وب هکس

این صفحه را به اشتراک بگذارید
سینما و بازیگران ایران
هنر نزد ایرانیان است و بس
 
اهدایی‌های ریاست جمهوری در خانه سینمایی‌ها!
بانی‌فیلم آنلاین: پس از آن که مبلغ ششصد هزار تومان اهدایی محمود احمدی‌نژاد در قالب کمک‌های ریاست جمهوری به دست تعدادی از سینمایی‌ها رسید، بسته‌های کمک ارزاق خوراکی نیز برای 1500 نفر از اهالی سینمایی ارسال شد تا این 1500 نفر در آستانه نوروز سفره پررنگ و لعابی داشته باشند.

 

به گزارش خبرنگار بانی فیلم، این بسته حمایتی -غذایی شامل برنج، روغن، گوشت و برخی دیگر از مایحتاج خوراکی بود که از سوی ریاست جمهوری و تحت عنوان کمک های اهدایی در ایام نوروز به در خانه 1500 نفر از دست اندرکاران سینمای ایران فرستاده شد.

نکته جالب این کمک های غذایی اهدایی، در انتخاب 1500 نفراین فهرست است. یعنی دراین فهرست تعدادی از تهیه کنندگان متمول سینما نیز قرار داشتند که بسته حمایتی را دریافت کردند!

براساس شنیده های خبرنگاربانی فیلم، این کمک ها با هماهنگی کمیته ساماندهی صورت گرفته است.




تاریخ: جمعه 1 فروردين 0برچسب:احمدی نژاد , خانه سینمایی ها,
ارسال توسط کاربر

«رسوایی» به عنوان جنجالی‌ترین فیلم جشنواره سی‌و یکم فجر و یکی از فیلم‌های پر حرف و حدیث سالی که در ابتدای آن قرار داریم، فارغ از جهت‌گیری‌های اعتقادی و سیاسی سازنده‌اش، مانند هر اثر سینمایی دیگری دارای نقاط قوت و ضعفی‌ست که باید آن‌ها را گفت و در مورد آن‌ها بحث کرد، و طبعا این نه به معنای مخالفت با سازنده‌اش خواهد بود و نه به معنای تائید یا رد یکسره‌ی اثر. آخرین ساخته‌ی مسعود ده‌نمکی، مانند تمام آثار سینمایی پیش از خود ممکن است در درون جبهه انقلاب نیز مخالفان و موافقانی داشته باشد و بنابراین از بحث و جدل‌های صورت گرفته در مورد آن قاعدتا نباید برداشت‌های فرامتنی کرد و از آن‌ها برداشت‌های غیرسینمایی داشت. 

بر همین اساس پیش از این نیز در دو مطلب جداگانه(اینجا) و (اینجا) سعی کردیم برخلاف نگاه‌های فرامتنی طیف‌های شبه‌روشنفکر به فیلم و سازنده‌اش، هم به گوشه‌ای از نکات مثبت فیلم بپردازیم و هم برخی از مشکلات فنی و تکنیکی آن را بررسی کنیم و این مطلب نیز در ادامه همان مسیر نگاه مثبت دیگری‌ست به «رسوایی»، اولین فیلم میلیاردی سال جدید:
 
حالا دیگر می‌توان «مسعود ده‌نمکی» را نه یک فیلم‌ساز «غریزی» که آثارش خوب می‌فروشد و محبوب است، بلکه یک سینماگر «خودآگاه» و «آشنا به تکنیک»  نامید که مخاطب را می‌شناسد و بلد است قصه بگوید و «آگاهانه» شخصیت‌هایش را طراحی می‌کند و سیر دراماتیک فیلم‌ش را می‌چیند و از همه مهم‌تر اینکه حرف‌ش را به نسبت بسیار بالایی به تماشاگرش منتقل می‌کند. 
 
پیش از این وقتی صحبت از ده‌نمکی و «سینمایش» می‌شد همه بر این موضوع تاکید می‌کردند که تنها مزیت آثار او این است که روی خط قرمزها راه می‌رود و کسی جز او اجازه‌ی زدن این حرف‌ها را ندارد، اما وقتی در نیمه دوم سال گذشته از آثاری مثل «یک خانواده محترم» رونمایی شد همه فهمیدند که زدن خیلی از حرف‌ها در سینمای ایران- حتی با پول صدا و سیمای جمهوری اسلامی- چیز چندان بعیدی نیست و بعد از آن هم با مشاهده آثار نازل کارگردانان پرمدعای سینمای ایران در سی‌و‌یکمین جشنواره فیلم فجر، این موضوع هم ثابت شده است که فیلم‌های ده‌نمکی پرمخاطب است و تاثیرگذار و جداب چون او کارش را بلد است و این اساسا ربطی به خط قرمزها ندارد.
 
این شاید خیلی تعریف غلوآمیزی از «رسوایی» باشد و این‌طور به نظر برسد که آن را زیادی بالا برده‌ایم و به آن مقامی بخشیده‌ایم که شایسته‌اش نیست، اما در جشنواره‌ای که اکثر قریب به اتفاق کارگردانان اصول اولیه روایت سینمایی و داستانگویی را بلد نیستند و قادر نیستند حتی یک صحنه تاثیرگذار در اثرشان خلق کنند، دیدن «رسوایی» اتفاق هیجان انگیزی‌ست. چون کارگردان‌ش تکلیفش با خودش مشخص است و می‌داند که چه می‌خواهد. 
 
ده‌نمکی حالا و با تعلیم و تعلم‌های این چندساله‌اش، علاوه بر اینکه آن غریزه‌ی اصیل ژورنالیستی‌اش را به همراه دارد، به اصول اساسی فیلم‌نامه‌نویسی و فیلم‌سازی هم مجهز شده است و مهم‌تر از آن اینکه با فراگیری این اصول بازهم نمی‌خواهد اداهای شبه‌روشنفکری دربیاورد و مثلا تن به روایت‌های غیرخطی بدهد و داستان‌ش را با فلاش‌بک‌ها و فلاش‌فورواردهای متوالی پیچیده کند، یا با ایجاد یک فضای مالیخولیایی الکی پیچیده‌ی ضدمخاطب سعی کند یک ایده‌ی مثلا روانشناسانه را مطرح کند و بعد هم ستاره‌های منتقدان‌ شبه‌روشنفکر را نصیب فیلم‌ش کند و خوشحال باشد که فیلم‌ساز متفکری‌ست و خیلی سینما بلد است، چون کسی فیلم ش را نمی‌فهمد و مخاطب در میانه‌ی فیلم خوابش می‌گیرد.
 
«داستان»، «شخصیت»، «ایجاد تعلیق» و «جدب مخاطب» آن چیزهایی هستند که سینمای امروز ایران به آن محتاج است و خیلی از فیلم‌سازان فعلی از خلق آن عاجز. و مهم‌تر اینکه این‌ها همان‌هایی هستند که «رسوایی» دارد و به همین خاظر هم فیلمی سرپاست و مخاطب را تا انتها نگه می‌دارد و شخصیت اصلی‌اش جذاب است و می‌فروشد و تاثیر می‌گذارد.
 
همه‌ی این‌ها اما بازهم باعث نمی‌شود که چشم‌مان را بر روی مشکلات محتوایی و ساختاری «رسوایی» ببندیم و آن را به عنوان یک فیلم طراز مطرح کنیم. چطور می‌شود «رسوایی» را دید و مثلا از استفاده‌ی غلط ده‌نمکی از نقش اصلی زن فیلم چیزی نگفت. اما «رسوایی» به رغم تمام مشکلات‌ش وقتی در کنار آثار نمایش داده شده و نمایش داده نشده‌ی جشنواره‌ی فجر گذشته-که قرار است در سال جدید اکران شوند- قرار می‌گیرد هم به لحاظ محتوایی و هم به لحاظ ساختاری نمره‌ی خوبی کسب می‌کند و درصد بالایی از این نمره‌ی خوب مدیون «قصه» است و شخصیت «حاج یوسف» و بازی غافل‌گیرکننده‌ی اکبر عبدی.
 



تاریخ: جمعه 1 فروردين 0برچسب:رسوایی , الناز شاکردوست , اکبر عبدی,
ارسال توسط کاربر
آخرین مطالب