نظر داراي چنين ويژگي‌هايي است.
3- فرهنگ در هر كشوري پايه هاي اصلي آن را تشكيل مي دهد و اين توانايي را دارد كه به رشد اقتصادي هم كمك كند. اميدوارم دولت آقاي روحاني به اين امر واقف باشد.
4- باور هنر و فرهنگ و قدرت و نقش تأثيرگذار آن در جامعه چيزي بود كه حلقه مفقوده اقدامات دولت گذشته بود و امروز شايد كليد حل مشكلات باشد. زمان هايي كه نشانه هاي فرهنگ ما در سراسر دنيا محرز بود جهانيان ايران را با ارزش هاي غني آن شناختند.
5- اميد شايد اولين قدم در اين مسير به حساب بيايد. توجه به هنرمندان خلاق و فراهم كردن زمينه رشد خلاقيت ها باعث نشاط اجتماعي در داخل كشور مي شود و بستر را براي ارتقاء جايگاه سينماي ايران در عرصه هاي بين‌المللي هم فراهم مي كند.
7- در يك جمله مي توانم بگويم فرهنگ بايد بالنده تر از گذشته استمرار داشته باشد.
 
 
شوراي عالي سينما ماهي يك بار با رييس جمهور جلسه داشته باشد
محسن علی اکبری 
1- من در وهله اول این موفقیت بزرگ را به تمام ایران و همچنین آقای دکتر روحانی و کارکنان ستادهای تبلیغاتی ایشان تبریک می گویم و از خداوند برای ایشان موفقیت روزافزون نیازمندم و امیدوارم که در آینده شاهد موفقیت های ایشان و همفکران وی باشیم. به نظرم آقای شمقدری در دولت دهم هر کاری که از دست وی بر می آمد، در زمینه فرهنگ انجام داد، تنها باید برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت را طرح ریزی می کرد که فرصت آن پیش نیامد و به همین دلیل آنطور که شایسته بود پیشرفت نداشتیم.
2- به نظرم آقای روحانی باید برنامه های خود را با زمان بندی هایشان اعلام کند. در دولت دهم وقتی شمقدری به مقام معاونت سینمایی دست پیدا کرد، من به او پیشنهاد داد که شرایط را به گونه ای فراهم کند من در این 4 سال فیلمی نسازم و در عوض یک شهرک سینمایی تاسیس کنم تا بعد از 4 سال بتوان از آن بهره برداری کرد. اتفاقا ایشان هم موافق بود، اما این طرح عملی نشد. 
3- سینمای ایران الان زیرساخت ندارد و همین موضوع باعث متحمل شدن هزینه های سنگینی می شود. ما استودیوهای فیلمسازی نداریم و همچنین مشکل کمبود سالن همچنان احساس می شود. من بارها گفته ام و باز هم تکرار می کنم که اتفاقی که در ترکیه رخ داد می تواند الگوی ما قرار بگیرد. این کشور تعداد سالن های خود را از 200 عدد در سال 2005 به 1600 عدد در سال 2010 رساند. چنین بستری امکان را برای اکران فیلم خارجی ایجاد می کند و موجب بروز رقابت بین فیلمسازان داخلی هم می شود، چون فیلمسازان امروز تله فیلم می سازند و نه اثر سینمایی. وجود تعداد بالای سالن ها باعث متنوع شدن آثار نیز خواهد بود. اتفاق بد دوره دهم دولت، بسته شدن خانه سینما بود. به نظرم می شد همان اوایل که مشکل اساسنامه مطرح شد، با نشست ریش سفیدها و هیأت سنی این مشکل حل شدنی بود، اما ... . من امروز به دنبال کشف مقصر نیستم. حتی در تحلیل عملکرد دولت دهم از نامه های تندآقای عسگرپور به شمقدری و وزیر فرهنگ و همچنین بازتاب و کنش و واکنش های آن هم چشمپوشی می کنم، اما امید دارم در دولت یازدهم دیگر شاهد چنین مسائلی نباشیم.
4- از مهم ترین اتفاقات دوره دهم ترفیع معاونت سینمایی به سازمان سینمایی بود و در آینده می توانیم برآیند این اتفاق را بیشتر هم ببینیم. در دوره دهم زمان برای تثبیت اتفاقات وجود نداشت و امیدوارم آن ثبات مطلوب برای دوره یازدهم حاصل شود. اتفاق مهمی که در این دوره افتاد، برگزاری جلسه بین شورای عالی سینما با نفر اول اجرایی کشور بود که می توان از آن به عنوان یک اتفاق بی سابقه یاد کرد. ریاست جمهوری باعث اتفاقات خوبی در کشور شد. از جمله بیمه تکمیلی برای اهالی سینما که از مصوبات شورا بود و همچنین آیین نامه اجرایی ماده 139 که اشکالاتی داشت در این جلسات مطرح و اصلاح و نتایج خوبی هم برای ان تصویب شد.
5- به نظرم در دولت جدید هم باید ماهی یک بار جلساتی با رییس جمهور داشته باشیم و این می تواند از مهم ترین برنامه های دولت باشد.
6- در دوره دهم اتفاقات خوبی برای سینما شکل گرفت، اما به خاطر کمبود زمان نتوانست به شکوفایی برسد و امیدوارم در آینده چنین اتفاقی رخ دهد. می شد که ما شهرک و سالن های سینمایی و ... داشته باشیم اما اتفاقاتی از جمله بودجه ها و تحریم و ... باعث شد این اتفاقات خوب محقق نشود، اما در مجموع عملکرد آقای شمقدری را مثبت ارزیابی می کنم. شورای عالی سینما باعث ایجاد امکانات و رفاه به نسبت زیادی برای سینماگران شد و ما شاهد رشد کمی و کیفی تولیدات بودیم. به هر تبدیل معاونت سینمایی به سازمان سینمایی یک حرکت مبارک بود و موازی با آن فعالیت شورای عالی سینما هم نقطه روشن بزرگی به حساب می آید. به نظرم هر دوی اینها در دولت یازدهم برای سینما اهمیت خاصی قائل خواهند بود و از این منظر سینما می تواند به آن نقطه عطفی که منتظر آن است، برسد. اگر سازمان سینمایی بتواند با حفظ استقلال رأسا وارد مشکلات شود و برای حل آنها اقدام داشته باشد، می توانیم به آینده سینما امیدوارتر باشیم. به طور خلاصه همدلی و همگرایی و همفکری و استفاده از همه ظرفیت های موجود برای رسیدن به یک سینمای متعالی نباید به یک قشر و حزب و گروه و تشکل خاص وابسته بود و وجود یک نگاه فراگیرانه الزامی است.
 
مديريتي كه سمبل بي‌هنري بود
محمد بهشتي 
1ـ به اعتقاد من دولت نهم و دهم يك دستاورد خيلي بزرگ داشت. آن هم اينكه نشان داد همه كارهايي كه عقل سليم مي‌گويد نبايد انجام شود، او مي‌تواند انجام دهد و تمام كارهايي كه عقل سليم مي‌گويد بايد انجام شود، او مي‌تواند انجام ندهد. ما فرصت آزمون يك چنين مسئله‌اي را در هيچ زمان ديگري نداشتيم. دستاورد بزرگ ديگرش اين است كه عليرغم تمام اين كارهايي كه انجام داد، سينما نابود نشد و گويا اين مهم است كه سينما توانايي اين را دارد كه از تمام ناداني‌ها جان سالم به در برد. 
2ـ در دوره جديد مردم به تعقل، اعتدال و اصلاحات رأي دادند و بنابراين سايه اينها را بايد در تمام امور از جمله سينما ببينيم.
3ـ طبعاً بايد پيشرفت داشته باشيم. چون در غير اين صورت معنايش اين است كه اشتباهي صورت گرفته.
4ـ حاكميت بي‌هنري، مديريتي كه سمبل بي‌هنري بود.
5ـ دولت جديد بايد سراغ فرهيختگان و اهل فرهنگ رود. كسانيكه فرهنگ و مديريت فرهنگي را درك مي‌كنند.
6ـ ما بايد متوجه شويم كه فرهنگ ورزيدن و آفرينش هنري امري است كه به جامعه و مردم مربوط مي‌شود، نه به دولت. كار دولت فرهنگ ورزيدن و آفرينش هنري نيست. كار دولت ايجاد تسهيلات و حمايت كردن است و بايد چنين نقشي را عهده‌دار شود.
 
 اميدوارم هواي تازه بر عرصه فرهنگ و هنر حاكم شود
علي‌اكبر ثقفي 
1ـ دوره دهم كارهاي ناتمام زيادي داريم كه اميدوارم در دوره يازدهم به سرانجام برسند.
2ـ به اعتقاد من هر كسي كه عهده‌دار امور دولت مي‌شود بايد دلسوز فرهنگ و هنر باشد. يعني به موازي مسائل اقتصادي و سياسي، هنر و به خصوص سينما برايش حائز اهميت باشد. به زير ساخت‌ها بپردازد و بودجه سينما را افزايش دهد. اميدوارم ايشان حكم يك پدر را براي تمام اهالي فرهنگ و هنر داشته باشند و به مشكلات سينماگران (مسكن، بيمه، بازنشستگي، مشكلات سالن‌ها و...) بپردازند و اگر وعده‌اي قبل از انتخابات مي‌دهد به آن عمل كنند. مضافاً اينكه مدير فرهنگي كه عهده‌دار اين مسئوليت مي‌شود يك وفاق و همدلي بين تمام صنوف هنري ايجاد كند و از تفرقه بپرهيزد و نخواهد از تفرقه به نفع اهداف مسؤولان استفاده كند.
3ـ اميدوارم هواي تازه بر عرصه فرهنگ و هنر حاكم شود و موانع موجود بر سر راه سينماگران برداشته شود.
4ـ از مشكلات عرصه هنر در دولت دهم مي‌توان به تبعيض، رابطه، پارتي‌بازي، رانت‌خواري و... اشاره كرد. ضمن اينكه حق گروهي از سينماگران كاربلدي كه سال‌هاست خانه‌نشين شده‌اند و كار نكرده‌اند هم پايمال شده. اينها كساني هستند كه لياقت دارند و در حال حاضر بيكارند و به نظرم بايد در اين دولت از آنها دلجويي شود. متأسفانه هر كسي از راه رسيد به قولي يقه سينما را گرفت و سينما را نهايتاً نحيف كرد و اميدوارم همان عرقي كه مثلاً به ورزش داريم، به سينما هم داشته باشيم.
5ـ فكر مي‌كنم صاحب‌نظران، انديشمندان و نخبگان سينما بايد يك اتاق فكر تشكيل دهند و اجازه دهند رقيب و مخالف هم صحبت كند. بايد تبادل نظر و آسيب‌شناسي انجام شود. راجع به سالن‌سازي، فيلمنامه، كارگرداني، بازيگري و... هر كدام جداگانه يك كار گروه بگذارد و درد اين افراد را با تحقيقات ميداني يا علمي پاسخ دهد و بتواند رونقي به اين صنوف دهد. ما نيروهاي مفيدي در سينما داريم كه در حال حاضر گوشه‌گير  شده‌اند. دولت جديد مي‌تواند از اين افراد دعوت كند تا با همدلي به نتايج خوبي برسند.
6ـ بهتر است از سانسور و مميزي زيادي كه دچارش هستيم پرهيز كنيم چون وقتي اجازه دهيم هنرمندان خلاقيت خودشان را داشته باشند، بروز خلاقيت‌هايشان مي‌تواند منجر به اتفاقات خوشايندي شود. قرار نيست همه منفي فكر كنند و بعضي‌ها هم ممكن است افكارشان در جهت مثبت باشد. وقتي فيلمي پروانه ساخت مي‌گيرد، دولت از آن حمايت كند تا پروانه نمايش هم بگيرد. در كل توقع من از رئيس‌جمهور آينده اين است كه آدم‌هاي كاربلد در حوزه سينما و حتي از بدنه سينما را بر مسند امور مربوطه بنشاند. 
 
كارشناسان دلسوز استخدام كنيم
 بهزاد عبدي 
1- نمي‌توانم كلاً منكر دستاوردهاي دولت دهم باشم اين نوع نگاه كردن به نظر من كمي بي‌انصافيست، اما فعاليت‌هاي صورت گرفته در جهت فرهنگ و هنر اثرگذار نبوده.
2- با آمدن آقاي روحاني تغييراتي كه صورت مي‌گيرد بايد جهتمند در راستاي فرهنگ‌سازي باشد. دولت دهم به اندازه‌اي كه هزينه كرد فرهنگ‌سازي نكرد، اما دولت يازدهم هزينه‌هايش بايد در جهت فرهنگ‌سازي باشد.
3- احساس مي‌كنم شاهد پيشرفت در عرصه هنر در دولت يازدهم خواهيم بود.
4- نبود كارشناسان دقيق، هنر كار هزينه‌بر است، اما اين هزينه‌هايي كه دولت دهم انجام داد را بايد بررسي كنيم ببينم چقدر اثربخش بوده.
5- دولت يازدهم با استخدام كارشناسان دلسوز كه دغدغه فرهنگ و هنر به معناي واقعي كلمه داشته باشند مشكلات را مي‌تواند برطرف كند.
6- با ايجاد اتاق فكر مي‌توانيم توليد فكرهاي جديد در عرصه فرهنگ و هنر كنيم. اين فكر مي‌تواند تعامل با كشورهاي موفق باشد.
 
خط مشي آقاي روحاني را نمي‌دانم
 انسيه شاه‌حسيني:
1- همه دولت‌ها كار مفيد براي كشورمان انجام دادند، هر كدام رييس‌جمهورها به نحوي تلاش كردند. از آقايان رجايي و هاشمي، خاتمي گرفته تا احمدي‌نژاد، لذا معتقدم هيچ‌كس نمي‌تواند تلاش‌هاي آقاي احمدي‌نژاد را منكر شود.
2- آقاي روحاني را نمي‌شناسم، اما طرفدارانش را مي‌شناسم. من فكر مي‌كنم آقاي روحاني موفقيتش را به واسطه آقايان خاتمي و هاشمي كسب كرده... به نظر من هر كسي كه بتواند براي اين مملكت قدمي بردارد چه براي فرهنگ چه براي هنر و چه براي اقتصاد كار مهمي انجام داده.
3- هر رييس‌جمهور يكي از مهم‌ترين انتخاب‌هايش انتخاب وزير فرهنگ و ارشاد است. بايد ببينيم رييس‌جمهور چه كسي را به عنوان وزير انتخاب مي‌كند. پيشرفت فرهنگ و هنر به انتخاب وزير بستگي دارد.
4- نمي‌توانم قضاوت كنم چون درگير ساخت فيلم در خوزستان بودم.
5- واقعاً نمي‌دانم چون خط مشي آقاي روحاني را نمي‌دانم.
6- به نظر من راجع به اين موضوع صاحب‌نظران بايد نظر دهند.
 
خوشحالم كه افتخار باز شدن خانه سينما نصيب اين آقايان نمي‌شود
غلامرضا موسوي:
 1ـ با توجه به اينكه آقاي شمقدري كارگردان است و در دولت نهم هم مسائل سينما را رصد مي‌كرد، شخصاً اميدوار بودم بتوانيم حداقل‌هايي داشته باشيم و جلو رويم، اما متأسفانه ايشان هيچ برنامه‌اي در اين زمينه نداشت و اين بي‌برنامگي باعث شد كه عملا بخش خصوصي سينماي ايران به تدريج از بين برود و در حال حاضر شاهد ضعيف‌ترين بخش خصوصي در سينماي بعد از انقلاب باشيم. در اين مدت به دليل نداشتن برنامه‌اي مشخص، توليدات دولتي كه عملاً در هيچ جاي دنيا جواب نداده، بتواند رشد كند، ظاهراً در اين توليدات هدف تنها اين بود كه كار به دوستان و بعضي شركاي پنهان سپرده شود. به هر حال به همين دليل اكنون نظاره‌گر بدترين شرايط سينما در سال‌هاي گذشته هستيم.
2ـ از آنجايي كه هميشه نيمه پر ليوان را مي‌بينم و با توجه به اينكه آقاي روحاني شخصي فرهنگي هستند (  وقتي فيلم «من مادر هستم» جيراني را ديدند نظراتي بسيار حساب شده، فني و دقيق راجع به آن دادند)، اميدوارم وضعيت به سمت مطلوب و كمال پيش رود. 
3ـ هر دولتي روي كار بيايد كه نگاهي فرهنگي داشته باشد طبيعتاً نيازمند اين است كه 1ـ وزير ارشاد و رئيس سازمان سينمايي‌اش انساني فرهنگي باشند. نه از آن جماعتي كه مثل حوزه‌هاي هنري فرهنگ را به سياست آلوده كردند. اينها بايد كساني باشند كه فرهنگ را بشناسند. فرهنگ از مقولاتي نيست كه امر مي‌كنم و دستور مي‌دهم، پس بايد چنين شود اتفاق بيفتد. فرهنگ را بايد جامع الاطراف نگاه كرد و قاعدتاً كسي كه مي‌خواهد به اين نگاه برسد بايد آدمي به واقع فرهنگي باشد، نه فرهنگي نما. اگر دوباره آدمي فرهنگي نما در رأس سازمان سينمايي قرار بگيرد، طبيعتاً دچار مشكل مي‌شويم. مورد ديگر اين است كه طي اين سال‌ها به جاي اينكه مديريت دولتي سينما كوچك شود، عملا با سازمان سينمايي بزرگ شد. به نظرم كسي كه مي‌آيد بايد بتواند دوباره آن را به شكل كوچكش برگرداند. همانطور كه سازمان مديريت اقتصادي ما دوباره احيا خواهد شد قاعدتاً بايد يك معاونت بسيار مختصر و مفيد وجود داشته باشد كه فقط برنامه‌ريزي‌ها را سياست‌گذاري كند و خودش دست به توليد نزند. اين توليدات دولتي در حقيقت به خاطر رفقا و بعضي شركاي پنهان است.  بايد بخش خصوصي دوباره به ميدان بيايد، وظايف بخش دولتي محدود شود و ادارات ناكارآمدي كه بوجود آمده از بين برود. 
4ـ سعي كردن در اصناف شكاف ايجاد كنند. در حال حاضر 13 صنف داريم كه دوپاره هستند يعني رفتند با بعضي از اعضايشان صنف‌هاي دولتي ايجاد كردند و طبيعتاً اين صنوف با همين دولت هم از بين خواهند رفت. به عبارتي تمامي اين صنف‌هاي دست‌ساز عملا با دولت جديد رشدي نخواهند داشت. مسئله بعدي خانه سينماست كه بدون هيچ برنامه‌اي آن را تعطيل كردند. به عبارت ديگر در اثر نداشتن سياست درست و تك روي‌ها خانه سينما بسته شد و البته خوشحالم كه افتخار باز شدنش نصيب اين آقايان نخواهد شد. همچنين نگاهي جناحي همراه با بي‌برنامه‌گي سينماي ايران به بدترين جاي ممكن رسانيد. 
5ـ طبيعتاً دولت آتي دو برنامه عاجل بايد داشته باشد و در  ضمن كساني بايد مديريت سازمان سينمايي را برعهده بگيرند كه بتوانند با اصناف (نه اصناف دست‌ساز و دولت‌ساز) تعامل داشته باشند. به هر حال يك برنامه كوتاه مدت مورد نياز است كه بتواند سينما را از اين وضعيت بد به سمت ابتدايي‌ترين كار، توليد رهنمود كند و همچنين به يك برنامه ميان مدت نيازمنديم كه بتواند چراغ راه آينده سينماي ايران را ترسيم كند و در مجموع ما از اين بي‌برنامه‌گي خلاص شويم.
6ـ به نظرم در رأس تمام امور فرهنگي بايد يك آدم فرهنگي را بگذارد، نه شبه فرهنگي. طبيعتاً انتصاب يك انسان فرهنگي (به شرطي كه از جنس فرهنگ باشد، نه اينكه خود را به فرهنگ چسبانده باشد) وقتي در وزارت ارشاد و معاونت سينمايي قرار بگيرد مي‌داند كه با هنرمند (اعم از نويسنده، موسيقيدان، سينماگر، روزنامه‌نگار و...) چطور بايد برخورد كند و طبيعتاً چنين برخورد منطقي مي‌تواند به دوري جستن از تنش‌هاي موجود كمك كند. يك مسئول هنري بايد در خدمت هنرمندان باشد و به فكر يك برنامه دراز مدت براي اعتلاي هنر اين كشور باشد.
 
 
دولت قدرتمند از يك تشكيلات قدرتمند برخوردار است، نه از يك دوستان قدرتمند
* عليرضا سبط احمدي: 
1ـ در شروع حركت براي انتخاب هر دولتي قول‌ها و حرف‌هاي بسيار خوبي را از رياست جمهوري‌هاي مختلف ديديم. هر كدام به واسطه اينكه مي‌خواهند به اهالي فرهنگ و هنر كمك كنند، قول و قرارهايي مي‌گذارند. به عنوان مثال در همين مناظره‌ها همه كانديدها به اتفاق مي‌گفتند فرهنگ و هنر و علي‌الخصوص سينما را به اهلش واگذار مي‌كنيم و در واقع سعي مي‌كنيم از تصدي‌گري پرهيز كنيم. اينها بخشي از شعارهايي بود كه دولت قبلي و حتي قبل‌تر هم اينها را گفت‌ ولي وقتي به قدرت مي‌رسند فراموش مي‌كنند. حتي مقام معظم رهبري هم گفتند كه كانديداها حرفي نزنند كه بعد از يك سال اگر برايشان پخش كنند شرمنده شوند. اميدوارم در دولت بعدي اختياراتي كه مربوط به هنرمندان است به خودشان واگذار شود. متأسفانه در حال حاضر از نظر اقتصادي سفره و معيشت مردم دچار مشكل شده و تا اين مشكل برطرف نشود، صحبت بحث فرهنگي شوخي به نظر مي‌آيد. در دولت دهم قرار بود مديريتي واحد براي جشنواره‌ها برگزيده شود ولي متأسفانه يك دوره بيشتر اين تشكيلات پايدار نبود. همچنين فاصله گرفتن از انحصارگرايي دولت اتفاقي بود كه در اوايل دولت دهم خيلي روي آن حرف بود ولي بعد از آن ديديم كه فقط خود ارشاد، سازمان سينمايي و دولت است كه انتخاب مي‌كند كه به كدام فيلم پول بدهيم و به كدام فيلم پول ندهيم! اتفاق خوشايندي كه در دولت دهم افتاد تشكيل سازمان سينمايي بود كه مي‌تواند بودجه مستقل داشته باشد و همچنين حركت و آموزش منسجم ولي متأسفانه آن چيزي كه در قول و قرارهاي ابتدايي بود بعداً به نتيجه نرسيد. در دولت دهم قرار بود به فكر معيشت، رفاه، بيمه بيكاري و... باشند كه متأسفانه ماند و اميدوارم در دولت بعدي اين كارها انجام شود.
2ـ بايد ببينيم دقيقاً برنامه ايشان براي سينما چيست. اگر دولت و مديران سياسي جامعه به آدم‌هاي فرهنگي اعتماد كنند مطمئناً روزهاي خوبي در پيش خواهيم داشت. ما شكل گرفته در نظام جمهوري اسلامي ايران هستيم و يقيناً به هيچ چيزي جز سربلندي كشور و نظام‌مان فكر نمي‌كنيم. من به عنوان يك سينماگر از رئيس دولت آينده تقاضا دارم كه به ما اعتماد كنند و كار را به خودمان واگذار نمايند و از ما حمايت همه جانبه بعمل آورند. ما فيلمسازان توقع داريم قبل از اينكه فيلمي ساخته شود به اكران، گيشه، بازاريابي خارجي و... فكر شود. در كشورهاي پيشرفته 5ـ4 فيلم به اندازه درآمد نفتي يكسال ما درآمد زاست. چرا ما نمي‌توانيم! ما كه يكي از 10 كشور صاحب سينما در دنيا هستيم! متأسفانه تا جايي كه سينماي ما جيره‌خور دولت است، دولتي‌ها و سياست‌مدارها بر آن احاطه كنند و بر آن حكومت مي‌كنند. نبايد اين اتفاق بيفتد. سينما ابزار محكمي است و در خدمت اقتدار كشور اگر به ما اعتماد كنند مطمئناً به اين اقتدار افزوده خواهد شد.
3ـ معتقدم رئيس جمهور بايد بتواند وضعيت اقتصادي جامعه را بهبود ببخشد. اگر وضعيت اقتصادي خوب شود، من به عنوان سينماگر جا براي عرض و اندام در امور اجتماعي دارم و مي‌توانم توليدم را در سينما و جاهاي مختلف عرضه كنم. سينما هنري است كه بده بستان اقتصادي دارد كه شامل صنعت، تجارت، درآمدزايي و... است. اگر اين درآمدزايي در سينما وجود نداشته باشد يقيناً نمي‌تواند هنرش را هم به بالندگي و پويايي برساند. سينمايي  پوياست كه مخاطب داشته باشد.
4ـ ‌‌اگر انحصارگرايي را كم مي‌كردند و به دوستان خودشان كمتر مي‌پرداختند تمام اهالي سينما دور هم جمع مي‌شدند. هر كدام از تهيه‌كنندگان و كارگردانان سينما كه قدرت توليد يك اثر را دارند مي‌توانند به اندازه صد تانك جنگي براي هر سياستمداري كار كنند به شرطي كه انحصارگرايي برچيده شود. بخشي از اين انحصارگرايي هم به علت بي‌اعتمادي به اهالي فرهنگ بود. اگر اين بي‌اعتمادي كم شود مسلماً به موفقيت مي‌رسيم. دولت قدرتمند از يك تشكيلات قدرتمند برخوردار مي‌شود نه از يك دوستان قدرتمند.
5ـ انحصارگرايي را كنار بگذارد و به توانايي آدم‌ها فكر كنند. همه ما ايراني و زير بيرق جمهوري اسلامي ايران هستيم. هر كسي صاحب عقيده و فكر است ولي در نهايت هدف همگي‌مان پويايي و قدرتمندي جمهوري اسلامي ايران است. اگر دولت بعدي جداي از سلايق، آدم‌هاي شايسته را انتخاب كند و بر مسند امور بگذارد قطعاً موفق خواهد شد. مديران اين مملكت بايد براي برنامه دراز مدت فكر كنند. 
6ـ من از رئيس جمهور تقاضا دارم كه به ما اهالي سينما و فرهنگ اعتماد كند و بگذارد ما سياست‌هاي خودمان را تبيين كنيم. مديريت مقتدر، قوي و خارج از انحصارگرايي را بر مسند امور بگذارد. مديريتي را بر سر كار بگذارد كه به جامعه كلان فكر كند نه به آوردن دوستان بر سر كار. به هر فردي بر اساس شايستگي، توانايي و قدرتش اختيار دهد. ما اگر اختيار داشته باشيم، مي‌توانيم مسؤوليت پس دهيم.
 
 
جهانگير كوثري
1- به نظر من دوره دولت دهم، دوره‌اي بود كه نگاه خودي و غير خودي در آن بيشتر وجود داشت و اين نگاه در عرصه فرهنگ هم تسري داده شد. اين نگاه ضربه‌اي مهلك به جوهره جامعه و برداشتي خودخواهانه يك طرفانه براي فرهنگ است.
البته هنرمندان ما كار خودشان را انجام دادند هر چند حركتشان در اين مسير كند بود، اما حركتشان همچون آبي روان جريان داشت.
2- فاصله رفتاري دولت دهم آنقدر عقب و پس‌گرا بوده كه رييس‌جمهور جديد به لحاظ فرهنگي قطعاً موقعيت بهتري دارد. اگر رييس‌جمهور جديد نگاه فرهنگي و مشاوران خوب داشته باشد در اين زمينه موفق عمل مي‌كند. با شناختي كه از آقاي روحاني دارم و با مشاور‌هاي خوبي كه در كنار ايشان مي‌شناسم قطعاً تأثير مثبت خواهند داشت. اينكه چقدر اجازه عمل به برنامه‌هاي ايشان داده شود مهم نيست. قطعاً هر چقدر هم كه از برنامه‌هاي ايشان پياده شود از موقعيت فعلي بهتر خواهد بود اين را بدانيم فرهنگ سالم، اقتصاد سالم به دنبال دارد و باعث مي‌شود رفتارهاي سياسي ما درست باشد.
3- مطمئنم نگاه آقاي روحاني به هنرمندان خاص  و درجه يك خواهد بود و دستاوردهاي مثبت در زمينه هنر شاهد خواهيم بود.
4- خود خواستگي، يك طرفه كردن جاده هنر براي به اصطلاح خودي‌ها.
5- زمينه كار در حال حاضر همچون زمين كشت خوب كه به خرابه تبديل شده احتياج به يك طراحي و هماهنگي درست براي پيشرفت دارد.
6- پيشنهاد من انتخاب وزير ارشاد فرهنگي لايق است. به نظر من بايد وزير فرهنگ و ارشادي بدون عقده با نگاه كلان براي ايران زمين انتخاب كنيم.
 
 اميدوارم رييس‌جمهور قول‌هايي كه داده را به خاطر داشته باشد
 اميرشهاب رضويان:
1- بدترين اتفاق در دولت دهم بسته شدن خانه سينما بود.
2- ......
3- اميدوارم رييس‌جمهور منتخب پس از عهده‌دار شدن مسؤوليت رياست‌جمهوري قول‌هايي را كه داده به خاطر داشته باشد.
4- ......
5- احترام به موجوديت صنوف، واگذاري مسؤوليت‌هاي دولت در عرصه هنر به صنوف مرتبط، كمك به شكل‌گيري تشكل‌هاي جديد.
6- ارتباط مستقيم و بي‌واسطه با سينماگران، كم كردن مميزي‌هاي دست و پاگير، واگذاري بخشي از مسؤوليت‌هاي وزارت ارشاد در عرصه سينما به خانه سينما.
 
 
آراي كسب شده تحسين برانگيز است
فرشته طائرپور
باز هم به گفتن همين جمله مختصر اكتفا مي‌كنم: روند رسيدن به اين آراء يك سناريوي قابل تحسين داشت از همه ابعاد.
 
 
بايد ديد وزير ارشاد چه كسي مي‌شود
عليرضا داودنژاد 
1- .......
2- منتظرم ببينم آقاي روحاني چه كسي را وزير ارشاد انتخاب مي‌كند.
3- با توجه به اينكه آقاي خاتمي از آقاي روحاني حمايت كردند، گرايشات سازنده‌تري از ايشان شاهد خواهيم بود.
4- ......
5- ...... 
6- ......
 
 
بلاهای سینما در دولت دهم، راهنمای دولت جدید
بهرام دهقان 
1- دولت دهم به تاریخ پیوسته است و لزومی نیست در مورد آن صحبت کنیم.
2- به درستی نمی دانم آقای روحانی و دولت اش باید چه کاری انجام دهد. ما امروز همه دارای یک هیجان هستیم و فکر می کنم باید صبر کنیم تا با گذشت زمان، دولت جا بیفتد و بعد اظهار نظر کنیم.
3- اکثر مردم خوشحال هستند و اینطور که پیداست، اتفاق خوبی افتاده، اما باید قدری تأمل کرد تا مدتی بگذرد و بعد ... .
4- بلاهایی که دولت دهم بر سر خانه سینما آورد می تواند به عنوان نمونه های سمبولیک برای همیشه مبنای کار قرار بگیرد، به این معنی که هر کاری که این دولت انجام داد را دولت جدید نباید تکرار کند.
5- باید کار را به دست کاردان بسپارد.
6- زمانی که سیف ا... داد آمد تعامل خوبی بین اصناف و دولت برقرار شد و امیدوارم باز هم این اتفاق رخ دهد.




ارسال توسط کاربر
اعتراض فرجي به پایان اکران «حوض نقاشی» و «رسوايي»
 
 
غلامرضا فرجي به پايان اكران دو فیلم  «حوض نقاشی» و «رسوايي» در سينماهاي تهران اعتراض كرد .
 مدیر پخش و بازاریابی حوزه هنری درگفت‌وگو با فارس درباره پخش فیلم «حوض نقاشی» گفت: فیلم سینمایی «حوض نقاشی» 8 سالن سینما داشت در روز پنج شنبه 2.5 میلیون تومان و جمعه 2 میلیون تومان تنها در سینما آزادی فروش داشت. این فیلم می‌توانست مخاطب را به خوبی با خود همراه کند.
وی درباره تصمیم شورای صنفی به عدم ادامه اکران فیلم‌های نوروزی گفت: فیلم‌های پرفروش اکران نوروزی مانند «رسوایی» و «حوض نقاشی» ظرفیت فروش مناسب را داشت اما تصمیم شورای صنفی نمایش تنها  به نفع تهیه‌کنندگانی است که فیلم های ضعیفی دارند و نمی توانند سینما در اختیار بگیرند. فرجی در ادامه گفت: تعویض فیلم‌هایی که فروش خوبی دارند تنها به ضرر سینمادار و به خصوص  پردیس‌هایی سینمایی است اقبال مخاطب و فروش فیلم‌ها کاملا مشخص است.
وی درباره اکران فیلم در شهرستان‌ها توضیح داد: فیلم حوض نقاشی در شهرستان‌ها همچنان ادامه دارد. فیلم در تهران و شهرستان تاکنون به فروش 2 میلیارد و پانصد میلیون تومان رسیده است که با توجه به ادامه اکران آن در شهرستان ها این رقم افزایش خواهد یافت.



ارسال توسط کاربر
 
ديدگاه‌هاي نامزدهاي رياست جمهوري درباره سينما
 
گروه سينماي ايران - نامزدهاي يازدهمين دوره رياست جمهوري در مناظره فرهنگي اجتماعي ديدگاه‌هاي خود درخصوص سينما را نيز بيان كرد. عارف و روحاني از بسته شدن خانه سينما انتقاد كردند. سعيد جليلي فيلم «تنهاي تنهاي تنها» را موثرتر از مذاكرات هسته‌اي خود دانست و قاليباف هم به حمايت شهرداري از خانه سينما اشاره كرد.
 
عارف : از اسکار فرهادی نتوانستیم از حداکثر استفاده را کنیم
محمد رضا عارف کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری با تاکید بر ضرورت استفاده از دیپلماسی فرهنگی برای تقویت روابط با جهان ، از عدم بهره گیری کشور از فرصت جایزه اسکار اصغر فرهادی انتقاد کرد.
در بخشی از مناظره فرهنگی اجتماعی 8 کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری که از شبکه یک سیما پخش شد محمدرضا عارف یکی از کاندیداها با اشاره به اظهارات سعید جلیلی در این مناظره که فیلم آرگو را مصداق استفاده سیاسی دولت آمریکا از فرهنگ خوانده بود گفت : استفاده از فرصتها در فرهنگ عنصر کلیدی است . من باید به جایزه اسکار اصغر فرهادی اشاره کنم که متاسفانه نتوانستیم از این فرصت حداکثر استفاده را کنیم البته فرهادی در هنگام دریافت جایزه پیام صلح ما را فرستاد.
عارف تاکید کرد: باید از دیپلماسی فرهنگی برای تقویت روابطمان استفاده کنیم.
جليلي : سازنده «تنهای تنها تنها» بهتر از من از حقوق هسته‌‌ای کشورمان دفاع کرده بود
سعید جلیلی نيز در مناظره فرهنگی با اشاره به تاثیر سینما عنوان کرد که در آستانه سفر به آبماتی یک جوان بوشهری را دیدم که با ساخت یک فیلم سینمایی بهتر از من از حقوق هسته‌‌ای کشورمان دفاع کرده بود.
به گزارش مهر، سعید جلیلی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی درباره تاثیر ساخت فیلم در جامعه عنوان کرد: هالیوود با ساخت فیلم های «آرگو»، «سی دقیقه نیمه شب» و «لینکلن» توانست سیاست‌های خود را نشان دهد.
دبیر شورای امینت ملی تاکید کرد: رئیس جمهور باید بتواند از ظرفیت های هنری استفاده و به آن توجه کند چون بسیار تاثیرگذار است.
وی همچنین با اشاره به تاثیر فیلم های سینمای ایران در جهان افزود: یک جوان بوشهری 30 ساله توانست با ساختن فیلم «تنهای تنها تنها» بهتر از من از حقوق هسته ای دفاع کند. سریال ها و فیلم هایی چون «حضرت یوسف (ع)»، «حضرت مریم(س)» و «رنگ خدا» توانستند راه خودشان را در جهان باز کنند.
جلیلی از جمله نامزدهایی بود که تا این لحظه به طور مصداقی با اشاره به عناوین فیلم‌ها درباره سینما صحبت کرد.
غرضی: اگر بخواهیم فیلم‌ها را به جامعه تزریق کنیم، می‌شود زمان مشروطه و رضاخان
محمد غرضی ديگر نامزد دوره یازدهم ریاست جمهوری عنوان کرد: سینما و دیگر رسانه ها باید صاحب تشکل‌های مردم‌نهاد شوند. به گزارش مهر، سید محمد غرضی در بخشی از صحبت‌هایش در مناظره فرهنگی درباره رئوس برنامه های فرهنگی‌اش گفت: تمام صاحبان مراکزی همچون سینما و رسانه‌های دیگر باید یک تشکل مردم‌نهاد مناسب تاسیس کنند و در آن روابط خود را با جامعه تعریف و تعاملشان را با دولت مشخص کنند.
وی افزود: فرهنگ بخشی نیست که فکر کنیم می توان از طریق حکومت بخشی آن را اداره کنیم. هنر وقتی موفق می شود که ارتقا فرهنگی پیدا کند. باید بدانیم که هنر زیر سلطه فرهنگ است.
غرضی ادامه داد: اگر بخواهیم فیلم‌ها را به جامعه تزریق کنیم، می شود زمان مشروطه و رضا خان و محکوم به شکست است.
قاليباف : شهرداری تهران بیشترین حمایت را از خانه هنرمندان و خانه سینما دارد 
محمدباقر قالیباف در مناظره فرهنگی با اشاره به تغییر عملکرد شهرداری از یک نهاد صرفا خدماتی به یک نهاد فرهنگی و اجتماعی گفت: شهرداری تهران بیشترین حمایت را از خانه هنرمندان و خانه سینما دارد.
قالیباف نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی و اجتماعی انتخابات ریاست جمهوری توجه به منزلت انسانی را امری بسیار مهم دانست و در این راه سرمایه اصلی دولت را نیروی انسانی، مساجد، حوزه‌های علمی و هنرمندان اعلام کرد. وی در بخشی از سخنانش که پاسخ به نقد نامزدهای دیگر نسبت به برنامه‌های خود بود یادآور شد: ما در شهرداری به مردم احترام گذاشته و اگر پلی می سازیم یا پیاده رویی را بازسازی می کنیم زمان پایان کار و پروژه را اعلام می کنیم.
وی همچنین یادآور شد: ما با برنامه ریزی و عملکردی که داشتیم شهرداری را از یک نهاد صرفا خدماتی به نهاد فرهنگی و اجتماعی تبدیل کردیم. شهرداری در حال حاضر بیشترین حمایت را از خانه هنرمندان ایران و خانه سینما دارد.
رضایی: چرا تا چیزی گل می‌کند دولت دخالت می‌کند و وضع را بدتر می‌کند؟ 
محسن رضایی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی که هم اکنون در حال پخش است، تاکید کرد: باید مدیریت فرهنگ و سینما را به دست فرهنگیان بسپاریم.
  رضایی گفت: رفتار دولتمردان با فرهنگ و هنر نامناسب است. اصولا دولت ها  در سینما و فرهنگ و ورزش چه می خواهند؟
وی افزود: چرا تا چیزی گل می کند آنها دخالت می کنند و وضع را بدتر می کنند؟ باید فرهنگ و سینما را به فرهنگیان بدهیم.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری در نخستین سخنان خود در این مناظره فرهنگی به کلیت مباحث و فضای فرهنگی پرداخت و از بین هنرها به سینما در قالب این دو جمله اشاره کرد. البته وی در بخش دیگر صحبت‌هایش به بحث معماری اسلامی پرداخت.
محسن رضایی همچنین در این مناظره فرهنگی گفت: معماری اسلامی ایرانی از کشور رخت بربسته است.
  دیدگاه روحانی و عارف درباره خانه سینما و تعطیلی آن
محمدرضا عارف در صحبت‌های خود درباره وضعیت فرهنگی تاکید کرد که باید به فیلمسازان اعتماد کرد تا بتوانند بدون ترس و دلهره به خلق اثر بپردازند.
عارف در میان صحبت‌های خود در مناظره فرهنگی که در حال پخش از شبکه یک سیما است چندین بار به تعطیلی خانه سینما اشاره و همچنین به رفع موانع جلوگیری از نمایش فیلم ها تاکید کرد.
وی در همین زمینه توضیح داد: ما در منطقه بالاترین میزان تولید فیلم را داریم. این حق اهالی فرهنگ و هنر است که فعالیت خود را به راحتی در کشور انجام دهند نباید به حق فعالیت آنها به عنوان یک امتیازی که به آنها واگذار شده است، نگاه کرد. جلوگیری از نمایش فیلم ها و بحث تعطیلی خانه سینما از جمله مشکلاتی است که در اثر همین نگاه ایجاد شده است.
 محمدرضا عارف از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظره فرهنگی در نقد و بررسی صحبت‌های حجت الاسلام حسن روحانی دیگر نامزد انتخابات درباره تمرکززدایی از فعالیت های فرهنگی با اشاره به مساله تعطیلی خانه سینما گفت: فعالیت فرهنگی هنری یک حق است نه یک امتیاز ولی از آنجا که این امر به عنوان حق هنرمندان تلقی نمی‌شود اختلاف‌هایی چون اختلاف وزارت ارشاد با خانه سینما به تعطیلی این نهاد صنفی منجر شد.
وی افزود: باید تلاش شود نهادهای صنفی بتوانند در چارچوب قانون فعالیت کنند.
همچنین روحانی نیز در تایید صحبت‌های عارف تاکید کرد: باید نظام‌های صنفی تشکل رسمی داشته باشند. از این رو قانون باید شفاف باشد تا نهادها بتوانند فعالیت خود را ادامه دهند.
عارف ادامه داد: ما باید به اهالی فرهنگ و هنر اعتماد کنیم. وقتی ما به هنرمندان و فیلمسازان پروانه می دهیم باید بتوانند به راحتی خلق اثر کنند. متاسفانه تعداد تولید فیلم ها در حد ظرفیت کشور نیست چراکه کارگردانان ما برای خلق اثر ترس و دلهره دارند. باید قوانین شفاف توسط خبره ها در قالب نظام صنفی تدوین و اجرایی شود.
وی در پایان تاکید کرد: با این رویکرد جدید قطعا می‌توانیم خلق اثر کنیم. چرا باید یک فیلم به دلیل 5 درصد اختلاف نظر اجازه نمایش ندهیم؟ با این شرایط جوانان ما به کجا می روند. آیا مخاطب فیلم های خارجی و شبکه‌های ماهواره ای نخواهند شد؟



ارسال توسط کاربر
اظهارات جالب بازیگران مشهور در خصوص انتخابات دوره یازدهم / عکس
طی گفتگو با تنی چند از هنرمندان نظرشان را در خصوص شرکت در انتخابات و علت حضورشان پرسیده شد که در ادامه می‌ خوانید:

     

طی گفتگو با تنی چند از هنرمندان نظرشان را در خصوص شرکت در انتخابات و علت حضورشان پرسیده شد که در ادامه می‌ خوانید:

بازیگران سینما و تلویزیون از انتخابات یازدهم می‌گویند:

 

* اکبر عبدی: نمی توانیم به سرنوشت کشور بی تفاوت باشیم

اکبر عبدی گفت: همه ما نسبت به آینده کشورمان یک تکلیفی داریم و نمی توانیم به سرنوشت آن بی تفاوت باشیم پس باید سعی کنیم از میان کاندیداهای خوب ریاست جمهوری خوبترین را برای آباد کردن کشور انتخاب کنیم.

* مهران رجبی: سرنوشت مملکت با رای ما به جلو حرکت می کند

مهران رجبی عنوان کرد: من رای می دهم...چرا که اگر در انتخابات شرکت نکنم پس حق اظهارنظر در هیچ مسئله ای را نخواهم داشت. سرنوشت مملکت با تک تک رای ما به جلو حرکت می کند. بنابراین رای می دهم تا بتوانم در کشورم حق اظهار نظر داشته باشم.

 

* نفیسه روشن: دوست دارم در کشورم اتفاق خوبی بیافتد

نفیسه روشن: انتخاب یک اتفاق است و زندگی ما را مجموع این اتفاقات شکل می دهد. من رای می دهم چون می خواهم در کشورم اتفاق خوبی بیافتد.این یک وظیفه ی اجتماعی است.

* زیبا بروفه: دوست دارم با آحاد مردم مشارکت داشته باشم

زیبا بروفه گفت: هر کشوری قانونی دارد و احترام به قانون وظیفه افراد هر کشوری است.من به عنوان یک فرد از جامعه یک حق نظر دارم. نظرم را اعلام می کنم تا در انتخاب فردی شایسته و لایق برای موفقیت کشورم با احاد مردم مشارکت داشته باشم.

* شهروز ابراهیمی: آینده کشوم برایم مهم است

شهروز ابراهیمی اظهار داشت: اگر یک ایرانی هستی و اینجا زندگی می کنی این تکلیف توست که برای رسیدن به ایده آل هایت در زندگی در سرنوشت کشورت مشارکت داشته باشی. من رای می دهم چون آینده کشوم برایم مهم است.

* حسین مهری: دوست دارم شریک اتفاقات بزرگ کشورم باشم

حسین مهری اعلام کرد: من رای می دهم چون دوست دارم در اتفاقات بزرگ کشورم به عنوان یک ایرانی شریک باشم.

* بهنوش بختیاری: به خاطر سربلندی، عزت و آبرویم رای می دهم

بهنوش بختیاری عنوان کرد: اگر ایرانی هستم. اگر در این آب و خاک زندگی می کنم. اگر عاشق ایران هستم. اگر قلبم برای کشورم و مردم کشورم می تپد پس بخاطر سربلندی ایران... سرزمینم ...جانم...عزت و آبرویم...رای می دهم.

 

* آزیتا ترکاشوند: رای دادن لبیک گفتن به رهبر بزرگوار کشور است

آزیتا ترکاشوند عنوان کرد: به نظر من رای دادن لبیک گفتن به رهبر بزرگوار کشور است بخصوص در شرایط خاص امروز. بیگانگان منتظر ضربه زدن به ایران هستند .ایرانی که امروز مستقل از دیگران به پیش می رود. خارج از ایران همه منتظر کم رنگ شدن حضور مردم در مناسبات اجتماعی کشور هستند و ما با حضور در پای صندوق های رای خط بطلان بر این امید آنها می کشیم.

* بهروز بقایی: به پاس همه عطاهای کشور به من، او را پاس می‌دارم

بهروز بقایی گفت: رای ندهم؟ چرا رای ندهم؟ رای می دهم خوب هم رای می دهم ... هرچه دارم از کشورم دارم پس باید به پاس همه عطاهای کشورم منم او را پاس بدارم.

* رانا قصرنژاد: همه ما رای می دهیم تا یک کشور زیبا داشته باشیم

رانا قصرنژاد عنوان کرد: ایران رو اگه مثل یک باغچه فرض کنیم و هر رای مردم رو یک گل ....خوب اگه من رای ندهم /تو رای ندهی / او رای ندهد...چه می شود؟ می شود یک باغچه بی گل و زشت .آیا شما یک باغچه بی گل رو دوست دارید؟ مسلما نه. پس من رای می دهم ... تو رای می دهی.../




ارسال توسط کاربر
نظر جالب سوپر استار سینمای ایران در خصوص مد های غربی
شاید جالب باشد بدانید که امین حیایی قبل از اینکه وارد کار بازیگری شود معلم بوده است، با او درباره پوشش معلم ها به گفت و گو نشستیم که شاهد آن هستید.

     

جام فرهنگی:

امین حیایی درباره پوشش معلم ها گفت: همان طور که می دانید من قبلا معلم بودم و زمانی که ما معلم بودیم پوشش معلم ها هم مانند بچه ها مثل هم بود، منظورم این نیست که مانند دانش آموزان پوشش فرم داشتند اما تقریبا همه می دانستند که مجاز هستند چه نوع لباسی را بپوشند.

بازیگر سریال "کلاه پهلوی" ادامه داد: معلم الگوی شاگردان است چه به لحاظ پوششی و چه به لحاظ اخلاقی بنابراین یک معلم مسئول است که در پوشیدن لباس دقت لازم را انجام دهد تا بتواند به شاگردانش درست لباس پوشیدن را بیاموزد.

حیایی اضافه کرد: لباسی که ما بر تن می کنیم نشان دهنده فرهنگ ما است، فرهنگ ایرانی هم به اندازه کافی غنی است پس بنابراین نیازی نداریم از کشورهای بیگانه به ما برای پوشیدن خط داده شود.

او در پایان نوع پوشش معلم ها را بسیار حائز اهمیت دانست و گفت: یک معلم با نوع لباسی که به تن می کند به شاگردانش می آموزد که باید وقار و متانت و همچنین فرهنگ ایرانی را در نوع پوشش رعایت کنند.




ارسال توسط کاربر
ستاره و لاله اسکندری و زندگی خصوصی شان
وقتی ضبط را روشن می کنم تا درباره مادرش و رابطه مادرانه و دخترانه بپرسم، جدی نشود و دقیق درباره مادری که معتقد است بخش بزرگی از هرآن چیزی که در زندگی است و به آن افتخار می کند را مدیون او است، حرف بزند.
 
[-] اندازه متن [+]

جام کشکول؛
سختگیری یک واژه کلی است اما مامان من به دلیل اینکه معلم بود و خیلی هم اهل برون ریزی نبود، می شود در زمره مامان های سختگیر قرارش داد. اما سختگیری به مفهوم سختگیری خیلی در خانه ما متداول نبود. برخی چارچوب های مشخص وجود داشت که باید آنها را رعایت می کردیم. البته من خیلی تضاد چندانی با مامان و بابا نداشتم. چون تربیتم، زیر سایه آنها بود و این چارچوب ها را می فهمیدم و رعایت می کردم. بزرگ ترین مساله من در زندگی با مامان و بابا، درس نخواندن بود که آن هم بالاخره حل شد و در سال چهارم که فکر کردم درس و مدرک فایده ای ندارد، ۳ سال برای دانشگاه هیچ درسی نخواندم و آنها هم کاری نمی توانستند بکنند. بعد دیگر به عشق تئاتر خودم را جمع و جور کردم، دیپلم گرفتم و رفتم دانشگاه و...

 

 

پس تنها مشکل تان درس نخواندن بود؟

بله، که آن هم حل شد. شاید تنها گلایه ای که من و لاله داشتیم، این بود که چرا ما شبیه خیلی از مادر و دخترها باهم حرف نمی زنیم و درددل نمی کنیم که باز همین هم خیلی مهم نیست، چون به ما یاد داد بتوانیم در یک شرایط چارچوب دار زندگی کنیم و چارچوب ها را خودمان رعایت کنیم. هم من و هم لاله، همچنان پایبند آن چارچوب هایی هستیم که مادرمان به ما یاد داده.

پس راضی هستید؟

به نظر من تربیت پدر و مادر مجموعه خوبی ساخته. درون گرایی و چارچوب های مادرم، با رفتارهای برون گرای پدرم و دوستان و رفت و آمدهایی که داشت، به ما یاد داده درست زندگی کنیم. همیشه آنقدر بنیاد تفکری قوی داشتیم که حتی در سختی ها و مشکلات هم اینها را از دست ندادیم. مثلا در سیستم تربیتی ما این بود که هر امکاناتی، برای هر ۵ نفر ماست و همین، همه ما را به آدم هایی خودکفا تبدیل کرد. اتفاقی که من الان در تربیت ها نمی بینم. الان همه امکانات صرف یک نفر و در نتیجه قدرت استقلال بچه ها کم می شود و... من اینها را دوست ندارم. ما همیشه برای اندازه زندگی خودمان کوک بودیم، اما همیشه با این مفاهیم بزرگ شدیم که حواس?مان به دیگران باشد، به آدم ها کمک کنیم و.... من نمی گویم شاید روش تربیتی کاملا درست بوده، اما به نظرم روش خیلی تاثیرگذار و مثبتی بود.

مادرتان هم به استقلال و هویت شما اصرار داشت؟

دقیقا، اینکه ما دختر بودیم، دلیلی برای این نبود که خیلی از اتفاق ها برای ما ساده تر باشد و برای برادرهایم نه. شاید این در کودکی اذیت کننده بود، اما اگر الان ما را در هر اجتماعی رها کنید، قدرت تطابق داریم. می توانیم سختی ها را پشت سر بگذاریم و بدون رد شدن از خط قرمزها یا سوءاستفاده از جنسیت مان، به آن چیزهایی که می خواهیم برسیم. همیشه تلاش کردیم نان بازویمان را بخوریم. وارد حاشیه نشویم و در اصل تمرکز کنیم و فکر می کنم این مدیون تربیت درست است.

این چارچوب ها هیچ وقت اذیت تان نکرده، یعنی هیچ وقت با خودتان فکر نکردید کاش نزدیک تر بودید؟

شاید به خاطر همسایگی، الان رابطه نزدیک تر باشد اما پدر و مادرم هیچ وقت خودشان را به ما تحمیل نکردند و همیشه هویت مستقل ما را قبول کردند. این الان، برای منی که به دهه ۴۰ زندگی ام نزدیک می شوم و به این هویت مستقل بیشتر از هرزمان دیگری نیاز دارم، خیلی خوب است. شاید یک از دست دادنی داشته باشد، اما نمی توانی هم یک رفاقت بی غل و غش خواهرانه با مادرت داشته باشی و هم استقلال بخواهی. من این را در همان سال های جوانی یاد گرفتم که این دوری هزینه همان استقلالی است که هر آدمی در زندگی اش، رویای آن را دارد. البته این دوری، دوری عاطفی نیست. اتفاقا، عاطفه بین ما خیلی قوی است، اما ظاهری نشان نمی دهیم. هیچ وقت خودمان را بغل مامان نینداختیم که ما را ناز کند، اما همیشه، آن عشق و علاقه واقعی بین?مان وجود دارد. مثلا اینکه وقتی سر سریال آقای جیرانی در ترکیه بودم و شنیدم حال مامان بد شده، کار را رها کردم و برگشتم تهران یا شب هایی که مامان می فهمد من تپش قلب دارم، می آید بالا و من را می برد بیمارستان. اینها بین ما هم جریان دارد، اما خب نوع بروزش متفاوت است و به ما یاد داده احساسات?مان را کنترل و مدیریت کنیم.

فعالیت شما خواهرها هم عجیب است. شما ۲ نفر حسابی فعال هستید، این از امیدواری ای می آید که از خانواده به شما رسیده یا اینکه شکست ناپذیری و فعالیت به شما منتقل شده؟

هر دو. به نظرم نمی شود اینها را از هم جدا کرد. من این حد کارکردنم را در وهله اول برای به دست آوردن هویت مستقل اجتماعی انجام می دهم. پدرم معتقد بود باید روی پای خودمان بایستیم و همین شد که از سال های اول جوانی، کار می کردیم. کم کم هرچه پیشرفت کردم، راضی تر شدم و وقتی انرژی ام در بازیگری اشباع شد، به این فکر کردم که این انرژی را جای دیگری هم صرف کنم. کار تا الان بیشتر از آنکه بحث مالی داشته باشد، بحث معنوی داشته. همیشه دلم می خواست کاری کنم که شغلی تولید کنم و... همه اینها برای من خیلی مهم است. اصلا دلم نمی خواست فقط یک بازیگر باشم و به شهرت و پول آن اکتفا کنم. می توانم بگویم همه اینها از یک نیاز به هویت اجتماعی شروع شده و بعد هم با امیدواری و نگاه سازنده، ادامه پیدا کرد.

پس امیدواری هم هست؟

فکر می کنم زندگی خیلی کوتاه است و آدم باید هر لحظه آن را زندگی کند و نفس بکشد. افسردگی را دوست ندارم، چون هر لحظه ای ممکن است نباشم و برای همین فکر می کنم باید در تک تک لحظات زندگی امیدوار باشم و به ساختن اتفاق های خوب و تازه فکر کنم.

اگر بخواهید یکی از خصلت های مادرتان را برای خودتان نگه دارید، کدام را نگه می دارید؟

صبوری و اقتدارش. من این اقتدار مامان را خیلی دوست دارم. هیچ کس نتوانسته حریم مادرم را بشکند و به آن ورود کند و من این را خیلی دوست دارم.




ارسال توسط کاربر
 
نشان درجه یک هنری دولت برای اکبر عبدی و داریوش ارجمند
بانی فیلم آنلاین:با موافقت دولت، نشان دولتی درجه یک فرهنگ و هنر به دو هنرمند عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون اعطا می‌شود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت، هیئت وزیران بنا به پیشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و به استناد ماده(7) قانون تعیین حدود و وظایف و اختیارات و مسئولیت های ریاست جمهوری -مصوب 1365- تصویب کرد؛ نشان دولتی درجه یک فرهنگ و هنر به اکبر عبدی و داریوش ارجمند اعطا می‌شود.

این مصوبه از سوی محمدرضا رحیمی معاون اول رئیس جمهور برای اجرا ابلاغ شده است.




ارسال توسط کاربر



هیسسس بچه ها اقای کارگردان پای مانیتور خوابش برده ! 
 هدفون تو گوشش نمی شنوه بیاین دورش عکس مدرک جرم بگیریم
1 2 3 آآآییییی وای من پرید از خواب حالا این شد یه عکس خوب !!!! (‌پشت صحنه فیلم سینمایی اتیش بازی)



ارسال توسط کاربر

 


گزارشی از نقد فیلم رسوایی با حضور طلاب؛ 
چرا همه روحانیان حاج یوسف نمی‌شوندخبرگزاری رسا ـ ده نمکی با طرح این سؤال که چرا همه روحانیان، حاج یوسف نمی شوند، ترس از هزینه کردن خود را دلیل این امر دانست و گفت: سلام کردن به همه، کار در شب، دستگیری محرومان و انسان دوستی، همه جزو زی طلبگی است و اگر طلبه امروز این گونه نیست، مشکل او است نه عیب فیلم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، فیلم سینمایی رسوایی، آخرین ساخته مسعود ده نمکی پس از سه گانه اخراجی‌ها و پر فروش ترین فیلم سال، شب گذشته در جمع طلاب و روحانیان مشهد در محل دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی  اکران و نقد و بررسی شد.

 

ده نمکی در آغاز این نشست که با استقبال پر شور طلاب و روحانیان همراه بود، گفت: گرچه فیلم با ایده اولیه من فاصله دارد اما از آن جا که دغدغه ما ترویج اخلاق و مکتب تشیع است، شخصیت روحانی فیلم به عنوان مبلغ این اندیشه واقع شد.

 

تا اعتقاد نباشد، فیلم در خدمت مضمون در نمی آید

وی، وجود یک شخصیت روحانی در سه گانه اخراجی ها، مستند دارا و ندار و رسوایی را به دلیل تعلق خاطر به این حوزه دانست و افزود: طرح این گونه مضامین جز با اعتقاد به آن امکان‌پذیر نیست. برای پرداختن به این مسائل نمی توان از کسانی که به این مفاهیم و معارف، معتقد نیستند، انتظاری داشت زیرا حتی با وجود تکنیک بالا، تا اعتقاد نباشد، فیلم در خدمت مضمون در نمی آید.

 

وی با تأکید بر این که مضمون فیلم، دفاع از روحانیت نبوده است، اظهار داشت: با این وجود، برآیند کلی آن، دفاع از شخصیت روحانی به نظر می رسد ولی با همین حال، فقط در مشهد، بیش از 500 میلیون فروش داشته و با استقبال همه اقشار مذهبی و غیرمذهبی روبه‌رو شده است.

 

ده نمکی با اشاره به واکنش‌های مختلف نسبت به فیلم رسوایی ابراز داشت: بخشی از این برخوردها به خاطر شخصیت ده نمکی است و نه خود فیلم و بخشی نیز به دلیل سوء تفاهم ها است به عنوان مثال برای برخی از شخصیت های حوزوی، تنها آنونس فیلم را نمایش داده بودند که مخالفت آنان طبیعی بود.

 

بازخوردها نشان می دهد مخاطب بیش از شخصیت منفی فیلم با حاج یوسف همراه شده است/جای تأسف است که عبدی در نقش یک پیرزن جایزه می گیرد و در نقش روحانی تخریب می شود

این کارگردان سینما ادامه داد: البته برخی نیز به محض این که نام اکبر عبدی را به عنوان شخصیت روحانی فیلم می شنیدند، موضع می گرفتند که استفاده از یک شخصیت طنز برای این نقش، توهین به روحانیت است.

 

وی با اشاره به ضرورت شناخت سینما و اقتضائات آن گفت: این جزو لاینفک سینما است که ضمیر ناخوداگاه مخاطب با بازیگرها ارتباط برقرار کند؛ دلیل انتخاب عبدی این بود که محبوب‌ترین بازیگر سینما میان مخاطب عامه است و زمانی که این شخصیت روحانی فیلم باشد، مخاطب بدون توجه به صنف او، در گام اول با او همزادپنداری می کند نه با شخصیت منفی فیلم. با این که آقای عبدی این نقش را به خوبی و قابل باور بازی کرده، حتی نوع صحبت کردن، نگاه و رفتارش با یک روحانی معمولی متفاوت است. با این وجود جای تأسف است که عبدی در نقش یک پیرزن جایزه می گیرد ولی در نقش یک روحانی، این گونه مورد اعتراض قرار می گیرد.

 

اعتراض به رسوایی به دلیل ترس از برجسته شدن جایگاه روحانیت در جامعه است

در ادامه حجت الاسلام محمدرضا جواهری، عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد به عنوان کارشناس منتقد برنامه، تصریح کرد: نقد جامع، نیازمند توجه به نقاط ضعف و قوت در کنار هم است.

 

وی با تقدیر از ده نمکی برای پرداختن به موضوع مهم و حساس نقش روحانیت در هدایت نسل جوان افزود: ده نمکی، دغدغه های دینی و مذهبی دارد و از سینما برای هدایت جامعه به عنوان یک ابزار مناسب بهره می گیرد. جرأت و شهامت او در اقدام و ورود به عرصه هایی که دیگران کمتر وارد می شوند، ستودنی است.

 

حجت الاسلام جواهری ادامه داد: فیلم رسوایی، محبت، انسان دوستی، صداقت و شجاعت یک عالم دینی را به تصور کشیده و این که روحانیت اهل عمل است نه صرفا شعار. برخی افراد روشنفکر با فیلم درگیر شدند چون نمی خواستند نقش عملی روحانیت در جامعه برجسته شود.

 

وی رسوایی را فیلمی قابل فهم برای همه قشر مخاطب توصیف کرد و با اشاره به تصویربرداری خوب، انتخاب بازیگران توانا و دستیابی قابل توجه به اهداف ساخت فیلم، گفت: در این فیلم، مفاهیمی چون مانیفست امر به معروف و نهی از منکر به شکل ایجابی، دستگیری از سوی روحانیت به جای مچ گیری، و این که روحانیت اهل هزینه کردن از آبروی خود برای نجات مردم است، به خوبی تصویر شده است.

 

نکاتی در نقد حوزوی رسوایی

عضو اتاق فکر تبلیغ خراسان در ادامه به بیان برخی نکات در نقد رسوایی پرداخت و گفت: روحانی فیلم دارای ویژگی هایی است که در جامعه طلاب و روحانیان امروز کمتر مشاهده می شود، از جمله کار شبانه، دستگیری و سرکشی شبانه به فقرا، اهل کرامت بودن و نگرفتن حق منبر. نکته دیگر این که چرا در پایان فیلم، تحول اساسی در شخصیت افسانه مشاهده نمی کنیم؟ این ناشی از عدم ایفای نقش خوب روحانی است؟ همچنین انتخاب شاکردوست به عنوان بازیگر نقش افسانه، ساده لوح بودن روحانی به حدی که تکیه کلام های رایج جامعه را متوجه نمی شود و چگونگی جمع میان عارف بودن و در موضع تهمت قرار دادن خود و خلوت با نامحرم جای سوال دارد.

 

وی خطاب به ده نمکی افزود: آیا فیلم این گونه القا نمی کند که امربه معروف ونهی از منکر تنها رسالت یک روحانی با چنین ویژگی هایی است؟ در حالی که شرط عامل بودن، از شرایط وجوب امربه معروف و نهی از منکر نیست.

 

ده نمکی در پاسخ اظهار داشت: در مورد انتخاب شاکردوست که باید بگویم، شاکردوست ها در جامعه زیاد هستند و با وجود واقعی بودن آن ها هیچ اعتراض خاصی به آن ها نمی شود اما به محض این که در فیلم ظاهر می شوند مورد انتقاد قرار می گیرند. از سوی دیگر، خیلی فیلم‌ها نیز حتی با وجود تماس بدنی و وضعیتی به مراتب بدتر از آنچه ما ترسیم کرده ایم، با عنوان فیلم مذهبی مجوز اکران می گیرند. ضمن این که اگر افسانه شخصیتی چادری بود، چادری ها اعتراض می کردند که چرا ما را تخریب کرده اید؟

 

وی یادآور شد: وقتی می خواهیم برای جوان امروز حرف بزنیم باید با به گونه ای باشد که او بتواند خود را در فیلم ببیند و ارتباط برقرار کند، گاهی میان انتخاب بد و بدتر ناگزیر هستیم. برای بدکاره نشان دادن این دختر راهی جز این نبود، نمی شد عنوان بزنیم و رویش بنویسیم بدکاره چرا که اصولا سینما یعنی بیان در قالب تصویر.

 

 مردم به خاطر کفش قرمز و عشوه های افسانه سینما نمی روند

کارگردان رسوایی ادامه داد: از سوی دیگر اگر قرار بود مردم به خاطر این چیزها فیلم ببینند، چرا فیلم های بسیار مبتذل تر با چنین استقبالی مواجه نشده است؟ همزمان با این فیلم، چند فیلم دیگر نیز با گریم هایی به مراتب بازتر از خانم شاکردوست در حال اکران بود اما چنین استقبالی نشد. بنابراین مردم به خاطر کفش قرمز و عشوه های افسانه سینما نمی روند.

 

ده نمکی با بیان این که در جمع حوزویان، بیشتر تحلیل های محتوایی و تأویلی همچون چرایی انتخاب نام یوسف، انتظار می رود، در مورد پناه دادن حاج یوسف به افسانه، گفت: عارف در شرایط ابتلا و امتحان رشد می کند؛ دام حاج یوسف، دختر بدکاره نیست، او از این مرحله عبور کرده و به این مهم رسیده است که در موضع اتهام باید از آبرو خرج کند. ضمنا این دختر را خودش به خانه نیاورده بلکه دختر ناگهان وارد خانه او شده و او می داند که با تحویل افسانه به قانون، او اصلاح نخواهد شد.

 

 چرا همه روحانیان حاج یوسف نمی شوند؟

وی در مورد خلوت حاج یوسف با نامحرم، بیان داشت: محیط در بسته نبود، وقتی افسانه می خوابد، حاج یوسف به حیات می رود و وقتی افسانه به حیات می آید، او به محل کار می رود. اما سوال اصلی به خصوص در جمع حوزویان این است که چرا همه روحانیان حاج یوسف نمی شوند؟

 

وی در پاسخ به پرسش فوق، به ذکر خاطره ای از حواشی اکران فیلم در جشنواره بین المللی فجر پرداخت و گفت: هنگام اکران، در سه جا دو هزار نفر بیننده که اغلب برای کوباندن فیلم آمده بودند، کف زدند و با چشمان اشکبار از سالن بیرون آمدند. یکی از جوانان تا چشمش به من افتاد آمد مرا بوسید و تشکر کرد که فیلم تو ما را با خدا آشتی داد. یکی از روحانیان که شاهد این صحنه بود، گفت «به جای رو باید دست ده نمکی را بوسید» و این مطلب روز بعد به نقل از این روحانی در رسانه ها منتشر شد اما او بلافاصله تکذیب کرد و حتی از قول خود نیز برای یک فیلم هزینه نکرد. بنابراین به خوبی روشن است که تنها روحانی ای می تواند حاج یوسف شود که نه تنها از قول بلکه از آبرویش برای دختر بدنام خرج می کند.

 

رسوایی، امر به معروف ایجابی را به تصویر کشیده است

مدیرمسؤول سابق هفته نامه شلمچه با تأکید بر این که امر به معروف و نهی از منکر در فیلم تعطیل نشده بلکه به صورت ایجابی تبلیغ می شود، افزود: فیلم، طبق رهنمودهای قرآن کریم بر دعوت عملی تأکید دارد.

 

ده نمکی در پاسخ به مدعیان شعاری بودن برخی قسمت های رسوایی، خاطرنشان کرد: فیلم جن گیر با اذان شروع می شود،  در ژانر وحشت، مباحث اعتقادی و برخورد تمدن ها را به خورد مخاطب می دهد و تمدن شرق و خصوصا مسلمین را به بازی می گیرد و هیچ اعتراضی نمی کنید اما وقتی فیلم ایرانی با اذان شروع می شود و هدفمندانه از شعائر برای نشان دادن بازگشت به خدا بهره می گیرد، می گویید شعاری است؟

 

وی در تشریح چگونگی ترسیم تحول افسانه ابراز داشت: این که او در آغاز فیلم، به خاطر قهر با خدا و شکوه از فقر، در مقابل صدای اذان، پنجره را می بندد و در پایان فیلم با لباس سپید پنجره را به روی صدای اذان می گشاید، واضح ترین زبان تحول در سینما است. اذان، نماد بازگشت انسان است گوش سپردن به اذان، نماد لبیک به دعوت خدا است. ضمن این که تحول گام به گام صورت می گیرد، نمی شود از همان ابتدا هم باحجاب شود هم نماز خوان و مسجدی. حرف های افسانه در مقابل مردم حمله ور به خانه اش، نوعی خطبه خوانی و اعتراف به گناه بود که گام اول توبه محسوب می شود.

 

مشکل از سبک زندگی طلبه امروز است نه حاج یوسف

این کارگردان سینما در مورد تفاوت سبک زندگی روحانی فیلم با مشی کنونی حوزویان، خاطرنشان کرد: سلام کردن به همه، کار در شب، دستگیری محرومان و..... همه جزو زی طلبگی است و اگر طلبه امروز این گونه نیست، مشکل اوست نه عیب فیلم. شما می بینید مردم با این روحانی، هر چند ایده آل، ارتباط برقرار کرده اند. همچنین مسأله کار آن هم به شکل باربری، فقط از حیث امرار معاش نیست بلکه در مباحث عرفانی، از باب شکست و تحقیر نفس است.

 

وی در مورد ساده لوح بودن حاج یوسف به عنوان یک روحانی عارف، یادآور شد: این را در مشی عرفای معاصر هم دیده ام که عرفا در عین سادگی، رند هستند. ضمن این که این ساده بودن حاج یوسف، دستمایه تمسخر وی نیست بلکه نمک فیلم و چیزی بین هجو و شیرین زبانی است.

 

ده نمکی اضافه کرد: در مورد سوار ماشین بودن با دخترها هم مطمینا اگر خود حوزه هم می خواست فیلم را بسازد ناچار بود برای شکل گیری درام، بالاخره خود را در معرض این تهمت قرار دهد. ضمن این که حاج یوسف برای سوار شدن به ماشین، لباس روحانیتش را در می آورد که حرمت لباس شکسته نشود. من اگر می خواستم تمام و کمال از جذابیت های سینمایی استفاده کنم از یک روحانی 40 ساله استفاده می کردم که مخاطب از او انتظار انحراف اخلاقی داشته باشد نه آقای عبدی 60 ساله که حتی به افسانه نگاه هم نمی کند.

 

کارگردان فیلم رسوایی در مورد اثرگذاری و منفعل بودن روحانی فیلم، تصریح کرد: آیا اثرگذاری چیزی جز تماشاگران میلیونی فیلم و چشمان اشکبار آنان حین ترک سالن است؟ در خود فیلم هم که می بینیم چند صد نفر پشت سر روحانی نماز می خوانند. این که حاج یوسف یک لحظه در شیشه سماور، روسری برداشتن افسانه را می بیند، سریع دستش می سوزد نشان دهنده این اصل است که خدا اگر کسی را دوست داشته باشد، خیلی سریع او را متوجه خطایش کرده و همانجا عقوبت می کند. این انفعال است؟

 

قرار است با آدم هایی حرف بزنیم که پای منبر نمی نشینند/ بهره گیری از بیش از 80 روایت در دیالوگ های رسوایی

وی با بیان این که توقع من از جمع طلاب و حوزویان این بود که من برخی واضحات فیلم را برایشان توضیح ندهم، افزود: حاج یوسف از سر ذوق و قریحه حرف نمی زند همه صحبت های او یا خود روایت است یا بر مبنای روایات اهل بیت(ع). بیش از 80 روایت در دیالوگ های فیلم وجود دارد و این دیالوگ ها در واقع، تأویل روایات به زبان نسل امروز است چرا که قرار است با آدم هایی حرف بزنیم که پای منبر نمی نشینند.

 

ده نمکی با انتقاد از فضای افشاگری و مچ گیری رایج در جامعه، اضافه کرد: این فیلم از همان ابتدا این فضا را به نقد می کشد و در پی تحول، اثرگذاری و سرشار از کنش و واکنش های معنوی است.

 

وی خطاب به جمع حوزویان افزود: توقع من از شما تحلیل و نشانه شناسی فیلم بود. شما می بینید در بسیاری از لوکیشن ها و دکورهای فیلم از نماد هلالی شکل محراب استفاده شده که نشان می دهد برای حاج یوسف(روحانی واقعی)، همه جا اعم از خانه، بازار، مسجد و محل کار، محراب عبادت است و این در ضمیر ناخوداگاه مخاطب می نشیند و اثر می گذارد که او نیز می تواند اینگونه عمل کند.

رسوایی، تبلیغ عملی دین را به تصویر می کشد نه عرفان منهای شریعت

کارگردان اخراجی‌ها در پاسخ به شبهه تبلیغ عرفان منهای شریعت و استفاده از اشعار مولانا به عنوان یک شاعر اهل سنت در رسوایی، اظهار داشت: شریعت به چه معناست؟ اگر شریعت، امر به معروف، نماز و عمل به قول معصوم است که کاملا در فیلم به آن پرداخته ایم. روحانی فیلم در عمل افسانه را به شریعت هدایت می کند چنان که در متون دینی ما نیز دعوت عملی توصیه شده است. روحانی عارف فیلم، یک روحانی منفعل و دچار عرفان کاذب نیست، کسی است که جبهه رفته، شهید داده و اکنون هم در جامعه و میان مردم است. همچنین نادیده گرفتن 80 روایت فیلم و بزرگنمایی چند بیت شعر مولانا(آن هم اشعاری که مورد قبول شیعه نیز هست)، بی انصافی است.

 

ده نمکی در مورد ناتوانی رسوایی در تصویر فقر و وجود برخی تضادها در این مضمون ابراز داشت: انسان ها در واکنش به فقر، دو حالت را در پیش می گیرند؛ یا راه بد را انتخاب می کنند یا راه خوب و شرافتمندانه را، چنان که برادر افسانه نیز این گونه بود.

 

وی در مورد این که هدف درست، استفاده از هر وسیله ای برای رسیدن به آن را توجیه نمی کند، گفت: این جمله، روایت و متن صریح شرعی نیست از سوی دیگر، گاهی در سینما ناچار به دفع افسد به فاسد و انتخاب بد در برابر بدتر هستیم. خود ابزار سینما چقدر مشروعیت دارد؟ اما سراغش رفته و استفاده کرده ایم. اگر به این مسائل باشد، اصولا ساختار قصه های سینمایی نیز زیر سؤال می رود چرا که همه اش توهم وخیال و چیزهایی است که با روش قصه پردازی قرآن فاصله دارد.

 

بازیگر مانند بلندگوست

ده نمکی یاداور شد: بازیگر در سینما، مانند بلندگوست که هم به مراسم مذهبی می رود و هم غیرمذهبی؛ مهم این است که از بلندگو چه چیزی پخش می شود.

 

 وی همچنین در پاسخ به شبهه کپی برداری رسوایی از یک فیلم فارسی و یک فیلم ایتالیایی، گفت: فیلم فارسی پیش انقلاب را که به دلیل عدم اقتضای شرایط سنی ندیده ام اما این فیلم ایتالیایی که می گویید اصولا یک فیلم ضد جنگ و در مورد خیانت مردم به ناموس یک شخصیت ملی نظامی است که شباهتی با قصه رسوایی ندارد.

 

گفتنی است، اکران فیلم رسوایی تاکنون واکنش های متفاوتی را به خصوص در میان حوزویان در پی داشته است و نمایش و نقد این فیلم در مشهد در حالی صورت می گیرد که اکران نوروزی آن در قم توقیف شده است./930/ز502/س

 

 

 




ارسال توسط کاربر
به مناسبت نزدیک شدن به فضای انتخاباتی یازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران - بخش پاياني
انتخابات رياست جمهوري در فیلم‌های ایرانی (كامل)
باني‌فيلم آنلاين - حسین محبی: روز پنجشنبه هفته گذشته قسمت نخست مروري بر فيلم‌هاي ساخته شده با موضوع رياست جمهوري را كه عموما درباره سينماي غرب بود خوانديد امروز بخش دوم اين گزارش را مي‌خوانيد كه به معرفي فيلم‌هايي مي‌پردازد كه به نوعي با موضوع انتخابات رياست جمهوري كشورمان مرتبط هستند.
تاریخچه ساخت فیلم هایی با موضوع ریاست جمهوری و انتخابات، به بعد از دوم خرداد 1376 برمی گردد که جو سینمای ایران به مسائل اجتماعی سیاسی گرایش پیدا كرد. البته نباید این نكته را از نظر دور داشت كه در زمینه طنز سیاسی بعد از دوم خرداد سال 76 مطبوعات پیشگام بوده‌اند. طنز سیاسی ژورنالیستی بعد از سال 76 توسعه یافت و این مسئله در كاریكاتورها و كارتون‌های مطبوعاتی نیز رخ داد. با «مومیایی سه» شاهد تأثیر متأخر طنز سیاسی بر سینما هستیم. «نان و عشق و موتور هزار» با پرداختن دقیق‌تر به این مسئله و آمیختن آن با مسائل اجتماعی نام خود را در مسیر سینمای كمدی ایران ثبت كرد. نكته جالب در مورد این فیلم و «مومیایی سه» این است كه پیشگامی مطبوعات در توسعه طنز سیاسی دارای سایه‌ای گسترده بر شوخی‌های كلامی فیلم است. كافی است به نقش روزنامه‌ها در نكات خنده‌آور فیلم دقت كنید و با این دقت دریابید كه این مسائل تا چه اندازه شبیه به ادای دین به مرجعی بالاتر از سینما یعنی مطبوعات است. در فیلم «نان و عشق و موتور هزار» كه طنز سیاسی ابعادی گسترده‌تر یافته به مرجعی بالاتر از سینما یعنی مقام ریاست جمهوری ادای دین می‌شود!! این فیلم با اینكه سعی دارد هجویه‌ای صرفاً اجتماعی باشد، با واسطه یكسری ویژگی‌ها و همچنین شرایط و زمان اكران آن، شوخی‌های سیاسی نسبت به سایر ابعاد فیلم برجسته‌تر است. نشریات آن زمان در خصوص نقد این فیلم چنین تیتری را برگزیدند: ادای دین به رییس جمهور
نان و عشق و موتور هزار (1380)
نان و عشق و موتور هزار به کارگردانی «ابوالحسن داودی» و نویسندگی «پیمان قاسم خانی و ابوالحسن داودی» در سال 1381 به نمایش درآمد و به فروش بالایی دست یافت. در این فیلم يارولي عموي باران كه تنها نگهدارنده وي و قيم او نيز بشمار مي آيد، پس از تعلل باران در مورد ازدواج، او را موظف به تصميم گيري و انتخاب همسر در مدتي معين مي كند. باران كه در مدت تعيين شده موفق به انتخاب همسر نشده است مورد توجه و علاقه برزو جوان تعميركار قرار مي گيرد. يارولي از علاقه برزو نسبت به باران مطلع مي شود و با به راه انداختن تعميرگاهي كوچك در قسمتي از خانه وي را به ازدواج با باران ترغيب مي كند. از سوي ديگر آريو شمس با فريب دادن باران و وعده خروج از كشور نظر باران را نسبت به خود جلب كرده و تصميم به ازدواج با او مي گيرد. باران توسط دو تن از مشتريان برزو بنام هاي داريوش و ارشك پي به فريبكاري آريو برده و سرانجام با برزو ازدواج مي كند. 
در انتهای فیلم خودروی رییس جمهور جلوی قهرمان فیلم توقف می کند. ابوالحسن داوودي براي این فيلم دو مدل پايان در نظر گرفت تا اگر دفتر رياست جمهوري وقت نسبت به فيلم عكس العمل نشان دادند او بتواند يك پايان منطقي خوب در نظر بگيرد.
آقاي رئيس جمهور( 1379)
بر خلاف دو فیلم «مومیایی3» و «نان و عشق و موتور هزار» که فضای طنز را برای ساخت فیلمهای خود برگزیدند، «ابوالقاسم طالبی»در همان سال ها فیلم «آقای رییس جمهور» را با رویکرد سیاسی اجتماعی می سازد. مصطفي رياحي رزمنده سالهاي جنگ و روزنامه نگار به دور از مصلحت گرايي ، به خاطر توطئه اي مالي به زندان مي افتد و نشريه اش تعطيل مي شود. اما با الطاف ظاهري شخصيتي متنفذ از زندان بيرون مي آيد و چون طرز فكر و مقالاتش مورد قبول هيچ يك از جناح هاي سياسي نيست با دعوت همان شخصيت متنفذ سردبيري روزنامه تازه تأسيسي را به عهده مي گيرد كه مدير مسئول و صاحب امتيازش همان شخص متنفذ است. فعاليت در آن روزنامه، مصطفي را گام به گام از ارزش هاي گذشته و اهداف انقلابي خود و نيز همسرش كه همچنان بر آن ارزشهاي انقلابي پا مي فشارد، دور مي كند، تا اينكه برخورد با دوستان جانبازش او را به خود مي آورد و هنگامي كه صاحب امتياز روزنامه خود را نامزد رياست جمهوري اعلام مي كند مصطفي در آخرين سرمقاله ماهيت ضد ارزشي او را برملا مي سازد. اين عمل انقلابي موجبات قتل او را فراهم مي آورد. اگرچه در آخرين لحظات دوستانش به ياري اش مي شتابند اما ابتدا همسرش در انفجار اتومبيل و سپس خودش توسط چند گلوله به قتل مي رسد. در پايان اين گونه وانمود مي شود كه مصطفي و همسرش توسط جناح هاي سياسي مخالف آن شخصيت متنفذ به قتل رسيده اند. مرتضي شايسته تهیه کننده فیلم بود و یوسف مرادیان، اردلان شجاع کاوه، محمدرضا داودنژاد، حسن جوهرچی، شهاب عسگری و حامد کلاهداری در آن به ایفای نقش می پرداختند. این فیلم چند روز بیشتر بر پرده سینماها نماند و گیشه مناسبی را به دست نیاورد.
پایان نامه(1389)
پس از انتخابات سال 88 دوباره فضای سینمای ایران به سمت مسائل اجتماعی سیاسی گرایش پیدا كرد. فیلمهای «پایان نامه»، «اخراجی های3»، «قلاده های طلا»، «تلفن همراه رییس جمهور» و «گیرنده» در فاصله این سال ها ساخته گردید.
فیلم «پایان نامه» به کارگردانی «حامد کلاهداری» و تهیه کنندگی «روح الله شمقدری» با بازی حامد کمیلی، بهاره افشاری، داریوش ارجمند، محمدرضا شریفی‌نیا، احمد نجفی، جمشید هاشم‌پور، کامران تفتی، محمد صادقی، چکامه چمن‌ماه،  هادی دیباجی و نیما شاهرخ‌شاهی در سال 1389 با موضوعیت حوادث بحثبرانگیز بعد از انتخابات 88 ساخته شد . پایان‌نامه برای اولین بار در بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و سپس از خرداد 1390 در سینماها به نمایش عمومی درآمد. فیلم در باره‌ی زمانی حدود 12 ساعته، از عصر تا نیمه شب، داستان چهار جوان دانشجو را به تصویر می‌کشد که با قصد ارائه پایان نامه یکی از آن‌ها به استادش، وارد تشکیلات دشمنان نظام می‌شوند. مافیایی که قصد بهره‌مندی از آشوب‌های خیابانی را دارد و با شبکه‌های غربی نیز در ارتباط است.
اخراجی ها 3(1389)
بعد از رکورد فروش اخراجی های 1 و 2 «مسعود ده نمکی» با ساخت «اخراجی ها3» در سال 1389 دوباره شانس خود را در فروش گیشه امتحان کرد. او در این فیلم  یک نگاه منتقدانه به مناسبات سیاسی و اجتماعی بعد از جنگ و انتخابات سال 88 دارد که با زبان طنز بیان می‌شود. در این فیلم جنگ تمام شده، اخراجي ها و ديگر هم‌رزمانش به شهر برگشتند و هر كس در پي كسب و كاري است، يك برنامه زنده تلويزيوني در تلاش است تا تعدادي از رزمندگان را براي حضور در يك برنامه دعوت كند، شرايط نامساعد حال يكي از هم‌رزمان او را راهي بيمارستان مي كند، اما بر اثر حوادثي در سطح شهر دير به بيمارستان مي رسد و تا پاي شهادت پيش مي رود و اين بهانه اي براي حضور همرزمان سابق در بيمارستان مي شود كه حالا هر يك‌شان و شخصيتي جديد دارند و... اخراجیها3 در کنار فیلم «ورود آقایان ممنوع» و «جدایی نادر از سیمین» پرفروش ترین های سال 1390 می شوند.
بازیگران این فیلم محمدرضا شریفی‌نیا، امین حیایی، اکبرعبدی، حسام نواب صفوی، رضا رویگری، سیدجواد هاشمی، فخرالدین صدیق شریف، نیما شاهرخ شاهی، بهنوش بختیاری، رز رضوی، مریم کاویانی، لیلا اوتادی، نگار فروزنده، علی دهکردی و ... هستند. 
قلاده های طلا(1390)
«ابوالقاسم طالبی» بار دیگر یک فیلم سیاسی می سازد؛ این بار فیلمی درباره ی درگیری های بعد از انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 1388 که عنوان سیاسی ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را یدک کشید. فیلمی به تهیه کنندگی«محمد خزاعی» و بازی امین حیایی، محمدرضا شریفی‌نیا، حمیدرضا پگاه، علی‌رام نورایی، نیلوفر خوش‌خلق، محمود عزیزی و داریوش اسدزاده. فیلم قلاده های طلا ساخته ی ابوالقاسم طالبی به نقش عوامل خارجی مانند «سی.آی.ا»، «موساد»، و سازمان مجاهدین خلق در این درگیری ها می پردازد و درگیری های مأمورین وزارت اطلاعات با این گروه ها را به تصویر می کشد.
در فیلم قلاده های طلا یک گروه خارجی می خواهند با انفجار هواپیمای رییس جمهور سابق جمهوری اسلامی، یک انقلاب مخملی را در ایران راه بیاندازند. اما با عدم موفقیت در این کار، راه دیگری را برقراری آشوب در ایران و براندازی نظام انتخاب می کنند. آنها با وارد کردن یک جاسوس به ایران برای هماهنگ کردن جمعیت های خیابانی و یک گروه منافق در یک خانه ی تیمی سعی در اغتشاش در داخل کشور دارند. ابوالقاسم طالبی تصمیم داشته در ابتدا نام فیلم «ترور رئیس‌جمهور» گذارده شود که به موجب نامه‌ای که از دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی به دست وی می‌رسد، از این کار نهی می‌شود و نام فیلم به قلاده‌های طلا تغییر پیدا می‌کند. این فیلم توانست در اکران سال 1391 از فروش میلیاردی برخوردار شود.
تلفن همراه رییس جمهور(1390)
«تلفن همراه رئیس‌جمهور» فیلمی به کارگردانی «علی عطشانی»، نویسندگی جابر قاسمعلی و تهیه‌کنندگی محسن آقاعلی اکبری ساخته سال ۱۳۹۰ است و بازیگرانی مانند مهدی هاشمی، بهناز جعفری، نیکی کریمی، اکبر عبدی و... در آن بازی کرده اند. داستان فیلم درباره ی پیرمردی است که شغلش باربری بوده و قصد خرید سیم‌کارت و تلفن همراه را دارد که دست بر قضا سیم کارت خاموش سالیان گذشته رئیس جمهور مورد معامله قرار  گرفته و دست او می افتد.این فیلم در سی امین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن (بهناز جعفری) را دریافت کرد.
پس از آن قرار بود در اردیبهشت ماه 91 اکران شود و با وجود اینکه تبلیغات محیطی و نصب بیلبوردها نیز آغاز شده بود اما از اکران آن جلوگیری شد. عوامل فیلم سعی دارند تا با تغییرات به وجود آمده در فیلم بتوانند تا قبل از انتخابات فیلم را به نمایش عمومی درآورند.
گیرنده(1390)
«گیرنده» فیلمی به کارگردانی «مهرداد غفارزاده» و تهیه‌کنندگی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ساخته سال ۱۳۹۰ است و سعید راد، محمدرضا شریفی‌نیا، پردیس افکاری، نیما شاهرخ‌شاهی، سیامک اطلسی، چکامه چمن‌ماه، محمد‌رضا غفاری، رضا احادی، افسانه ناصری، باقر صحرا رودی و میر‌طاهر مظلومی در این فیلم بازی می‌کنند.
قرار است رئیس جمهور از شهری کوچک (جاروف) که مشخص نیست در کجای ایران قرار دارد، بازدید کند. به این علت اکثر مردم شهر شروع به نوشتن نامه برای رئیس جمهور میکنند و مشکلات خود را در نامه توضیح میدهند. داستان از جایی شروع میشود که هیئت دولت و مقامات پس از بازدید از شهر می روند و یک محموله نامه پس از رفتن رئیس جمهور و همراهانش به فرمانداری می رسد و چون قرار است رئیس جمهور در همان روز از طریق فرودگاه به تهران باز گردد نامه ها باید هر چه سریعتر به دست رئیس جمهور برسد. حاج صمد(سعید راد) راننده محلی، طی اتفاقی مأمور انجام این کار می‌شود. در این بین شخص با نفوذی بعلت اینکه منافع شخصی اش با رسیدن نامه ها به دست رئیس جمهور در معرض خطر قرار می گیرد برای رسیدن نامه ها مانع تراشی می کند .....این فیلم از سی امین جشنواره فیلم فجر توانست جوایز
سیمرغ بلورین بهترین فیلم بخش نگاه نو (مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) ،  دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد بخش نگاه نو (سعید راد) و دیپلم افتخار بهترین فیلم‌نامه بخش نگاه نو برای گروه فیلم‌نامه‌نویسان را کسب کند. این فیلم زمستان 1391 در سینماها به نمایش عمومی درآمد.
جدای از فیلم های بلند سینمایی، فیلم مستند «رییس جمهور میرقنبر» ساخته «محمد شیروانی» را هم به لیست اینگونه فیلم ها اضافه کنیم که در سال 1384 ساخته شد. فیلمی در خصوص فعالیت‌های تبلیغاتی و زندگی یک پیرمرد به نام میرقنبر ساکن یکی از روستاهای عجب شیر که کاندیدای ریاست جمهوری شد. این فیلم توانست جایزه عالی جشنواره یاماگاتا 2005 را کسب کند.



ارسال توسط کاربر
شریفی نیا: مافیا هستم چون قدرتمندم!
فحشم می‌دهند اما این را هم می‌گویند که «کارش درست است» دشمنم هم وقتی کارش گیر می‌افتد به من زنگ می‌زند.

     

جام فرهنگی:

آرام و باطمأنينه مقابل ما نشست و به سؤالات‌مان پاسخ داد. شايد يك ربع طول كشيد تا استرس‌مان بابت آنچه قبلا شنيده بوديم فروكش كند. محمدرضا شريفي‌نيا بسيار بي‌ادعاتر از آني بود كه تصورش را مي‌كرديم. نه مثل نقش‌هايي كه آب زيركاه به تمام معنا نشان مي‌داد و نه مرد قدرت‌‌طلبي كه به گواه شايعات سردسته مافياي سينماي ايران است؛ ساده بود و صميمي؛ راحت و بي‌دغدغه. آنقدر كه از او پرسيدم چرا به شما مي‌گويند مافياي سينماي ايران. بدون اينكه اخمي روي صورتش بنشيند جواب تك‌تك سؤال‌هاي‌مان را داد. با اعتمادبه‌نفس بالايي كه البته قابل‌پيش‌بيني بود از خود و توانايي‌هايش دفاع كرد. مردي كه با نقش وليد در سريال امام‌علي(ع) به شهرت رسيد، چندين و چند ستاره تحويل سينماي ايران داد كه از همه آنها راضي است. گذشته را كه نگاه مي‌‌‌كنيم شريفي‌‌نيا بوده. حالا هم كه هست و از قرار در‌ آينده هم با همين قدرت و توانايي خواهد بود. اگر مي‌خواهيد از مردي كه اين روزها بيشتر از ساير هم‌صنفانش به سينما و تلويزيون ايران مسلط شده و معمولا در كارهاي اسم و رسم‌دار دستي بر آتش دارد بيشتر بدانيد، اين گپ ويژه را از دست ندهيد. صحبت‌‌هاي شريفي‌نيا درباره همه چيز خواندني است.

 

حمله به سـلطان سـلیمان  درنمایشگاه کتـاب آمـد!

از قديم گفته اند جلوي ضرر را از هرجا بگيري منفعت است. وزارت ارشاد با همين رويکرد به جريان توزيع کتاب​هاي «حريم سلطان» و «عشق ممنوع» در نمايشگاه ورود کرد و...  در خیلی از کتابخانه‌های قدیمی پدر و مادرهای ما کتابی هست به نام سلیمان خان قانونی و شاه طهماسب. کتابی که وقتی ترجمه‌های ذبیح‌ا... منصوری رایج بود، به همراه سینوهه و کنت‌مونت کریستو، یکی از ترجمه‌های پرطرفدار و پرفروش او بود و به چاپ چهارم هم رسید اما کسانی که این کتاب را خواندند نمی‌دانستند سال‌ها بعد کشور ترکیه سريالی درباره این شاه مشهور دولت عثمانی خواهد ساخت که کتاب‌های دیگری از زندگی او منتشر شود. البته کتاب سلیمان خان قانونی و شاه طهماسب ربط زیادی به سريال ندارد اما کتاب «حریم سلطان» که امسال در نمایشگاه تهران درباره زندگی سلطان سلیمان رونمایی شد کاملا منطبق بر سريال است و در مدت کوتاهی به همراه کتاب «عشق ممنوع» از نمایشگاه کتاب جمع‌آوری شد.

سريال‌ها روی کاغذ

نمایشگاه کتاب امسال در روزهای اول مهمان پدیده جالبی بود. توزیع دو کتاب «عشق ممنوع» و «حریم سلطان» که بر اساس آنها دو سريال پرطرفدار از یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان خارج از ایران پخش می‌شود، تعجب زیادی را برانگیخت. پخش سريال «عشق ممنوع» از شبکه ماهواره‌ای به پایان رسیده و سريال «عصر پرشکوه» که در ایران به «حریم سلطان» معروف است همچنان در حال پخش است. هر دوی این سريال‌ها در این مدت خبرساز بوده‌اند و حتی در آذرماه سال گذشته تعدادی از دوبلورهای سريال حریم سلطان بازداشت شدند و از نیمه سريال به بعد کار دوبله را افراد دیگری انجام داده‌اند. با وجود تمام این حاشیه‌ها چاپ و توزیع دو کتاب با موضوع این سريال‌ها در نمایشگاه کتاب بسیار عجیب بود.

کتاب حریم سلطان وجود ندارد

کتاب «عشق ممنوعه» رمان قدیمی و بسیار معروفی در ترکیه است. این کتاب نوشته خالد ضیا اوشاقلی گیل، از نویسندگان مشهور ترکیه است که برای اولین‌بار در سال 1899 و 1900 به صورت پاورقی در مجله فنون ثروت منتشر شد و بعد در سال 1900 به صورت یک کتاب درآمد و بارها تجدید چاپ شد. کتاب عشق ممنوع که در نمایشگاه امسال توزیع شد ترجمه همین رمان است. این کتاب داستان دختری را روایت می‌کند که عاشق مردی پیر و پسرخوانده اوست اما کتاب حریم سلطان نویسنده مشخصی ندارد و معلوم نیست منبع این کتاب چه بوده است و اصلا کتاب ترجمه است یا تالیف. در واقع کتابی به نام حریم سلطان در ترکیه وجود ندارد و نویسنده این سريال گروهی از فیلمنامه‌نويسان ترک بوده‌اند که با توجه به مستندات تاریخی سريال را نوشته‌اند. این کتاب درباره زندگی سلیمان اول، سلطان عثمانی و ماجراهای زنان اوست.

جلوی ضرر را زودتر بگیرید

انتشار این دو کتاب بار اول نبود که به گوش مسئولان می‌رسید. روز دوم نمایشگاه محمد اللهیاری، معاون امور نمایشگاهی نمایشگاه کتاب در جمع خبرنگاران گفت از توزیع این دو کتاب در نمایشگاه اطلاع ندارد. چند ساعت بعد از دستور جمع‌آوری کتاب‌ها از سوی وزیر ارشاد، مجید حمیدزاده، رئیس کمیته ارزشیابی کتاب گفت هر دوی این کتاب‌ها با رعایت تمام ضوابط انتشار کتاب صورت گرفته است و عرضه آنها در نمایشگاه از نظر من بلامانع است. حمیدزاده گفت در مورد این دو کتاب برخوردی با ناشر نخواهد شد و این کتاب‌ها می‌توانند در نمایشگاه عرضه شوند. حمیدزاده بعد از آن توضیحی درباره تفاوت سینما و ادبیات داد و گفت در حوزه کتاب، طبق ضوابط ارزیابی کتاب‌ها، این دو کتاب مشکلی نداشته و مجوز انتشار گرفته‌اند. او درباره اظهارات وزیر ارشاد گفت: احتمال اشتباه در کار، در میزان اندک وجود دارد. هر زمانی متوجه خطا شویم باید خطا را اصلاح کنیم و جلوی آن را خواهیم گرفت. جلوی ضرر را از هر جایی بگیریم منفعت است.

مسئولان کوتاهی کرده‌اند

روز سوم نمایشگاه محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور در نمایشگاه و با سؤال خبرنگاران از توزیع این دو کتاب خبردار شد و بلافاصله دستور پیگیری و جمع‌آوری این دو کتاب را صادر کرد. محمد حسینی گفت ما گروهی برای نظارت بر کتاب‌ها داریم. اگر این دو کتاب مجوز چاپ نداشته باشند و در نمایشگاه عرضه شوند، با ناشر آن برخورد می‌شود ولی اگر مجوز داشته باشند ماجرا متفاوت می‌شود. اگر این کتاب‌ها مجوز نشر گرفته باشند و با مجوز ارشاد در حال عرضه در نمایشگاه باشند، یعنی قبلا در بررسی کتاب‌ها از سوی مسئولان کوتاهی صورت گرفته است. پس از آن وزیر ارشاد گفت من به دوستان تذکر می‌دهم که درباره توزیع این آثار بررسی لازم را داشته باشند.

(انسان دوست دارد چیزی را که او را از آن منع می‌کنید، ببیند) خیلی از موارد در جامعه ما منع است. ما به خیلی از مسائلی که مشکل آدم‌ها و جوان‌های ماست، نمی‌پردازیم و به هر دلیلی آنها را طرح نمی‌کنیم. با اينكه می‌شود در مورد هر کدام از این دلیل‌ها یکی‌یکی حرف زد، به همین دليل آدم‌ها دوست دارند در مورد همه معضلات جامعه بدانند و وقتی که از زبان خود ما طرح نمی‌شود، به زبان بیگانه پناه می‌برند و می‌نشینند آنها را می‌بینند

 

چه بسازیم که  مخاطب بپسندد؟

فکر نمی‌کنم ما موظف باشیم  چپ و راست در جامعه سریال بسازيم! من فکر می‌کنم یکی از مشکلاتی که الان در جامعه‌مان داریم نبود برنامه‌های تفریحی است. در خارج از کشور و ماهواره‌ها می‌بینید یکسری مسابقه‌ها انجام می‌دهند که برای آنها خیلی زحمت می‌کشند. كارهاي هيجان‌انگيز مي‌سازند. مثلا 6 نفر می‌آورند برای یک مسابقه و بین این 6 نفر کارهای خیلی سخت و عجیب به وجود می‌آورند. کارهایی که دیدن‌شان برای ما خیلی جذاب است و توانایی‌های خیلی بالایی می‌خواهد تا شما به آن مرز برسید.  اما در مملکت ما کارهای تفریحی به این شکل ساخته نمي‌شود. مثلا همین برنامه‌های بهترین آواز، بهترین موسیقی و بهترین صدا! خب بله در یک بخش‌هایی مشکل داریم اما در بخش‌هاي ديگر که می‌توانیم این کار را انجام دهيم خب انجام دهیم! مثل انتخاب بهترين بازیگر و بهترين نقش. حالا ممکن است سیاست تلویزیون این نباشد. شما 500 تا از آدم‌های علاقه‌مند به بازیگری را بیاورید بازی کنند، مردم درباره‌شان نظر بدهند، یکی یکی حذف شوند. با بازیگرها حرف بزنند و صحنه‌های مختلف فیلم‌ها را بازی کنند. همين کارهای تفریحی هستند که مي‌تواند تماشاگرها را جذب کند. نه به دلیل اینکه (این برنامه را جایگزین ماهواره کنیم) بلکه آذوقه را درست فراهم کنیم و به تماشاچی‌مان بدهیم. اوقات فراغت مخاطب‌مان را با برنامه‌هایی پر کنیم که برای‌شان جذاب است.

چرا سریال‌های ماهواره‌ای دیده می‌شوند؟

سریال‌های خارج از کشور هم به لحاظ شکل ظاهری و هم به لحاظ محتوا جذابیتی دارند  (و در آنها) مطالبی را مطرح می‌کنند که یک مقدار برای ما ممنوعه است. یک بخشی به‌خاطر حدیث الانسان حریص علی ما منع (انسان دوست دارد چیزی را که او را از آن منع می‌کنید، ببیند) خیلی از موارد در جامعه ما منع است. ما به خیلی از مسائلی که مشکل آدم‌ها و جوان‌های ماست، نمی‌پردازیم و به هر دلیلی آنها را طرح نمی‌کنیم. با اينكه می‌شود در مورد هر کدام از این دلیل‌ها یکی‌یکی حرف زد، به همین دليل آدم‌ها دوست دارند در مورد همه معضلات جامعه بدانند و وقتی که از زبان خود ما طرح نمی‌شود، به زبان بیگانه پناه می‌برند و می‌نشینند آنها را می‌بینند. اما اینکه سريال‌هاي آنها باعث می‌شود سریال‌های ما دیده نشود را قبول ندارم، به دليل اینکه هم تکرار آنها خیلی زیاد است و هم تکرار سریال‌های ما زیاد است.  به هرحال لازم است ببینیم چه چیزهایی موردتوجه  آدم‌های ما قرار می‌گیرد یا دشمن با  چه شیوه‌ای جامعه ما را هدف قرار داده است و دارد روی خانواده‌ها و جوان‌های ما کار می‌کند.  وقتی جسم کسی ناتوان باشد و به غذا احتیاج داشته باشد باید برود غذا تهیه کند. اگر شما به او غذای مناسب و مطلوب بدهید، می‌خورد. اگر ندهید بالاخره از یک جایی پیدا می‌کند. همه هم که مقید به یکسری اعتقادات و اصول نیستند. به هر حال بعضی‌ها در این مسیر قرار می‌گیرند و در حقیقت ذهن و فکرشان براساس همان چیزی می‌شود که برای‌شان نقشه کشیده شده است. مشکل ما از آنجاست که این کار را نمی‌کنیم. اصلا شما الان تمام ماهواره‌ها را ببندید ولی وقتی طرف از سریالی که  به او می‌دهید خوشش نیاید و دوستش نداشته باشد، نگاه نمی‌کند! قطع می‌کند! از بیرون سی‌دی‌ می‌خرد و می‌نشیند فیلم یا شو می‌بیند. هجوم ماهواره‌ها در جامعه ما اخیرا خیلی زیاد شده و هر کدام دارند تلاش می‌کنند با هر شیوه‌ای یک قشر را جذب کنند.

هدیه تهرانی از کجا آمد؟

خیلی چهره‌های جدیدی داشته‌ایم که با شیوه‌ها و بحث‌های مختلف وارد این عرصه شده‌اند. خانم هدیه تهرانی به‌عنوان کسی که یکباره وارد این عرصه شد، آقای پارسا پیروزفر همین‌طور، خانم لیلا حاتمی که یکی، دو تا کار در دوره نوجوانی و پیش خانواده‌اش انجام داده بود ولی بعد جذب شد. خود آقای ابوالفضل پورعرب. بازیگرانی که به این شکل و با معرفی وارد این عرصه شدند.  یکسری هم بچه‌های تئاتر بودند که این موقعیت را داشتند تا جذب سینما شوند و به‌عنوان یک چهره مطرح شوند. خیلی‌ها را از تئاتر معرفی و وارد سینما کردیم. آمدند و خیلی هم موفق بودند. می‌دانید که بحث سینما و تئاتر و تلویزیون متفاوت است. بعضی‌ها اصلا به درد سینما نمی‌خورند همان‌طور که بعضی از سینمایی‌ها اصلا به درد تئاتر نمی‌خورند یا بعضی‌ها که اصلا به درد تلویزیون نمی‌خورند. هر کدام ویژگی‌هایی دارند که خیلی ریز و دقیق هستند. تهیه‌کننده‌های بخش‌های خصوصی و دولتی باید بپذیرند که از چهره‌های جدید استفاده کنند تا بتوانیم این کشتی که آرام آرام به گل می‌نشیند را به حرکت دربیاوریم.

مشکلات دخترم خانوادگی نیست

من وبلاگ مهراوه را می‌خوانم. همیشه خیلی چیزهای جالبی می‌نویسد. یک بار نوشته بود خیلی دلم گرفته بود. خیلی گریه کردم. رفتم پیش بابا حالم خوب شد. می‌خواهم درمورد مسئولیت پدری بپرسم. شما خودتان را از بیرون چطور پدری می‌بینید؟

این را باید از مهراوه بپرسید که چه اتفاقی افتاد که حالش خوب شد. به هر حال کسی که در یک سن و سالی است، می‌آید پیش کسی که حداقل 20 سال، 25 سال از خودش بزرگ‌تر است. یک دوره‌ای را طی کرده. مشکلات سن ما مشکلات تئاتر و حجم کار زياد است. من همه این مشکلات را پشت‌سر گذاشته‌ام و می‌توانم وقتی می‌نشینیم با هم حرف می‌زنیم و صحبت می‌کنیم به او آرامش بدهم. گیری که مهراوه دارد گیر کاری است، خانوادگي نیست. به دلیل اینکه موقعیت خانواده با موقعیت بیرون متفاوت است. در خانواده نمی‌تواند هیچ وقت ناراحت باشد یا گیری پیدا کند. مسائل کاری و مشکلاتی که در حرفه ما وجود دارد معمولا آدم‌ها را آزرده می‌کند. می‌شود با بحث و صحبت و حرف آرامشی برای طرف مقابل ایجاد کنی.  به دليل ارتباط خیلی زیادی که در زندگی‌ام با کتاب داشته‌ام این موقعیت به مهراوه و بچه‌ها هم انتقال پیدا کرده است.

پدر و مادر برای بچه‌ها مثل کتاب هستند

بله، یک بازیگر باید به تمام علوم مسلط باشد.  باید همه شیوه‌ها، ذهنیت‌ها، سبک‌ها و نگاه‌ها را بشناسد. به دليل اینکه باید در جایگاه همه آدم‌ها قرار بگیرد. باید به همان میزان که  می‌خواهی در جایگاه این آدم‌ها قرار بگیری اطلاع داشته باشی. این به حرفه ما کمک می‌کند. به شما انرژی می‌دهد و شما را به کار مسلط‌ می‌کند. وقتی این را به جوان‌ترها انتقال داده باشی آرام آرام با آن انس می‌گیرند و با همان بیان و همان تجربه‌ای که در یک کتاب هست، می‌آیند در کنار این ماجرا قرار می‌گیرند. وقتی شما یک کتاب را می‌خوانید یک زندگی را از ابتدا تا پایانش طی می‌کنید. یعنی انگار یک بار زندگی کرده‌اید. کتاب بعدی یک زندگی دیگر است.  اگر می‌خواهی بدانی وارد فلان کار كه مي‌شوی چه اتفاقی می‌افتد با خواندن کتابی که آن شخصیت در آن است، می‌بینی قهرمان داستان با چه احساساتی برخورد کرد و چه رفتاری داشت و چه سیاستی را درپیش گرفت. وقتی مطالعه کرده باشی، می‌توانی درمورد زندگی‌های مختلف حرف بزنی، نظر بدهی و در حقیقت یک خرده راهگشا باشی و باعث آرامش طرف شوی. یادم می‌آید در دوران دانشجویی‌ام کتاب جنگ و صلح را شروع کردم. باید این فضا را در خانه و خانواده‌ات به بچه‌هایت بدهی. در حقیقت پدر و مادر باید برای بچه‌ها مثل یک کتاب باشند.

وقتی افسرده‌ام کتاب‌هایم را تمیز می‌کنم

خودم هر وقت دلم خیلی می‌گیرد یا افسرده می‌شوم یا حوصله ندارم، می‌روم کتاب‌هایم را مي‌خوانم و تمیز می‌کنم. وقتی کتاب‌هایم را تمیز می‌کنم، کتاب‌ها را درمی‌آورم صفحه‌های‌شان را باز  و نگاه می‌کنم.  گاهی وقت‌ها می‌بینی همین طور 3 ساعت ایستاده‌ام! چون بدون آنكه متوجه باشم چند ساعت است كه می‌خوانم و جلو می‌روم. یکدفعه  می‌بینم 3، 4 ساعت از وقتم گذشته و ذهن و روحم تغییر می‌کند. از شاملو دو تا شعر خوانده‌ام، کدکنی را دیده‌ام، بهمنی را دیده‌ام، دو تا رمان را برداشته‌ام و ورق زده‌ام. اصلا وقتی ورق می‌زنم لذت می‌برم و حس و حال خوبی پیدا می‌کنم. به نظرم آدم‌ها باید برای بچه‌های‌شان پر از تجربه و مطلب و حرف باشند که وقتی بچه کنار پدرش می‌آید و می‌خواهد با او حرف بزند آنقدر برایش حرف داشته باشی که انگار آب سردی روی این شرایطی که برایش به وجود آمده، ريخته شده و او آرام شود. حالا چه گریه کرده باشد چه خیلی شاد باشد در هر دو صورت زیاد فرقی نمی‌کند. (مي‌خندد)

مهراوه وسواس دارد

هر نقشی یک کلید دارد. وقتي آن کلید را پیدا کنی با دوربین راحتی. بعد پیرامون آن را هم می‌سنجیم که الان این فیلم  چه تاثیری دارد. چه موقع قرار است پخش شود. خود مهراوه خیلی روی نقش‌هایی که کار می‌کند، حساس است. به سادگی نقش انتخاب نمی‌کند و سر هر کاری هم به سادگی نمی‌رود. به‌دليل مسائل مالی یا اینکه در کاری باشد و بازی کند به هیچ عنوان فیلمی را انتخاب نمی‌کند. حتما باید آن کار به او انرژی بدهد و آن را دوست داشته باشد و حس کند کاری که دارد انجام مي‌دهد یک تاثیر مثبتی دارد.
گروه و کارگردان و فضایی که دارد در آن کار می‌کند برایش مهم است و در مورد اینها با هم بحث و صحبت می‌کنیم.

ملیکا دنبال خودش می‌گردد

ملیکا غیر از بحث بازیگری کار نقاشی و ماسک‌سازی و کارهای دیگری هم دارد یک خرده خودش را مشغول‌تر از مهراوه می‌داند. ملیکا بیشتر دارد نقش‌های مختلف را تجربه می‌کند تا ببیند در کدام بخش می‌تواند ثمربخش باشد. نقش‌های کمیک کار می‌کند، نقش آدم‌های معمولی را بازی می‌کند تا ببیند در کدام بخش به نتیجه می‌رسد. تکلیف مهراوه در بازیگری با خودش روشن‌تر از ملیکاست.

از بازيگري متنفرم

من 12-10 كتاب براي نوجوان‌ها چاپ كرده‌ام كه در زمان خودش پرفروش‌ترين كتاب بوده اما متاسفانه در حال حاضر درگير بازي در فيلم و سريال هستم. بازيگري كه بسيار از آن متنفرم! از روز اول هم به بازيگري علاقه نداشتم. براي آن خيلي انرژي گذاشتم اما واقعيت اين است كه هيچ‌وقت دوستش نداشتم. راستش را بخواهيد خيلي از نقش‌ها را دوست دارم بازي كنم اما آن را بازي نمي‌كنم. مثل نقش ديوانه. رويم نمي‌شود آن را بازي كنم. خيلي از نقش‌ها را دوست ندارم بازي كنم بهترين نقشي كه مي‌توانم قبول كنم نقش ميرزا رضايي است كه در كلاه پهلوي بازي مي‌كنم. ترجيح مي‌دادم هميشه فقط اين نقش‌ها را بازي كنم. آن نقش رياكاري كه بازي مي‌كنم را هم دوست دارم چون جامعه‌ ما پر است از اين جنس آدم‌ها. فكر مي‌كنم بازي در آن نقش وظيفه‌ام است. اگر نقش مرا در رسوايي ببينيد متوجه مي‌شويد با چه قدرتي آن را بازي كرده‌ام. چون چنين كاراكتري تا دل‌تان بخواهد در جامعه وجود دارد. نقش حاجي بازاري كه در دنيا بازي كردم نقش يك مرد ساده است كه كلك ندارد و به راحتي مرعوب يك دختر مي‌شود. ولي نقش رسوايي يك ناتوي به تمام معناست. بايد چنين نقش‌هايي ساخته شود كه مردم بدانند فقط از اين دست افراد ضربه مي‌خورند. تعداد دوروها خيلي زياد است طرف جلوي تو يك جور است پشتت جور ديگر اين دوروها هستند كه آدم‌ها را نابود مي‌‌كنند. به همين دليل نقش رياكارانه را دوست دارم بازي كنم. البته كاراكتر ديگري هم هست مرد زن داري كه دو، سه زن دارد آن نقش هم جذاب است. (مي‌خندد) در كل معتقدم بازيگري ديگر كار من نيست امثال سامان گوران بايد بيايند و بازي كنند.

این مافیا  که می گویی یعنی چی؟

آخه مافیا بازی یعنی چی؟ اینکه هر کسی می‌آید یک گروهی دارد؟ اگر اينطور باشد اتفاق خيلي خوبي افتاده است. واقعا باید دعا کنیم که در مملکت ما کار بر اساس گروه پیش برود. اما اصلا نمی‌توانیم با گروه کار کنیم. مشکل جامعه ما این است که گروه همیشه شکست می‌خورد. در کارهای فردی همه ما استاد هستیم! ولی دو نفر که کنار هم قرار می‌گیریم همه چیز به هم می‌ریزد.  در دنیا کارهای هنری با گروه اداره می‌شود مگر رشته هایی مثل نقاشی، مجسمه‌سازی  و خطاطی. ما واقعا در این کارهای انفرادی برنده‌ایم! در وزنه‌برداری و کشتی خوب هستیم ولی به محض اینکه به گروه می‌رسد نابود می‌شویم! در کار گروهی یا می‌خواهیم به هم ضربه بزنیم یا به هم اعتماد نداریم. اگر بتوانیم چنین گروه‌هایی جذب کنیم که برنده ایم. بینید حرفه ما، کاری نیست که بتوانید هر کسی را در آن چپاند! امکان ندارد و موفق هم نخواهید شد. مثلا شما مجری هستی. دو نفر را برمی‌داری و به عنوان مجری می‌آوری. وقتی طرف بلد نیست حرف بزند و شش تا تپق می زند آبرویت می‌رود و باید او را دور بیندازی!

 

مافیا هستم، چون قدرتمندم

بازيگرهايي هم هستند که به آنها می‌گویی 10تا کار بازی کرده‌ای و دیده نشده‌ای. حالا برو این کار را بازی کن ببین چه می‌شود.  خود بهرام رادان مدت‌ها بود كه می‌گفت یک چیزی کار کنیم. گفتم صبر کن. یک دفعه به سنتوری آمد. آن کار را با همه کارهای او مقایسه کنید. مثال دیگر علی مصفاست. شما او را با کارهاي قبلی‌اش، مثل همه دختران مقایسه کنید! به او گفتم بیا من کارت دارم. گفت چشم. باید مسیر را عوض مي‌كرد و باعث رشد جوان‌ترها می‌شد تا اتفاقي بيفتد چون مي‌دانستم مصفا استعدادش را دارد، خانواده‌اش درست است.  پشتوانه ادبیات و فرهنگ در این خانواده وجود دارد ولی به دلایلی به سمت دیگری رفته. شما این شرایط را ایجاد می‌کنی و او را به اوج مي‌رساني. این کار سخت و مشكلات زيادي دارد. اینکه یک نفر را بیاوری و او را به دیگران بقبولانی. باید قدرت داشته باشی، به این معنا که کاری که قبلا کرده‌ای نتیجه داده باشد. مافیا چيست؟ نگاهی است که تو به کسی داشته‌ای و آن آدم را معرفی کرده‌ای و جواب داده است. این می‌شود قدرت تو. مافیایی وجود ندارد. مورچه چه هست که کله‌پاچه‌اش باشد. مافيايي كه به من مي‌گويند یک قدرت معنوی و فرهنگی و فکری است که دارم. اما برای اینکه من را در جامعه خراب کنند، می‌آیند می‌گویند باند دارد!

از من تعریف می کنند ولی فحش   هم می دهند

شريفي نيا: اگر باند دارم چه کار می‌کنم در این باند؟ وقتی من می‌گویم این بازیگر نه، آن یکی بیاید، درست می‌گویم که نتیجه مي‌دهد. امین حیایی رفیق و دوست من است. آقای اميني و عباسی‌زاده در کارهای‌شان گفتند امین حیایی را برای آن نقش بیاور. گفتم امین حیایی خیلی خوب است. الان سر کار است می‌توانیم صبر کنیم تا بیاید. ولی الان که من یک آدم دیگر برای‌تان دارم! او از امین حیایی به من نزدیک‌تر كه نبود. همین آقای گوران. نه پسرخاله من است نه فامیل من. نه در ارتباط با ما کاری کرده. او را آوردم، قراردادش را هم بستم که  از همان روز اول پولش را بگیرد و کارش را انجام دهد. نه پولی داده نه چیزی. چرا؟ انتخابش كردم چون شایستگی داشت. من هم او را براساس شایستگی‌اش دیدم. حس کردم که می‌توان در بخش بازیگری از او استفاده شود. درست است که شومن است و ممکن است به کار او جور دیگری نگاه کنید یا بگویید کارش سخیف است. ولی من این‌جوری به او نگاه نکردم. به‌عنوان یک استعداد به او نگاه کردم، او را جذب کردم و به این کار آوردم. منظورم اين است اگر کارت را درست انجام بدهی، نگاهت درست باشد و آدم‌های درست و حرفه‌ای  را در این کار به پروژه‌ها معرفی کنی موردتوجه قرار می‌گیری. حتی دشمنان فحشت می‌دهند ولی می‌گویند شریفی‌نیا کارش درست است! دشمنم هم وقتی گیر می‌کند به من زنگ می‌زند. آنهایی که این حرف‌ها را می‌زنند متاسفانه (من را) نمی‌شناسند. ما خیلی از آدم‌ها را در سینما نمی‌شناسیم، نمی‌بینیم و اصلا با ما ارتباطی ندارند.

معلم کلاس اول دبستان بودم

من معلم بودم. کار تخصصی‌ام این بود که در کلاس اول دبستان درس بدهم. طرف (شاگردم) الان بهترین پزشک مملکت شده هنوز روز معلم را به من تبریک می‌گوید و احوالم را می‌پرسد. خیلی‌ها. شاید 70،60 نفر از شاگردانم تحصیلات‌شان تمام شده و موفق هستند. در عرصه هنر هم دست خیلی‌ها را برای اولین‌بار یا دومین‌بار در مسیر گرفته‌ایم و قدرشناس کار هستند. تماس می‌گیرند و احوالپرسی می‌کنند. یکسری هم نه. چون معمولا وقتی شما کسی را راهنمایی می‌کنید اگر نتیجه خوب باشد یادش می‌رود ولی به محض اینکه در چاله بیفتد می‌آید سراغ تو و می‌گوید برآن ذاتت لعنت که ما را در این مسیر انداختی. فكر مي‌كنم در همه شغل‌ها اين اتفاق وجود دارد.




ارسال توسط کاربر
تازه ترین محصول سینمایی دفتر هدایت فیلم با عنوان «آتیش بازی» این روزها در مرحله فیلمبرداری قرار دارد. این فیلم دومین تجربه کارگردانی بهمن گودرزی بعد از «شیش و بش» است.

به گزارش حدیدنیوز، تاکنون حدودا چهل درصد از فیلمبرداری این کار انجام شده است و پیش بینی می شود که تا اواخر بهار کار فیلمبرداری ادامه داشته باشد. مدیریت فیلمبرداری این کار برعهده مرتضی غفوری بوده و شاهین یارمحمدی هم همزمان با فیلمبرداری کار تدوین را انجام می دهد.



بهمن گودرزی کارگردان این فیلم در گفتگو با شبکه ایران از این مساله سخن گفته که ترجیح می دهد فیلمبرداری کار به به اتمام برسد و فیلم پروانه نمایش بگیرد تا بعد از آن و با مشورت با برادران شایسته تهیه کننده فیلم درباره زمان اکران فیلم تصمیم گیری شود.





در خلاصه داستان فیلم آمده است : «قدیمی یا میگن طرف اینقدر شیر داغ خورده دهنشو سوزونده ،موقعی که میخواد دوغ بخوره فوتش میکنه . حالا این شده حکایت ادم های آتیش بازی یا اینقدر تخته گاز میرن که یاتاقان میزنه یا اینقدر احتیاط رو رعایت میکنن که از اونور بوم میفتن.»

امین حیایی و الناز شاکردوست بازیگران اصلی این فیلم بوده و شقایق دهقان ، سحر قریشی، میرطاهر مظلومی و عزت الله مهرآوران از دیگر بازیگرانی هستند که در این کار حضور دارند.





لیست کامل عوامل این کار به شرح زیر است:

نویسنده : آرش قادری/ کارگردان: بهمن گودرزی/ تهیه کننده : مرتضی شایسته /مدیر فیلمبرداری : مرتضی غفوری/ صدابردار: بابک اردلان/ مدیر تولید: محمد شایسته / طراح صحنه و لباس: آیدین ظریف/ طراح گریم: ایمان امیدواری/ تدوین : شاهین یارمحمدی/ دستیار کارگردان و برنامه ریز: علی نوابی / منشی صحنه: بهناز تاجیک/عکس: سیدسجاد سلیمانی/بازیگران: امین حیایی، الناز شاکردوست، شقایق دهقان ، سحر قریشی، میرطاهر مظلومی و عزت الله مهرآوران.




ارسال توسط کاربر
بوسه گرم اصغر فرهادی بر صورت یک بازیگر زن غربی!/عکس
پس از خوانده شدن نام بازیگر زن فیلم اصغر فرهادی یعنی «برنیس بژو» به عنوان برنده بازیگر نقش اول زن، وی در حالی که به سمت سن می رفت در یک لحظه با اصغر فرهادی روبوسی کرد!
1
     

جام گیشه؛

برنیس بیژو، به خاطر حضور در فیلم فرهادی، جایزه ی بهترین بازیگر زن جشنواره را برد. پس از خوانده شدن نام بازیگر زن فیلم اصغر فرهادی یعنی «برنیس بژو» به عنوان برنده بازیگر نقش اول زن، وی در حالی که به سمت سن می رفت در یک لحظه با اصغر فرهادی روبوسی کرد!

شایان ذکر است که این کارگردان پیش از این نیز در مراسم گلدن گلاب با یکی از بازیگران زن هالیوودی نیز روبوسی کرده بود.
 




ارسال توسط کاربر
«چه خوبه برگشتي» از صبح فردا روي پرده سينماها مي‌آيد
اميد گيشه به اكران فيلم مهرجويي
باني‌فيلم آنلاين - ساناز قنبري: تازه‌ترين فيلم داريوش مهرجويي از فردا در گروه استقلال روي پرده مي‌رود.
«چه خوبه كه برگشتي» ساخته مهرجويي در سي‌ويكمين جشنواره فيلم فجر به نمايش در آمد و برخلاف ديگر ساخته‌هاي اين كارگردان خيلي مورد استقبال منتقدان قرار نگرفت. به اين همه كارشناسان اكران اعتقاد دارند فيلم مهرجويي مي‌تواند ارتباط خوبي با مخاطب برقرار كند و تعبيري ديگر، مهرجويي فيلمش براي مردم ساخته است نه منتقدان. از سوي ديگر بايد اين نكته را هم فراموش نكرد كه بهترين آثار مهرجويي معمولاً هم مورد توجه عموم مردم قرار گرفته‌اند و هم منتقدان تحسينشان كرده‌اند.
جداي از اينها، در روزهايي كه گيشه سينماها كساد به نظر مي‌رسد فيلم تازه مهرجويي شايد بتواند به اكران جاني دوباره ببخشد.
در اكران عمومي «چه خوبه كه برگشتي» با يك تهيه‌كننده و در سينمادار گفت‌وگو كرده‌ايم.
كارنامه مهرجويي به قبل و بعد از «سنتوري» تقسيم مي‌شود
سيروس تسليمي گفت: مهرجويي بارها گفته كه اتفاقاتي كه براي «سنتوري» افتاد، باعث شد كه به طرف سينماي خاصي رود.
تهيه‌كننده «پرنده كوچك خوشبختي» به «باني فيلم» گفت: از آنجا كه «چه خوبه كه برگشتي» را نديدم، طبعاً نمي‌توانم قضاوتي راجع به آن داشته باشم، اما زمان اكران فيلم مناسب نيست چون جامعه تحت‌الشعاع مسائل انتخابات و 15-14 خرداد است. مناسبات فعلي اكران به گونه‌اي است كه فيلم‌ها براساس شانس و تصادف مي‌توانند به موفقيت در گيشه برسند يعني فيلمي كه فكر مي‌كنيم 3-2 هفته اكران مي‌شود يكدفعه 7-6 هفته به اكران مي‌رسد يا بالعكس و...
تسليمي درباره جايگاه مهرجويي در سينماي ايران بيان كرد: مهرجويي جزو فيلمسازان شاخص سينماي ايران است. منتها كارنامه كاري‌اش به دو دوره قبل و بعد از «سنتوري» تقسيم مي‌شود. همان طور كه خودش بارها گفتند اتفاقاتي كه براي «سنتوري» افتاد، باعث شد كه به طرف سينماي خاصي روند كه البته موجب تعجب علاقمندانش هم شد. اميدوارم هميشه باشند و فيلمسازي كنند. 
مهرجويي مورد اعتماد مردم است
رضا سعيدي‌پور گفت: در حال حاضر ذهن مردم به سمت انتخابات رياست‌جمهوري است و «چه خوبه كه برگشتي» نمي‌تواند انتظارات مردم را برآورده سازد.
مدير سينما آزادي ضمن بيان اين مطلب كه خيلي اميدوار نيستم كه «چه خوبه كه برگشتي» گيشه سينماها را در اين شرايط نجات دهد، بيان داشت: با توجه به اينكه اين فيلم كارگردان شاخص و بازيگران خوبي دارد، اما در حال حاضر در دوره‌اي هستيم كه ذهن مردم به سمت انتخابات رياست‌جمهوري است و اين فيلم نمي‌تواند انتظارات مردم را برآورده سازد. در اين شرايط هر فيلمي كه اكران شود با شكست مواجه مي‌گردد. مگر اينكه فيلمي مثل «گذشته» فرهادي به اكران عمومي برسد. در اين صورت مي‌توان پيش‌بيني كرد كه تحولي در گيشه ايجاد شود، اما باقي‌ فيلم‌ها چنين توانايي ندارند.
سعيدي‌پور درباره جايگاه مهرجويي در سينماي ايران خاطرنشان ساخت: مهرجويي جزو آن دسته از فيلمسازي است كه مردم به او اعتماد كامل دارند و از فيلم‌هايشان استقبال خوبي به عمل مي‌آورند. ما حتي وقتي فيلم «نارنجي‌پوش» را در سينما آزادي اكران مي‌كرديم با اينكه فيلمي داستاني هم نبود ولي مردم به احترام خود استاد مي‌آمدند و فيلم را تماشا مي‌كردند. در حقيقت ما در حد و اندازه‌اي نيستيم كه بخواهيم راجع به جايگاه ايشان صحبت كنيم. ايشان هر وقت فيلمي روي پرده داشتند، مردم از آن استقبال مي‌كردند، اما همان طور كه گفتم زمان مناسبي براي اكران فيلم‌ها نيست.
«چه خوبه كه برگشتي» رقيب مهمي روي پرده ندارد
اميرهوشنگ پاسبانيان نيز معتقد است: در كارنامه هنري مهرجويي هم فيلم مخاطب خاص داريم و هم مخاطب عام. مدير سينما استقلال در گفت‌وگو با «باني فيلم» بيان داشت: اكران عمومي «چه خوبه كه برگشتي» قطعاً مي‌تواند در فروش فيلم‌هاي روي پرده تأثيرگذار باشد.
وي در خصوص زمان اكران اين فيلم گفت: به نظرم اين زمان به نفع فيلم آقاي مهرجويي است. به اين دليل كه همه دنبال شرايط بهتري براي اكران بودند و به نوعي فيلم‌هايي كه در حال حاضر روي پرده‌اند چندان قوي نيستند. بنابراين «چه خوبه كه برگشتي» رقيب مهمي ندارد و اين به نفع‌اش است. 
پاسبانيان در ادامه افزود: مهرجويي بين فيلمسازان هم‌نسلش بيشتر علاقه به كار كردن دارد و باقي مثل (بيضايي، تقوايي و...) گزيده كارند. يعني سعي مي‌كنند چند سال يكدفعه كار كنند. مهرجويي مي‌گويد براي مردم فيلمسازي مي‌كنم و خيلي هم اهل شعار نيستم. در كارنامه هنري ايشان هم فيلم‌هاي مخاطب خاص مي‌بينيم و هم مخاطب عام.



ارسال توسط کاربر
جایزه کلیسای جهانی جشنواره کن به «گذشته» فرهادی رسید
فیلم «گذشته» اصغر فرهادی جایزه کلیسای جهانی برای بهترین فیلم معنوی جشنواره کن را به دست آورد.

     

 

شصت‌وششمین جشنواره فیلم کن در حالی امروز (یکشنبه) به کار خود پایان خواهد داد که هیات داوران جایزه کلیسای جهانی، «گذشته» ساخته جدید اصغر فرهادی را به عنوان بهترین فیلم معنوی جشنواره معرفی کرد.

 

این جایزه درحالی به «گذشته» تعلق گرفت که ساخته جدید فرهادی از نگاه نشریه سینمایی معتبر ورایتی شانس اول دریافت جایزه نخل طلای کن محسوب می‌شود.

 

جایزه کلیسای جهانی که در سال 1974 در جشنواره کن راه‌اندازی شد، ویژه تقدیر از آثاری است که به بهترین شکل به اعماق نهفته وجود انسان‌ها پرداخته و آلام، احساسات و امیدهای انسان را کاوش می‌کند.

 

سال گذشته فیلم «شکار» ساخته «توماس وینتربرگ» از دانمارک این جایزه را به دست آورد. از برندگان سرشناس سال‌های گذشته جایزه کلیسای جهانی جشنواره کن می‌توان به «کن لوچ»، «میشل هانکه»، «پدرو آلمادوار»، «تئوآنجلوپولوس»، «مایک لی»، «ویم وندرس» و «آندره وایدا» اشاره کرد.

 

در خلاصه داستان «گذشته» آمده است: «احمد (علی مصفا) 4 سال پس از جدایی از همسر فرانسوی‌اش به در خواست او راهی پاریس می‌شود تا مراحل اداری طلاقشان را طی کرده و ثبت کنند. او در مدت اقامت کوتاهش متوجه آشفتگی «لوسی» دختر همسر سابقش می‌شود. تلاش او برای کمک به «لوسی» پرده از رازی در گذشته بر می‌دارد.»

 

علاوه‌بر «برنیس بژو» (بازیگر نامزد اسکار و گلدن‌گلوب و برنده‌ سزار) و همچنین «طاهر رحیم» (برنده جایزه سزار)، بازیگران دیگری چون «علی مصفا»، «پائولین بورلت»، بازیگر بلژیکی فیلم معروف «زندگی صورتی»، «الیس آگویس»، «ژان جستین» ،«سابرینا وازانی» و«بابک کریمی» در این فیلم، مقابل دوربین محمود کلاری رفته‌اند.




ارسال توسط کاربر

بازیگران ایرانی که باهم ازدواج کردند

امین زندگانی و الیکا عبدالرزاقی
الیکا عبدالرزاقی گرچه لیسانس ادبیات نمایشی دارد و در پرونده کاری‌اش آثار بسیاری ثبت کرد است، اما حضورش در مجموعه قهوه تلخ چنان زیبا بود که بسیاری او را برای بازی در همین نقش می‌شناسند. او که همچون بسیاری از بازیگران فارغ‌التحصیل آموزشگاه هنری استاد سمندریان است، در فیلم‌های فرزند صبح، ویلای من، میوه ممنوعه و مرد هزار چهره بازی کرده است. امین زندگانی هم که بازیگر سینما و تلویزیون است در آثاری چون ملک سلیمان، مختارنامه، معصومیت از دست رفته و روزگار جوانی بازی کرده است.

امین حیایی و نیلوفر خوش‌خلق
حیایی سال ۷۰ با فیلم دو همسفر به دنیای بازیگری آمد و خوش‌خلق در سال ۷۹ با فیلم مونس. حیایی که در پرونده کاری خود آثار بسیاری به ثبت رسانده است، جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۶ از آن خود کرد. البته حیایی به بازیگری اکتفا نکرده و وارد عرصه موسیقی نیز شده و تاکنون ۲ آلبوم روانه بازار کرده است.

محمدرضا شریفی‌نیا و رز رضوی
با آنکه مدت‌ها از جدایی محمدرضا شریفی‌نیا و آزیتا حاجیان می‌گذرد، اما همچنان همگان همسر شریفی‌نیا را بازیگر نقش مادر دزد عروسک‌ها می‌دانند و خبر ازدواج او با رز رضوی کمتر رسانه‌ای شد. رز رضوی که سال پیش با شریفی‌نیا ازدواج کرده، این روزها در مجموعه کلاه پهلوی بازی می‌کند و در کنار شریفی‌نیا روزگار می‌گذارند. ملیکا و مهراوه شریفی‌نیا دختران شریفی‌نیا و حاجیان هستند و شریفی‌نیا از ازدواج دوم خود فرزندی ندارد.

علی مصفا و لیلا حاتمی
علی مصفا و لیلا حاتمی، شناخته‌شده‌ترین زوج هنری‌اند که هر دو در خانواده هنری پرورش یافته‌اند. علی مصفا فرزند مظاهر مصفا و دکتر امیربانو کریمی است و لیلا حاتمی نیز تنها فرزند علی حاتمی و زری خوشگام است. حاصل ازدواج این دو زوج هنری، مانی و عسل است. آخرین کار هنری علی مصفا بازی در فیلم «گذشته» به کارگردانی اصغر فرهادی است و در حال حاضر نیز فیلم «پله آخر» به کارگردانی وی اکران شده است. لیلا حاتمی نیز علاوه بر حضور در فیلم «پله آخر» در فیلم «سر به مهر» به کارگردانی هادی مقدم‌دوست نیز بازی کرده است.

رامبد جوان و سحر دولتشاهی
رامبد جوان، هنرپیشه، مجری و کارگردانی است که نامش همواره با شیطنت‌های خاص او همراه است. جوان که با نقش «فرید صباحی» در مجموعه خانه سبز شناخته شد، این روزها به خاطر بازی در فیلم «گناهکاران» به کارگردانی فرامرز قریبیان سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود کرد. البته سحر دولتشاهی نیز از انتخاب در جشنواره فیلم فجر بی‌نصیب نبوده است و بازی در فیلم طلا و مس (همایون اسعدیان) برایش کاندیداتوری جایزه بهترین بازیگر نقش دوم زن را به همراه داشت.

نیما فلاح و سحر ولدبیگی
بدن نرم و نوع بازی نیما فلاح او را از سایر بازیگران متمایز می‌کند و همین موضوع باعث شد تا در مجموعه‌های طنزی چون ساعت خوش، جنگ ۷۷ و ببخشید شما به خوبی بدرخشد و مدیری را از خود راضی نگه دارد. هرچند که سحر ولدبیگی نیز تا مدت‌ها در مجموعه‌های مدیری حضور داشت و به طنزهای پاورچین و نقطه‌چین جذابیت بسیار می‌بخشید.

مهراب قاسم‌خانی و شقایق دهقان
مهراب نویسنده مجموعه «پاورچین» بود و شقایق بازیگر این مجموعه. همین حضور باعث آشنایی‌شان و زمینه ازدواجشان را فراهم کرد. شقایق دهقان علاوه بر بازی در این مجموعه، کارهای غالبا طنزی چون مسافران، دزد و پلیس، ساختمان پزشکان و باغ مظفر نیز در پرونده خود دارد. مهراب قاسم‌خانی نیز که با نگارش مجموعه ۹۰ قسمتی شناخته می‌شود نگارش مجموعه‌های بسیاری را در پرونده کاری خود ثبت کرده است. حاصل این ازدواج «نویان» است.

محمود پاک‌نیت و مهوش صبرکن
پاک‌نیت با فیلم «گشتی‌ها» به عرصه بازیگری وارد و با «روزی روزگاری» شناخته شد. او که نشان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دارد، همسر مهوش صبرکن، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر است.

 

حمید سمندریان و هما روستا
مرحوم حمید سمندریان را به حق پدر تئاتر می‌دانند چرا که هنرمندان بزرگی چون عزت‌الله انتظامی، رضا کیانیان، مهدی هاشمی، شهاب حسینی، قطب‌الدین صادقی و حمید فرخ‌نژاد زیر نظر او شاگردی کرده و درس آموخته‌اند. سمندریان بین سال‌ها ۵۱ تا ۵۷ به دعوت پروفسور رگن‌برگ استاد دانشگاه مونیخ و کارگردان تئاتر به انستیتو گوته دعوت شد و نمایش‌نامه‌های بسیاری را با بازیگران آلمانی روی صحنه برد. این هنرمند ارجمند، امسال از بین ما رفت و فعالیت‌های او را همسرش پی گرفته است. روستا علاوه بر فعالیت در رشته تئاتر، در فیلم‌هایی چون پرنده کوچک خوشبختی، از کرخه تا راین و تمام وسوسه‌های زمین نیز بازی کرده است. حاصل ازدواج این دو هنرمند، کاوه سمندریان است.

امیر جعفری و ریما رامین‌فر
جعفری در کنار بازیگری، طرفداری از تیم محبوبش را فراموش نکرده و همواره و در موقعیت‌های مختلف استقلالی بودنش را به همه یادآوری می‌کند. او که در کنار ریما رامین‎فر زوج محبوبی را تشکیل داده است، در فیلم‌هایی چون قاعده تصادف، نفوذی، بی‌پولی و مکس نیز بازی کرده است. رامین‌فر نیز با بازی در مجموعه پایتخت طرفداران بسیاری به دست آورده و این روزها همه منتظرند تا دومین مجموعه پایتخت را در ایام نوروز مشاهده کنند. رامین‌فر که مادر یک پسر ۶ ساله است، برای حضور در مجموعه پایتخت فرزندش را برای مدتی تنها گذاشته و تلاش می‌کند تا بار دیگر اثری درخور از خود ارائه دهد.

پیمان قاسم‌خانی و بهاره رهنما
پیمان قاسم‌خانی را بیشتر با فیلمنامه‌هایی که نگاشته می‌شناسیم در صورتی که او در فیلم «زندگی مشتری آقای محمودی و بانو» بازی و این تجربه را نیز در پرونده هنری خود ثبت کرده است. البته پیش از آن قاسم‌خانی در فیلم عاشقانه‌ها نیز حاضر شده و از آموخته‌های علیرضا داوودنژاد بهره برده است. البته بهاره رهنما نیز علاوه بر بازیگری، نویسنده هم هست و همواره یکی از پای‌ثابت‌های نشریات. پریا، فرزند این زوج هنری است.

پژمان بازغی و مستانه مهاجر
پژمان بازغی بیش از مستانه مهاجر شناخته شده است. هر چه باشد بازغی بازیگر است و مهاجر در پشت صحنه و مسئول تدوین است. کار مهاجر در فیلم‌های زندگی خصوصی، دختر شاه‌پریون، سوت پایان، آتش بس و سوپراستار ستودنی است. بازغی نیز با اینکه فارغ‌التحصیل رشته مهندسی صنایع از دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی امیرکبیر است اما در نقش‌های خود به خوبی درخشیده تا جایی که آثاری چون ندارها، دولت مخفی، دوئل و سربازهای جمعه را در پرونده کاری خود ثبت کرده است.

مسعود رایگان و رویا تیموریان
زوجی هنری که بش از آنکه بازیگر سینما و تلویزیون باشند، بازیگر تئاترند و برای این هنر صحنه زحمات بسیار کشیده‌اند. البته رایگان در آثاری چون مدار صفر درجه، سقوط یک فرشته، سنتوری، خون‌بازی، گلچهره و بوسیدن روی ماه حاضر شده است و تیموریان نیز در فیلم‌های زندان زنان، گزارش یک جشن، سنتوری، شب دهم و کافه ستاره بازی کرده است. این زوج در مجموعه شمس‌العماره نقش زوج عاشق‌پیشه‌ای را بازی می‌کردند که در نوع خود، جالب و دیدنی بود.

محسن قاضی‌مرادی و مهوش وقاری
قاضی مرادی، فارغ‌التحصیل مدرسه عالی مدیریت تهران است و بازی در سینما را از سال ۱۳۵۱ با فیلم «حسن سیاه» کارش را آغاز کرده است. مهوش وقاری، همسر او نیز در فیلم‌های بسیاری بازی کرده و یکی از چهره‌های هنری شناخته می‌شود.

مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی
این زوج هر دو از دیار اصفهان وارد عرصه هنر شده‌اند و در نهایت با یکدیگر ازدواج کردند. پاکدل دانشجوی انصرافی رشته گرافیک دانشگاه آزاد، واحد تهران مرکز است و در مجموعه محمد(ص) به کارگردانی مجید مجیدی بازی می‌کند. بهنوش طباطبایی نیز لیسانس مهندسی کامپیوتر دارد و دوره بازیگری را در دانشگاه تهران گذرانده‌ است. تئاتر برهان آخرین کار مشترک این زوج هنری است که با استقبال بسیار مخاطبان روبرو شد.

فرهاد آئیش و مائده طهماسبی
آئیش از جمله بازیگرانی است که تحصیلات هنری خود را در آمریکا و انگلیس گذرانده و پس از ۲۷ سال و در سال ۷۶ به همراه همسر خود به تهران آمده است. بازی در فیلم‌های مکس، پوپک و مش‌ماشالله، زندگی با چشمان بسته و سریال قصه‌های در شهر از جمله کارهای اوست. طهماسبی نیز فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشته خبرنگاری با گرایش تئاتر و علوم سیاسی است. طهماسبی که علاوه بر بازیگری، کارگردانی تئاتر نیز انجام می‌دهد آثاری چون پارک‌وی، سنتوری و ماهی‌ها عاشق می‌شوند را در پرونده کاری خود دارد.

فلورا سام و مجید اوجی
مجید اوجی، تهیه‌کننده است و فلورا سام بازیگر. سام در مجموعه‌های شیخ مفید، روزهای زندگی، همسایه‌ها، شبی از شب‌ها، نشانی و ماه عسل ایفای نقش کرده‌ و سریال توطئه فامیلی، آخرین کار اوست؛ اثری که نگارش آن را نیز خودش بر عهده گرفت. فلورا سام در فیلم راز پنهان کارگردانی را نیز تجربه کرده است. مجید اوجی نیز تهیه‌کننده فیلم‌هایی چون توطئه فامیلی، ماه عسل و نشانی بوده است.

تهمینه میلانی و محمد نیک‌بین
تهمینه میلانی که همگان او را به عنوان کارگردان می‌شناسند، در پرونده کاری خود فیلمنامه‌نویسی، منشی صحنه، طراحی صحنه و لباس و تهیه‌کنندگی فیلم را نیز تجربه کرده است. محمد نیک‌بین تهیه‌کننده بیشتر آثار اوست و این زوج هنری دختری به نام جینا دارند.

 




ارسال توسط کاربر
ده‌نمکی در گفت‌وگو با مشرق مطرح کرد؛
ویژگی انقلاب همین بود؛ تحمل همدیگر! تحمل نیروهای جدید و انقلابی سخت بود. خیلی از بچه‌هایی که از حوزه هنری وارد سینما شدند شبیه همین سینمایی‌ها شدند.
 گروه فرهنگی مشرق - اوایل دهه هفتاد، درست در اوج تنش‎های سیاسی بعد از جنگ، مسعود ده ‏نمکی که ظاهرا از "انصار حزب‏ الله" بدلیل اختلافاتی جدا شده بود؛ با یک تیم آماتور در طبقه سوم پاساژ معروف «مهستان» اولین شماره هفته‌‏نامه «شلمچه» را منتشر کرد.

«شلمچه» خیلی زود به پرفروش‌‏ترین هفته ‏نامه ایران تبدیل شد. هرچند ده نمکی این روزها به عملکرد رسانه به شدت انتقاد می کند اما در آن سالها یکی از علل به چشم آمدن "شلمچه" کار کردن خبرهای حاشیه‏‌ای و جنجالی بود که معمولا در سایر رسانه‎ها ‎به آن اشاره نمی‌‏شد.

ده‌نمکی در سالهای پایانی دولت اصلاحات با روزنامه‌نگاری خداحافظی کرد و  قدم در وادی فیلمسازی گذاشت. این فارغ التحصیل علوم سیاسی از دانشگاه آزاد در سال ۸۲ مستندی را ساخت که باز هم انفجار خبری را به همراه  داشت. «فقر و فحشا» اولین فیلم ده‌نمکی بود که به آسیب‌های اجتماعی دختران در جامعه می‌پرداخت. مدت زیادی از تولید فیلم نگذشته بود که سی‌دی‌های قاچاق آن دست به دست میان مردم گشت و کمتر کسی پیدا می‌شد که اثر فیلمساز نوپای آن زمان را ندیده باشد.

بیش از یک سال از انتشار «فقر و فحشا» نگذشته بود که این فیلمساز جنجالی این بار در مستندی دیگر با نام «کدام استقلال؟! کدام پیروزی؟!» به آسیب‌شناسی شهرآورد پایتخت پرداخت اما این فیلم که با تأخیر دو ساله و در سال ۸۵ در وبلاگ شخصی‌اش به نمایش گذاشته شد، هرگز نتوانست موفقیت فقر و فحشا را تکرار کند تا اینکه سال ۸۶ رسید که می‌توان آن را به جرئت سال ده‌نمکی در عرصه سینما نامگذاری کرد؛ سالی که در آن اخراجی‌ها به عنوان اکران نوروزی بر پرده سینماها نشست و با فروشی رؤیایی لقب پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما را به خود اختصاص داد.

زمانی که ده‌نمکی مشغول تولید «اخراجی‌ها ۱» بود، شاید خوشبین‌ترین طرفدار او هم این فکر را نمی‌کرد که این فیلم به پرفروش‌ترین فیلم سال تبدیل شود، چه رسد به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینما! ده‌نمکی در این فیلم تصویر کلیشه‌ای از رزمنده‌ها را تغییر داد و از چاشنی طنز نیز در این میان بهره برد.
او پس از آن موفقیت با وجود توصیه افرادی مانند ابراهیم حاتمی کیا مبنی بر توقف تولید قسمتهای بعدی اخراجی ها به فکر تولید قسمت بعدی «اخراجی‌ها» افتاد که در آن راستا در سال ۸۷ «اخراجی‌ها ۲» تولید شد و بهار ۸۹ بر پرده سینماها رفت، اما با توجه به ضعف‌های عمده فروش خوبی داشت. سال ۸۹ هم سال تولید «اخراجی‌ها۳» برگرفته از اتفاقات انتخابات ۸۸ بود که در اکران نوروزی سال ۹۰ باز هم توانست رکورد فروش را بشکند، البته ده‌نمکی در عرصه تلویزیون هم بیکار ننشست و با تولید سریال «دارا و ندار»، در نوروز ۸۹ بر آنتن شبکه ۵ سیما رفت. 

با مشکل و مشقت بسیاری که از گفتن آن می‌گذریم، روبرویش نشستیم تا پاسخ سوالاتمان را از او بشنویم. هرچند به برخی از سوالات پاسخ نداد اما امیدواریم ماحصل گفتگوی با این کارگردان که از تولد او در اهر اکنون 44 سال می گذرد مقبول نظر خوانندگان افتد.

 
***آقای ده نمکی قبلا گفته بودید به خاطر ابهامات در عرصه خبر و روزنامه نگاری از این حرفه خداحافظی کردید و وارد هنر شدید. جای دیگری هم گفتید که: "علت موفقیت من برای منتقدین مغفول است و اینها  بروند پیگیری کنند هر وقت توانستند علت موفقیتم در روزنامه نگاری را بفهمند، می توانند راز موفقیتم در حوزه فیلمسازی را هم درک کنند."  شما واقعاً به خاطر آلوده بودن فضای روزنامه نگاری به عرصه فیلم سازی روی آوردید؟  
چون پای یک سری اعتقادات وسط می آید، طرح آنها  بعضاً در دنیای امروز به هجو و تمسخر گرفته می شود. یعنی آدم با اهلش باید این حرف ها را بزند. خب قطعا مخاطبان شما هم آدم های یک دستی نیستند. به خاطر همین ترجیح می دهم که این باورهایم محترم باشد تا این که مثلاً مورد هجو واقع شود. اما در چند دلیل اگر بخواهم خلاصه کنم، این را می گویم که ما در جنگ یاد گرفتیم جای خالی را پر کنیم. یعنی مثلاً در ستون که به خط می شدیم برای این که گردان منظم شود می گفتند جای خالی را پر کنید و هر کسی یک قدم جلو می آمد. مثل نماز جماعت که می گفتند هر کسی بیاید جلو تا صف ها تشکیل شود. من در زندگی فرهنگی اجتماعی خودم سعی کردم که جای خالی را پر کنم. اگر احساس کردم که کسان دیگری هستند که آن جا را پر کنند به قول امروزی ها مدیوم را عوض کردم و رفتم سر یک کار دیگری و هیچ تعصبی برای نگه داشتن آن جایگاه ندارم.  
 
یک اعتقادی هم دارم که الان زنگ حساب  نیست؛ زنگ کار است!  این که چه کسی این کار را انجام داده است و چه کسی شروع کننده و پایه گذار بوده است، این ها هیچ کدام در این دنیا عاقبت ندارد. کسی که بخواهد یک مروری منصفانه به گذشته داشته باشد مثلاً سال های 67 به بعد که جنگ تمام شد می بینیم در آن فعالیت های اجتماعی که به نوعی بچه حزب اللهی ها داشتند مسیر سال 64 را می رفتند ما با یک طیفی از بچه ها کار را شروع کردیم و در جمع توانستیم قانع شان کنیم که به جای نقد ملت به سمت نقد دولت بروند. شاید اگر مثلاً امثال حاجی بخشی در خیابان به مردم فقط گیر می دادند این قدر مورد حمله واقع نمی شدند. ولی وقتی رفتند به سمت دولتمردان و حاکمان و سیاست های فرهنگی و غیره دیگر این کارشان رسانه ای شد و به نوعی فحش خور سیاسی پیدا کرد.  
 
این کارهای ما از 67 تا 73 بدون عنوان و تشکیلات بود. ولی وقتی یک سری دیگر آمدند وسط و در این جریان قرار گرفتند و مدعی راهبری آن  شدند، من مسیر خودم را عوض کردم و رفتم نشریه شلمچه را راه انداختم. آن موقع که نه یادواره شهدا و از این چیزها بود، شلمچه میلیون ها پوستر و سررسید شهدا را منتشر می کرد. فیلم های روایت فتح فقط در آرشیو تلویزیون پیدا می شد ولی تنها جایی که این ها را البته با نازل ترین کیفیت ارائه میداد شلمچه بود. شلمچه با آن گفتمان تکثیر شد و مدتی بعد نشریات دیگری آمدند و مثل آن کار کردند.
 
یا مثلا در مورد "جبهه" من  حتی گفتمانم را عوض کردم، یعنی بحث جنگ و فقر و غنا با یک ادبیات دیگری و به نوعی منازعه سیاسی مطرح شد.  وقتی "جبهه" را هم تعطیل کردند، من به این نتیجه رسیدم که آقا سیستم نمی خواهد من در این کشور نشریه داشته باشم و الا الزامی ندارد که شلمچه را چپی ها ببندند و جبهه را قوه قضاییه ببندد. قوه قضاییه برای اثبات بی طرفی خودش می توانست خیلی از نشریات دیگر را ببندد. من جدل نکردم برای ماندن. علی رغم این که حجت هم داشتم که کارم درست است. 

 
***علاقه هم داشتید؟ 

اگر کسی بدون علاقه به کاری بپردازد به نظر من آن کارش از لحاظ کیفی و کمی درست درنمی آید. جبهه هم مثل شلمچه تاثیر خودش را گذاشت. در همان دوران آقای دولابی یک جمله ای داشت می گفت سعی کنید خبر باشید نه خبرنویس. یعنی خبر نوشتن یک سطحی از کار است، موضوع خبر شدن یک سطح دیگری از کار است. به هر حال من تمام تلاشم این بود که در اوج کار ژورنالیستی ام ژورنالیست من را با خودش نبرد. یادم است که یکی از این سران اصلاح طلب پرسیده بودند نشریه مستقل چیست؟ گفته بود که دوتاست، گفتند چه کسی؟ گفته بود یکی ما و یکی هم دشمن ما.  
 
منظورش شلمچه بود که وابسته به نهادها و این تشکیلات نبود و با بودجه شخصی یعنی با تیراژ خودش است اداره می شد. یا مثلاً یک روز پروفسور مولانا آمد نشریه جبهه من یادم است که نمی شناختمش، چون اصلا با عالم روزنامه نگاری سنخیتی نداشت و وقتی هم که نشناختمش ناراحت شد. احساس کرد که بالاخره این کسی که روزنامه دارد و در چند تا حوزه کار کرده چطور مولانا را نمی شناسد.  
 
 گفت من آمدم بپرسم که شما این درس را کجا خوانده اید. گفتم درس چه؟ گفت درس ژورنالیستی. گفتم من جایی نخواندم. گفت آخر این یک سبک است. در شلمچه و جبهه نوع خبرنویسی تان و نوع تیترها و نوع محتوای مطالب، آن بحث یک سطح خبر و ستون های خاص و تک و پاتک و همه چیز با هم هماهنگ و مرتبط بود. در بلوک شرق شما دوره این دروس را دیدید؟ گفتم که نه خیلی هایش اکتسابی است.


در آن دوران تیتر نشریه از آن دغدغه هایی بود که تا یک نشریه نداشته باشد انگار یک پایش لنگ است. مثلاً نشریه ها شنبه ها منتشر می شد ما از دوشنبه مصیبت تیتر شنبه را داشتیم که خدایا یک کسی پیدا شود دزدی کند و اختلاس کند، یک مثلا گافی بدهد که تیتر یک ما جور شود. یک شب خواب دیدم که میلیون ها نفر مردم دارند می دوند با لباس سفید. بعد به یکی گفتم چه شده است؟ طرف گفت قیامت شده است و محشر قیامت است. که من همان موقع گفتم خب! تیترمان درآمد. تیتر می زنیم قیامت شد! صبح که بلند شدم گفتم که ببین تو در خوابت، در دینت و حتی در قیامت هم در فکر روزنامه نگاری هستی. این یعنی همان که ژورنالیسم دارد تو را با خودش می برد. چه بسا  حتی از موضع حق باشد. من آن هفته یادم است که نشریه را منتشر کردیم ولی تیتر نزدیم. فقط یک عکس بزرگ صفحه اول زدم.  

 
بعد از مدتی و وقتی بیشتر رسانه های اصلاح طلب تعطیل شدند،  دیگر این حوزه را بی رقیب می دیدم. دیدم بقیه کارها را دیگران هم می توانند انجام دهند. نشریات دیگری راه افتاده بود. متوجه شدم که از این به بعد احتیاج به نقد درون گفتمانی داریم. نقد از درون. مثلاً در "صبح دوکوهه " ما این کار را شروع کردیم. با این رویکرد که حالا بچه حزب اللهی ها احتیاج دارند خودشان را نقد کنند. با دشمنان همین بچه حزب اللهی ها مصاحبه می گرفتیم و می پرسیدیم  نقدتان به جریان حزب اللهی چه هست؟ در اصول گرایی؟  
 
خیلی ها برنمی تابیدند یک چنین مسائلی را. به هر حال گفتمان سازی شلمچه و جبهه و حالا صبح و دوکوهه، کار خودش را کرد. یعنی این که من احساس کردم آن جای خالی دیگر پر شده است و من باید کار دیگری انجام بدهم که جایش نیست. بعد دیدم اکثر  نقدمان به سمت  رسانه های دیداری و شنیداری است.  
 
"پست من" در یک دوره ای رسانه خودش را به سه مقطع فرهنگ شفاهی، نوشتاری و دیداری-شنیداری تقسیم می کند. علت موفقیت این کارشان هم این بود که برای آن ها هر سه دوره هم پوشانی دارد. یعنی مخاطب، هم نشریات شان را میخواند هم فیلم هایشان را می بینند. مثلاً سینمای شان همان تعداد مخاطب دارد که روزنامه ها دارند.  
 
اما این جا از سال 79 به بعد ریزش شدید نشریات مکتوب و رویش جدید در فضای مجازی را شاهد بودیم. به تعبیری مفت حرف زدن باب شد. یعنی هزینه ندارد دیگر، سایت است. مثل نشریه هزینه ندارد که هر شماره اش میلیون ها تومان خرج بردارد و منتظر باشید که برگردد. چون دیگر مسئولیت ندارد خیلی.. حالا بعدها آرام آرام قانونمند شد. حالا به شما برمی خورد چون خودتان در سایت کار می کنید. ولی همه این ها یک طوری من را مجاب کرد که دینداری و  اخلاق مداری در این حوزه سخت است.  
 
هم در فضای سایبری و هم نشریه، یعنی یک طوری می شود که مجبور می شوی برای مستقل بودن، تیراژ نشریه ات را حفظ کنی. آن جنجال و آن تیتر را باید همه اش را داشته باشید. نداشته باشید از بین می روید. مثل بقیه نشریات دولتی نیست که حالا کسی این را نخرید نخرید، همه را بگیرند خمیر کنند. برای شان مهم نیست. ولی کسی که با پول جیبش دارد نشریه در می آورد مجبور است. به هر حال ترجیح دادم به جای این که عاقبتم را خراب کنم. بگذارم به بقیه دوستان این کار را می کنند.
 
*** بقیه عاقبت شان خراب شود؟
نه بقیه چون دغدغه تیراژ و این ها را ندارند، شاید راحت تر بتوانند این کار را انجام دهند.
 
*** چون مستقل نیستند؟
حالا اتهام مستقل نبودن نمی زنم. وظیفه نظام است که بیاید یک چنین نشریه ای را راه اندازی کند در ارتباط با شهدا و جنگ و از این حرف ها یا در خصوص حتی مطالبات انقلاب. وظیفه شان این است که از این ها را حمایت کنند. من نمی توانستم و بلد نبودم که تعامل ایجاد کنم با نهادها و این ها. چون سبک حرف زدن من هم تعامل را برنمی تابید. یعنی وقتی که می رفتی سمت تعامل باید در نقد کوتاه می آمدی. به خاطر همین به نوعی جای خالی دیگری را پیدا کردم که آن هم سینما بود.  
 
***با کسی مشورت کردید برای ورود به سینما؟
نه. برای نشریه هم که مشورت کردم با پیش کسوتان این حوزه همه شان می گفتند که وارد نشو. با سینما هم که با یکی دو نفر کارگردانان سرشناس سینمای دفاع مقدس مشورت کردم گفتند که وارد نشو.
 
***احساس تکلیف کردید؟
نه اسمش را می گذارم پر کردن جای خالی. چون احساس تکلیف زیاد در انتخابات شنیده شده است. به نوعی دارد طنز می شود این احساس وظیفه.
 
***شما چهار فیلم ساختید و همه آنها هم پر فروش بود و با مردم خیلی ارتباط برقرار کرده است. علت این استقبال چیست؟
یک روز آقای صفار در پشت صحنه اخراجی های یک برای بازیگران حرف می زد. آن جا گفت که شما نمی دانید ده نمکی چه گردنه هایی را رد کرده است. هر کسی جای این بود تا به حال بارها جان و آبرویش را داده بود و به هلاکت رسیده بود. حالا که رسیده است به سینما و این ها. من به هیچ کدام از این ها به چشم هدف نگاه نمی کنم، فقط به شکل وسیله مبارزه نگاه می کنم. حالا دیگر این حرف های روشنفکری است که می گویند، سینما وسیله نیست و خودش هدف است یا  هنر برای هنر است و از این حرف ها. من هیچ کدام از این ها را قبول ندارم. گرچه هر کدام ابعاد و ظرافت ها و پیچیدگی های خودش را دارد. من می گویم روزنامه نگاری، یعنی همان تذکری که شهید آوینی می داد. "مراقب باشید ژورنالیزم شما را با خودش نبرد."
روزنامه نگاری مثل دوچرخه سواری است که اگر آدم ترمز نداشت می تواند پاهایش را بگذارد زمین و نگه دارد. اما سینما مثل تریلی است. اگر در گردنه ها بلد نباشید دنده معکوس بدهید و دنده عوض کنید. تریلی است که شما را با خودش می برد.  
 
***در زمانی که نشریه داشتید، شده بود که یک کار اشتباهی کرده باشید که الان که برمی گردید نگاه می کنید دوست داشته باشید دیگر آن اشتباه را نکنید. چیزی یادتان می آید؟
 
در نشریه می گویند مسئولیت انتشار یک مطلب با مدیرمسئول است. به نظر من آن جایی که اعتماد می کردم به بعضی ها بابت مطالبی که در نشریه من منتشر می کردند، بعضی جاهایش اشتباه بود.  
 
 این که میخواهم تعریف کنم از حرف های افشاگرانه است. یکی از منتقدان دوآتشه امروز ما که هر بار هر جا می رسد مثلاً علیه فیلم بنده و نشریاتم موضع می گیرد در شورای چی چی تلویزیون است و فیلم نامه های ما را رد می کند ، من یادم می آید یک نشریه ای داشت که در آن عکس هنرپیشه های آن چنانی را  می زد. بعد یکی دو نفر از بچه های نشریه ما بودند که یک زمانی این منتقد سینمایی معلم قرآن شان بود. اینها برداشتند با اسم مستعار به طرف حمله کردند که تو که این قدر ما را به خاطر پوشیدن لباس آستین کوتاه محکوم می کردی و برخورد تند می کردی، حالا چرا خودت از این طرف بام افتاده ای و عکس هنرپیشه ها را صفحه اولت چاپ می کنی؟
 
یعنی این گذشته معلم قرآنی بودن و اصول گرا بودن طرف را حالا به شدت تحقیرآمیز به رخش می کشیدند. ولی مسئولیت انتشارش با ما بود. و طرف هنوز نمیداند این هجمه ها را همان شاگردان خودش به او وارد آوردند که امروز در جبهه مقابل من قرار دارند و پز روشنفکری می گیرند. فکر می کنم درستش این است که چیزی را که اعتقاد دارم خودم بنویسم و ادبیاتی که اعتقاد دارم خودم بنویسم و جوابگوی آن هم باشم.  
 
یادم می آید که سرویس سینمایی ما یک کسی بود که در مورد یکی از بازیگران زن سینما که بعداً اتفاقاً در فیلم خودم هم بازی کرد. کاریکاتور کشیده بود. یک خبر غلطی را دستمایه یک کاریکاتور کرده بود که بعدها که من این آدم را شناختم، دیدم اصلاً شخصیت این آدم آن چیزی نبود که نویسنده ما آن کاریکاتور را کشیده بود برایش. این اعتماد یک جاهایی به نظر من نافی مسئولیت نیست.
 
***انتخابات نزدیک است. شما برای کاندیدایی فیلم تبلیغاتی می سازید؟
ما بلد هستیم بیشتر در نقد  آدم ها فیلم بسازیم نه به نفع شان. یعنی کار ما نقد است. نه تعریف از آدم ها. یعنی به نوعی پاچه خواری بلد نیستیم.  
 
***یعنی اگر به شما پیشنهاد بدهند قبول نمی کنید؟
چندتایی از دوستان پیشنهاد داده اند. در همه انتخابات ما پیشنهاد داشتیم. برای همین دوره تا حالا سه پیشنهاد داشتم.
 
***کدام یکی از کاندیداهای انتخاباتی فیلم تان را دیده اند؟
تقریبا همه شان.
 
***واکنش شان چه بوده است؟
همه شان تقریبا نظر مثبت داشتند.  
 
***یعنی همه این بیست نفر؟
این هایی که معروف هستند ما مدنظرمان هست. آن کسانی که می دانیم اصلی تر هستند در آن مقطعی که فیلم اکران شد، اکثراً همه شان آمدند دیدند.  
 
***واکنشی که جالب توجه باشد خاطرتان نیست؟
جالبی اش همین است که همه آدمهایی که بیرون این قدر تفاوت سلیقه دارند در رسانه ها، پای فیلم و آن حرف ها، نه به خاطر برخورد رسانه ای اش بلکه  به خاطر آن پیام فیلم کنار هم یک موضع مشترک داشتند، مثل مردم. مردم هم الان در سینماها همین طور هستند. شما بروید در پایین شهر، یا در سینما شکوفه، بروید نزدیک خیابان ایران و ... ببینید تیپ های مذهبی سینمای ما که هیچ وقت عمراً پای شان به سینما نمی رسد دارند می روند. از آن طرف هم در بالای شهر همین اتفاق دارد می افتد.  
 
***ما شنیده ایم که بعضی ها آمده اند فیلم شما را دیده اند خیلی خوش شان آمده است. مثل آقای ضرغامی، مثل آقای قالیباف، مثل حاج قاسم سلیمانی، مثل آقای احمدی نژاد، شما خودتان دعوت شان کردید یا خودشان آمدند؟
به هر حال یک بخشی از کار این ها فیلم دیدن است. در حوزه فرهنگ چون نظر از آن ها می خواهند در شوراهای خاص، کارشان این است. حالا بعضی ها هم دعوت بودند. دعوت که نه، گفتم که ببینید فیلم را چون دارد حاشیه می شود، ببینند حداقل به چه چیزی می خواهند اظهار نظر کنند.
 
***مثلاً آقای احمدی نژاد واکنشش چه بود؟ رسانه ها البته بعضی های شان زدند اما می خواهیم از زبان خود شما گفته شود.
قرار بود رسانه ای نشود.  
 
***حالا که شد.
ایشان هم می گفتند که پیاز داغش زیاد است. بخش اول فیلم را می گفت. ولی می گفت که کلیت فیلم خیلی خوب است و به نفع اخلاق و روحانیت است. ولی به هر حال نقد هم داشتند. تقریباً همه کسانی که دیدند حالا بعضی ها این نقد را هم وارد نکردند و کلاً تأیید کردند. 

 

***از آقای ضرغامی شنیدیم گفتند که در این سی سالی که فیلم ساخته شده است، این بهترین فیلمی بود که راجع به روحانیت و در دفاع از روحانیت می شد ساخت.
بله از آن طرف هم گفت که اگر در تلویزیون پخش شود باید پالایش شود.
 
***در مورد عدم اکران رسوایی در قم یک سری مشکلات وجود داشت و بعضی ها مخالف بودند و بعضی ها موافق بودند. عمده نظر مخالفان چه بود که برای مدتی نگذاشتند اکران شود؟
قم یک بخشی دارد به اسم معاونت تبلیغ که این دوستان فیلم نامه را قبل از ساخت دیده بودند و اشکالاتی وارد کرده بودند. من برای حسن نیت علی رغم این که وسط فیلم برداری بودیم 80 درصد آن اشکالات آنها  را در فیلم رفع کردم. بعدا فیلم را آمدند در جشنواره هم دیدند گرچه اذعان کردند که نقطه نظرات ما اعمال شده است ولی همین ها هم چون رسانه ای شد و نمی خواستند امضای شان پای فیلم باشد اعلام نکردند. جلسه ای داشتیم که دوباره فیلم را برای کارشناسان آن ها و معاون تبلیغ حوزه علمیه نمایش دادیم. آن ها هم با وجود وارد کردن نقدهایی، کلیت فیلم را به نفع روحانیت ارزیابی کردند. منتهی مسأله این است که همین روحانیت دو بخش می شود. ائمه جمعه خیلی های شان فیلم را دیدند و پسندیدند و اتفاقاً خیلی از نقدهای این ها را هم وارد نکردند. ولی من شنیدم که بعضی ها آنونس فیلم را برده بودند برای علما و جامعه مدرسین، آنونس فیلم را نمایش داده بودند نه خود فیلم را!  
 
***علت مخالفت جامعه مدرسین این بود؟
مخالفت رسمی نبود. من هم به هر حال من نمی خواستم فیلمی که به نفع روحانیت است و با دیدنش مردم با یک روحانی ساده زیست که به انقلاب و مسائل اجتماعی تعلق خاطر داشته، ارتباط برقرار می کنند، وارد حاشیه شود. نمی خواستم این مخالفت به اسم روحانیت تمام شود و گفتم که فیلم را از اکران برداریم. بعضی ها هم بل گرفتند گفتند که خودش این اکران را منتفی کرده است. اما در حقیقت، فکر می کنم آینده روشن خواهد کرد که این فیلم چقدر به نفع روحانیت بود و می توانست اثر گذار باشد.  
 
***الان در قم اکران نمی شود؟
خیر
 
***آخر گفتید که مشکلش حل شد. نشد؟
میز بعضی از آقایان به شدت در خطر بود. یعنی من هم برای دین بعضی ها و هم دنیای بعضی ها خودمان گفتیم که فیلم اکران نشود.  
 
***اگر قرار باشد یک بار دیگر فیلم رسوایی را بسازید چطوری می سازید؟
می بردم در تاجیکستان می ساختمش.  
 
***چرا تاجیکستان؟
خب دلایل خودش را دارد. همین کاری که اول فیلم می خواستم بکنم را الان انجام می دادم.
 
***در این مدت چه نقدی به فیلم تان دیدید که خودتان خوش تان آمده است. مثلا گفتید که بله اگر من این نقد را قبلا شنیده بودم حتماً اعمال می کردند.
ببینید ما فیلم مان را در شرایط ایده آل و نرمالی نساختیم. مجبور شدیم که آن را در 25 روز بسازیم. برخی دنبال مان کرده بودند.
 
***این ها را کمی بیشتر توضیح  می دهید؟ از مصایب‌تان برای ساخت رسوایی بگویید؟
نمی توانم توضیح دهم. یعنی به نفع نظام نیست که بگویم چه مصائبی در مسیر ساختش داشتیم.کسی باور نمی کند. ما هرچه شعارش را بدهیم. بگوییم که مثلاً ما کاری که می کنیم با مشکل مواجه است. می گویند آقا چرا فلانی می تواند این حرف ها را بزند. دیگر نمی گویند که فلانی برای رسیدن به این مسیر بارها نشریاتش توقیف شده است و بارها به دادگاه رفته است و یا در فیلم سازی اش چه مصائبی سرش پیاده کرده اند.  
 
از خودی و نخودی همه با هم می افتند به جان فیلم. اینها انگیزه را از جوانان انقلابی تازه کاری که میخواهند وارد سینما بشنوند، می گیرد. جای خالی اینها و ریزش های سینما با ورود نیروهای حزب اللهی در این حوزه دارد پر می شود. ما نباید انگیزه را از آن ها بگیریم. بخش زیادی از این هجمه ها به خاطر خود من است و به خاطر آن سابقه نشریات شلمچه و جبهه. من الان می فهمم که کدام روحانی دارد با فیلم برخورد می کند و به خاطر چه چیزی دارد برخورد می کند. این ها از دوره نقد سازندگی تا امروز دوباره همان سیگنال های گذشته را دارند می فرستند. همان آدم ها. خب امروز برخی از این ها در موضع قدرت  و مدیریت و تصمیم گیری هستند و  ما در موضعی  هستیم که کارمان گیر است و داریم فیلم مان را اکران می کنیم. فیلم نقد به حوزه علیمه و طلبه های مدرن و امروزی دارد.

دیگر بیشتر بازش نمی کنم. العاقل یکفی بالاشاره. ما نباید با ناله این انگیزه را از نسل امروز بگیریم. به خاطر همین ترجیح می دهم خار در چشم و استخوان در گلو از این مسیر بگذرم. آقا وقتی می گوید ورود به حوزه هنر و سینما مثل جهاد می ماند و لباس آهنین به تن کنید و وارد شوید. پس کسانی که زودتر وارد شده اند آدم هایی هستند که دارند از آن میدان مین رد می شوند.  

 
***دوران گذارتان فکر می کنید چقدر طول می کشد؟
 
برای من تا دوره گذارم تمام شود دیگر کارم در سینما تمام شده است. این دوره گذار تا دقیقه آخر آتش روی سرم خواهد بود. یعنی اگر قرار بود آقایان منصفانه قضاوت کنند در مورد رسوایی، سینمایی ها را می گویم! اوضاع خیلی متفاوت میشد. کما این که یکی از داوران جشنواره به من می گفت که ما خیلی سعی کردیم که بعد از سه گانه اخراجی ها نبینیمت در سینما. فیلم هایت را نبینیم. ولی دیگر رسوایی را نمی شود ندید گرفت که بدون طنز، همه آن اتفاقات را دارید تکرار می کنید که حالا دیگر من می دانم پشتت هیچ کس نیست و داری این کارها را انجام می دهی. البته این که در موضع داوری بعداً چه کار کرد و برخلافش عمل کرد و یک مصاحبه ای کرد به شدت متناقض با همین حرف هایی که داشت می گفت، آن جای خود دارد. نه این دوره گذار به نظر من تمام شدنی نیست برای من. یعنی هر کاری بکنم این آتش روی سرم خواهد بود.
 
***خیلی ها شما را اصلاً قبول تان نمی کنند در سینما. برخی می گویند این آدم را اصلاً نباید ببینی. این اصلاً جایش این جا نیست. این باید از این جا برود. چرا این اتفاقات می افتد و چرا این برخوردها با کسانی که فکر می کنند ذره ای رنگ و بوی انقلابی دارند اینگونه است؟
 
سینما جمع الجمع همه هنرهاست و این آدم ها به نوعی خودشان را صاحب این هنر می دانند. نه فقط سینما در همه رشته های هنری. از بعد از انقلاب این ها فکر می کردند نابود می شوند اما وقتی امام گفت ما با سینما مخالف نیستیم  اینها به یک مرحله ثباتی رسیدند و تثبیت شدند و احساس کردند که نباید اجازه دهند این میدان از آن ها گرفته شود! مایملک شان است و برخورد می کردند با تمام بچه ها. آن موقع این برخوردها با حوزه هنری بود. یعنی سینمایی ها به هیچ وجه حاضر نبودند با بچه های حوزه هنری کار کنند. نه در فیلم های شان بازی می کردند و نه کار تدوین شان را انجام می دادند. نه کار گریم شان را انجام می دادند.  
 
انقلاب ویژگی اش همین بود؛ تحمل همدیگر! تحمل نیروهای جدید و انقلابی سخت بود. حالا خیلی از آن بچه هایی که از حوزه هنری وارد سینما شدند یک بخشی شان شبیه خود همین سینمایی ها شدند. یعنی به اینها گفتند تا موقعی که مثل ما فکر نکنید و مثل ما نپوشید و مثل ما نتراشید نمی پذیریم شما را. خیلی ها این قواعد جدید را پذیرفتند و آمدند جزو خانواده سینما شدند. بعضی ها هم مقاومت کردند و حذف شدند. یک عده ای هم این بینابین ماندند. 


این ها تمام پوزشان به مستند خانه خداست. زمان شاه پخش شد و مردم صف ها را کشیدند و فیلم را دیدند. بعد می بینند که همان اتفاق برای فقر و فحشا می افتد. میلیون ها نفر می نشینند این فیلم را می بینند. من آن موقع درخواست عضویت در انجمن مستندسازان داده بودم ولی این ها نپذرفتند. یعنی به هیچ وجه این ها حاضر نشدند حتی وارد دایره شان شوم. یا مثلاً در مورد اخراجی ها یک کارگردان جریان روشنفکری از مشهورترین های شان که الان هم هست و جزو نسل اول انقلاب است، بعد از "اخراجی های یک" گفته بود که این فیلم نسبت به فیلم اول همه ما، یعنی کارگردانان نسل اول، خیلی بهتر است. گفت با فیلم اول خودمان باید مقایسه اش کنیم، نباید با فیلم های آخرمان مقایسه اش کنیم. فقط یک سری دیتیل کم دارد و از این حرف ها. مسأله این ها ورود به سینما نیست. الان خیلی از بچه های حزب اللهی هستند که فیلم می سازند. فیلم جنگی می سازند. اما آنچه اهمیت دارد آن جریان سازی و جوی بود که سالها قبل برای فیلم قیصر یا گنج قارون اتفاق افتاده بود و دیگر تکرار نشد. حتی در برخی موارد مخاطب هم مهم نیست. مثلاً کلاه قرمزی هم مخاطب داشت. یا شهر موش ها هم مخاطب داشت. اما جریان سازی نداشت. این اتفاق در مورد اخراجی ها رخ داد.  

 
سینما امکانات، پتانسیل و جذابیت هایی دارد که من آمدم از آن جذابیت ها در مسیر ایدئولوژی خودم استفاده کردم. بازیگران،  طنز و همه این ویژگی ها. آن هم نه یک بار و دو بار و سه بار این بار می شود چهار بار. و حتی در مستندها هم تکرار می شود. این اتفاق دو راه بیشتر پیش رو نمی گذارد. یا حذف است یا به نوعی استحاله کردن طرف در درون خودشان است.  
 
یک بخش دیگرش این است که این ها احساس خطر هم می کنند. آمدن یک آدم مهم نیست. مسأله این است که این ها آمده اند یک سدی را بشکنند. آن سد یعنی پایان یک دوره انحصار. مسأله آن ها الان در همه حوزه ها این است که می دانند انحصار دارد شکسته می شود. الان منتقدهای طیف بچه حزب اللهی ها وارد این حوزه شده اند و مستندسازها و جشنواره های مختلف. دیگر این طوری نیست که در یک جشنواره فقط یک طیف آدم بنشیند فیلم نگاه کند و هرجا خواستند هو کنند. امروز بچه حزب اللهی ها هم کنار آن ها می نشینند و هرجا خواستند دست می زنند و هرجا خواستند تشویق می کنند.  
 
در حوزه تولید هم دارد این اتفاق می افتد. این انحصار یا نگاه فاشیستی تا جایی است که می گوید اگر هم قرار است حرف ارزشی به قول این ها زده شود ما باید بزنیم.. عیبی ندارد پول بدهید ما خودمان فیلم ارزشی برای شما می سازیم؛ حتی اگر اعتقاد نداشته باشیم. در مورد انرژی هسته ای، در مورد مسائل امنیتی، در مورد دفاع مقدس هر چه که شما بگویید. ولی وارد نشوید! بدهید ما می سازیم. مدیریت فرهنگی ما هم همین باج را دارد می دهد. گرچه آن ها کار خودشان را می کنند. یعنی می آیند در فیلم دفاع مقدس هم از بی سوادی مسئولین ما استفاده می کنند و فیلم ضدجنگ می سازند. تمام این آثار را هم با پول بیت المال می سازند. یعنی هرجا هم به آن ها اطمینان کرده اند ضربه خودشان را زده اند. حتی اگر فیلم در مورد انقلاب ساخته اند. کار خودشان را کردند دقیقه آخر.  
 
***گفتید که آقای حاتمی کیا. به جای این که مچ تان را بگیرد دست تان را گرفته است. مشخصاً چه کمک هایی به شما کرد آقای حاتمی کیا؟
من خیلی نمی خواهم از او خرج کنم. فقط خواستم تشکر کرده باشم به خاطر حمایت های معنوی اش.  
 
***در رسوایی یکی از سؤالاتی که همیشه همه از شما سؤال کرده بودند این بود که هدف وسیله را توجیه نمی کند.
 
اکثر کسانی که این حرف را زده اند برایشان هدف وسیله را توجیه می کند.  
 
***حالا صرفنظر از این که چه کسی دارد مطرحش می کند این را قبول دارید؟
 
بحث حکمی می شود که اصلاً کجا وسیله است و کجا هدف است. این حرف ها که آیه و روایت نیست. یک حرف ذوقی است. در خود دین ما چیزی داریم به اسم تقیه. یعنی یک وسیله ای گذاشته شده است برای توجیه یک هدف. برای دفاع از ایمان، دفاع از دین، دفاع از جان. این یک اصل نسبی است.
 
***ولی ما یک سری روایات داریم که صحه می گذارد بر این ماجرا.
 
هرکدام از این ها جای من بودند. هدف که هیچ چیز خودشان را هم گم می کردند. یعنی همین آدم هایی که دارند این حرف ها را می زنند. یکی شان در هر انتخاباتی کاندید می شود. اگر این ها جای من بودند و شهرت و موقعیت مرا داشتند، تا به حال باید برای خدایی کاندیدا می شدند. حالا بگذارید جوهر دکترای تان خشک شود، بعد راه بیفتید در این فضاها.  
 
در رسانه های شان تیترهای آن چنانی می زنند، رفتارهای آن چنانی می کنند. یکی از همین کسانی که دارد این حرفها را پشت سر رسوایی می زند، قبلا  سردبیر یک نشریه ای شد، بعد آن موقع در مورد مهاجرانی که گفته بود جنگ ما برادرکشی است، در روزنامه قشنگ نوشته بود ولدالزناء. گفت آن ولد الزنایی که این حرف را زده است، فلان است. من آن موقع گفتم که من به شما در نشریه ام این حرف ها را یاد ندادم. با دشمن خودتان هم نباید با بی دینی برخورد بکنید. طرف مادرش مادر شهید است. شما با مادرش چه کار دارید؟ در خود روایات ما می گوید این حرف ها را نزنید.  
 
این آدم هایی که این حرف ها را می زنند نه روایات را درست می شناسند نه هدف را درست می شناسند و نه وسیله را. هنوز در اول راه هستند. اگر آمدند در سینما و عوض نشدند و آن حرف ها را توانستند بزنند. معلوم است که کارشان درست است.  خود خیلی از این آقایان در جشنواره امسال، فیلمی را انتخاب کرده بودند که با بازیگرش مشکل داشتند. این جا هدف وسیله را توجیه می کند؟

 
این ها دارند این کار را می کنند و من هم نباید در زمین آن ها بازی کنم. اصلاً نباید محل شان بگذارم و اصلاً نباید ببینم شان دیگر. متوجه هستید؟ این ها را خدا هم نمی بیند. یعنی خدا هم یک زمان این آدم ها را می گذارد کنار. بزرگترین اشتباه من این بود که برای برخی از این ها ارزش قائل شدم. یعنی من فکر کردم که اگر برای این ها ارزش قائل نشوم، می گویند که حالا چون پرمخاطب‎ترین فیلم ها را می سازد و چون این قدر شهرت دارد و این قدر فلان دارد تحویل نمی گیرد. هرکدام از اینها جای من بودند هزار باره خودشان را در سیاست و در ثروت و در این چیزها گم کرده بودند. برای من اگر هدف وسیله را توجیه می کرد. وسیله های مشروع را حتی برای اثبات خودم استفاده می کردم.  
 
در یک میزانسن خاص که قرار می گیری فحش دادنت به یک سری از آدم ها نان دارد. حالا این ها می خواهند وارد سینما شوند می گویند ما هم به ده‎نمکی فحش می دهیم و هم به روشنفکران که ثابت کنیم ما نگاه مان نگاه حرفه ای است و نگاه مان نگاه مثلاً صنفی و طیفی نیست. حکایت این ها حکایت برادر حاتم طاعی است. که برای مشهور شدن کارهای عجیب می کرد.   
 
کوبیدن افرادی مثل شاه حسینی و بهمنی با پول سپاه و جشنوراه انقلابی که هنر نیست. همین ها داشته های شما در طیف بچه های حزب اللهی سینما هستند. شما آمده بودید جریان روشنفکری را نقد کنید یا چماق شوید در سر بچه حزب اللهی های سینما؟ کسی نمی گوید که فیلم های این ها قابل نقد نیست. اولین منتقد آثار من آن ها هستند و اولین منتقد آثار آن ها هم من هستم. ولی این که از گرد راه نرسیده بیایید تحقیرآمیز آن طوری با آن ها برخورد کنید نشان می دهد که شما حتی ادب نقد از درون را هم بلد نبودید.  
 
هدف برای شما وسیله را توجیه کرده اتفاقاً وگرنه دینداری این آدم ها در سینمایی به این شکل و  وضع،  مجاهده است و به تعبیر آقا این ها "السابقون السابقون اولئک المقربون" هستند. در جنگ اگر کسی دو تا ترکش بیشتر خورده بود حرمتش را همه حفظ می کردند. خب این ها حتی آن حرمت را هم بلد نیستند حفظ کنند. من در زمین این آدم ها بازی نمی کنم که بخواهند بگویند هدف وسیله را توجیه نمی کند. هنوز که هنوز است دارند اخراجی ها را مغرضانه نقد می کنند.  
 
آقا در رسانه دوبار از اخراجی ها نام برد و دفاع کرد. تو هنوز هم داری به اخراجی ها فحش می دهی بچه حزب اللهی؟ منتقد سینمایی باید کار خودش را بکند من با آن اصلاً کاری ندارم. ولی تویی که شعار ولایت می دهی و کله رئیس جمهوری را کنده ای به خاطر این که مثلاً فلان حرف را نمی زند. آن هم تازه به خاطر این زد و بندهای سیاسی با یک جناح دیگر، حالا داری چه کار می کنی؟
 
این آدم ها همان هایی هستند که به فیلم مشکل دار فلان بچه حزب اللهی سینما حمله می کنند ولی در برابر فیلمهای ضد جنگ خفه خوان می گیرند. آدم می فهمد درد آنها ارزش و انقلاب و اینها نیست بلکه شهرت طلبی است که حالا در نقد سینمایی متجلی شده و فردا هم کاندیدای یک جایی می شوند.
 
این آدم ها را من با سکوت از کنارشان گذشتم. یعنی فقط به خاطر آن حفظ اعتبارشان که دشمن سوءاستفاده نکند. نمی خواهم دشمن فکر کند که مثلاً این جبهه هم شد صد شقه. شاید اصلا از این حوزه هم بروم. مثل دوره "حزب الله" که سرقفلی و همه چیز را کامل دادم به آن ها و آمدم بیرون. وگرنه خودشان که می دانند اولین نسخه فلان نشریه را چه کسی درآورد.  
 
همان موقع همه این بچه حزب اللهی ها می گفتند که این کارها سوسول بازی است. مدعیان این کار می گفتند. این آدم ها می گفتند تظاهرات جلوی صدا و سیما وقتی رهبری نماینده دارد ضد ولایت فقیه است. الان صبح تا شب دارند سخنرانی می کنند علیه این دستگاه و آن دستگاه که حتی رهبری نماینده دارد. ده سال تاخیر دارند. یعنی همین آدم ها ده سال دیگر به این نتیجه می رسند که غیر از نقد باید کار هم بکنند. بیایند فیلم هم بسازند. آن وقت اگر فیلم ساختند و با کله نرفتند در منجلاب سینما، آن وقت می فهمند هدف وسیله را توجیه می کند یعنی چه؟ من از اخراجی های یک تا به حال بیشتر از هشتاد تا بازیگر درجه یک و استار سینما در فیلم هایم بازی دادم. امضای هیچ کدام را شما پای فتنه نمی بینید.  
 
***یعنی شما این تأثیر را روی شان داشته اید؟
نه نمی خواهم این را بگویم. بحث من این نیست. ولی همین نظام میلیاردی دارد خرج می کند و مدام به آن ها پول می دهد و این را مکه می فرستند و آن را فلان می دهد و بهمان می دهد که برایشان رای جمع کنند. شما بچه حزب اللهی اش را در این حوزه نمی توانید نگه دارید. هرکدام می آیند شش ماه بعد چپ می کنند می روند یک طور دیگری می شوند. این آدم ها آمدند منافقین را در فیلم ما هجو کردند. این آدم ها آمدند دشمن را هجو کردند. این آدم ها آمدند فتنه را هجو کردند. در آن شرایط. من می گویم به مراتب بعضی از این ها شرف دارند به آن بچه حزب اللهی ای که در فتنه سکوت کرد و یا این قدر دچار شبهه بود که نمی توانست سریع بیاید از نظام دفاع کند.  
 
باور کنید من ترجیح می دهم یک دشمن مشترکی باشد که همه بچه حزب اللهی ها و اصولگراها با هم متحد باشند در برابر آن چه در حوزه سیاست و چه در حوزه فرهنگ. ولی وقتی آن طرف را حذف می کنند و این ها می افتند به جان همدیگر. خیلی دریده تر و بی تقواتر و بی پرواتر به هم می پرند و پنجه می اندازند روی صورت همدیگر. چون خیلی حریم ها دیگر برای شان شکسته شده است دیگر.  من دشمنی صادقانه قشر روشنفکر را نسبت به خودم به این بی سوادی و جهالت و حسادت خودی ها ترجیح میدهم.
 
***وضعیت سینما اصلاً وضعیت خوبی نیست. بعضی از بازیگران و بعضی از کارگردانان و بعضی از کسانی که مدعی فکر و فرهنگ هستند و در سینما داعیه این را دارند که ما راهبرهای فکری و فرهنگی جامعه هستیم. این ما هستیم که باید به مردم بگوییم مردم چطور زندگی کنید و چه کار کنند. ولی وقتی وارد سینما می شویم می بینیم وضعیت اخلاقی و وضعیت خانواده و ... به هیچ وجه مطلوب نیست. تحلیل شما از این موضوع چیست؟
 
ببینید من بحران امروز جامعه ایران را برخلاف خیلی ها بحران اخلاقیات می دانم. اخلاق و معنویت. این هم مختص سینما نیست. شما بروید در دانشگاه ببینید روابط بین استاد و دانشجو چطوری است. یک تحقیق کنید. روابط بین دانشجویان با همدیگر چطوری است. همه همدیگر را با اسم کوچک صدا می کنند. شما بروید اخلاقیات رسانه ای ما را مرور کنید. ببینید چقدر راحت بی تقوایی می کنند. اگر حدیث راست باشد که "الغیبه اشد من الزناء" گیریم که یک صنفی در این جامعه ما زنا می کنند. رسانه های ما که دارند غیبت و تهمت را انجام می دهند! کدام بدتر است به نظر شما؟ حدیث می گوید که الغیبه اشد من الزناء.  
 
صبح تا شب در این رسانه های حتی اصولگرای ما "اشد من الزناء" دارد صورت می پذیرد. چه نسبت به حزب اللهی ها، چه نسبت به اصولگرایان و چه نسبت به حتی مخالفان سیاسی. این جامعه احتیاج به تحول اخلاقی دارد. این که یک بخشی اش را گوشه رینگ قرار بدهیم فرافکنی است. دهن بسته است که بگویم اتفاقاً بعضی از آدم هایی که من دیده ام مصاحبه می کنند می گویند که بله فساد در سینما هست. طرف تا آخرش را خودش رفته است. بعد حالا چون به او کار نمی دهند و د


ارسال توسط کاربر

 

کاریکاتور لیلا حاتمی

 

محمد علی کشاورز-مهناز افشار

 

جواد رضویان-عمو پورنگ

 

بهاره رهنما-بهنوش بختیاری

 

امین حیایی- فرخ نژاد-مهران رجبی-نیکی کریمی

 

پارسا پیروزفر- فرهاد آئیش

منبع: عصر ایران

 




ارسال توسط کاربر

c (13)

داریوش بابائیان در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی فارس در خصوص اکران عمومی این فیلم گفت: «بوی گندم» تا کنون چند بار تا آستانه اکران عمومی رفته اما نهایتا قرار است اکران دوم عید فطر به نمایش در بیاید.

وی افزود: «بوی گندم» از محصولات شکوفا فیلم است و توسط خودمان هم پخش می‌شود و در حال حاضر مشغول رایزنی با گروه‌های مختلف هستیم تا فیلم در اکران دوم عید فطر روی پرده برود.

تهیه‌کننده فیلم سینمایی «بوی گندم» در خصوص پیش بینی خود از میزان استقبال مخاطبان گفت: بازیگران خوب و مطرحی در فیلم حضور دارند که می‌تواند در ارتباط مخاطبان با آن بهتر باشد و امیدوارم در اکران جواب خودش را بگیرد.

براساس این گزارش، «بوی گندم» که ابتدا با نام «اینجا تاریک نیست» پروانه ساخت گرفت،داستان سه دوست است که از دوران کودکی با یکدیگر قرار می‌گذارند تا کنسرتی را در جوانی روی سکوی نفتی برگزار کنند.

پولاد کیمیایی، مصطفی زمانی، رضا یزدانی، رضا توکلی و الناز شاکردوست بازیگران اصلی این فیلم هستند.




ارسال توسط کاربر
سروش صحت: « پژمان» با « ساختمان پزشکان» متفاوت است
دیگر دوست ندارم "ساختمان پزشکان" ساخته شود

     

 

جام کشکول؛ سروش صحت درباره‌ی لزوم حمایت تلویزیون و مسؤولان از هنرمندان و کارگردانان حرفه‌یی طنز همچون مهران مدیری و رضا عطاران، اظهار کرد: این کارگردانان سرمایه‌های طنز تلویزیون هستند؛ مردم هم دوستشان دارند و همیشه هم این امکان وجود دارد که به تلویزیون برگردند و کار کنند.

سروش صحت درباره‌ی اینکه آیا «پژمان» هم تجربه‌ی موفق «ساختمان پزشکان» را خواهد داشت؟ گفت: ما تمام سعی‌مان را می‌کنیم تجربه‌ی موفق «ساختمان پزشکان» را داشته باشیم اما وقتی پخش شود در عمل معلوم می‌شود.

وی در عین حال درباره‌ی ساخت سری جدید «ساختمان پزشکان» افزود: اکنون دیگر دوست ندارم سری جدید آن ساخته شود، «ساختمان پزشکان» کاری است که تمام شده و پروژه‌ای است که کاملا بسته شده است.

 

*** نمی‌دانم تجربه‌ی موفق «ساختمان پزشکان» را داشته باشیم

سروش صحت به عنوان کارگردان «پژمان» در گفت‌و‌گویی با خبرنگار سرویس تلویزیون خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) شرکت کرد و در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا «پژمان» تجربه‌ی موفق «ساختمان پزشکان» را تکرار خواهد کرد؟ گفت: نمی‌دانم ما تمام سعی‌مان را کردیم تجربه‌ی موفق «ساختمان پزشکان» را داشته باشیم. اما وقتی پخش شود در عمل معلوم می‌شود. به هر حال این مجموعه تعداد قسمت‌هایش کمتر از «ساختمان پزشکان» است. «ساختمان پزشکان» 55 قسمت بود و این مجموعه 18 قسمت است. آن مجموعه در آپارتمان و خانه بود، اما این مجموعه تنوع لوکیشن‌هایش بیشتر است و تعداد قسمت‌هایش کمتر. امیدوارم مردم از این مجموعه نیز خوششان بیاید.

 

پژمان سروش صحت

 

*** «پژمان»با «ساختمان پزشکان» متفاوت است

صحت در ادامه درباره‌ی متفاوت بودن طنز «پژمان» و حضور بازیگران طنز «ساختمان پزشکان» در این مجموعه گفت: سه تن از بازیگران «ساختمان پزشکان» با «پژمان» مشترک هستند. اما افراد زیادی از جمله پژمان جمشیدی، امیرحسین رستمی، حمید درخشانی، بهروز رهبری‌فر، آرش برهانی، علی موسوی، محمد محمدی، حسین ماهینی در نقش خودشان بازی کرده‌اند. این مجموعه با «ساختمان پزشکان» متفاوت است به جهت اینکه افراد زیادی نقش خودشان را ایفا می‌کنند.

 

*** دیگر نمی‌خواهم «ساختمان پزشکان» را بسازم

این کارگردان همچنین درباره‌ی استقبال مخاطبان از «ساختمان پزشکان» و اینکه قرار بود سری جدید آن ساخته شود، گفت: الان دیگر نمی‌خواهم «ساختمان پزشکان» را بسازم. این مجموعه جدید با «ساختمان پزشکان» متفاوت است. تیم ساختمان پزشکان اکنون پراکنده شدند و نمی‌شود آن‌ها را جمع کرد. ساخت این مجموعه منتفی شد و ما نیز اصلا قصد ادامه‌ی آن را نداریم.

وی در عین حال افزود: اکنون دیگر دوست ندارم سری جدید آن ساخته شود، «ساختمان پزشکان» کاری است که تمام شده و پروژه‌ای است که کاملا بسته شده است.

 

*** مردم هنوز هم «ساختمان پزشکان» دوست دارند

این کارگردان با اشاره به اینکه در حال حاضر تکرار مجموعه «ساختمان پزشکان» از شبکه‌های دیگر پخش می‌شود، اظهار کرد: مردم هنوز هم «ساختمان پزشکان» را دوست دارند و ما نیز خوشحال می‌شویم از کاری که در نوبت دوم یا سوم پخش می‌شود و مردم همچنان بینند و خوششان بیاید.

 

 

*** همیشه این امکان وجود دارد که کارگردانان حرفه‌یی طنز برگردند

صحت در ادامه در پاسخ به پرسشی درباره‌ی لزوم حمایت تلویزیون و مسؤولان از هنرمندان و کارگردانان حرفه‌یی طنز همچون مهران مدیری و رضا عطاران اظهار کرد: فکر می‌کنم این کارگردانان سرمایه‌های طنز تلویزیون هستند، مردم هم دوستشان دارند و همیشه هم این امکان وجود دارد که به تلویزیون برگردند و کار کنند.

 

*** مردم از طنز 90 قسمتی استقبال می کنند

سروش صحت همچنین درباره‌ی ساخت مجموعه‌های طنز 90 قسمتی که زمانی نقطه قوت تلویزیون محسوب می‌شدند، اظهار کرد: ساخت مجموعه‌های 90 قسمتی به سیاست‌گذاری تلویزیون برمی‌گردد اما اگر هنوز هم کار خوبی با تعداد قسمت‌ بالا ساخته شود فکر می‌کنم مردم استقبال کنند. هر چند که ساخت کارهایی با تعداد قسمت‌های بالا سخت است و باید بودجه‌ی آن‌ها تامین شود. این مساله خیلی مهم است که یک کار 90 قسمتی به بودجه‌ی زیادی احتیاج دارد تا تامین بشود. اما اگر ایده‌ی جدیدی فکر جدید و گروه خوبی جمع شوند فکر می‌کنم مردم استقبال کنند.

 

*** سینما یا تلویزیون؟

صحت در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه در حال حاضر با شرایط فعلی تلویزیون و مشکلات مالی این رسانه، ترجیح می‌دهد در سینما باشد یا تلویزیون؟ اظهار کرد: ترجیح می‌دهم هم در سینما باشم و هم در تلویزیون، هم به کار در تلویزیون علاقه دارم و هم به کار در سینما.

 

سریال پژمان

 

*** در روند ساخت «پژمان» تاکنون مشکلی وجود نداشته است

صحت در پایان صحبت‌هایش درباره‌ی روند ساخت سریال«پژمان» همچنین گفت: در روند ساخت «پژمان» تاکنون مشکلی وجود نداشته است و حتی تعداد قسمت‌هایمان بیشتر هم شده است. این مجموعه قرار است 18 یا 19 قسمتی شود و تصویربرداری آن به زودی به پایان می‌رسد.

منبع: ایسنا




ارسال توسط کاربر
دو مجری مشهور تلویزیون پیمان ازدواج بستند
چند روز دیگر «فرزاد حسنی» و «آزاده نامداری» دو مجری جوان و خوشنام تلویزیون ایران پای سفره عقد خواهند نشست تا بزرگترین اتفاق زندگیشان را کنار یکدیگر جشن بگیرند و پای برگه مهمترین شراکت زندگیشان امضا بیندازند.

     

بزرگان تعابیر عجیب و گاه عمیقی از ازدواج دارند اما شاید یکی از جالب ترین آنها تعبیر متفاوت اُسکار وایلد نویسنده و نمایشنامه نویس مشهور ایرلندی از این اتفاق باشد: «برای مجردها باید مالیات سنگینی مقرر شود چون این انصاف نیست که بعضی ها شادتر از بقیه زندگی کنند!»

این روزها تا دلتان بخواهد در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی پر است از تعابیر و ضرب المثل هایی که برای ازدواج و رابطه های عاشقانه می نویسند و حتی بعضا ساخته می شوند؛ دخترها از استقلالشان دم می زنند و پسرها زندگی بی دغدغه بدون خانم ها را به رخ هم جنسان خود می کشند!

فرزاد حسنی و آزاده نامداری پیمان ازدواج بستند

اما کیست که نداند در دل هر کدامشان چه می گذرد! بی شک ازدواج بزرگترین تصمیم زندگی هر انسانی محسوب می شود. حالا اما اگر قرار باشد دو چهره سرشناس و مشهور دست به این تصمیم بزرگ بزنند، حکایت متفاوت تری دارد. مطمئنا شمایی که در حال خواندن سطر به سطر این خبر هستید، اولین نفرهایی در ایران خواهید بود که خبر ازدواج این دو چهره سرشناس چشمانتان را گرد می کند! (البته ما هم همین حالت شما را تجربه کردیم. فقط کمی زودتر!) روزنامه تماشا برای اولین بار پرده از یک اتفاق بزرگ و خوش یمن برخواهد داشت.

بعد از «مهدی پاکدل» و «بهنوش طباطبایی» که آخرین زوج هنری مشهوری بودند که به خانه بخت رفتند. خبردار شدیم قرار است دو چهره سرشناس دیگر نیز به سنت و فرموده پیامبر جامعه عمل بپوشانند و عهد ببندند تا سال ها کنار یکدیگر و با یک روح روزگار بگذرانند.

چند روز دیگر «فرزاد حسنی» و «آزاده نامداری» دو مجری جوان و خوشنام تلویزیون ایران پای سفره عقد خواهند نشست تا بزرگترین اتفاق زندگیشان را کنار یکدیگر جشن بگیرند و پای برگه مهمترین شراکت زندگیشان امضا بیندازند.

روزنامه تماشا این وصلت فرخنده و خوش یمن را به فرزاد حسنی و آزاده نامداری که سال هاست با صدا و تصویرشان زندگی کرده ایم و خاطره ها داریم تبریک می گوید و بهترین ها را برای این زوج هنرمند آرزو می کند. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «در اسلام هیچ بنایی ساخته نشد که نزد خدای عز و جل محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد.» باشد که آنها نیز در ارجمندترین و محبوب ترین اعمال نزد خداوند سربلند و خوشبخت باشند.




ارسال توسط کاربر
آخرین مطالب